eitaa logo
برای توجّه
466 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
7هزار ویدیو
31 فایل
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرّحیمِ لاحَولَ وَ لاقُوَّه اِلّا بِاللّهِ العلیِّ العظیم و صلّی اللهُ علی محمّد و الهِ الطّاهرین هدف کانال، نشر خوبیها، واقعیت ها و حقایق، بدون جهت گیری است. 💥حرف حقّ و مطالب متنوع و مفید را نشر دهید. #کپی آزاد @barayetvajoh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 علامه‌ حسن زاده آملے چہ زیبا فرمودن : " به جای این که عابد باشی عبد باش شیطان هم قریب به ۶۰۰۰سال عبادت کرد عابد شد اما عبد نشد …تا عبد نشوی، عبادتت سودی به حالت ندارد ؛ عبد بودن یعنی : ببین خدایت چه می خواهد نه دلت… " 🌿 رفیق! اگه خدا رو دوست داری و میخوای خوب بندگیشو کنی؛ اینکه " دلم میخواد اینجوری بپوشم،اینطوری آرایش کنم ، اینجوری بگردم"، دور از مرام بودنه 🍃🌸🌺🌸🍃
🌿 علامه‌ حسن زاده آملے چہ زیبا فرمودن : " به جای این که عابد باشی عبد باش شیطان هم قریب به ۶۰۰۰سال عبادت کرد عابد شد اما عبد نشد …تا عبد نشوی، عبادتت سودی به حالت ندارد ؛ عبد بودن یعنی : ببین خدایت چه می خواهد نه دلت… " 🌿 رفیق! اگه خدا رو دوست داری و میخوای خوب بندگیشو کنی؛ اینکه " دلم میخواد اینجوری بپوشم،اینطوری آرایش کنم ، اینجوری بگردم"، دور از مرام بودنه لطفاً در اجر معنوی انتشار آن سهیم شوید 🙏 https://eitaa.com/BarayeEtela
╲\╭┓ ╭‌ 🍃🌺﷽🌺🍃 ┗╯\╲ 🔴 جلسه 16 🔵 بخش هفتم آنگاه اين تعبير را دارد كه (والله سبحانه غريمٌ لا يقضيٰ دينه)(37) خداي سبحان آن طلبكاري است كه حقش نمي‌شود. هر چه ما اين نكات را بگوييم باز مي‌بينيم بدهكاريم چون بالاخره يك چيزي براي خود انسان در اين وسط مي‌ماند و اين با سازگار نيست. اگر انسان چيزي براي خود ديد ولو در يك مرحله اين ديگر با توحيد سازگار نيست اين با آن بحث معروف كلام كه آيا جزاء به تفضل است يا استحقاق، خيلي فاصله دارد. ديگر جا براي اين نمي‌ماند كه انسان توهم كند كه ما استحقاق بهشت داريم كه جزا به استحقاق است. آنگاه معلوم مي‌شود كه همه اينها به الهي است ولاغير (والله سبحانه غريم لايقضي دينه) كه اگر كسي حمدي كرد و عبادتي نمود بايد يك حمد ديگر و عبادت ديگر بكند كه اين توفيق را پيدا كرده است. اين است كه خداي سبحان به او داد چون «بل الله يَمُنّ عليكم أن هداكم للأيمان»(38) اين است كه انسان بهترين راهش اين است كه چيزي نكند و طلبكار نباشد و بداند كه طلبكار نيست .اين هستي را كه خدا به او داد اين كه خداي سبحان به او داد قابل حمد و قابل تقدير نيست يعني از انسان مقدور نيست كه بگويد حمد لذا كسي كه به اين پايگاه رسيده است و آن رسول خدا (عليه آلاف التحيه و الثناء) است مي‌گويد «لا احصي ثناء عليك»(39) آن را نداريم كه بر تو ثناي تو را احصا كنيم «انت كما اثنيت علي نفسك»(40)؛ تو بايد خودت را ثنا كني و الا آن قدرت در اختيار ما باشد كه تو را حمد بكنيم آنچنان نيست «لا احصي ثناء عليك، أنت كما اثنيت علي نفسك»(41)؛ اين يك سلسله از بحثها درباره آيهٔ كريمهٔ «اياك نعبد و اياك نستعين»(42) است كسي كه مي‌داند جهان به خداي سبحان مي‌رود اين دارد مي‌كند. كسي كه جهان به طرف خداي سبحان مي‌رود، اين استكبار است كه با عبادت نيست. «الذين يستكبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين»(43). سؤال ... جواب: بله هستند اما اين كه اينها تكويناً عبدند، اين توحيد است. اگر كسي باشد مع ذلك عبد است از عبادت كند اين عبد تكويني است و عبد تشريعي نيست. حقيقتش در قيامت ظهور مي‌كند كه بنده‌وار مي‌آيد استكبارش هم در آن روز دامن‌گير اوست. كسي كه بداند جهان در تحت قدرت خداست اين عبادت است كسي كه نداند و بپندارد كه جهان خود ساخته است يا در اختيار ديگران است اين استكبار است «الذين يستكبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين»(44) عبادت نه با سازگار است نه با . سؤال... جواب: بله ديگر تشريع معنايش اين است كه انسان معتقد باشد، چون تشريع و شريعت يك ايمان است و يك عمل صالح. ايمان به اينكه خداي سبحان آفريد و «رب العالمين» است، «الرحمن الرحيم»(45) است، «مالك يوم الدين»(46) است، اين ايمان. عمل را هم طبق دستور انجام دهد اين را مي‌گويند تشریع
