#حضرت_علی_ع
#ریسمان
#صبر
💠 وقتی که ریسمان به گردن امیرالمومنین علی علیه السلام انداختند چند نفر یهودی گفتند این همان نبود که در خیبر را که چنین و چنان بود بلند کرد. این همان نیست!؟
🔻 گفتند چرا همان است.
🔷 فوراً گفتند:
✅ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰهِ [گواهی میدهم، خدا و معبودی جز الله نیست و گواهی میدهم، محمد پیامبر و فرستاده خداست]
👈 این صبراز عالم بالاست و برای خداست.
📚 سلسله مباحث اخلاقی مرحوم آیت الله حق شناس، ج اول، ص ۲۱۲
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 عَنْ عَلِىٍّ عليه السلام قالَ:
🔻 اَلصَّبْرُ اَنْ يَحْتَمِلَ الرَّجُلُ ما يَنُوبُهُ، وَ يـَكْظِمُ ما يَغْضِبـُهُ؛
🍃 صبر آن است كه انسان مصيبتى را كه به او مى رسد تحمّل كند و خشم خود را فرو برد.(غررالحكم، ج۲،ح۱۸۷۴)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۴۷۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_هادی_ع
#شهید_هادی_ذوالفقاری
💠 عشق و ارادت شهید محمد هادی ذوالفقاری به امام هادی (ع)
وقتی در بیمارستان به دنیا آمد، تقویم را که نگاه کردیم، روز شهادت امام هادی (ع) بود. اسمش را گذاشتیم محمد هادی.
🔻 بعدها خودش هم عاشق امام هادی (ع) شد تا جایی که در راه دفاع از حرم آن بزرگوار در حوالی سامرا به شهادت رسید.
📚 کتاب پسرک فلافل فروش، ص ۱۵
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 گفت؛«من زشتم! اگه شهید بشم هیچکس برام کاری نمیکنه! تو یه پوستر برام بزن معروف بشم» و خندید…
🍃 وحالا همه جا پوسترش هست
✅ ۲۶ بهمن سالروز شهادت شهیدمدافع حرم هادی ذوالفقاری گرامیباد.
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۴۷۹
#حضرت_علی_ع
#نور_الهی
#حق
💠 در حدیث است که جاثلیقی (یکی از علمای مسیحی) به حضرت علی (ع) عرض کرد:
👈 به من بگو چهره حق که قرآن می گوید به هر طرف رو کنید رو به خدایید و روی خدا با شماست، یعنی چه؟
🔻 حضرت علی (ع) دستور داد هیزم و آتش آوردند. هیزم را آتش زد، مشتعل شد و فضا را روشن کرد.
🔷 آن گاه پرسیدند: چهره این آتش کدام طرف است؟
🔶 گفت: همه جا و همه طرف، چهره آن است.
🔷 حضرت فرمودند: این آتش با این کیفیت که دیدی مصنوعی و مخلوقی است از مخلوقات خدا و همه طرف روی اوست، تو می خواهی خداوند جهت معیّن داشته باشد.
بیست گفتار، ص ۳۶۸
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امیرالمومنین علی علیه السلام:
🔻 سَلُونى فَوَاللهِ لا تَسْئَلُونى عَنْ شَىْء إلاّ أخْبَرْتُکُمْ؛ وَ سَلُونى عَنْ کِتابِ اللهِ فَوَاللهِ ما مِن آيَة إلاّ وَ أنَا أَعْلَم أَبِليل نُزِلَتْ أمْ بِنَهار أمْ فى سَهْل أمْ فى جَبَل؛
🍃 هر چه مى خواهيد از من سؤال کنيد، به خدا سوگند از چيزى سؤال نمى کنيد مگر اينکه پاسخ آن را به شما مى گويم، از قرآن از من بپرسيد به خدا قسم من مى دانم کدام آيه در شب نازل شد و کدام در روز و کدام در دشت و کدام در کوه.(استیعاب،ج۲،ص۵۲)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۴۸۰
#علم_امام_علی_ع
#جبرئیل
#سلونی
💠 محمد بن يوسف بلخى شافعى در کتاب خود چنين آورده است:
🔻از على(عليه السلام) روايت شده است که روزى در مجلسى عمومى فرمودند:
👈 سَلُونى قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونى...؛
از من سؤال کنيد پيش از آن که مرا از دست دهيد.
