✅از کلام بزرگان
🔶یوسف زیبای درون
خبری است نورسیده، تو مگر خبر نداری
جگر حسود خون شد، تو مگر جگر نداری
قمری است رونموده، پَر نور برگشوده
دل و چشم وام بستان ز کسی اگر نداری
عجب از کمان پنهان، شب و روز تیر پران
بسپار جان به تیرش، چه کنی سپر نداری
مس هستیات چو موسی، نه ز کیمیاش زر شد
چه غم است اگر چو قارون، به جوال زر نداری
به درون توست مصری که تویی شکرستانش
چه غم است اگر ز بیرون، مدد شکر نداری
شدهای غلام صورت، به مثال بت پرستان
تو چو یوسفی ولیکن به درون نظر نداری
به خدا جمال خود را چو در آینه ببینی
بت خویش هم تو باشی، به کسی گذر نداری
خردا! نه ظالمی تو که وِرا چو ماه گویی؟
ز چه روُش ماه گویی، تو مگر بصر نداری؟
سر توست چون چراغی، بگرفته شش فتیله
همه شش ز چیست روشن، اگر آن شرر نداری؟
تن توست همچو اشتر که برد به کعبه دل
ز خری به حج نرفتی نه از آنک خر نداری
تو به کعبه گر نرفتی بکشاندت سعادت
مگریز ای فضولی که ز حق عَبر (مفر) نداری
#خودشناسی
#انسان
#جمال_باطن
#شعر
#مولانا
@Deebaj
✅دیباج ۲۱۱
🔶ایمان و پشتکار
📌تصور نادرستی از #دینداری، #ایمان، #دعا و #توکل در ذهن بسیاری از افراد که گمان میکنند دیندار واقعی هستند، شکل گرفته است که باعث عدم پیشرفت آنان در زندگی میشود.
📌انسان باایمان کسی است که به(مبدأ)، بهعنوان نقطه آغاز هستی و (مقصد) بهمثابه سرانجام جهان و هنگامه چیدن میوههای تلاش، باور دارد. با این ایمان است که او #حرکت خود را از #مبدأ به سوی #مقصد آغاز میکند و در مسیر حرکت از هیچگونه #تلاشی فروگذار نمیکند.
او «ایمان» را نیروی محرکهای قوی برای رسیدن به مقصد زندگی میبیند و نه توجیهی برای تنبلی و کاهلی.
📌این جمله از #الکس_فرگوسن؛ مربی مشهور فوتبال، شنیدنی است:
«در اولین مسابقه كه مربیگری میكردم
دعا كردم و از خدا خواستم كه
برنده باشم؛ اما نبردیم.
فهمیدم تیم مقابلم هم خدا دارد،
پس از آن به بعد تلاش كردم.»
@Deebaj
✅از سخن دیگران
🔶مقام آدمیت
💢سر تا پایم را خلاصه کنند، میشوم مشتی خاک!
که ممکن بود خشتی باشد در دیوار یک خانه،
یا سنگی در دامان یک کوه،
یا قدری سنگریزه در انتهای یک اقیانوس.
شاید خاکی از گلدان،
یا حتی غباری بر پنجره؛
اما مرا از این میان برگزیدند:
برای نهایت، برای شرافت، برای انسانیت
و پروردگارم بزرگوارانه اجازهام داد برای:
نفسکشیدن، دیدن، شنیدن، فهمیدن
و ارزندهام کرد بابت نفسی که در من دمید.
من منتخب گشتهام:
برای قرب، برای رجعت، برای سعادت.
من مشتی از خاکم که خدایم اجازهام داده: به انتخاب، به تغییر، به شوریدن، به محبت.
وای بر من اگر قدر ندانم…!
📚کانال: داستانهای کوتاه
@Deebaj
✅دیباج ۲۱۲
🔶وفاق و نفاق
📌انسانها دارای طبیعتها، دیدگاهها و سلیقههای متفاوتند و این تفاوت رازی است که فهم و گشودن آن، گشایش بسیاری از گرههای زندگی اجتماعی آدمیان را سبب میشود.
📌شاید هیچ دو انسانی را نتوان یافت که آینه وجودشان، از هر نظر، دیگری را بازتاب دهد. همیشه تفاوتی هست و این تفاوتهای هر چند خرد و اندک، سرچشمه تلاشها و رقابتها و پیشرفتهاست.
📌خردمندانه نیست تلاش کنیم همه دیدگاهها و قلبها را با خود و یا نگاه ویژه خود به موضوعات گوناگون در جهان هستی، هماهنگ کنیم؛ چرا که این کار نه تنها ناسودمند؛ بلکه ناممکن است.
