#کرامت_تراشی| اهل تصوف و کرامت تراشی
مرحوم طباطبایی میگوید: پس از ارتحال مرحوم قاضی، روزی مشغول نماز بودم اما تحت الحنکم را (که گشودن آن مستحب است) باز نکرده بودم؛ ناگاه دیدم اقای قاضی تشریف اوردند و در همان حال که من به نماز ایستاده بودم تحت الحنکم را باز کردند و رفتند!!!
نجابت نیز نقل میکند:
در ایام نوروز با چند تن از دوستات به زیارت مرقد اقای قاضی میرفتیم. یکی از ما خطاب به روح آقای قاضی گفت: نوروز است و ما از شما عیدی میخواهیم. ناگهان در همان بیداری مشاده کردیم که جسم ایت الله قاضی با عمامه و عبا و ابریقی از گلاب بیرون آمد و بر کف دست ما از آن گلاب ریخت و فرمود: من از خدا خواسته ام جسمم در برزخ در اختیار خودم باشد!!
فاطمی نیا نقل میکند:
هنوز هم مرحوم قاضی به خانهء شاگرد شاگردان خود می آید و به آنها دستورات سلوکی می دهد.
اقلیم وجود ص ۲۹
#کرامت_تراشی
#تصوف
#قاضی
@BotShenasi
#تصوف| توحید قاضی
علامه طباطبایی میگوید:
مرحوم قاضی مریض بود، کسالتشان پا درد بود، به حدی که دیگر پا جمع نمی شد و حرکت نمیکرد. در این حال بین دو طایفه ذُکِرت و شِمِرت در نجف اشرف جنگ بود، بام ها را سنگر کرده بودند و پیوسته از روی بام ها به یکدیگر تیر اندازی میکردند، و از این طرف شهر با طرف دیگر شهر باهم دیگر میجنگیدند. در پشت بام ایشان نیز طایفه شمرتها سنگر گرفته بودند و از روی بام به ذکرت ها میزدند. مرحوم قاضی در ایوان نشسته بودند و تماشا میکردند.: ذکرت ها غلبه کردند، بر این پشت بام آمدند و دو نفر از شمرتی ها در روی بام کشتند و چون ذکرتی ها بام را تصرف کردند، آمدند در حیاط خانه و خانه را تصرف کردند، و دو نفر از شمرتی ها را در ایوان کشتند، و دو نفر دیگر را در صحن خانه کشتند، که مجموعاً شش نفر در خانه کشته شدند، از ناودان مثل باران همینطور خون پایین می آمد و من همینطور نشسته ام بر جای خود و هیچ حرکتی هم نکردم. بعد از این ذکرتی ها ریخته بودند در داخل اتاق ها و هرچه به درد خور آنها بود، برده بودند. بله میگفت: از ناودان خون میریخت و در ایوان دو کشته افتاده بود، و در صحن حیاط نیز دو کشته افتاده بود، (و لطفش این بود که میگفت:) من حرکت نکردم، نشسته بودم و تماشا می کردم. این حالات را #فنای در توحید میگویند، که در آن حال شخص #سالک غیر از خدا چیزی را نمی نگرد، و تمام حرکات و افعال را جلوهء حق مشاهده میکند.
اقلیم وجود ص ۳۰
#قاضی
#فنا_توحید
#تصوف
@BotShenasi
#تصوف| ذکر قاضی
سید محمد علی قاضی نیا فرزند اقای قاضی میگوید:
خیلی از اوقات ایشان را مشغول ذکر و عبادت بودند و من یادم هست همیشه میگفتند: لا هُو الا هُو و ما صدای ایشان را از اتاقشان میشنیدیم. آن موقع که یک کبوترهایی در نجف مرسوم بود که به آنها یاهُو میگفتند، آقای قاضی از آنها خیلی خوشش می آمد و آنها را گذاشته بود در راهرو و بین بیرونی و اندرونی.
کشمیری میگوید: منزوی از خلق بود و بع فنای الهی رسیده بود!!