🔷 از من درباره آسمانها سؤال کنيد که به همه بخشهاى آن آشنا هستم.
🔶 مردى از ميان جمعيت برخاست و گفت: اى پسر ابوطالب اکنون که چنين ادعايى کردى بگو ببينم در اين ساعت جبرئيل کجاست؟
🔷 امام(عليه السلام) مقدار کمى سکوت کرد و در فکر فرو رفت. سپس سر برداشت و فرمود: من همه آسمانهاى هفتگانه را جستجو کردم و جبرئيل را نيافتم و تصور مى کنم تو جبرئيل باشى.
🔶 سؤال کننده گفت: آفرين آفرين بر تو اى فرزند ابوطالب، پروردگارت به تو بر فرشتگان مباهات مى کند.
🔷 اين سخن را گفت و سپس از نظر حاضران پنهان شد.
📚 احقاق الحق، ج ۷، ص ۶۲۱
📚 بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۱۰۸
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امیرالمومنین علی علیه السلام:
🔻 سَلُونى فَوَاللهِ لا تَسْئَلُونى عَنْ شَىْء إلاّ أخْبَرْتُکُمْ؛ وَ سَلُونى عَنْ کِتابِ اللهِ فَوَاللهِ ما مِن آيَة إلاّ وَ أنَا أَعْلَم أَبِليل نُزِلَتْ أمْ بِنَهار أمْ فى سَهْل أمْ فى جَبَل؛
🍃 هر چه مى خواهيد از من سؤال کنيد، به خدا سوگند از چيزى سؤال نمى کنيد مگر اينکه پاسخ آن را به شما مى گويم، از قرآن از من بپرسيد به خدا قسم من مى دانم کدام آيه در شب نازل شد و کدام در روز و کدام در دشت و کدام در کوه.(استیعاب،ج۲،ص۵۲)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۴۸۱
#شهید_احمدعلی_نیری
#حق_الناس
💠 ...یادم است یک بار برای چیدن سیب به روستای خودمان در دماوند رفتیم.
🔻 مادر ما یک چوب از باغ دایی آورد و مشغول چیدن سیب شد.
🔷 ساعتی بعد دایی از راه رسید. احمد جلو رفت و سلام کرد. بعد گفت: دایی راضی باش، ما یک چوب از داخل باغ شما برداشتیم.
🔶 دایی هم برای اینکه سربه سر احمد بگذارد گفت: راضی نیستم!
🔷 احمد اصرار می کرد: دایی تورو خدا، دایی ببخشید و...
🔶 اما دایی خیلی جدی می گفت: راضی نیستم!
🔷 آن روز اصرار های احمد و برخورد های دایی نشان داد که احمد در آن سن کم چقدر به حق النّاس اهمیت می دهد.
🔶احمد در سال های بعد به دبیرستان مروی رفت و جزء شاگردان ممتاز رشته ی ریاضی شد.
🖌 راوی: خواهر شهید احمد علی نیّری
📚 کتاب عارفانه، ص ۲۱
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام:
🔻 أعظمُ الخطایا اِقتِطاعُ مالِ امرِیءٍ مُسلِمٍ بِغَیر حَقٍّ؛
🍃 عظیمترین گناهان، خوردنِ به ناحق و تجاوز به مال یک مسلمان است.(تحفالعقول،ص٢١٧)
✅ ۲۷ بهمن سالروز شهادت عارف واصل شهید احمدعلی نیری گرامی باد🌷
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۴۸۲
#شهید_احمدعلی_نیری
#امر_به_معروف
#غیبت
💠 من سعی می کردم که بیشتر با او باشم تا ببینم چه می کند.
🔻 اما او رفتارش خیلی عادی بود. مثل بقیه افراد می گفت و می خندید. من فقط می دیدم، وقتی کسی راهی را اشتباه می رفت خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر می داد.
✅ او امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمی کرد.
🔷 فقط زمانی بر افروخته می شد که می دید کسی در جمع غیبت می کند و پشت سر دیگران حرف می زند. در این شرایط دیگر ملاجظۀ بزرگی و کوچکی را نمی کرد. با قاطعیت از شخص غیبت کننده می خواست ادامه ندهد.
