eitaa logo
دروس الشباب
394 دنبال‌کننده
122 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
دروس الشباب
هشدار به حوزه علمیه؛ جوانان را دریابید! 🔹 حضرت آیت الله نجم الدین طبسی: ♦بگذارید صریح باشیم! ما (ح
با توجه به قضاوت عجولانه برخی بزرگ نمایان حوزه درباره مهسا امینی و سکوت در قتل بسیجیان و طلاب و قرآن سوزی😪 و موضع گیری ریاکارانه برخی دیگر بعد از هشدار رهبری معظم (حفظه الله) مجبور شدم این پیام روشنگرانه را ارسال کنم تا حداقل برخی کوته فکران و بی بصیرتان نسبت به نظام اسلامی، کمی بر آینده و دنیای خویش بترسند.
استفاده از برخی از اهداف کاربرد فعل در زبان عربی: 1- دلالت بر (این غرض اصلی و اولیه استعمال افعال می باشد) 2- و بودن وقوع فعل، نظیر آیات ذیل: وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَ‏ [البقرة: 231] (فبلغن: در شُرُف اتمام عده بودند) وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِيَّةً لِأَزْواجِهِمْ‏ [البقرة: 240] (یتوفون: در حال مرگ قرار می گیرند) وَ لْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً [النساء: 9] (تركوا: در معرض ترک کردن هستند) 3- انجام فعل (این مرود، غالبا بعد از ادات شرط قرار می گیرد) مانند آیات ذیل: فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ‏ [النحل: 98]، إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا [المائدة: 6]، وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ‏ [البقرة: 117] و [آل عمران: 47]، وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ [المائدة:42]، وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ‏ [النحل: 126]، إِذا تَناجَيْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِالْإِثْمِ‏ وَ الْعُدْوانِ‏ [المجادلة: 9]، إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا [المجادلة: 12] الآية، إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَ‏ [الطلاق: 1] و اما نمونه کاربرد فعل در این معنا بدون اینکه بعد از ادات شرط قرار بگیرد: فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ‏ [الذاريات: 35- 36] (فأخرجنا: أردنا الإخراج‏) وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ‏ [الأعراف: 11] از آنجا که «ثم» برای دلالت بر ترتيب و فاصله است؛ باید فعل «خلقنا» و «صوّرنا» به معنای (إرادۀ خلق) و ارادۀ تصوير) باشد تا مشکل معنایی پیش نیاید و گرنه معنا این می شود: شما را خلق کردیم و سپس بعد از مدتی تصویرگری نموده و به شما شکل و فرم دادیم. آیۀ «وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها فَجاءَها بَأْسُنا» [الأعراف: 4] أي: أردنا إهلاكها، و «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى»‏ [النجم: 8] أي: أراد الدنو من محمد عليه الصلاة و السّلام، فتدلى فتعلّق في الهواء، از همین قبیل است. 4- بر انجام فعل؛ مانند: وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ‏ [الأنبياء: 104]، فاعلین أي: قادرين على الإعادة. () https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
نظامی گنجوی در شعری گفت: چو بر دریا زَنَد تیغ بلا، لَک (به فتح لام) به ماهی گاو گوید کَیفَ حَالَک (به فتح لام) شخصی بر او اعتراض کرد که بر حسب قاعده نحوی، بعد از «کیفَ» باید «حالُک» به ضم لام باشد و در این صورت قافیه دو مصراع به هم می خورد! نظامی جواب داد:گاو نحو نمی داند. () https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
(صلی الله علیه و آله) به «ما»_موصوله برای «مَن»_موصوله برای به گاهی مخالفین اسلام بر می گرفتند و پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین در پاسخ آنها به تمسک می کردند، که یکی از این موارد را با هم مرور می کنیم: كنز الفوائد ؛ ج‏2 ؛ ص186 فصل‏ جَاءَ فِي الْحَدِيثِ‏ أَنَّ قَوْماً أَتَوْا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالُوا لَهُ أَ لَسْتَ رَسُولًا مِنَ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ لَهُمْ بَلَى قَالُوا لَهُ وَ هَذَا الْقُرْآنُ الَّذِي أَتَيْتَ بِهِ كَلَامُ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ نَعَمْ قَالُوا فَأَخْبِرْنَا عَنْ قَوْلِهِ‏ #«إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ‏» (سورة الأنبياء: 98) إِذَا كَانَ مَعْبُودُهُمْ مَعَهُمْ فِي النَّارِ فَقَدْ عَبَدُوا الْمَسِيحَ ع أَ فَنَقُولُ إِنَّهُ فِي النَّارِ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص : إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ الْقُرْآنَ عَلَيَ‏ بِكَلَامِ‏ الْعَرَبِ‏ وَ الْمُتَعَارَفُ‏ فِي‏ لُغَتِهَا وَ عِنْدَ الْعَرَبِ أَنَّ «مَا» لِمَا لَا يَعْقِلُ وَ «مَنْ» لِمَنْ يَعْقِلُ وَ الَّذِي يَصْلُحُ لَهُمَا جَمِيعاً فَإِنْ كُنْتُمْ مِنَ الْعَرَبِ فَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ هَذَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ‏» يُرِيدُ الْأَصْنَامَ الَّتِي عَبَدُوهَا وَ هِيَ لَا تَعْقِلُ وَ الْمَسِيحُ ع لَا يَدْخُلُ فِي جُمْلَتِهَا لِأَنَّهُ يَعْقِلُ وَ لَوْ قَالَ «إِنَّكُمْ وَ مَنْ تَعْبُدُونَ» لَدَخَلَ الْمَسِيحُ ع فِي الْجُمْلَةِ فَقَالَ الْقَوْمُ صَدَقْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ‏ ________________________________________ كراجكى، محمد بن على، كنز الفوائد، 2جلد، دارالذخائر - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1410 ق. یعنی: گنجينه معارف شيعه إماميه / ترجمه كتاب كنز الفوائد و التعجب ؛ ج‏2 ؛ ص200 فصل: مناظره كفار با رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله‏ در حديث آمده كه گروهى آمدند نزد رسول خدا (ص) و باو گفتند: آيا تو فرستاده از طرف خدا تعالى نيستى؟ بآنها فرمود: چرا. باو گفتند: اين قرآن كه آوردى كلام خدا تعالى است؟ فرمود: آرى. گفتند: بما توضيح بده از قول او كه (در آيه 98 سوره الأنبياء) فرموده: «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ‏»: راستش شما و هر آنچه ميپرستيد از جز خدا سنگريزه دوزخ باشيد، شما در آن وارد خواهيد بود. و اگر معبود بت پرستان بهمراه آنان در دوزخند مسيح (ع) هم معبود ترسايانست تو گوئى در دوزخ است؟ رسول خدا (ص) فرمود: كه خدا قرآن را بر من فرو فرستاده بزبان عرب و در عرف و زبان عرب لفظ «ما» براى چيزهائى است كه عقل ندارند و لفظ «من» براى آنچه عقل دارد و لفظ «الذى» براى همه است و اگر شما عرب باشيد بايد اين را بدانيد خدا فرموده: «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ» مقصودش بتها است كه ميپرستيدند و آنان بى‏عقل باشند و حضرت مسيح در آن درنيايد زيرا او عقل دارد و اگر «و من تعبدون» فرموده بود شامل مسيح (ع) بود آن قوم گفتند: يا رسول اللَّه درست گفتى. () https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
به پیشنهاد دوستان برای اینکه مطالب کانال دربارۀ سایر نیز سخن بگوید، نام کانال از به تغییر داده شد. لطفا با ما همراه باشید. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
آيۀ 222 سورۀ بقره: «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّسٰاءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لٰا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّٰى يَطْهُرْنَ ...» 1- به اجماع فقهای امامیه و عامه، این آیه بيانگر وجوب کناره گیری از زن، در دوران حيض است. 2- عبارت «حَتّٰى يَطْهُرْنَ» دو گونه، با تشديد «طاء» () و بدون تشديد «طاء» () قرائت شده است، امّا بيشتر قاريان آن را بدون تشديد قرائت كرده‌اند. 3- با توجه به اختلاف معنایی و ، دربارۀ زمان حرمت آميزش‌ با زن، اختلاف شده است: الف- بنا بر قرائت نخست، تنها پس از انجام غسل حیض، می-توان به زن نزدیک شد. ب- بنا بر قرائت دوم، به محض قطع شدن خون حیض، می توان به او نزدیک شد. 4- فتواى مشهور، طبق قرائت دوم است. 5- برخى از واژۀ «أذى» استفاده كرده‌اند كه خون حيض نجس است. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
: جرجانی: ترادف عبارتست از: ورود الفاظ گوناگون بر یک معنی به اعتبار واحد . (التعریفات ص31) در البرهان ج2 ص107 استعمال آن را در قرآن، پذیرفته است. در حالی که در الفروق اللغویه ص13 و محمد بن زیاد معروف به این الأعرابی و ابوالعباس ثعلب و احمد بن فارس قزوینی و ابن درستویه، استعمال واژگان مترادف در قرآن را مردود می داند. اینان معتقدند همان طور که استعمال یک لفظ در بیشتر از یک معنی جایز نیست، استعمال دو لفظ نیز در یک معنی جایز نمی باشد. ابوالفتوح رازی در روض الجنان و ابوعبیده معمر بن مثنی در مجازات القرآن «» و «» و «» را به معنای جستجو کردن و مترادف دانسته اند ولی ابوهلال عسکری بین آنها گذاشته است او می گوید: در مورد جستجوی در پی چیز خوب و برای جستجوی در پی چیز بد است. : قرآن، تحسس را در مورد یوسف و برادر وی به کار برده که امر خوبی است: « يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيهِ » (یوسف/87) (پدر به فرزندانش امر می کند به دنبال یوسف و برادرش بگردید) و تجسس را نهی کرده است: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا » (حجرات/12). https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
