eitaa logo
بینات
143 دنبال‌کننده
1هزار عکس
15 ویدیو
29 فایل
اخلاق فلسفه اصول عقائد تفسیر موضوعی قرآن ارتباط با استاد موحد @ME_Movahed جلسات درس استاد محمد عینی‌زاده موحد شنبه ها از ساعت ۲۱
مشاهده در ایتا
دانلود
(اختصاص_فهم_قرآن) 1⃣2⃣ هـدف و منظور این گونه احادیث و روایات، فهم ظاهر قرآن نیست بلکه منظور از آن به طورکلی این است که فهم حقیقت قرآن و پی بردن به عمق و تأویلات آن، آشـنا بودن باظاهر و باطن، ناسـخ و منسوخش، اختصاص به کسانی دارد که مورد خطاب و طرف سخن قرآن می باشـند، ✔️چنانکه روایت اول در این معنی صـراحت دارد زیرا در این روایت سؤال از معرفت وشناخت عمیق و واقعی و تشخیص دقیق ناسخ و منسوخ بوده، امام نیز ابوحنیفه را در ادعاي چنین ادعاي بزرگی، مورد توبیخ و ملامت قرار داده است. و ✔️در روایت دوم نیز کلمه «تفسـیر» به کـار رفته است و به معنـاي و به معناي باشد و این، علم بزرگ و خطیري است که در فراخور همه کس نیست 🖌ولی فهمیدن ظواهر آیات قرآن به طورساده براي عموم اهل زبان ممکن است، آنچه این روایت ها براي عموم غیرقابل درك می دانند، همان شناخت کامل قرآن و تأویل یا تفسیر عمیق آن می باشد نه ظواهرش. روایاتی نیز این حقیقت را تأیید می کنند زیرا از آنها نیز استفاده می شود که فهمیدن ظاهر قرآن اختصاص به معصومین ندارد. ✔️گـواه دیگر بر این گفتـار آن است که در روایت اول، امـام به ابوحنیفه می فرمایـد: خداونـد از کتـاب خود حـتی یـک حرف هم به تو ارث نـداده است، امام با این بیان، به این معنی اشاره می کند که خداوند اوصـیا وجانشـینان حق پیامبر را وارث قرآن کرده، به این مقام عالی اختصاصشان داده است، آنجاکه می فرماید: ✅ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا (سپس کتاب آسمانی را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم).(آیه 32 سوره مبارکه فاطر) 💠بنـابراین، فهم و شـناخت واقعی وکامـل قرآن و آیـاتش و پی بردن به حقیقت آن و تأویلاتش اختصاص به اولیاي خاص و بنـدگان ممتاز خدا دارد و دیگران بهره و نصیبی در آن ندارند. این است معنـاي گفتـار امـام صـادق(ع) به ابـوحنیفه، زیرا درست نیست که گفته شـود، ابـوحنیفه کوچـکترین چیزي از قرآن را نمی دانست و حتی مثلا «قل هو الّله احد» و مانند آن را که معناي صریح و روشنی دارد، نمی فهمید. این بود خلاصه معناي روایاتی که می گویند کلید فهم قرآن تنها در دست عده خاص و افراد مخصوصی است. 📕جلسه ی قرآن، استاد موحد 📆 99/9/1 💯 @bayyenat313
(نهی_از_تفسـیر_به_رأي) 3⃣2⃣تفسـیر به معنـاي برداشـتن پرده ابهـام و نشان دادن معناهاي غیرظاهري لفظ است، تکیه به معناي ظاهري لفظ را تفسـیر نمی نامند، زیرا در معناي ظاهري ابهامی نیست تا با به کار بردن تفسیر پرده ابهام بالا رود و عمق وحقیقت آن نمایان شود. بر فرض اگر معنـاي ظـاهري هم، تفسـیر نامیـده شود، تفسـیر به رأي و اظهار نظر دلبخواهی نیست، بلکه تفسـیري است بر اساس فهم عمومی و عرفی که عموم و یا