اقلیم وجود صفحه ۳۴
#تصوف
#قاضی
#فنا_توحید
@BotShenasi
#کرامت_تراشی| کرامت تراشی صاحب المیزان برای خود
علامهء طباطبایی در این سیرهء توحیدی پرورش میابد که میگوید:
روزی من در مسجد کوفه نشسته بودم و مشغول ذکر بودم، در آن بین یک حوریهء بهشتی از طرف راست من آمد و یک جام شراب بهشتی در دست داشت و برای من آورده بوده بود و خود را به من ارائه می نمود. همین که خواستم به او توجه کنم، ناگهان یاد حرف استاد افتادم لذا چشم پوشیده و توجهی نکردم. آن حوریه برخاست و از طرف چپ من آمد و آن جام را تعارف کرد. من نیز توجهی ننمودم و روی خود را برگرداندم و آن حوریه رنجید شده و رفت !!
علامه طباطبایی میگوید:
دو، سه روز است در این فکرم که اگر در بهشت نگذارند ما نماز بخوانیم چه کنیم؟
همچنین استادم (قاضی) میگفت:
گاهی طلبکار به در منزل می آید و در خانه چیزی نیست تا بدهم. از هر طرفی در فشارم، ولی در نماز به برکت خود خدا مثل این که نه زن دارم و نه بچه و نه قرضی؛ مشغول نماز که میشوم آهنگ افلاک را میشنوم. از خدا خواسته ام که این #سماع را از من بر ندارد.!!
اقلیم وجود صفحه ۳۵ و ۳۶
#تصوف
#کرامت_تراشی
#طباطبایی
#المیزان
#قاضی
@BotShenasi
#کرامت_تراشی | داستانهای شاخدار!!
نجابت میگوید: شیخ محمد علی بروجردی اول مجتهد و اول متقی نجف بود. برای ما مثل گوهر بود. یک سال قبل از رحلتشان ایشان قصه ای برای ما نقل کرد که از خود آقای قاضی شنیدع بودم. گفت: من هفت سال همه چیز را تعطیل کردم. مدام در محضر اقای قاضی بودم. قشنگ جانم در کالبدم قرار گرفت. حسابی داشتم آدم می شدم. خدا رحمت کند ایشان را در عمرش برنج درسته نخورد. مگر چند روز اخر حیاتش، آن هم خیلی کم. ایشان گفت: یک وقت از عجایب خدای جلیل پول مفصلی برای ما رسیده بود. لذا از ناحیهء بی پولی هیچ مشکلی نداشتم. سرکیف هم بودم. با زن و بچه نهایت ادب را خرج میدادم. با آنها تندی نمیکردم! نشسته بودم با زن و بچه مشغول سخن گفتن، پلو هم که داشتم، زندگیم هم که مرتب بود. یک دفعه احساس کردم قلبم راکد است. مضطرب شدم، اصلا قرار از من رفت. شبهایی که بی پول بودم، مشکل فراوان داشتم. اصلا این طور نمیشدم. دیدم نه میل نشستن دارم، نه میل حرف زدن. نه میل طالعه، نه خواب. سر تا پایم را بی قراری و اضطراب گرفت. گفتم بروم طرف حرم امیرالمومنین علیه السلام شاید از ناحیهء ایشان شفا پیدا کنم. از در سلطانی وارد شدم. رفتم بالای سر، دیدم حالم هیچ فرقی نکرد، کمی تامل کردم، دیدم قلبم مرا میل میدهد طرف بازار بزرگ. بی اختیار و با نهایت اضطراب متوجه بازار بزرگ شدم، قلبم، نفسم، فهمم همه مرا متوجه بازار بزرگ کرد، صحن را طی کردم به سمت بازار بزرگ، در آخر بازار، یک دفعه دیدم اقای قاضی دارند تشریف می آورند. تاچشمم افتاد به اقای قاضی مثل جوجه ای که ترسیده باشد چطور خودش را به سرعت به آغوش مادر و زیر بال و پر مادرش قرار میدهد، بنده هم با سرعت مثل برق خودم را رساندم به اقای قاضی، دست ایشان را گرفتم و بوسیدم، عرض کردم: اقا خیر است ان شاء الله.
