eitaa logo
دفاع مقدس
382 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دفاع مقدس
کلیپ_صوتی_درباره_شهید_اوستا_عبدالحسین.mp3
3.93M
📢 کلیپ صوتی شامل بخشی از کلام شهید و سخن رحیم‌پورازغدی راجع به شهید عبدالحسین برونسی، فرمانده تیپ جوادالائمه (ع) 🌷۲۳ اسفند ۱۳۶۳ - سالرور شهادت عارف، رزمنده و سردار دلاور سپاه توحید، عبدالحسین برونسی 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 شهید عبدالحسین برونسی 🔹همسر شهید برونسی می گوید: ▫️يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد . فصل بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. 🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🔺بعد از ، همان رفيقش می‌گفت: ▫️آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. —📚منبع: کتاب 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
خاک‌های_نرم_کوشک_زندگی‌نامه_شهید.pdf
2.07M
📚 نسخه PDF | 📖 کتاب: " " 🌷بر اساس زندگی‌نامه و خاطرات شهید عبدالحسین ‌برونسی، استاد بنّایی که ‌در دوران بدون گذراندن دوره های نظامی به فرماندهی ‌تیپ ‌رسید - به فرموده ‌رهبر انقلاب: شهید برونسی جزء ‌عجایب ‌انقلاب ‌ماست ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🌷سردار فاطمی 🌷 فرمانده تیپ ۱۸ شهادت : ۶۳/۱۲/۲۳ - شرق دجله ، 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | ایراد خطبه نماز جمعه توسط آیت الله خامنه‌ای با لباس رزم - #اوایل_جنگ 🔹موضوع سخنرانی: از سیره مجاهدانه حضرت امام جواد علیه‌السلام 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 فرماندۀ عزیز!- دوران ➖ خاطره‌ای از آیت‌الله 🌸 ایشان اعتقاد و احترام عجیبی به رزمنده‌ها داشت. یک شب به تیپ امام جواد(ع) آمد. در جمع نیروها سخنرانی کرد. پس از اتمام سخنرانی، وقت نماز بود. صفوف رزمنده‌ها تشکیل شد، اما آیت‌الله آقا تهرانی قبول نمی‌کرد امام جماعت شود. شهید برونسی، فرمانده تیپ به ایشان عرض کرد: آقا! جلو بایستد تا به شما اقتدا کنند. 🍀 میرزا جواد آقا هم در پاسخ فرمود: شما دستور می‌دهی؟ شهید برونسی گفت: من کوچک‌تر از آنم که دستور بدهم، ولی خواهش می‌کنم. 🌼 علامه گفت: نه خواهش را نمی‌پذیرم. بچه‌ها گفتند: آقای برونسی! مصلحتاً بگویید دستور می‌دهم تا بپذیرند. ما آرزو داریم پشت این عارف بزرگ نماز بخوانیم. شهید برونسی هم همین کار را کرد و علامه در جواب فرمود: چشم فرمانده عزیز! 🌴 بعد از نماز، آقا حال عجیبی داشت. شهید برونسی را کنار کشید و در حالی که اشک می‌ریخت گفت: دوست عزیزم! جواد را فراموش نکن و حتماً ما را شفاعت کن. ▫️ (نقل از: یکی از رزمندگان تیپ جوادالائمه-ع) @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
