eitaa logo
بیّنات
1.5هزار دنبال‌کننده
72.3هزار عکس
56.3هزار ویدیو
466 فایل
این کانال بر اساس اعتقاد به توحید و تحول بدون مرز کمال گرا، تحت لوای ولایت، تعقل و تدین ایجاد شده است. (کپی و انتشار مطالب، "با لینک یا بدون لینک" با ذکر صلوات) (با عرض پوزش تبادل و تبلیغات نداریم)
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 چرا نمیتوانند در درمان بیماری های اجتماعی باشند؟ ✅ بیماری اجتماعی را کسی که خود است نمی‌تواند مداوا کند اگر در بيماری‌هاى جسمى احياناً يک بيمار بتواند بيمار ديگرى را معالجه كند، در مداواهاى و اجتماعى ميسر نيست. خودسازى بر جامعه‌سازى مقدم است. على عليه السلام فرمود: «به خدا سوگند من شما را به هيچ كارى ندادم مگر آنكه پيش از آنكه فرمان دهم خودم به بستم، و از هيچ چيز شما را منع نكردم مگر آنكه پيش از آنكه شما را منع كنم، خودم از آن دورى كردم». همچنين آن فرمود: «آن كس كه خود را در مقام امام و رهبر مردم قرار مى‌دهد، نخست خود را تعليم دهد، سپس مردم را. و مؤدّب خويشتن، بيش از معلم و مؤدّب ديگران شايسته اكرام و احترام است». 📚مجموعه آثار، ج۲۴، ص۹۷ https://t.me/joinchat/AAAAADvV7pY_b_pIaHwEmg
Haghighi: همیشه فکر می کردم کسی ست که سر کلاس درس می دهد، امتحان می گیرد،‌ کم و زیاد نمره می دهد و تمام!!! اما با گذر زمان فهمیدم قدرت عجیبی دارند! آن ها می توانند دید آدم ها‌ را به زندگی تغییر دهند. فهمیدم همیشه در مدرسه نیستند. می تواند همان کودکی باشد که تمام ناراحتی و دلخوری اش به چند دقیقه نرسیده تمام می شود. کودکی‌ که کینه به دل نمی گیرد و درس بخشش می دهد. می تواند همان جوانی باشد که برای آرزوهایش می جنگد و درس تلاش می دهد. می تواند همان سالمندی باشد که به فرزندان و نوه هایش بی انتها عشق می ورزد و هیچکس مهربانی و عشق را به خوبی او یاد نمی دهد. دنیا پر از است... که جدا از سن و سال؛ جدا از تحصیلات؛ درس زندگی می دهند. هر کدام از ما می توانیم حتی برای یک نفر باشیم، به شرط آن که در زندگی چیزی برای داشته باشیم. حسین حائریان https://eitaa.com/Bayynat
▫️هر وقت #دانش‌آموزان سر کلاس حاضر شوند، #معلم نیز می‌آید... #غیبت از ماست، نه از #امام_زمانمون😔 اللهم عجل لولیک الفرج https://eitaa.com/Bayynat
علامه حسن زاده آملی: ، مظهر اسم شریف است، که نفوس مستعده را به آب حیات علم احیاء می کند. https://eitaa.com/Bayynat
🔴 چرا انقلاب کردیم؟🔴 کلیپ صحبتهای با خانم اصفهانی را دیدم. وقتی معلم بازنشسته میگه: «ما انقلاب کردیم، اما الان نصفشون پشیمونن. و وقتی پسرم میپرسه چرا انقلاب کردید، نمیدونم چی بهش بگم!!» و ضرغامی هم با ژست روشنفکرانه فقط به این بسنده میکنه که: «بعله! درکتون میکنم!» بدون اینکه پاسخ درستی به صحبت خانم معلمی بدهد که 30 سال دینی تدریس کرده و نمیدونه برای چی کردیم؟! آقای ضرغامی شما باید پاسخ میدادید.. نه به یک معلم. به همه کسانیکه این سوال را دارند و تحت بمباران تبلیغاتی سلطنت طلبان در فضای مجازی آنقدر از عصر سیاه برایشان بهشت و گل و بلبل ساخته اند، که به گیجی و تردید افتاده اند که مگر چه مان بود که انقلاب کردیم؟ مگر چه مشکلاتی داشتیم که انقلاب کردیم؟ مگر چه نداشتیم که انقلاب کردیم؟ 