اقای قاضی گفت: البته خیر است، علویه از من انگور خواسته، من هم از خدا انگور خواستم، گفت: بی اختیار دستم رفت توی جیبم، همهء پولم را در آوردم و تقدیم کردم به اقای قاضی، ایشان یک بیست دیناری برداشت و گفت: همین مقدار برای انگور خریدن بس است. برو به دست خدا. حالا من از وقتی به اقای قاضی رسیدم اصلا خودم و حالم را فراموش کردم. همان موقع که اقای قاضی گفت: برو به دست خدا، متوجه خودم شدم، دیدم حالم خوش است، اصلا آن بی قراری و اضطراب و.. همه رفته است.
پ.ن: سبحان الله! ایا میشود کسی وارد حرم امیرالمومنین علیه السلام بشود و هَم و غم او برطرف نشود؟ زیارت نامه امیرالمومنین علیه السلام میفرماید: هر کس تو را زیارت کند غم از او برداشته میشود و حاجتش روا میشود! این نشان میدهد مکتب اهل تصوف چقدر از اهل بیت علیهم السلام دور است.
اقلیم وجود صفحه ۴۴
#تصوف
#قاضی
@BotShenasi
🔍 خاطراتی از حداد و قاضی
🎙فایل صوتی مرحوم سمامی از کفر هاشم حداد و منفور بودن سید علی قاضی در نزد علمای نجف؛ قاضی اصلا کسی که الان گنده کردهاند نبود. مرحوم سمامی از شاگردان آیت الله خویی و آیت الله حکیم
ایشان متولد کربلا و درس خوانده نجف بود. خاطرات جالب از کفرگوییهای سید هاشم حداد و سید محمد حسین لالهزاری معروف به علامه طهرانی! سید علی قاضی مطرود همه علما بود و اصلا جرئت نداشت در مجالس اهل علم حاضر شود چون به خاطر عقایدش تکفیرش کرده بودند، سید هاشم حداد هم فرد عوام و عادی و بیسوادی در کربلا بود که مرید سید علی قاضی شده بود.
وقتی قاضی وارد مدرسه هندی میشد سید هاشم به او خدمت می کرد.
و به واسطه این ارتباط در مباحث عرفانی افتاده بود.
حداد اصلا سواد نداشت و فوق العاده عوام بوده است.
حتی درکی از مطالب علمی عرفانی نداشت، و اصلا مطلب خلاف و کفر آمیز وحدت وجود و .. را نمیفهمید و جملاتی را در هم میگفته است.
و سید محمد حسین لاله زاری تعابیر او را در قالب مطالب علمی در آورده بود، و این قطبیت را برای خود ساخته بود.
مرحوم شیخ جواد کربلایی نقل میکرد:
که در سامرا با سید هاشم حداد بودیم که سگی از جوب پرید، سید هاشم نگاهی کرد و گفت خدا پرید!!
بعدها سید محمد حسین لاله زاری این جمله کفر آلود را در قالب مبانی وحدت وجود عرفا در کتابش آورده بود.
مثل مرحوم شیخ جواد کربلایی و شیخ محمد غروی و عبد الزهرا گرعاوی و اینها او را به کلی تکفیر کردند.
✍خوب است این را کنار نقلهای سید محمد حسین لاله زاری و کراماتی که از سید هاشم نقل میکند گذاشت!!
و این همه افرادی که معطل این دکان شدهاند را تماشا کرد! سید علی قاضی مطرود در نجف کجا و تصویر دروغینی که الان از وی به مردم داده شده است کجا؟سید هاشم حداد بی سواد و عوام و فحاش و جاه طلب کجا و این همه کتابهای پر دروغ "دلشده" و "روح مجرد" و ... کجا؟
واقعا باید گفت
و الی الله المشتکی!
@BotShenasi
#تصوف
#صوفیه
#حداد
#طهرانی
#قاضی
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿 وصی سید علی قاضی در طریقت، عباس قوچانی بوده است!