🌴 نماز جماعت در جبهه، به امامت عالم ربّانی، 💠 آیت‌الله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی ⏳ دوران #دفاع_مقدس 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 نکاتی پندآموز از حضور آیت‌الله جواد آقا تهرانی در جبهه 🔺 در صف نخست حامیان انقلاب در مشهد به شمار می‌رفت. نماینده مردم در مجلس خبرگان قانون اساسی بود. در دوران دفاع مقدس نیز، با وجود کهولت سن، بارها در جبهه‌های جنگ حضور یافت و گرمابخش محافل رزمندگان اسلام بود. 💢 یک بار شهید صیاد شیرازی نزد ایشان رفته و از او دعوت می‌کند به جبهه بیاید. آن مرحوم می‌گوید: چون موجب اذیت و آزار دیگران می‌شوم کمتر به جبهه می‌آیم. ▫️بسیار ساده و بی‌آلایش بود. بین رزمنده‌ها که بود، نمی‌شد او را شناخت. هرگز در طلب نام و شهرت نبود. 🔸در عملیات والفجر مقدماتی با این که 78 سال داشت، به جبهه‌ آمده بود. در آنجا با کمال فروتنی و تواضع نمی‌پذیرفت به عنوان امام جماعت، پیشاپیش رزمندگان بایستد. می‌گفت: شماها از من جلوتر هستید! ❇️ روزي به جوانى بسيجى كه اصرار داشت همراه ميرزا عكس بگيرد، فرمود: مشروط به اينكه در قيامت از جواد شفاعت كنی! ▪️به ‌عنوان یک بسیجی، لباس رزم پوشیده و در سنگر می‌جنگید. یک روز در واحد ادوات، با خمپاره120، 14 گلوله خمپاره به نام 14 معصوم(ع) شلیک کرد. دیده‌بان که نمی‌دانست شلیک کننده چه کسی است، با هیجان از پشت بی‌سیم گفت: الآن تعدادی خمپاره آمد و درست خورد به هدف! این تا به حال سابقه نداشته! ⭕️ ایشان در جایی نقل می‌کند: روزی قرار شد خمپاره بزنم. مجبور شدند به علت خمیدگی پشتم، چهارپایه بیاورند و من روی آن قرار گرفتم. یک نفر هم دست روی گوش‌هایم گذاشت و من گلوله‌ها را توی لوله خمپاره انداختم! ⚪️ بقچه‌ای در کنارش بود. از او سؤال شد :این چیست؟ - پاسخ داد: "در این بسته، کفن من است. هر وقت به جبهه میآیم، آن را با خود می‌آورم. بارها به دوستان گفته‌ام در جبهه هرکجا شهید شوم یا بمیرم، همان‌جا با همین کفن مرا دفن کنید و حق ندارید جنازه مرا به مشهد یا جایی دیگر انتقال دهید. 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
🔺 آیت‌الله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی در جبهه ⏳ دوران #دفاع_مقدس @Defa_Moqaddas
💠 مجاهد نستوه، آیت‌الله 🌸 عالمی ‌وارسته که از محضر بزرگان عصر خود کمالات معنوی و اخلاقی را کسب نمود. او به غایت متواضع و فروتن بود و در جلسات درس خود، در ردیف شاگرانش بر روی زمین می‌‌نشست و تدرس او آمیخته با تبسّم، ادب و احترام بود. ساده‌زیست بود و از مال دنیا هیچ نیندوخت. در مشهد و در خانه‌ای اجاره‌ای زندگی می‌کرد. هرگز اجازه نمی‌داد کسی دست او را ببوسد یا او را آیت‌اللّه خطاب کند. هیچ گاه در منزل امر و نهی نمی‌کرد و با وجود کهولت سن، گاه در کنار حوض لباس‌های خود را می‌شست یا حیاط را جارو می‌کرد. او علاوه بر تألیف کتب متعدد، به انجام خدمات عام‌المنفعه نیز همت می‌گماشت مانند: خیریه درمانی، و صندوق قرض‌الحسنه ... 🍀 میرزا جواد آقا از پیشگامان نهضت امام خمینی بود در دوران جنگ نیز حامی رزمندگان. ایشان علیرغم کهولت سن، عشق وافری برای حضور در جبهه از خود نشان می‌داد موفق شد 4 بار به جبهه اعزام شده و لباس بسیجی به تن کند. 