🔰 آقای ضرغامی! شما باید پاسخ میدادید: 👇👇 1. انقلاب کردیم اول برای . برای اینکه پهلوی به هویت شیعی ما حمله ور شده بود، اول با زور و چکمه بعد با تبلیغات و رسانه به جان دین مان افتاده بودند. از حجاب تا روضه عاشورا. در عصری بودیم که بردن نام (ع) در این کشور قدغن بود. میخواستیم به عصری برسیم که میلیونها نفر در به زیارت سمبل انسانیت و آزادگی بروند. میخواستیم به مقام انسانیت برسیم.💚 2. انقلاب کردیم برای . برای استقلال ایران. کشورمان زیر لگد انگلیسیها و امریکاییها له شده بود. 50 هزار مستشار امریکایی از ما کاپیتولاسیون و حق توحش میگرفتند و شاه مملکت بدون اجازه آنها نمیتوانست وزیرش را عوض کند. 3. انقلاب کردیم برای ایران. برای خاک ایران. شاه، سرزمین و 32 جزیره زیبای آن را به انگلیسیها و وهابی ها بخشید و گفتند دخترمان بود شوهرش دادیم. انقلاب کردیم تا بقیه خاک وطن را شوهر ندهند. 👌 4. انقلاب کردیم برای عزت و حیثیت مان. در عصری که بر سر در باشگاههای انگلیس در ایران در وطن خودمان مینوشتند: ورود سگ و ایرانی ممنوع. در عصری که بیگانگان چنان بر ما مسلط بودند که ایرانی را همچون سگ میخواندند! 5. انقلاب کردیم برای نجات و میراث سترگ فکری مان. در عصری که تعداد کاباره ها و قمارخانه ها و فاحشه خانه ها از تعداد کتابخانه ها و دانشگاهها بیشتر بود، انقلاب کردیم تا فکر و فرهنگ ایرانی لگدمال نشود. حقیری داشتیم که صریحا میگفت: شما هرگز میکل آنژ یا باخ نداشتید. شما حتی یک آشپز بزرگ نداشته اید.. شما هیچ چیز بزرگ و فوق العاده عرضه نکرده اید. هیچ چیز." (مصاحبه محمدرضا پهلوی با اوریانا فالاچی، مهر ۱۳۵۲) 6. انقلاب کردیم برای حفظ دختران و جوانمردی پسران مان. از چنگ حکومتی که دستاوردش برای زنان ایران «شهر نو» بود و 50 هزار رسمی. از شر حکومتی که از خود شاه تا برادران و خواهرش اشرف، مافیای بین المللی مواد مخدر بودند و درخت نحس اعتیاد را در ایران مان کاشتند. 7. انقلاب کردیم برای نجات از عقب ماندگی مان. از کشوری که 57 سال تحت سلطنت پهلوی بود و 68 درصد مردمش بیسواد نگه داشته بودند، در حالیکه آمریکا ناسا داشت، هند ماهواره به فضا فرستاده بود، ترکیه متروی 50 ساله داشت ولی ما هیچ نداشتیم. تا برسیم به کشوری که طی 40 سال 93 درصد مردمش باسواد شوند. و رتبه علمی 16 ام جهان باشیم. 8. انقلاب کردیم برای . از عصری که نیمی از جمعیت ایران به جای خانه، در یک "اتاق" زندگی میکردند. (فیلمفارسی ها شاهد این ماجراست)، از عصری که نیازهای اولیه زندگی (آب و برق و گاز و یخچال و کولر) یک آرزو بود. تنها 45 شهر ایران آب لوله کشی داشت، 96 درصد روستاها برق نداشت، تنها 9 شهر گاز لوله کشی داشت. از عصری که 46 درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکردند، 35 درصد جامعه دچار سوتعذیه شدید بودند، مترو و سیستم فاضلاب و موشک و زیردریایی داشتن و.. دیگر رویا بود! تا برسیم به عصری که همه 1100 شهر ایران و 34 هزار روستا آب لوله کشی دارند، همه شهرها و تمام روستاهای بالای 40 خانوار برق دارند. 95 درصد جمعیت ایران گاز دارند. و برای رفع فقر، از کمیته امداد تا بهزیستی و صدها خیریه ساخته ایم. 9. انقلاب کردیم برای حتی و بهداشت مان. از عصری که مردم ما درگیر شپش بودند، حتی همسر شاه را پشه سالک گزید، و برایمان از هند و بنگلادش و پاکستان پزشک و پرستار می آوردند. از عصری که سن امید به زندگیمان فقط 54 سال بود! تا برسیم به عصری که سن امید به زندگی مان به بالای 75 سال رسیده. و جزء 10 کشور دارای بهترین سیستم پزشکی هستیم. ادامه دارد...