❌ طریقت از ساخته های صوفیه است
🚩 کلیپ دارای موسیقی است 🚩
#قاضی #تصوف #طریقت
@BotShenasi
💡 راه رسیدن به خدا در نظر پسر آقای قاضی
🔻سید محمد حسن قاضی، فرزند سید علی قاضی، معتقد است، انسان های بسیار حساس و دارای بینشِ عارفانه معمولاً به عشق مجازی دچار می شوند،و این امر،از یک نوع کمالات نفسانی و جسمانی و اخلاقی حکایت می کند و عشق مجازی، به عنوان پلی به سمت عشق حقیقی، یعنی عشق الهی و روحانی عمل می کند. به همین دلیل مشاهده می شود که امام قلی نخجوانی که شخصی بازاری بود، در دوران جوانی، عاشق یک پسر ارمنی در نخجوان می شود،و به وادی عشق مجازی گرفتار می شود،و این عشق به گونه ای بر وی غالب می شود که از خواب و خوراک می افتد و آسایش و راحتی از او سلب می شود و مانند مجنون، همه امور زندگی را فراموش می کند.
🔸 در یکی از روزها که دچار این حالت بوده است و دریکی از خیابانهای شهر قدم می زده است، مردی را مشاهده می کند که وی را به عشق حقیقی یعنی عشق خدا هدایت می کند. لذا از خواب غفلت بیدار می شود و عشق مجازی اش به عشق حقیقی تبدیل می شود و در راه زهد و پرهیزکاری قرار می گیرد و در اندیشه یافتن مرشد می افتد که راه را به وی نشان دهد! وی سرانجام در قزوین به خدمت سید قریش قزوینی رسیده و تحت تربیت وی قرار می گیرد. بنابر نقل "طرائق الحقائق"، سید قریشی یکی از بزرگان طریقه ذهبیّه بوده است.
✖️نکته: امام قلی استاد پدر آقای قاضی یعنی سید حسین قاضی بوده است.
📚 آیت حق،جلد۱،ص ۲۵۱-۲۵۲-۲۴۹-۲۵۰
📚مکتب اخلاقی عرفانی نجف، ص ۳۴۳
#قاضی #تصوف #عشق_مجازی
@BotShenasi
💡طریق عرفانی سید علی قاضی تا سید قریش
🔻سید محمد علی گلریز(م ۱۳۴۶ شمسی) در کتاب " مینو دریا باب الجنه قزوین " که در شرح حال و آثار رجال و داشمندان قزوین می باشد، می نویسد:
🔸"حاج سید قریش، از سادات صاحب نفس و اهل سلوک بود و از علم و فضل، بهره وافی داشت و از اقطاب سلسله ذهبیّه به شمار می آمد. چنان که در شرح حال وی آمده است، حاج امام قلی تبریزی دست ارادت به وی داده است و سید نیز سرمایه ای به او داده، امر فرمود؛ به تبریز رفته و به تجارت مشغول باشد"
🔻 ملامحراب گیلانی را استادِ سید قریش در عرفان، و سید قریش را وصی ملامحراب دانسته اند.استاد منوچهر صدوقی سُها، سلسله اساتید سیر و سلوک سیدقریش قزوینی را اینگونه به سید قطب الدین نیریزی(از اقطاب سلسه ذهبیه) می رساند:
🔸" سید محمد قریشی قزوینی نیز تربیت یافته آخوند ملامحراب گیلانی اصفهانی، و وی نیز از اصحاب آقامحمد بیدآبادی،و او نیز از اصحاب سید قطب الدین محمد نیریزی بوده است"
🔻بنابراین، سید محمد قریشی قزوینی،
همان کسی است که مکتب عرفانی وی از طریق شاگردش، امام قلی نخجوانی، به سید حسین قاضی (پدر سید علی قاضی)، و از سید حسین به فرزندش، سید علی قاضی می رسد. لذا سید علی قاضی، بنیان عرفان خویش را قبل از مهاجرت به نجف اشرف، از پدرش کسب می کند.
🔸 سید محمدحسن قاضی درباره پدرِ سید علی قاضی می نویسد:
" اوست که راه عرفانی را برایشان می گشاید و او را به سر راه طریقت قرار می دهد، و این نکته را این دو نفر (سید علی قاضی و برادرش)، همواره تا واپسین دم زندگی بر زبان می آوردند که ارشاد و راهنمایی ایشان توسط پدر صورت گرفته است."