بیشتر مردم آن معنی را از همان لفظ می فهمند. مثلا: اگر کسـی یکی از خطبه هـاي نهـج البلاغه، گفتار عمیق و پر ارج علی(ع) را به طور ساده و دور از تکّلف ترجمه کنـد، قرائن لازم وشواهد موجود راکه عرفا از الفاظ آن فهمیده می شود، در این ترجمه رعایت نماید، هیچ گاه این عمل، تفسـیر به رأي نامیده نمی شود. امام صادق(ع) نیز در گفتارخویش به این حقیقت اشاره فرموده آنجا که می گویـد: راستی مردم با غور در آیات متشابه و پیچیده قرآن، بدبخت و بیچاره شدند زیرا آنها معناي این سلسـله آیات را نفهمیدند و پی به عمق و معناي واقعی آن نبردند و از پیش خود تأویلاتی بر آیات آن یافتنـد وخود را در برابر اوصـیاي خـدا و دانایان حقیقی قرآن، مسـتغنی و بی نیاز دیدند و از آنان نپرسـیدند تا آشنایشان سازند. بـاز در اینجـا می بینیم که منظور امـام (ع) از تفسـیر به رأي ممنوع و حرام، این است که کسـی بـدون مراجعه به اهـلبیت و بـدون اسـتمداد ازگفتار آنان و الهام گرفتن از افکارشان، مسـتقلا از روي قرآن به دلخواه خود فتوا وحکمی از احکام الهی راصادرکند، درصورتی که رسول خدا عترت و اهلبیتش را پشـتوانه و همدوش قرآن معرفی کرده است و مردم باید در این گونه موارد به آنان مراجعه کنند و هدایت شوند. اگر یک مفتی و یا مفسـر، عمومات و مطلقات قرآن و قوانین عمومی آن را در نظر بگیرد، از تخصـیص ها و تقیید ها و از تبصـره ها و اسـتثناهایی که به وسـیله ائمه (ع) بر این گفتار ها و قوانین عمومی قرآن به عنوان توضـیحات واردشده، غفلت ورزد، آنرا تفسیر به رأي و برداشت دل بخواهی می نامند که در این روایت ها سخت مورد انتقاد قرار گرفته و ممنوع شده است. از همه آنچه گفته شـد، چنین بر می آیـد که: گرفتن معنـاي ظـاهري الفاظ قرآن، آن هم با در نظر گرفتن قرائن وشواهـدي که در قرآن و یا درگفتار ائمه (ع) وجود دارد و با رعایت قواعـد عقلی و عرفی که مخالف هیچ یک از این قواعد و معیارها نباشد، تفسـیر به رأي بلکه اصلا تفسیر نامیده نمی شود. گذشـته از این، دلایـل و روایـات فراوانی در دست داریم که مراجعه به قرآن وگرفتن معنـاي ظاهري آن را تجویز میکننـد و بر آن تشویق و تأکیـد می نمایند وجمع این دو گروه از دلایل و روایات به این است که بگوییم: تفسـیر به رأي غیر از عمل به ظواهر الفاظ قرآن است که اولی حرام و ناروا و دومی جایز و شایسته می باشد. 📕جلسه ی قرآن، استاد موحد 📆 99/9/1 💯 @bayyenat313
(علم_به_اراده_خلاف_ظاهر) 7⃣2⃣ علم اجمـالی نام برده، درصورتی می توانـد، مانع از عمل کردن به ظواهر تمام آیات قرآن باشـد که این عمل قبل از بحث و بررسـی در قرآن و آیات آن انجام بگیرد ولی بعداز دقت و تدبر و پس از بحث و بررسی کامل و دقیق و به دست آوردن یک سلسله آیات وجملاتی که ظـاهر آنهـا قطعا اراده نگردیـده است، از نظر علمی و عقلی هیـچ محـذور و مانعی نیست که ظاهر آیات دیگر مورد عمل و اسـتناد قرار بگیرد زیرا در این صورت علم اجمالی ما به وجود جملاتی در قرآن که ظاهرش مقصود و مراد نیست، اختصاص پیـدا می کنـد، به همان مقـدار از آیاتی که در اثر بحث و بررسـی به دست آمـده و معین گردیـده است و باقی آیات از این احتمال، مصون و سالم می ماند و ظاهر آنها جایزالعمل خواهد بود. این تحلیل علمی که به اصـطلاح «انحلال علم اجمالی» نامیده می شود و در تمام موارد وسـیله تشـخیص و مجوز عمل و استناد است، در اینجا نیز جریان دارد و حتی در اخبار هم جاري است و وسیله تشخیص و جدا نمودن اخبار قابل عمل از اخبار مشتبه و غیر قابل عمل است. اگر علم اجمالی بعد از انحلال و اختصاص پیدا نمودن به یک طرف احتمال، باز موجب عمل نمی شد و مانع از عمل می شد، نه تنها ظـواهر قرآن حجت نبود بلکه ظواهر اخبـار هم از حجیت می افتـاد و مـا نمی توانسـتیم به ظواهر آنهـا عمـل کنیم زیرا در اخبـار هم، عمومـات و مطلقـاتی وجود دارد که ظاهر آنها را نیز از حجیت می انـدازد. ولی«انحلال علم اجمالی» ماننـد آیات قرآن در اخبار نیز جریان دارد. باز اگر «انحلال علم اجمالی» این خاصیت را نداشت، ما نمی توانستیم در موارد احتمال حرمت و یا وجوب چیزي، قاعده و اصل بری بودن انسـان از تکلیف را که در اصـطلاح، «اصـل برائت» نامیـده می شود، اجرا کرده وحکم حلیت و عـدم وجوب آن چیز را صادر کنیم زیرا هر مکلفی علم اجمـالی دارد به این که واجبـات و محرمـاتی به او متوجه است و بعـد از پی بردن به قسـمتی از واجبـات و محرمات، «علم اجمالی» به همان مقدار که به دست آمده است و به همان موارد اختصاص پیدا می کند و در بقیه موارد حکم اباحه و جواز جاری می شود که آن را در اصطلاح «اصالت برائت» می نامند. گرچه عده اي از علما در بعضی از موارد، احتیاط را لازم می دانند ولی این احتیاط بر پایه اخبار و روایات خاصی است نه بر پایه علم اجمالی و عدم تأثیر انحلال آن. هرکس در این باره توضیح بیشتري بخواهد به کتاب اجودالتقریرات مراجعه نماید. 📕جلسه ی قرآن، استاد موحد 📆 99/9/1 💯 @bayyenat313
() 9⃣2⃣ معناي کلمه «متشابه» واضـح و روشن است، هیچ گونه تشابه و اجمالی در معناي آن نیست، «متشابه» لفظی را می گویند که داراي دو معنی و یا بیشتر از دو معنی باشد و همه این معانی هم نسـبت به آن لفظ در یک درجه بوده باشند به طوريکه وقتی آن لفظ گفته می شود، هر یک از آن معناها یکسان و بدون تفاوت به ذهن شنونده تبادر و سبقت کند. در این گونه موارد شنونده و یا خواننده باید توقف کند و هیچ یک از معناها را انتخاب نکند تا آنگـاه که قرینه وشاهـدي به دست آیـد و مقصـود گوینـده را معین و روشن سـازد آنگـاه از آن مقصـود مشـخص پیروي کنـد، بنابراین معنا، ظواهر الفاظ از متشابهات محسوب نمی شود زیرا معناي ظاهري الفاظ روشن و معین می باشد. اگر فرض کنیم که خود لفـظ «متشـابه» از نظر معنی داراي تشـابه و اجمال است و معناي آن کاملا روشن نیست و باز فرض کنیم که به ظاهر الفاظ نیز متشابه می گوینـد، باز نمی توانـد ما را از عمل نمودن به ظواهر الفاظ باز بـدارد زیرا سـیره و روش عرف و عقلا در همه جـا و در هر زمـان قابـل عمل و اجرا است و در ظواهر قرآن نیز بایـد از همان روش عرفی و عقلی پیروي نمود، مگر در موردي که دلیل قطعی و گواه روشنی ما را از ظاهر سخن و گفتاري منصرف سازد و به یک معناي دیگر رهبري کند. 📕جلسه ی قرآن، استاد موحد 📆 99/9/1 💯 @bayyenat313
(تاثیر_تحریف_قرآن_در_حجیت_ظواهر_آن) 1⃣3⃣ اولا: سابقا توضیح دادیم(در کتاب البیان)، قرآن تحریف نشده است. ثانیـا: بر فرض اگر مسـئله تحریف را بپـذیریم، بـاز ظواهر قرآن از حجیت و اعتبارساقط نمی شود زیرا روایاتی که مردم را به قرآن ارجاع می دهند، دلالت دارند، بر اینکه باید قرآن دقیقا مورد عمل قرار گیرد و این کتـاب میزان و معیـار صـدق و کـذب و صـحت و سـقم گفتارها و عمل هاست و در هر مورد بایـد به آن تمسک جست و از آن اسـتمداد نمود و به آن اسـتناد و استشـهاد کرد گرچه بر فرض، تحریف شده باشد، درصورتی که تحریف به ساحت قدس قرآن راه ندارد. 📕جلسه ی قرآن، استاد موحد 📆 99/9/1 💯 @bayyenat313
3⃣3⃣ سایر دلایل دیدگاه تفریطی: ۷. 💠 به دلیل عظمت قرآن و گوینده آن، بیان قرآن نیاز به مفسر دارد و مفسر را خود باید تعیین کند و تعیین هم کرده است که معصومین علیهم السلام هستند. ✅ : خود خداوند می‌گوید قرآن را نازل کردم که تعقل کنید و بفهمید. «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» (یوسف/۲) یک قاعده تفسیری در مورد انّا وجود دارد انّا در جایی به کار می رود که واسطه هایی در کار است یعنی کار خداست اما توسط واسطه هایی. «ما نازل کردیم» اما توسط ملائکه، جبرئیل. و در فرهنگ قرآنی به معنای این نیست که حقیقتی در بالاست و عینا نازل شده است، بلکه یعنی آن حقیقت در بالا یک سطحی از وجود را دارد و نزول یعنی آن را مادی و محسوس کردن و آوردن در سطح این عالم و ساده و قابل فهم کردن. یعنی در آن مرتبه که قرآن بود عبارت و کلمه و حرف نبود بلکه حقایقی نورانی بود. مثل چیزهایی که ما درک می‌کنیم و در ذهن ما می گذرد که به صورت کلمه و عبارت نیست. حتی در احساس؛ احساس علاقه یا نفرت را داریم و درک می کنیم اما وقتی بخواهیم برای کسی بیان کنیم در عالم خیال تبدیل می کنیم به کلمات و الفاظ متناسب و بیان می کنیم. یعنی آن احساس را تنزل دادیم به الفاظ. هیچگاه الفاظ نمی توانند حقیقت آن را منتقل کنند. خیلی چیزهایی را که درک می‌کنیم نمی‌توانیم بیان کنیم و نیز برخی احساسات را. وقتی هم که بیان می کنیم طرف مقابل یک چیزی می‌فهمد اما معلوم نیست همان چه که ما درک کردیم همان را درک کرده باشد. پس اصل قرآن چیز دیگری بوده و نازل شده در سطح ما. آن هم عربی یعنی خیلی روشن و فصیح. لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ برای اینکه تعقل کنید. یعنی اگر نازل و عربی نمی‌شد نمی‌توانستیم تعقل کنیم و خدا این گونه نازل کرده که بتوانیم تعقل کنیم. پس قرآن عظمت دارد مورد قبول است اما اینگونه نیست که نشود آن را درک کرد و فهمید. 📕جلسه ی قرآن، استاد موحد 📆 99/9/1 💯 @bayyenat313