: گوشه ای از اختلافات کوفی و بصری 1- فعل می دانند: ، ، در حالی که ، آن را به دو قسم و دانسته و اما فعل را نوعی می دانند. (الإنصاف في مسائل الخلاف لابن الأنباري 2: 524 - 525 وهمع الهوامع: للسيوطي 1: 7، وشرح الحدود في النحو: للفاكهي، ص 97.) 2- به حروفی که عمل جر انجام می دهند می گویند در حالی که به آنها یا می گویند. (شرح المفصل: لابن يعيش 4: 74 و 8: 7، وهمع الهوامع: للسيوطي 2: 19، وشرح الحدود في النحو: للفاكهي ص 277، والمصطلح النحوي: عوض القوزي ص 118.) 3- به عقیدۀ ، یکی از شروط کلمه ای که جمع مذکر سالم بسته می شود این است که خالی از باشد. در حالی که جمع مذکر سالم بستن چنین کلمه ای را جایز می دانند. (الإنصاف: لابن الأنباري 1: 40 - 44 وشرح الألفية:لابن الناظم ص46، والهمع 1:45.) 4- اصطلاح و ، از تعبیرات است در حالی که از اصطلاح یا استفاده می کنند. (همع الهوامع: للسيوطي 1: 56: والمصطلح النحوي: عوض القوزي ص 174.) 5- معتقدند فعل ، است در حالی که آن را و می دانند. (الإنصاف في مسائل الخلاف: لابن الأنباريّ 2: 524.) 6- یکی از اقسام توابع را می نامند در حالی که به جای این اصطلاح از اصطلاح یا یا استفاده می کنند. (الهمع 2: 125.) 7- به عقیدۀ ، معارف، است در حالی که کوفیین را می دانند. و این اختلاف و شرح آن در کتابی به خوبی الإنصاف ابن انباری نیامده است. (الإنصاف في مسائل الخلاف: لابَن الأنباريِّ 2: 707.) 8- فعل مضارع بعد از را منصوب به خود می دانند در حالی که معتقدند می توان یا را دانست زیرا حرف مشترکی است که برای عمل جر و به معنای لام نیز، به کار می رود. (شرح ألفية ابن معطٍ: لابن القوَّاس 1: 340 - 341، وهمع الهوامع: للسيوطي2: 4 - 5.) 9- اصطلاح خاستگاه دارد در حالی که از اصطلاح یا استفاده می کنند. (همع الهوامع 2: 116.) 10- اصطلاح نیز از ویژگی های مکتب است در حالی که از اصطلاح یا استفاده می کنند. (شرح المفصل: لابن يعيش 3: 74، وهمع الهوامع 2: 128.) مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
منبع: التصریح علی التوضیح/ خالد بن عبدالله الأزهری لسان العرب/ ابن منظور النهایة فی غریب الحدیث و الأثر/ ابن اثیر تلفظ و تحلیل : الف- تلفظ : به فتح همزه و سکون زاء یا سین (یعنی: أسد به سکون سین نیز گفته می شود) جوهری در صحاح گفته: «أزد» نام پدر قبیله ای از اهالی یمن است و در لغت فصیح تر به او «» (به سکون سین) می گویند. ب- ترکیب أزد: واژۀ «أزد» به سه ترکیب به کار می رود: ؛ ؛ . (گویا نام سه نفر بوده است) ج- وجه تسمیه: در وجه نام گذاری او به «أزد» یا «أسد» دو نظریه است: 1- أسد از ریشه «سدی» به معنای «بخشیدن فراوان» است، و «أزد» نیز لهجه و لغتی در «أسد» است. پس او را بدین نام، نامیده اند زیرا «کثیر العطاء» (بسیار بخش) بوده است. ابن اثیر در النهایة فی غریب الحدیث و الأثر می نویسد: «أَسْدَى و أولى و أعطى بمعنى. يقال أَسْدَيْتُ إليه معروفا أُسْدِي إِسْدَاءً.» 2- أسد و أزد به معنای «نکاح» می باشد و او را چنین نامیده اند زیرا کثیر النکاح بوده است. تلفظ : به فتح شین و ضم نون و فتح همزه خوانده می شود. مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
() () () : در اصل (یا یُوسُ فِ) بوده است. منادای مرخَّم است که اکنون مبنی بر ضم شده است و فعل امر از می باشد. و اما توهم اضافه به و حذف یاء و بقاء کسره به عنوان قرینه، صحیح نیست زیرا یوسف علم است و اضافه معرفه ممتنع است. مگر اینکه بدون هیچ قرینه ای ادعا کنیم یوسف نکره فرض شده و سپس اضافه شده است. : جمع مکسر می باشد همانطور که جمع أصل است. : مبتداست و جار و مجرور، متعلق به فعل عام مقدر، خبر است و به معنای است. مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
بین و و و و و چیست؟ حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می کند، چند گونه است ( ، ، ...)؛ از دیدگاه منطق دانان کدام یک از این حالات و کدام یک است؟ و در از کدام یک و در چه بابی سخن می گویند؟ مطالب با ذکر https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB