eitaa logo
بنده امین من
2.9هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
61 فایل
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔹ان شاالله در این کانال، مفاهیم تربیتی هفت سال دوم، یعنی دوران بندگی را تقدیم خواهیم کرد. 🔹اجرای جدول فعالیتی جهت نهادینه کردن رفتار صحیح در فرزند و ... ✔️کانال اصلی👇 @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
40.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐ 📺 (قسمت بیست و یکم) لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚1696🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من در سبد صبح، درودی دارم... با تابش خورشید وپیامی دارم خدایا ! به فرشتگانت بسپار درهنگام نیایش خود دوستان مراازیاد نبرند سلام دوستان خوبم✋ صبحتون پُراز اتفاق‌های خوب🌺 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🐸☘پسرک و قورباغه ها☘🐸 روزی روزگاری نزدیک روستایی استخر بسیار بزرگی بود که داخل آن پر از قورباغه های بزرگ و کوچک بود. هر روز غروب بچه ها نزدیک این استخر مشغول بازی می شدند. یک روز، یکی از این بچه ها که مشغول بازی بود چند تا قورباغه را دید که در قسمت کم عمق استخر شنا می کردند. پسرک با خودش فکر کرد که کمی با این قورباغه ها شوخی کند. پس دوستش را صدا کرد و گفت"بیا این سنگ ریزه ها را به آب بزنیم و ببینیم قورباغه ها چه کار میکنند" دوستش قبول کرد و آن ها شروع کردند به پرتاب کردن سنگ ریزه به طرف قورباغه های بیچاره. پسرک و دوستش با دیدن ورجه وورجه ی قورباغه ها لذت میبردند. اما یکی از سنگریزه ها مستقیم خورد به پای بچه قورباغه. مادرش با دست به صورتش زد و دخترش را بغل گرفت. پدرش خیلی از کار این دو پسر عصبانی شده بود، تصمیم گرفت صدایش را به گوش پسر ها برساند برای همین سرش را از آب بیرون آورد و گفت: _" اگر کسی بچه های انسان ها را هم اذیت کند شما اینطور خوشحال می‌شید؟ پای دخترم زخمی شده و داره گریه میکنه." وقتی پسرک و دوستش صدای قورباغه را شنیدند از ترس پا به فرار گذاشتند. آیا شما هم تا به حال با دوست خود شوخی ای کرده اید که باعث رنجش و ناراحتی اش شده باشد. اگر چنین اتفاقی افتاد، چه کاری برای جبران آن انجام داده اید؟ 🐸 🍀🐸 🐸🍀🐸 لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚1697🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببین با استفاده از سنگ چه کارهای قشنگی درست میکنه😍 لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚1698🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳ در مهمانی جوری رفتار کنید که پدر و مادر مجبور به عذر خواهی نشوند... لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚1698🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
52.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐ 📺 (پوریای ولی: قسمت پنجاه و هفتم : گرد سیاه ) لینک کانال ۸تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚 1699🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸ســـــلام 🌻صبحتون بخیر و خوشی 🌻امروزتون سرشاراز آرامش 🌸مهر و محبت 🌻نشان لبخند خدا 🌸در زندگی است... 🌻ان شا الله نگاه خدا 🌸توجه و لبخند عنایتش 🌻همیشه شامل حالتون بشه 🌸 یکشنبتون پر از خیر و برکت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔭 دوربین‌ باش! 