#داستان
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام می کنم به همه شما عزیزان
راز دعای مادر
یک روز بعد از نماز مادر به سجده رفت و با خدا راز و نیاز می کرد. 👍👍👍👍
من میخواستم بدانم مادر با خدا چه می گوید
از خدا چه میخواهد. میخواستم بپرسم ولی نشد🌼🌼🌼🌼🌼🌼
من به مادر گفتم مامان میشه بگید بعد نماز توی سجده ات ...... 😁
مامان گفت دخترم سارا جان چیزی میخواستی بگویی ؟نشنیدم 💜💜💜💜💚
سارا من من کنان گفت هیچی مامان 😊
فردا باز هم مادر بعد نماز به سجده رفت 👩👧
ولی باز نتوانستم بفهمم چه میگوید 😔
فردا تولد مادر سارا بود 🤩🤩
مادر و سارا برای نماز صبح بیدار شدند و رفتند وضو گرفتن که نماز بخوانند🙂
نیت کردند و نماز صبح را با پوشش کامل آغاز کردند.😘😘😘
مادر خیلی خوابش می آمد و پس از جده با سارا رفت تا بخوابد 😉
مادر نمیدانست تولدش است
فردا ظهر بعد نماز دوباره به سجده رفت
این دفعه منم به سجده رفتم تا بفهمم چه میگوید👍 مادر اول برای همه دعا کرد و برای یک بار به حج رفتن دعاکرد❤️❤️
وقتی بابا از سرکار اومد سارا قضیه را بهش گفت ☺️ بابا گفت به جای کادو برای تولدش میرویم به سفر حج : مکه 😘
بعد از شام بابا به مامان گفت 👍 امروز تولدت است 😘 مبارکه ، اما به جای کادو میرویم به سفر : مکه 😉
مامان خیلی خوشحال شد و گفت ممنون این بهترین کادویی بود که تا حالا گرفتم💙
❤️ نوشته#نرگس پرهیزکار
🌸🍂🍃🌸
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
https://eitaa.com/farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚1212🔜
#قصه
سلام بچه ها💜💜💜💜
با یک قصه دیگه اومدم سراغتون:
شب یلدا
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود☺️ نیکا دختر با ادبی بود.او برای خودش و برادرش نیما آدم برفی و انار و هندوانه با نمد درست کرده بود.
رفت پیش مادرش و گفت مامان من اینا رو درست کردم خوشگله؟ 😉 مامان گفت عالیه آفرین به تو 😍👍👍👍
مامان اومد تو اتاق نیکا و نیما 🌺 بعد گفت : بچه ها شب یلدای امسال با سالهای قبل فرق داره. بچه ها گفتن چرا ؟؟؟😳😳😳😳
مامان گفت : به خاطر این بیماری کرونا .😊
اگه از خونه بیرون بریم هم به خودمون و هم به مردم ضربه میزنیم و کار پرستار ها و کادر درمان رو زیاد میکنیم.🌼 پرستارها دور از خانواده دارن برای جامعه زحمت میکشند.
مامان ادامه داد : ما نباید از خونه بیرون بریم
خودمون یک جشن توی خونه میگیریم 👌
بچه ها با ناراحتی گفتن عیبی نداره برای اینکه زودتر این کرونا تموم شه، تو خونه جشن میگیریم .
اونا تا شب خونه رو تزئین کردن و یک کیک یلدایی خریدن . انار و هندوانه هم سر میز بود. آجیل چیدن و خلاصه خونه رو تزئین کردن.🤩🤩🤩
بالاخره شب شد. بابا از سرکار اومد. بعد از شام
یک جشن شب یلدای خیلی خوب گرفتن و با شرایط خاص امسال کنار اومدن .❤️🌺💙
🌈🌈🌈🌈🌈🌈💋🌈😄🌈🌈
نوشته : #نرگس پرهیزکار
🌸🍂🍃🌸
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1218🔜