شهید محمودرضا بیضائی
💐پایان چشم انتظاری۳۶ساله ی مادرو پدرشهید"ابوالفضل کلهر" 🕊پیکرمطهرشهیددرآخرین عملیات گروه هاےتفحص شه
🍃علی اکبر به خیمه برگشته...😔کاش علی اکبرِ اربابمون هم سالم برمیگشت...
برسانید...
به گوش همه ی منتظران..
چشم به راهی مادری...
به بار نشسته..
#دیدار
#پایان_انتظار
@Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
اقا حامد سال ها تو هیئت فاطمیه (س) طالقانی تبریز به عزاداری مشغول بود.
وقتی ایام محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده میگرفت.🍃
با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد...😭
بهش میگفتن آقا حامد شما افسری و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن.
می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی"👌
و همینطور می گفت: "شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها حاجتم رو خواهم گرفت"
که بالاخره اینطور هم شد.
شهید مدافع حرم حامد جوانی🍃
@Beyzai_ChanneL
Clip-Panahian-AghaLotfanBeManEjazeBede-64.mp3
2.23M
🎵آقا! لطفا به من اجازه بده ...
🔻فرصت کار برای حسین(ع) را از دست ندهید!
#کلیپ_صوتی #روضه
@Beyzai_ChanneL
💠سی و شش:
🔵 میگفت جنگ در سوریه که تمام بشود میرویم عراق بجنگیم؛
جنگیدن در کربلا حال دیگری دارد…
#برای_محمودرضا
☝️🏻☝️🏻 تعقیب سلسله ی خاطرات
کپی مطلب با ذکر صلوات برای شادی روح شهید بیضائی عزیز، بلامانع است.
@Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 #قسمت_دوم ❗همین طور که با تعجب نگاهش میکردم ادامه داد... ✴خواستم بگویم همینطو
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
#قسمت_سوم
✳در روستای اطراف قوچان به دنیا آمدم روزگارخانواده ما به سختی میگذشت.درچهارسالگی پدرم را از دست دادم وهمراه یکی از بستگان راهی تهران شدم.یک بچه یتیم بودم چه شبها که نه غذایی برای خوردن داشتم ونه جایی برای استراحت.
❇با پیروزی انقلاب به روستا بازگشتم و بایکی از دختران خوبی که خانواده معرفی کردند ازدواج کردم.
💟ده سال در مسجد فاطمیه دولاب تهران به عنوان خادم مشغول فعالیت شدم.اواخر سال 1367 بودکه محمدهادی به دنیا آمددبستان در مدرسه شهید سعیدی درمیدان ایت الله سعیدی رفت.
✳هادی ازهمان ایام با هیئت حاج حسین سازورکه در دهه ی محرم درمحله ی ما برگزار میشد اشنا گردید.من هم با پسرم در برنامه ها شرکت میکردم.
❇پسرم با اینکه سن و سالی نداشت اما در تدارکات هیئت بسیار زحمت میکشید. بدون ادعا وبدون سر وصدا برای بچهای هیئت وقت میگذاشت. یادم هست که محمد هادی ازهمان دوران نوجوانی به ورزش علاقه مند بود،چند وسیله ی ورزشی تهیه کرده بود و صبحها مشغول میشد.با میله ای که برای پرده به کنار درب حیاط نصب شده بودبارفیکس میزد. بااینکه لاغر بوداما بدنش حسابی ورزیده شد.
راوی پدر شهید هادی ذوالفقاری
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش
️❣❤️❣❤️❣❤️
❣❤️❣❤️❣❤️
✍ ادامه دارد ...
@Beyzai_ChanneL
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#شب دوم محرم
فردا عمه جان عمه زمان با چه جلال و جبروتی از محمل پیاده میشه .....
بنی هاشم دور عمه جانشون حلقه میزنن
علمدار پاشو رکاب محمل میکنه
اولیا مخدره میخواد پیاده بشه😭😭😭😭😭
بمیرم عصر عاشورا .......
بسم الله الرّحمن الرّحیم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا ...(تحریم/۸)
ادب کرده بود،
آن هم در مقابل نام مادرتان.
آنجا که راه را بر شما بسته بود
و آنقدر آزرده بودتان که به او گفته بودید:
«مادرت به عزایت بنشیند»
دانسته بود، مادر شما بزرگوارتر از آن است
که بتواند نامش را بر لب بیاورد
به گمانم همان جا کربلایی شده بود، نه؟
روز دهم، در پهندشت کرب و بلا،
وقتی صدایتان میان زمین و آسمان
طنین افکنده بود که:
« اما من مغیث یغیثنا؟
اما من دابّ یدبّ عن حرم رسول الله؟»
قلبش از جا کنده شده بود،
خودش را میان بهشت و جهنم دید،
ولی تصمیمش را گرفت؛
بهشت را برگزید؛
سرش را از شرم پایین انداخت،
عین ابر بهار از چشمهاش اشک می آمد:
«جعلتُ فداک»
و مگر دیگر می شد چیزی گفت؟!
اعتراف کرد که خیلی بد کرده،
که راه را بر شما بسته
«با این همه آیا توبه من پذیرفته است؟»
و شما اگر نمی گفتید:
«نعم یتوب الله علیک»
که دیگر حسین(ع) نبودید
با آن قلب رؤف و دل دریایی!
آن لحظه های آخر گمانم شنیده بود صدای شما را
که با لبخند چشم هاش را بسته بود؛
« انت الحرّ کما سمّّتک امّک حرّا فی الدنیا و الاخره».
سلام بر تو! سلام حرّ بن یزید ریاحی!
سلام بر تو که ادبت در مقابل نام زهرا(س)،
عاقبت کربلایی ات کرد ...
#برای_خاطر_آیه_ها
#سید_الشهدا_جان❤️
@Beyzai_ChanneL
ڪربلا زميـــن مقدسیہ که همہ در اون وارد مےشوند،
اما اونهـــایے ڪہ باحسیـــن در آن وارد مےشوند، #شهیـــد مےشوند،
و اونهايے ڪہ با یزید ورود مےڪنند،
میمیـــرند...
اللهمالرزقــــنا شفاعةالحسیـــن یـــومالورود
#حاجحسینیکتا
@Beyzai_ChanneL
رهبرانقلاب: توصیهی من به عزاداران این است که موجبات ناراحتی مردم را فراهم نکنند؛ این توصیه را بارها کردیم. بعضیها شنیده شده سینهزنی میکنند پشت بلندگو؛ اگر بناست از بلندگو پخش بشود باید در بین مستمعین پخش بشود. در خیابان، در پشت بام، در محله که مستمعی ندارد این گوینده.
رهبر انقلاب: بیرون مجلس ساعتهای دیروقتِ شب مردم را اذیت کردن، یک بیمار را از خواب انداختن، این با هیچ منطق اسلامی و حسینی تطبیق نمیکند. شنیدیم بعضی میگویند به ایشان مراجعه میشود که ما اذیت میشویم، میگویند کسی که از صدای نوحهخوانی اذیت میشود بگذار اذیت بشود؛ نه، چنین چیزی نیست.
@Beyzai_ChanneL