😉 داره شروع میشه، جور دیگر باید دید... پیام رهبر انقلاب❤️ لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚1700🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💭🎲 نماز پر ماجرا🎲💭 مادر بزرگ به حیاط می‌رود و سر و صورتش را با آب حوض می شوید. فاطمه در اتاق با عروسکش خاله بازی می کند. یکدفعه چشمش به حیاط می‌افتد. آستین هایش را بالا می‌زند و از جا بلند می‌شود تا به حیاط برود. مادر در آشپزخانه غذا درست می کند. تلفن زنگ می‌خورد مادر از فاطمه می‌خواهد تا جواب دهد فاطمه یک نگاه به حیاط می‌اندازد اما می‌داند که اول باید حرف مادر را گوش دهد کسی که پشت تلفن است با مادر کاردارد مادر بزرگ فاطمه را صدا می زند فاطمه جان بیا امروز وضو را یادت بدهم. فاطمه با ذوق می‌خواهد برود که ریحانه ازخواب بیدار می‌شود و بنا به گریه می‌گذارد. فاطمه او را نوازش می‌کند تا آرام شود مادر همچنان در حال صحبت با تلفن است. مادربزرگ وضو میگیرد و به خانه می‌آید فاطمه ناراحت نگاه می‌کند. صدای در پشتی خانه می‌اید فاطمه با تعجب نگاه می‌کند مادربزرگ به آرامی می‌ایدو ریحانه را بغل میگیرد صدای در بلند تر میشود فاطمه می‌دود پایش به گلدان گیر میکند و محکم زمین میخورد تلفن از دست مادر می‌افتد و خودش رابه حیاط میرساند آرنج فاطمه زخمی شده و خون میچکد مادر در را باز میکند بچه های همسایه توپشان را میخواهند مادر توپ را از باغچه پیدا میکند و به آنها میدهد اشک های فاطمه می‌آیند مادر خم میشود و صورتش را میبوسد فاطمه میگوید: _ امروز میخواستم وضو یاد بگیرم مادر دوباره بوسه بر گونه اش مینشاند و میگوید: _ خودم یادت میدهم چرا ناراحتی؟ فاطمه آرنجش رانشان میدهد و میگوید: _ شما موقع وضو آرنج را هم میشویید اما حالا آرنج من زخمی شده فاطمه دوباره میزند زیر گریه مادر دستش را میگیرد و او را به آشپزخانه میبرد بعد هم یک چسب کوچک به زخم میزند و بعد با ذوق میگوید: _ شاید خدا میخواد تو همون اول وضوی جبیره یاد بگیری فاطمهاز ذوق مادر تعجب میکند و میگوید: _ وضوی جبیره چیست؟ مادر لبخندی میزند و می گوید: _ مثل وضوی معمولی است فقط کسی اگر جایی از بدنش زخمی باشد آن را از روی چسب نم میکند مادر می گوید: اول آستین هایت را بالا بزن و دست هایت را بشوی. _حالا با دست راست خودت، روی صورتت آب بریز و روی آن دست بکش. فاطمه همین کار را می کند. مادر می گوید: _ آفرین باید از بالای پیشانی تا چانه ات شسته شود. فقط یادت باشد، باید صورتت را از بالا به پایین بشویی. _ خب حالا با دست چپ آب بردار و از آرنج دست راستت بریز و تا سر انگشتانت بشوی. فاطمه همین کار را می کند. مادر ادامه می دهد: یادت باشد از بالا به پایین بشویی. خب حالا با دست راست آب بردار و از آرنج دست چپ بریز و تا سر انگشتانت را بشوی، روی چسب زخم را هم فقط با دست خیس لمس کن. آفرین! فاطمه با دقت این کار را هم انجام میدهد مادر دست فاطمه را می گیرد و میبوسد و میگوید : حالا با دست راست، روی سرت را مسح کن. فاطمه می پرسد: چه کنم؟ مادر می گوید: با همان رطوبتی که از شستن دستات مانده با دست جلوی سرت را از بالا به پایین مسح کن. و بعد خودش روسریش را بالا می برد و مسح کردن را نشان می دهد. فاطمه این کار را هم می کند. مادر ادامه می دهد. حالا با دست راست، از سر انگشتان پای راس تا بر آمدگی پا را مسح کن. فاطمه خم می شود و پای راستش را مسح می کند. بعد می ایستد و با اشتیاق می پرسد: خب، حالا چی کار کنم؟ مادر می گوید: دیگر هیچ کار! وضو همین بود حالا برویم و با هم نماز بخوانیم. در همین حال دوباره صدای در و تلفن همزمان بلند میشود ریحانه که روی پای مادربزرگ بود هم بیدار شد و شروع به گریه کرد فاطمه و مادر اول تعجب کردند و ناگهان زدند زیر خنده فاطمه گفت چه نماز پرماجرایی شده... 👆👆👆 🎲 💭🎲 🎲💭 لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚1701🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐ 📺 (قسمت هجدهم) لینک کانال ۱۲تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry12_14 ═══••••••○○✿ 🔚1702🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀 | کمک در وضو ❓ اگر بطری آب را کج کنیم تا کسی وضو بگیرد، اشکال دارد؟ ✅ لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry8_14 ═══••••••○○✿ 🔚1703🔜