eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.4هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
  در زمان خلافت امام على (علیه السلام) در کوفه، زره آن حضرت گم شد. پس از چندى در نزد یک مرد مسیحى پیدا شد. حضرت على (ع) او را به محضر قاضى برد و اقامه دعوى کرد که این زره از آن من است، نه آن را فروخته‏‌ام و نه به کسى بخشیده‏‌ام و اکنون آن را در نزد این مرد یافته‏‌ام. قاضى به مسیحى گفت: خلیفه ادعاى خود را اظهار کرد، تو چه مى‏‌گویى؟ او گفت: این زره مال خود من است و درعین‌حال گفته مقام خلافت را تکذیب نمى‏‌کنم (ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد). قاضى رو کرد به حضرت على (ع) و گفت: تو مدعى هستى و این شخص منکر است، علی‌هذا بر تو است که شاهد بر مدعاى خود بیاورى. حضزت على (ع) خندید و فرمود: قاضى راست مى‌‏گوید، اکنون مى‌‏بایست که من شاهد بیاورم، ولى من شاهد ندارم. قاضى روى این اصل که مدعى شاهد ندارد، به نفع مسیحى حکم کرد و او هم زره را برداشت و روان شد. مرد مسیحى که خود بهتر مى‏‌دانست که زره مال کیست، پس‌از آنکه چند گامى پیمود وجدانش مرتعش شد و برگشت، گفت: این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهاى بشر عادى نیست، از نوع حکومت انبیاست و اقرار کرد که زره از على (ع) است. طولى نکشید او را دیدند مسلمان شده و با شوق و ایمان در زیر پرچم على (ع) در جنگ نهروان مى‏‌جنگد. 📚 بحارالأنوار، ج ۹، ص ۵۹۸ 📚الامام على، صوت العداله الانسانیه، صفحه ۶۳ 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۴۸
🔵مردی به عنوان یک مهمان عادی بر علی علیه السلام وارد شد. 🔶روزها در خانه آن حضرت مهمان بود. اما او یک مهمان عادی نبود. چیزی در دل داشت که ابتدا اظهار نمی کرد. 🔹حقیقت این بود که این مرد اختلاف دعوایی با شخص دیگری داشت و منتظر بود طرف حاضر شود و دعوا در محضر علی علیه السلام طرح گردد. 🔶تا روزی خودش پرده برداشت و موضوع اختلاف و محاکمه را عنوان کرد. 🔷علی فرمود: «پس تو فعلا طرف دعوا هستی؟» 🔶بلی یا امیر المؤمنین! 🔷خیلی معذرت می خواهم، از امروز دیگر نمی توانم از تو به عنوان مهمان پذیرایی کنم، زیرا پیغمبر اکرم فرموده است: ✅«هرگاه دعوایی نزد قاضی مطرح است، قاضی حق ندارد یکی از متخاصمین را ضیافت کند، مگر آنکه هر دو طرف با هم در مهمانی حاضر باشند.» 📚وسائل،ج 3/ص 395 📖قال الصادق ع : القُضاةُ أربَعَةٌ : ثَلاثَةٌ فِي النّارِ و واحِدٌ فِي الجَنَّةِ : رَجُلٌ قَضى بِجَورٍ و هُوَ يَعَلَمُ فَهُوَ فِي النّارِ ، و رَجُلٌ قَضى بِجَورٍ و هُوَ لايَعلَمُ فَهُوَ فِي النّارِ ، و رَجُلٌ قَضى بِالحَقِّ و هُوَ لايَعلَمُ فَهُو فِي النّارِ و رَ جُلٌ قضى بِالحَقِّ و هُوَ يَعلَمُ فَهُوَ فِي الجَنَّةِ. «اصول کافی،ج7، ص407». 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۲