🖌 راوی: دکتر محسن نوری
📚 کتاب عارفانه، ص ۲۷
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام باقر علیه السلام:
🔻 إنَّ الأمرَ بِالمَعرُوفِ و النَّهیَ عَنِ المُنکَرِ سَبِیلُ الأنبِیاءِ و مِنهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِیضَهٌ عَظِیمَهٌ بِهَا تُقَامُ الفَرائِضُ و تَأمَنُ المَذاهِبُ و تَحِلُّ المَکاسِبُ و تُرَدُّ المَظالِمُ و تُعمَرُ الأرضُ و یُنتَصَفُ مِنَ الأعدَاءِ و یستَقِیمُ الأَمر؛
🍃 همانا امر به معروف و نهی از منکر، راه انبیای إلهی و شیوه صالحان است. وظیفه ی بزرگی است که به برکت آن سایر واجباتْ برپا، راه ها أمن، کسب و تجارتْ حلال، ظلم و تجاوزْ دفع، زمینْ آباد، إعاده ی حقّ بر گردنِ متجاوز گذارده و همه ی کارها سامان می پذیرد.(وسائل الشیعه،ج۱۶،ص۱۱۹)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۴۸۳
#آیت_الله_بهجت_ره
#زمین_خوردن
#عبا
💠 مراسم ختم که تمام شد، جمعیتی دور آقا حلقه زدند؛ دوست داشتند به آقا نزدیکتر شوند، التماس دعا بگویند، دستش را ببوسند.
🔻 وسط شلوغی، جوانی آمد جمعیت را کنار بزند که ناخواسته با آقا برخورد کرد؛ آقا محکم به زمین خورد، طوری که عمامه از سرش افتاد.
🔷 جوان ترسید؛ هاج و واج نگاهش را به سمت مردم چرخاند، از خجالت سرخ شد؛ مردم نگران آقا بودند.
🔶 آقا بلند شد، بدون معطّلی؛ عمامهاش را که بر سر گذاشت، گفتند: این عبای ما کمی بلند است، بعضی وقتها زیر پایمان گیر میکند و ما را به زمین میزند.
✅ جمعیت خندید، آقا هم. جوان به عبا نگاه میکرد.
📚 این بهشت، آن بهشت، ص۴۶
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
🔻 أمَرَني رَبّي بِمُداراةِ النّاسِ كَما أمَرَني بِأداءِ الفَرائضِ؛
🍃 پروردگارم، همان گونه كه مرا به انجام واجبات فرمان داده، به مدارا كردن با مردم نيز فرمان داده است.( الكافي،ج۲،ص۱۱۷)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۴۸۴
#نصرت_الهی
#نجات_پسر
#صید_ماهی
💠 جناب شیخ حسین تبریزی فرموده در نجف اشرف روز جمعه به قصد تفریح به کوفه رفتم و در کنار شط قدم می زدم به جایی رسیدم که بچه ها صید ماهی می کردند، یک نفر از ساکنین نجف آنجا بود با آنکه برای صید ماهی دام می انداخت گفت: این مرتبه به بخت من بینداز.
🔻 چون بند را به آب انداخت پس از لحظه ای بند حرکت کرد، آن را بالا کشید دید سنگین است، گفت چه بخت خوبی داری تا حال ماهی به این سنگینی ندیده بودم، چون بند را بالا آورد، دید پسری است که غرق شده است و دست به بند گرفته بالا آمده است.
🔷 آن مرد تا پسر را دید فریاد زد که پسر من است، اینجا کجا بوده؟!
🔶 پس او را گرفت و پس از معالجه و بهبود، پسر گفت در قسمت بالا با عده ای از بچه ها شنا می کردم، موج آب مرا به زیر برد به طوری که نتوانستم بالا بیایم و عاجز شدم تا اینجا که بندی به دستم رسید آن را گرفتم و بالا آمدم.
✅ سبحان اللَّه! برای نجات آن پسر چگونه به دل پدر الهام می شود که بیرون بیاید و کنار شط برود و بگوید به قصد من صیدی کن.
📚 داستانهای شگفت، ص ۲۷
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 قرآن کریم:
🔻 يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ؛
🍃 اى پسران من برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا نوميد مباشيد زيرا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نوميد نمى شود.(یوسف- ۸۷)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۴۸۵