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت بیست و ششم : معلم نمونه ✔️ راوی : عباس هادی 🔸ابراهيم ميگفت: اگر قرار است انقلاب پايدار بماند و نسلهاي بعدي هم باشند. بايد در مدارس فعاليت کنيم، چرا كه آينده مملکت به كساني سپرده ميشود که شرايط دوران طاغوت را حس نكرده اند! وقتي ميديد اشخاصي که اصلاً انقلابي نيستند، به عنوان به مدرسه ميروند خيلي ناراحت ميشد. ميگفت: بهترين و زبده ترين نيروهاي انقلابي بايد در مدارس و خصوصاً دبيرستانها باشند! 🔸براي همين، کاري کم دردسر را رها کرد و به سراغ کاري پر دردسر رفت، با حقوقي کمتر! اما به تنها چيزي که فکر نميکرد ماديات بود. ميگفت: را خدا ميرساند. پول مهم است.کاري هم که براي خدا باشد برکت دارد. به هر حال براي تدريس در دو مدرسه مشغول به کار شد. دبير دبيرستان ابوريحان منطقه 14 ومعلم عربي در يکي از مدارس راهنمائي محروم منطقه 15 تهران. تدريس عربي زياد طولاني نشد. از اواسط همان سال ديگر به مدرسه راهنمائي نرفت! حتي نم يگفت که چرا به آن مدرسه نميرود! يک روز مدير مدرسه راهنمائي پيش من آمد. با من صحبت کرد و گفت: تو رو خدا، شما که برادرآقاي هادي هستيد با ايشان صحبت کنيد که برگردد مدرسه! گفتم: مگه چي شده؟! کمي مکث کرد و گفت: حقيقتش، آقا ابراهيم از جيب خودش پول ميداد به يکي از شاگردها تا هر روز زنگ اول براي کلاس نان و پنير بگيرد! 🔸آقاي نظرش اين بود که اينها بچه هاي منطقه محروم هستند. اکثراً سر کلاس گرسنه هستند. بچه گرسنه هم درس را نميفهمد. مدير ادامه داد: من با آقاي هادي برخورد کردم. گفتم: نظم مدرسه ما را به هم ريختي، در صورتي که هيچ مشکلي براي نظم مدرسه پيش نيامده بود. بعد هم سر ايشان داد زدم و گفتم: ديگه حق نداري اينجا از اين کارها را بکني. 🔸آقاي هادي از پيش ما رفت. بقيه ساعتهايش را در مدرسه ديگري پرکرد. حالا همه بچه ها و اوليا از من خواستند که ايشان را برگردانم. همه از و تدريس ايشان تعريف ميکنند. ايشان در همين مدت كم،براي بسياري از دانش آموزان بيبضاعت و يتيم مدرسه، وسائل تهيه کرده بود که حتي من هم خبر نداشتم. با ابراهيم صحبت کردم. حر ف هاي مدير مدرسه را به او گفتم. اما فايده اي نداشت. وقتش را جاي ديگري پر کرده بود. 🔸ابراهيم در دبيرستان ابوريحان، نه تنها معلم ورزش، بلکه معلمي براي اخلاق و رفتار بچه ها بود. دانش آموزان هم که از پهلوانيها و قهرمانيهاي معلم خودشان شنيده بودند شيفته او بودند. درآن زمان كه اكثر بچه هاي انقلابي به ظاهرشان اهميت نميدادند ابراهيم با ظاهري وكت وشلوار به مدرسه مي آمد. 🔸چهره زيبا و نوراني، کلامي گيرا و رفتاري صحيح،از او معلمي کامل ساخته بود.در کلاسداري بسيار# قوي بود، به موقع ميخنديد. به موقع جَذَبه داشت. زنگهاي را به حياط مدرسه مي آمد. اکثر بچه ها در كنارآقاي هادي جمع ميشدند. اولين نفر به مدرسه مي آمد و آخرين نفر خارج ميشد و هميشه در اطرافش پر از دانش آموز بود. در آن زمان که جريانات سياسي فعال شده بودند، ابراهيم بهترين محل را براي خدمت به انقلاب انتخاب کرد. 🔸فراموش نميكنم، تعدادي از بچه ها تحت تاثير گروههاي قرار گرفته بودند. يك شب آنها را به مسجد دعوت كرد. با حضور چند تن از دوستان انقلابي و مسلط به مسائل، جلسه پرسش و پاسخ راه انداخت. آن شب همه سؤالات بچه ها جواب داده شد. وقتي جلسه آن شب به پايان رسيد ساعت دو نيمه شب بود! 🔸سال تحصيلي 59 - 58 آقاي هادي به عنوان دبير انتخاب شد. هر چند که سال اول و آخر تدريس او بود.اول مهر 59 حكم استخدامي ابراهيم برای منطقه 12 آموزش و پرورش تهران صادر شد، اما به خاطر شرايط جنگ ديگر نتوانست به سر كلاس برود. درآن سال مشغوليتهاي ابراهيم بسيار زياد بود؛ تدريس در مدرسه، فعاليت در کميته، ورزش باستاني وكشتي، مسجد و مداحي در هيئت و حضور در بسياري از برنامه هاي انقلابي و...که براي انجام هر كدام از آ نها به چند نفر احتياج است! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 https://eitaa.com/Bayynat