💠 مردی به عنوان یك مهمان عادی، بر علی علیه السلام وارد شد. 🔻 روزها در خانه ی آن حضرت مهمان بود. اما او یك مهمان عادی نبود. چیزی در دل داشت كه ابتدا اظهار نمی كرد. 🔷 حقیقت این بود كه این مرد اختلاف دعوایی با شخص دیگری داشت و منتظر بود طرف حاضر شود و دعوا در محضر علی علیه السلام طرح گردد. تا روزی خودش پرده برداشت و موضوع اختلاف و محاكمه را عنوان كرد. 🔷 حضرت علی(ع) فرمود: پس تو فعلا طرف دعوا هستی؟ 🔶 بلی یا امیرالمؤمنین! 🔷 خیلی معذرت می خواهم، از امروز دیگر نمی توانم از تو به عنوان مهمان پذیرایی كنم، زیرا پیغمبر اكرم(ص) فرموده است: ✅ «هرگاه دعوایی نزد قاضی مطرح است، قاضی حق ندارد یكی از متخاصمین را ضیافت كند، مگر آنكه هر دو طرف با هم در مهمانی حاضر باشند. 📚 وسائل الشیعه ، ج ۳، ص ۳۹۵ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام على علیه‏السلام: 🔻 یَدُ اللّه فوقَ رَأسِ الحاکِمِ تُرَفرِفُ بالرَّحمَةِ، فإذا حافَ وَکَلَهُ اللّه‏ُ إلى نفسِهِ؛ 🍃 دست رحمت خدا، بر فراز سر قاضى در حرکت است. پس هر گاه ستم و حقّ کشى کند ، خداوند او را به خودش وا مى‏ گذارد.(الکافی،ج۷،ص۱۴۰) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۸۸
💠امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه حكايت فرمايد: 🔻روزى اميرالمؤ منين علىّ بن ابى طالب عليه السلام به غلام خود، قنبر دستور داد تا بر شخصى كه محكوم به حدّ شلاّق بود، هشتاد ضربه شلاّق بزند، و چون قنبر ناراحت و عصّبانى بود؛ سه شلاّق ، بيشتر از هشتاد ضربه بر او وارد ساخت. 🔷 حضرت علىّ (ع) شلاّق را از دست قنبر گرفت و سه ضربه شلاّق بر او زد. 📚 تهذيب الا حكام، ج ۱۰، ص ۲۷ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امیرالمومنین علیه السلام: 💠 أكْرَمُ الأخْلاقِ السَّخاءُ و أعَمُّها نَفْعاً العَدلُ؛ 🍃 گرامى ترین خویها سخاوت است و سودمندترین آن عدل.(غرر الحکم،ج۷، ص۱۵۶) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۸۹
💠 امام جعفر صادق(ع) میفرمايند: 🔻 در زمان حكومت ابوبكر، عدّه اى در ساحل درياى عدن تصميم گرفتند تا مسجدى بسازند؛ و چون مشغول شدند، هرچه ديوار آن را مى چيدند، فرو مى ريخت و تخريب مى گشت. 🔷 نزد ابوبكر آمدند و علّت آن را جويا شدند؛ و چون جواب آن را نمى دانست در جمع مردم سخنرانى كرد و از آنها تقاضاى كمك نمود. ✅ اميرالمؤ منين امام على(ع) كه در آن جمع حضور داشت، فرموند: سمت راست و سمت چپ مسجد را حفر كنيد، دو قبر آشكار خواهد شد كه بر روى آن ها نوشته شده است: من رضوى و خواهرم حبا هستيم، كه با ايمان به خدا مرده ايم. 🔷 سپس افزوند: آن دو جنازه برهنه و عريان هستند، آن ها را از قبر خارج كنيد، غسل دهيد و كفن كنيد و بر آن ها نماز بخوانيد و دفنشان كنيد، آن گاه مسجد را شروع نمائيد كه پس از آن خراب نخواهد شد. 🔰 امام صادق(ع) فرموند: به پيشنهاد و دستور حضرت امير(ع) عمل كردند و سپس ديوارهاى مسجد را بالا بردند و هيچ آسيبى به آن وارد نشد. 📚 سلونى قبل أن تفقدونى، ج ۲، ص ۲۰۳ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام سجاد ( علیه السلام) فرموند: 🔻 مَا يَنْقِمُ اَلنَّاسُ مِنَّا فَنَحْنُ وَ اَللَّهِ شَجَرَةُ اَلنُّبُوَّةِ وَ بَيْتُ اَلرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ اَلْعِلْمِ وَ مُخْتَلَفُ اَلْمَلاَئِكَةِ؛ 🍃 چرا مردم فضیلت ما را انکار می کنند؟ به خدا قسم، ما از درخت نبوتیم، خانه رحمت و کانون علم و محل آمد و رفت فرشتگانیم.(الکافی،ج۱،ص۲۲۱) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۳۹۶
لیست داستان های این کانال و ده‌ها موضوع دیگر @Dastanhayeebratamooz