🕊🌹 #شهید_محمد_استحکامی🕊🌹
▪️نام:محمد استحکامی
▪️نام پدر:مهدی
📅ولادت:۶۲/۴/۱۴__جهرم
📅شهادت:۹۴/۷/۲۷__حلب، سوریه
▪️نحوه شهادت:
در مبارزه با تکفیری های تروریست در دفاع از حرم حضرت عقیله بنیهاشم(س) به شهادت رسید.
#ربیع_الاول
ـــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
🕊🌹 #شهید_محمد_استحکامی🕊🌹 ▪️نام:محمد استحکامی ▪️نام پدر:مهدی 📅ولادت:۶۲/۴/۱۴__جهرم 📅شهادت:۹۴/۷/۲۷__
💌فرازی از #وصیت_نامه ء شهید:
همانطور که امام خمینی(ره) فرمودند: “پیرو ولایت فقیه باشید تا به مملکت و اسلام ضربه نخورد”، اصل ولایت فقیه اصل بسیار مهمی است که همه ی کسانی که به خدا و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام اعتقاد دارند باید به توجه ویژه به آن داشته باشند. هر کجا که دور شدیم و غفلت کردیم ضربه خوردیم.
مطمئن باشید که دین خدا و اسلام را خود خداوند به واسطه ی حجت خودش بر روی زمین محافظت می کند و حجت خدا بر روی زمین که امام زمان(عج) هستند به واسطه ی نائب آن حضرت که بلاشک مقام معظم رهبری هستند مدیریت می شود و وظیفه ی ما در این برهه از زمان که تمام کفر مقابل اسلام ایستاده اند تا آن را تضعیف و به خیال پوچ و بیهوده ی خود نابود کنند، سنگین است. و باید تمام تلاش خود را بکار ببریم که فرمایشات قرآن و اهلبیت علیهم السلام و نائب امام زمان(عج) را خوب درک کرده و در زندگی و روش و رفتار و کردار و عملمان نشان دهیم تا سعادتمند شویم.
به گفته شهید اهل قلم (آوینی): ” اگر شهید نشدیم لاجرم باید مرد”
چه بهتر که انسان به واسطه ی ریختن خون خودش بتواند به دین اسلام کمک کند. چه چیزی بالاتر از این است که خیر دنیا و آخرت در پی دارد. البته این مطلب را بگویم که شهادت را به هر کس نمی دهند و خدا به بندگان ویژه ی خود می دهد و من این احساس را می کنم که لیاقت این امر را ندارم و از خدا می خواهم که این لیاقت را شامل من سرتا پا گناه و تقصیر کند. انشاء الله
#سالروز_شهادت
ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
امام_خمینی(ره):
⭕️ بچهها را سیاسی بار بیاورید آقایان که تربیت بچهها را انجام میدهند، مسائل سیاسی روز را هم به آنها تعلیم بکنند. نمیگویم همه آن این باشد. همه چیز باید باشد. یک بچهای که از یک مدرسه بیرون میآید، باید مسائل دینیاش را بداند. مسائل نماز و روزهاش را بداند. هم تربیتهای علمی بشود... و هم #تربیت_سیاسی
📙 صحیفه نور، ج۵ ص۱۰۹
ـــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش حاج مهدی رسولی به تحریف تاریخ توسط روحانی:
🔺دهانتان بشکند، قلمتان بشکند که از صلح امام حسن(ع) میگویید اما نمیگویید چرا صلح کرد!
🔺شما بیخود میکنید از صلح امام حسن میگید...
#صلح_امام_حسن
بصیـــــــــرت
💐🍃💖 🍃💖 💖 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_نود_و_یکم 🧖♀ ✍ در را بست و با همان چشمانِ مهربان و پر محبتش
💐🍃💖
🍃💖
💖
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_نود_و_دوم
✍ حالا دیگر زندگی طعمش با همیشه فرق داشت...
حسام، آرزویِ روزهایِ سختِ بیماریم بود و حالا داشتمش.
فردای آن شب حسام به سراغم آمد و در حیاط منتظر ماند تا آماده شوم.
از پشت پنجره ی اتاق نگاهش کردم.
پرشیطنت حرف میزد و سر به سر دانیال میگذاشت.
شاید زیاد زنده نمی ماندم اما باقی مانده ی کوتاهِ عمرم،دیگر کیفیت داشت.
لباسهایم را پوشیدم و خود را در آینه برانداز کردم.
یک مانتویِ تقریبا بلند وشالی قهوه ای رنگ که ساختمانِ کلیِ پوششم را تشکیل میداد.
این منِ در آینه هیچ شباهتی به سارایِ بی دینِ دلبسته به آلمان نداشت و من چقدر دوستش داشتم.
به حیاط رفتم.
با حسِ حضورم سر بلند کرد و لبخند زد.
این قنج رفتن هایِ دلی، یک نوع جوگیریِ عاشقانه و زود گذر بود؟کاش نباشد...
در ماشین مدام حرف میزد و میخندید.
گاهی جوک میگفت و گاه خاطره تعریف میکرد...
نمیدانستم دقیقا به کجا میرویم اما جهنم هم با حضور حسام آذین بند میشد برایم.
ماشین را مقابل یک گل فروشی متوقف کرد و پیاده شد.
بعد از مدتی کوتاه با دسته گلی زیبا به سوار شد و آن را به رویِ صندلی عقب گذاشت.
متعجب نگاهش کردم و مقصد را جویا شدم.
به یک جمله اکتفا کرد میریم دیدن یه عزیز...
بهش قول دادم که فردایِ عقد، با خانومم برم دیدنش...
بصیـــــــــرت
💐🍃💖 🍃💖 💖 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_نود_و_دوم ✍ حالا دیگر زندگی طعمش با همیشه فرق داشت... حسام، آ
پرسیدم کیست؟
و او خواست تا کمی صبر کنم..
مدتی بعد در مکانی شبیه به قبرستان ایستاد و پیاده شدیم.
وقتی کمربند ایمنی اش را باز میکرد با لبخند گفت اینجا اسمش بهشت زهراست.
خونه ی اول و آخر هممون..
اینجا چه میکردیم؟
با ترس کنارش قدم میزدم و یک به یک قبرها را برانداز میکردم.
جلوی چند قبر توقف کرد.
شاخه ای گل🌹بر روی هر کدامشان گذاشت و برایم توضیح داد که از رفقایِ مدافعش در #سوریه و #عراق بوده اند.
حزن خاصی در چهره اش می دویید و من او را هیچ وقت اینگونه ندیده بودم.
دوباره به راه افتادیم.
از چندین آرامگاه عبور کردیم که ناگهان با لبخندی خاص، نجوا کرد که رسیدیم.
کنار یک مزار نشست.
با گلاب شستشویش داد و گلها را یک به یک رویِ آن چید.💐
من در تمام عمرم چنین منظره ای را ندیده بودم،حتی وقتی پدر را دفن میکردند هم به سراغش نرفتم.
راستی آن مردِ شِبه پدر در کدام قبرستان دفن بود؟
حسام با محبت صدایم زد و خواست تا کنارش بنشینم:
- اینجا مزار پدرِ شهیدمه...
ایشون همون کسی هستن که بهش قول داده بودم دست خانوممو بگیرمو بیارم تا بهش نشون بدم.
هرچند که این آقایِ بابا از همون اول عروسشو دیده و پسندیده بود.😁
امیرمهدی دیوانه شده بود؟
- مگه مرده ها ما رو میبینن؟
حسام ابرویی بالا انداخت:
- مرده ها رو دقیقا نمیدونم...
اما #شهدا بله، میبینن؟
نه انگار واقعا سرش به جایی خورده بود...
- شهدا؟
خب اینام مردن دیگه
خندید و با آهنگ خواند:
- نشنیدی که میگن..شهیدان زنده اند، الله اکبر به خون آغشته اند، الله اکبر...
نه نشنیده بودم...
گلها را پر پر میکرد:
- شهدا عند ربهم یرزقونند یعنی نزد خدا روزی میخورن..
یعنی جایگاهش با منو امثالِ منِ بدبخت، زمین تا آسمون فرق داره..
یعنی میان، میرن، میبینن، میشنون..
یعنی خلاصه که خدا یه حالِ اساسی بهشون میده دیگه...
حرفهایش همیشه پر از تازگی بود نو و دست نخورده...
چشمانش کمی شیطنت داشت:
- خب حالا وقتِ معارفه ست..
معرفی میکنم.. بابا.. عروستون..
عروسِ بابام.. بابام😂
خدایی تمام اجدادمو آوردین جلو چشمم تا عروس بابام شدیناااا..
وقتی مامان گفت که شما جوابتون منفیه چسبیدم به بابام که من زن میخوام..😌
که زنمم باید چشماش آبی باشه.. قبلا ساکن آلمان بوده باشه.. داداشش دانیال باشه.. اسمشم سارا باشه..😁
یک روز در میونم میومدم اینجا و میگفتم اگه واسم نری خواستگاری؛
وقتی شهید شدم هر شب میرم خواب مامانو اسمِ حوریاتو یکی یکی بهش لو میدم..😂
قلبم انگار دیگر نمیزد..
مگر قرار بود شهید شود؟
در عقدنامه چیزی از شهادت قید نشده بود...
ناخوداگاه زبانم چرخید:
- تو حق نداری شهید بشی..
لبخندش تلخ شد:
- اگه شهید نشم... میمیرم..😔
او حق نداشت.. من تازه پیدایش کرده بودم...
نه شهادت، نه مردن...
با جمله ی آخرش حسابی به هم ریختم.
حال خوشی نداشتم...
انگار سرطانِ فراموش شده، دوباره به معده ام سرک می کشید و چنگ می انداخت.
این #سید زاده ی خوش طینت، همه اش مالِ من بود...
با هیچکس قسمتش نمیکردم.. هیچکس...
حتی پدرشوهر شهیدی که داشتنِ حسام را مدیونش بودم...
بعد از بهشت زهرا کمی در اطراف تهران گردش کردیم و او تلاش کرد تا حالِ ویران شده ام را آباد کند، اما افکار من در دنیایی غیرقابل تصور غوطه ور بود و راه رسوخی وجود نداشت.
⏪ #ادامہ_دارد...
#مهدی_جان❤️
#سلام_آقا_جانم 🌹🌹
🌹 هـوايـت که بـه سرم میزند،
ديگـر درهيچ هوايی نميتوانم
نفس بکشم....
عجـب نفسگير است
هوای بـی تـو
خـدایا برسـان حجـت حـق را 🌼💐
#اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج 💚
#تعجیل_درفرج_صلوات 🌸
💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود
🌷 اللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌷
ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
سردار سلیمانی :
باشهدا بودن سخت نیست
باشهدا ماندن سخته
مثل شهدا بودن سخت نیست
مثل شهدا ماندن سخته
راه #شهدا یعنی...
نگه داشتن آتش در دست
ــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
هدفهای انقلاب
🔹در درجهی اوّل حاکمیّت #اسلام است؛ اصلاً انقلاب برای این بهوجود آمد؛ برای اینکه اسلام حکومت کند؛ حاکمیّت داشته باشد با معنای خاصّ خودش. اهداف انقلاب [عبارتند از]: حاکمیّت دین خدا، آزادی، عدالت اجتماعی، رفاه عمومی، ریشهکنی فقر و جهل، مقاومت در برابر سیل بنیانکنِ فساد اخلاقیای که از غرب به همهی دنیا سرازیر شده که شما امروز دارید خصوصیّاتش را میبینید.
۹۵/۰۳/۰۶
ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
هدایت شده از شهید هادی شجاع
✨🌟 با سلام و عرض احترام خدمت اعضای محترم کانال "شهید هادی شجاع"
🍃🌺 به مناسبت ۲۸ مهرماه،
«پنجمین سالروز عروج ملکوتی
شهید تازه داماد مدافع حرم"هادی شجاع"»
ختم قرآن و قرائت زیارت عاشورا به نیابت از شهید معزز و هدیه به حضرت صاحب العصر والزمان (عج) قرائت می گردد.
بزرگوارانی که تمایل به دریافت جزء و یا قرائت زیارت عاشورا دارند، به آی دی ایتا و یا تلگرام اعلام شده در انتهای این پیام، اطلاع دهند.
ارتباط در هر دو پیامرسان ایتا و تلگرام:
@justicer
💐 شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
┄┅─✵🕊✵─┅┄
کانال رسمی شهید تازه داماد مدافعحرم
✿هادی شجاع ✿
🇮🇷 @HADISHOJA 🇮🇷
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊|#شهید_جواد_الله_کرم :
💢شعارش این بود..
🔹مهم نیست چه مسئولیتی داریم و کجا هستیم، هرجا که هستیم باید درست انجام وظیفه کنیم.
#ما_ملت_امام_حسینیم 🥀
یاد شهدا با ذکر #صلوات 🌷
ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــ
@khamenei_shohada
✏️به همرزمانش گفته بود:
🎙«من سی و سومین شهید
روستای بیشه سر هستم»✌️
💬به اطرافیان گفته بود برای شهادتش دعا کنند🌹و به همه سفارش می کرد تا در قنوت🤲 نمازشان، دعای فرج بخوانند😎و شهادت📿او را از خدا بخواهند.
🎤میگفت ''گرچه به کمتر از شهادت راضی نیستم؛ولی از خدا می خواهم که اگر شهید نشدم، اجر شهید را به من بدهد''🎨🥇
#شهید_کمیل_صفری_تبار
ــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ
@khamenei_shohada