📌کسانی که در پی خشنودساختن همگاناند، پرده از نفاق خود برمیدارند، و گر نه، حق با باطل، عدالت با جور و ستمدیدگی با ستمگری، توافق نمیکنند.
📌علی علیه السلام هم قدرت جذب موافقت ملازمان حق را داشت و هم نیروی دفع دورویی بیماردلان جبهه نفاق را.
#علی_علیهالسلام
#وفاق
#نفاق
#انسانشناسی
#حدیث
@Deebaj
✅دیباج ۲۱۳
🔶حدیث زندگی
📌حدیث شریف کساء که به قرائت آن بسیار سفارش شده و مؤمنان به خواندن آن در جمعهای خانوادگی اهتمام دارند، پر است از عبارات مهرآمیزی که خاندان پیامبر با آن یکدیگر را مخاطب قرار میدهند.
📌به گفته مرحوم حاج اسماعیل #دولابی:
از #حدیث_کسا، ادبِ صحبتکردن با فرزندان و شوهر و همسر را بیاموزید. وقتی میخواهید از منزل خارج شوید، اهل خانه را خشنود کنید و بیرون بیایید. وقتی هم خواستید وارد خانه شوید، بیرونِ در استغفار کنید و صلوات بفرستید، هر ناراحتی که دارید بیرون بگذارید و با روی خوش داخل [خانه] شوید. اهل خانه هم با روی خوش به استقبال شما بیایند.
کمال زن و مرد در این است.
#حدیث_کساء
#خانواده
#خانه
#مهربانی
@Deebaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅دیباج ۲۱۴
🔶آبروداری
خداوند به نعمت ولایت اهل بیت علیهم السلام و دوستداران خاص ایشان بر ما منت گذاشته است. اهل بیتی که پاکاند و پاکیزه و وجودشان جز به راستی و درستی آراسته نیست.
در وانفسای جهان معاصر که «ایسمهای» مختلف، هر کدام به سویی راهبری میکنند و فرزند انسان از فراوانی آنها سرگیجه میگیرد و سرانجام به دره هولناک الحاد و انکار میافتد و مقدسات را به سُخره میگیرد، تنها این خانه و اهل آن هستند که داروی آرامشبخش و شفابخش ایمان را به مشتاقان پیشکش میکنند و به آنان در این دیوانهخانه دنیا، آبرو میبخشند.
آنان که از این خاندان آبرو یافتهاند، با تمام وجود از آن پاسداری میکنند.
خدایا! این آبرو را از ما مگیر!
#آبرو
#اهل_بیت_علیهمالسلام
#سلبریتی
@Deebaj
29.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅در سوگ امام
🔶شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#سخنرانی
#مرثیه
#روضه
@Deebaj
✅تجربهنگاری
🔶بیتفاوت نباشیم!
📌داشتم از دخترم نورا عکس مینداختم. تو عکس متوجه این دختر شدم که کنار موکب امام حسین(ع) وسط یک جمعیت مذهبی با این وضعیت اومده بود..
خلاصه که طاقت نیاوردم. با نورا رفتیم سراغش.
📌گفتم: سلام عموجان!
سلام کرد با تعجب!
گفتم: عموجان! شما چند سالته؟ (تازه فهمید قضیه چیه.)
گفت: عمو! من ۱۶ سالمهريال کوچیکم هنوز.
گفتم: عموجان! ۱۶ سال ؟؟!!!
میدونستی اگر ۳۰ سال پیش ۱۶ سالت بود الان پسرت بازنشسته ارتش بود؟
خندید، یخش باز شد.
گفتم حالا که خندیدی، میدونی لباست مناسب اینجا نیست؟
گفت: زشته عمو؟ گفتم: نه برای خونه خیلیم قشنگه.
بازم خندید.
گفتم: عموجان! لباس اول در شان دختر خانم مودبی مثل شما نیست.
بعدم، در شان این مکانی که به اسم امام حسین برپا کردن، نیست.👇
📌گفت: اتفاقا اومده بودم بیام موکب، چون امام حسین رو دوست دارم (دوستاش خندیدن بهشون گفت مرض راست میگم)
گفتم: میدونی تا خدا دوستت نداشته باشه نمیتونی امام حسین رو دوست داشته باشی؟
رفت تو فکر ...
گفت: عمو! دو ساعته اینجام ولی هیچکس بهم هیچی نگفته بود، منم فکر کردم مشکلی نداره لباسم.
(انصافا موندم چی جوابش بدم!)
ولی خودمو نشکوندم. گفتم: عموجان! شاید فکر کردن از این بیجنبههایی که نمیشه باهات حرف زد. (دوستش گفت: اتفاقا خیلی بی جنبس و خندیدن)
خلاصه که قول داد بره خونه عوض کنه و برگرده.