╲\╭┓ ╭‌ 🍃🌺﷽🌺🍃 ┗╯\╲ 🔴 جلسه 20 🔵 بخش سوم توبه، توبه اول است . يعني «رجع» خداي سبحان بالطفش بر بنده . اگر چنانچه اين توبه، توبه اول است با اين توبه انسان كه بعنوان عبد است به مولايش بر مي‌گردد آنگاه توبه ديگري نصيب او مي‌شود كه مجموع اين دو توبه را در سوره توبه آيه 118 بيان فرمود. پس نمونهٔ توبه اول در سورهٔ بقره در جريان جضرت آدم(سلام الله عليه) كه «فتلقي آدم من ربه كلمات فتاب عليه»اين توبه، توبه ابتدايي است كه توبه مولا است بر عبد . تاب يعني رجع. وقتي لطف الهي به عبد رسيد، عبد را به راه مي‌آورد . كه براه افتاد راهي شد، توبه الهي نصيبش مي‌شود، او را مي‌پذيرد و طي راهش را قبول ميكند و او را به مقصد مي‌رساند. در سوره توبه آيه 117 اين است: «لقد تاب الله علي النبي و المهاجرين و الانصارالذين اتبعوه في ساعة العسرة من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم» «لقد تاب الله علي النبي» اين تاب همان است يعني «رجع و انعطف لطفه تعالي علي العبد» اين هم معمولا با «الي» نيست و با «علي» است كه استعلا مي‌رساند، عبد، «الي المولی» است و مولي، « علي العبد» است. چون اين است كه از افاضه مي‌شود . آنگاه در همين آيه 118 اين چنين مي‌فرمايد: «و علي الثلاثة الذين خلفوا حتي اذا ضاقت عليهم الارض بما رحبت و ضاقت عليهم أنفسهم و ظنوا ان لا ملجأ من الله الا اليه ثم تاب عليهم ليتوبوا إن الله هو التّواب الرّحيم» اين سه توبه در اين جمله اخير آمده است . فرمود «ثم تاب عليهم» يعني «تاب المولي علي العبد» كه «انعطف عليه»، «فاز عليه» كه با «علي» استعمال شده است تاب عليهم . يعني «تاب الله عليهم» چرا تاب الله عليهم؟ «ليتوبوا الي الله» كه گرچه اينجا «الي» ذكر نشده و امّا در تقدير است «ليتوبوا يعني الي الله» پس با لطف الهي به مي‌آيد و بر مي‌گردد. «تاب عليهم» چرا ؟ «ليتوبوا اليه» خب اگر اينها رفتند ؟ مگر راه باز است ؟ مگر كسي برود خدا مي‌پذيرد ؟ مي‌فرمايد: آري «ان الله هو التّواب الرّحيم» چون او «تواب» است «يقبل التوبة» پس اينها چون فيض حق شامل اينها شد پس اينها# براه افتادن . متن صوت قسمت دوم از اینجا شروع می شود 👇 پس فيض حق شامل انسان مي‌شود، انسان براه مي‌افتد وقتي براه افتاد خدا در بهشت را باز مي‎كند. پس توبهٴ اول خداست كه «علي العبد» است سوم هم توبه خدا است كه توبه «من العبد» است در حقيقت توبهٴ الله است «عن عباده» در اينجا « من » استعمال نشده عن بكار برده شده نفرمود: «يقبل التوبة من عباده» بلكه فرمود: «يقبل التوبة عن عباده» يعني نه تنها از گناهان مي‌گذرد بلكه خود اين توبه هم اگر يك قدري داشت از اين هم مي‌گذرد . يك همچنين خدايي است كه «يقبل التوبة عن عباده» نه تنها «من عباده» كه انسان يك چيز خالصي را بدهد و او قبول كند . نه، اگر هم يك كسي در همين توبه هم داشت باز هم اين را قبول ميكند . «يقبل التوبة عن عباده»﴿26﴾ يعني « متجاوزا عن عباده» چرا ؟‌ «ان الله هو التواب الرحيم» توبه‌اش همچنين باشد كه اگر هر كسي توبه كرد و پشيمان شد و همه شرايط توبه را داشت، خدا قبول كند، اين چنين نيست . «تواب محض» نيست كه رحيم نباشد نه رحيم است كه اگر در توبه عبد هم يك ناصافي بود باز هم او را مي‌پذيرد بنابراين اين يك جمله كه ذكر شده است و كلمه «توبه» سه بار در اين جمله ذكر شد، يكي را جع به# توبهٴ خدا است بر عبد، كه توبه اولي است، دوم توبه عبد است «الي المولي» كه توبه وسطي است و سوم توبهٴ عاليه است كه توبه خداست من العبد و عن العبد كه توبه اخير است اين بعنوان يك نمونه ذكر شده است. اصل كلي همان است كه در سوره نحل بيان شد كه «ما بكم من نعمة فمن الله» بنا براين اگر كسي توفيق درس خواندن نصيبش شد اين توفيق هم محفوف است به «نعمتين». هم فيض إله نصيبش شد كه او به حوزه آمد و هم توفيقي كه پيدا كرد و درسي خواند، خدا درس او را هم مي‌پذيرد و با اوليا، محشور مي‌كند . اگر نعمتي نصيب انسان بشود بنام توفيق، اين محفوف به «نعمتين» است «و المقام من هذا القبيل» . يعني اگر كسي توفيق عبادت دارد اين توفيق عبادت اين چنين نيست كه مستقيما از خود شروع شده باشد و دارد مولايش را عبادت مي‌كند بلكه خود اين عبادت هم نقطه آغازينش توفيقي است كه از آن معبود آمده اگر از آن معبود نمي‌آمد توفيق عبادت نصيب عبد نمي‌شد.
از آشنایی با تو دانستم؛ در مسیر دلدادگی باید باشی تا شوی تو دنبال رضایت او باش، او دنیا و خلقش را عاشقت می‌کند خالص باش، عزیزت می‌کند...