🔻در وصیت نامه سید علی قاضی، به مبلغی اشاره شده است که از طریق سید قریش به امام قلی، و سپس به پدر ایشان، و سپس به ایشان رسیده است و باید در دست کسی که اهلیت داشته باشد، برسد که در دهه دوم محرم از فایده شرعیه آن، عزاداری کند. در آن وصیت نامه چنین آمده است:
🔸" معلوم باد که وصی طریقت حقیر، جناب حجت الاسلام آشیخ عباس مجتهد قوچانی است. و باید وصی (دراموال) وجه مرحوم مبرور حاج سید قریش قزوینی را که پنجاه تومان است. به معظم له (اقای قوچانی) بدهد. "
🔻این وصایت مالی، می تواند شاهدی بر طریق عرفانی سید علی تا سید قریش باشد.
📚 مکتب اخلاقی عرفانی نجف، ص ۳۴۳،۳۴۵،۳۴۴
📚مطلع الانوار ج۲ ص ۴۴ به نقل از کتاب مینودر، ج۲ص۵۰۷/مهرتابناک، ج۱ص۶۲ تا۶۳
📚تاریخ حکما و عرفای متاخر، ص ۲۲۵/حکیم متاله بیدآبادی، ص ۲۱۳
📚آیت حق، ج۱ ص ۲۴۲
📚رساله صدوقیه، ص ۷-۸
#قاضی #تصوف
@BotShenasi
🗯 سید علی قاضی و سلسله ذهبیه
🔸 با استناد به مطالب بیان شده، احتمال آن می رود که سید علی قاضی به سلسله صوفیان ذهبیه منتسب بوده است.به همین دلیل، این موضوع، در زمان حیات سید، شهرت یافته بود، لذا سید علی قاضی، انتسابش به صوفیان ذهبیه را انکار می کرد.
🔻سید محمد حسن قاضی می گوید:
" یک بار من از آقای قاضی پرسیدم که شما ذهبی هستید؟ گفتند:فرقه ذهبیه به ما خیلی اظهار ارادت دارد، ولی من با آنها ارتباط ندارم. ما با ذهبیه چه کار داریم؟"
▪️اما علی رغم انکار، سلسله اساتیدِ عرفانِ سید، قبل از مهاجرت به نجف، از تاثیر پذیری وی از صوفیان ذهبیه حکایت می کند. به عبارت دیگر، هرچند نمی توان سید علی قاضی را رسماً از صوفیان ذهبیه به شمار آورد، اما رنگ پذیری از اعتقادات و تصوف ایشان را نمی توان انکار کرد.
🔸نکته مهمی که از سلسله اساتید تربیتی قاضی حاصل می شود، آن است که وی اعتقاد به محی الدین عربی و تفکرات وحدت وجودی را قبل از مهاجرت به نجف از طریق پدرش کسب کرده است، و همین دیدگاه های عرفانیِ قاضی است که ظاهراً سبب می شود ایشان در جوانی جهت زیارت قبر مولوی، سفر های متعدد به قونیه داشته باشد. فرزند ایشان، سید محمد حسن قاضی می گوید:
" سید علی قاضی باید در ایام جوانیشان به قونیه رفته باشند. چون ایشان لهجه ترکی عثمانی را خوب بلد بودند و ظاهراً به خاطر این بوده که ایشاندر سفرهایشان به قونیه، به خاطر قبر مولانا، زبان عثمانی را یاد گرفتند."
📚تاریخ ادوار تصوف،جلد۲، صفحه ۴۸۵ و ۴۸۶
📚 عطش،صفحه۳۳۲ و ۳۴۸
#قاضی #تصوف
@BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آقای قاضی به دروس حوزه عنایت داشتند ؟ نه، ابداً عنایت نداشت
یعنی مانع می دانستند ؟
مانع!؟
حجاب الاکبر ؟ بله...
حال شما ببینید شخصی که هیچ عنایتی به دروس حوزه و احادیث نداشته است و هیچ اثر علمی از او یافت نمی شود، چقدر رویِ منابر برای او کرامت می تراشند؟ آیا کسی که بهترین فرد را کسی می دانسته که صوفی باشد، باید نُقل مجالس و منابر باشد؟
#قاضی
@BotShenasi