📌عرضم اینه که، ما مقصریم اگر گناه انقدر راحت شده، یعنی خود گناهکار منتظره یکی بهش اعتراض کنه، ولی ما میگیم: بیخیالش، کی اهمیت میده؟
نگاه نمیکنیم حکم چه کسی رو داریم زیر پا میزاریم.
این دختر حتی اگر امشب به قولش عمل نکنه ولی باز همیشه منتظره یکی بهش معترض بشه، پس بهتر میپوشه.
🖌از کانال: روشنگری
#امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
#حجاب
#گناه
#اخلاق
#هنر_ارتباط
#تجربه_نگاری
@Deebaj
✅دیباج ۲۱۵
🔶سجاده و زُنّــار!
در سفر به لبنان، با دوستان همراه به شهر جونیه و منطقه حریصا رفتیم. منطقهای مسیحینشین، با نمادهای غربی و مسیحی.
در بالای کوهی که از درختان «ارز» - نماد پرچم لبنان- پوشیده بود، کلیسایی قدیمی قرار داشت که در مجاورت آن، کلیسایی مدرن برافراشته بودند.
با تله کابین به بالای کوه صعود و از کلیسای قدیمی بازدید کردیم، با کشیش بزرگ آنجا که از قضا ریاست دانشگاه واقع در فضای کلیسا را نیز بر عهده داشت، نشستی داشتیم.
دیداری صمیمانه بود و پس از پایان، دفتر یادبود کلیسا را امضا کردیم.
کلیسای مدرن در حال آمادهسازی بود و هنوز افتتاح نشده بود.
پس از گشت و گذار علمی، با تلهکابین به پایین کوه بازگشتیم. نماز ظهر و عصر را نخوانده بودیم و چیزی به غروب خورشید نمانده بود. سرگردان دنبال جایی برای نماز میگشتیم. خانم مسیحی جوانی که مغازه فروش اشیای تزیینی و بدلیجات داشت، متوجه سرگردانی ما شد. رفت از داخل مغازهاش سجادهای آورد و ما در بیرون مغازه او، در گوشهای، نماز خواندیم.
او هم خدا را میشناخت، اما به سبک و سیاق خودش، پس با ما همدلی کرد.
از نگاه عرفانی، «زنار» عبارت است از کمربند خدمت و طاعت محبوب بستن.
باید کمر به طاعت خداوند بست و این کمر بستن به طاعت جز با خدمت به خلق خدا به دست نمیآید.
چه مسلمان باشی و چه مسیحی و چه گبر، خدا خدمت خالصانه به بندگانش را دوست دارد و از کنار آن بی اعتنا نمیگذرد.
♦️زنّار: کمربندی که مسیحیان در کشورهای اسلامی به کمر خود میبستند تا آنان را از مسلمانان متمایز نماید.
#لبنان
#مسیحیت
#اسلام
#سجاده
#زنار
@Deebaj
✅دیباج ۲۱۶
🔶دیوارها و آدمها
📌انسانها موجوداتی اجتماعیاند و نیازمند گفتگو و زبان، ابزار این گفتگو.
زبان اگر به راستی و درستی بچرخد، رابطهها را قوام میبخشد، قلبها را چون آینه صیقلی میکند؛ جوری که جز محبت و مهر را بازتاب ندهد و تیرگیهای کدورت را تاب نیاورد.
📌اما امان از روزی که زبانها از نقشآفرینی در شفافیت رابطهها و تعمیق و گسترش آن باز مانند. آنجاست که غبار سوءظنها و تردیدها انباشته میشوند و دیواری بلند و ستبر میسازند میان آدمیان. در پس این دیوارهای افراشته، دیو تنهایی، انسانها را در آغوش تاریک خود میفشارد و به کام مرگ میکشاند.
خوب است غبار تیره تردید را با دم مسیحیایی گفتگو کنار بزنیم تا زبانهای بسته، میان ما دیوار نکِشند و ما را در تنهایی خودمان نکُشند.
از زمزمــــه دلتنگیم، از همهمــه بیزاریم
نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم
آوار پریشانــی است، رو ســوی چـــه بگریزیم؟
هنگامه حیرانی است، خود را به که بسپاریم؟
تشویشِ هزار «آیا»، وسواسِ هزار «اما»
کوریم و نمیبینیم، ورنه همه بیماریم
دوران شکوه بـــاغ از خاطرمان رفتــه ست
امروز که صف در صف خشکیده و بیباریم
دردا کــه هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی بریم، ابریم و نمیباریم
ما خویش ندانستیم بیداریِمان از خواب
گفتند کــه بیدارید؟ گفتیم کـه بیداریم
من راه تــو را بسته، تـــو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
#ارتباط
#انسان
#گفتگو
#شعر
#حسین_منزوی
@Deebaj