🌼 وقتی گفته می‌شد: حال شما مساعد نيست و وظیفه‌ای ندارید، كهولت سن هم اجازه نمي‌دهد به جبهه بروید؛ در پاسخ می‌گفت: می‌دانم، اما مي‌خواهم مثل آن پرستويي باشم كه موقع پرتاب ابراهيم(ع) به درون آتش، يك قطره آب به منقار خود گرفته بود تا روی آن آتش بزرگ بریزد و به نوعی تکلیف خود را انجام داده باشد و به این وسیله بگوید که من با ابراهيم هستم! 🔺 يكي از شاگردان اين عالم رباني می‌گوید: روزى در محضر استاد بودم، بقچه‌اى به من نشان دادند و فرمودند: "در اين بسته، كفن من است، هر وقت به جبهه مى‌روم، آن را با خود مى‌برم، و بارها به دوستان گفته‌ام در جبهه هر كجا كه شهيد شوم يا بميرم، همان جا با همين كفن مرا دفن كنيد و حق نداريد جنازه مرا به مشهد يا جايى ديگر انتقال دهيد". 🌴 ایشان در دوم آبان 1368 رحلت نمود و طبق سفارش خود، او را در قبرستان عمومی مشهد دفن کردند و از نوشتن و نصب سنگ ‌قبر نیز اجتناب کردند تا نشانی باشد از مقام خاکساری او در برابر حضرت رب. ⏳ دوران @Defa_Moqaddas
🌷بسیجی شهید عبدالمطلب نوچمنی ▫️ ... که در سن ۱۵ سالگی با دستکاری شناسنامه خود به جبهه رفت، در آنجا مجروح شیمیایی شد و داشت مجدد عازم جبهه شد. سرانجام در عملیات کربلای پنج جاویدالاثر شد و در سال ۷۴ تفحص شد. 🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
🌷بسیجی شهید عبدالمطلب نوچمنی ▫️ ... که در سن ۱۵ سالگی با دستکاری شناسنامه خود به جبهه رفت، در آنج
[In reply to دفاع مقدس] 🌷 شهید والامقام عبدالمطلب نوچمنی 🌴 شهادت: عملیات کربلای ۵ – - به تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ 🔹شهید مطلب نوچمنی در سال ۱۳۴۹ درخانواده مذهبی و کم درآمد در روستای نوچمن از توابع شهرستان گرگان دیده به جهان گشود و پس از اتمام تحصیلات ابتدایی برای ادامه تحصیل به مدرسه راهنمایی خطیرآباد رفت و در آنجا به تحصیل پرداخت. در سال ۶۴ در حالی که سوم راهنمایی بود با اصرار فراوان رضایت پدر و مادر را برای رفتن به جبهه جلب کرد و با دست بردن در شناسنامه خود در تاریخ ۶۴/۱/۶ از طریق سپاه گرگان عازم جبهه کردستان شد. پس از ۵ماه به خانه برگشت و سپس برای بار دوم به جبهه جنوب عزیمت کرد. در این منطقه بر اثر بمباران شیمایی دشمن بعثی مجروح گردید و به بیمارستان منتقل شد، پس از بهبودی نسیی مجدداً به جبهه بازگشت و این بار توفیق حضور در عملیات کربلای ۵ را پیدا کرد. این آخرین آخرین اعزام او بود زیرا در همین عملیات بود که به شهادت رسید و پیکر پاکش پس از ۹سال در تاریخ ۷۴/۱۱/۶ به میهن بازگشت و پس از تشییع در کنار دیگر شهیدان در امامزاده روشن آباد گرگان بخاک سپرده شد. 💠 خصوصیات اخلاقی شهید: به مسایل اعتقادی اهمیت می داد و همیشه حامی اسلام و اهداف والای آن بود. شهید فردی فعال و کوشا در راستای برنامه های انقلابی و اسلامی بود، علاقمند به حفاظت و حراست از کیان و مرزهای انقلاب اسلامی بود و نسبت به آداب و شئونات اسلامی حساسیت خاصی داشت. ✍️ فرازی از وصیتنامه شهید: در این مقطع حساس زمانی که تمامی کفر به سرکردگی امپریالیسم جهانی در مقابل تمام اسلام قد علم کرده اند و کمر به نابودی اسلام بسته اند، وظیفه هر انسان منصفی این است که به یاری اسلام بشتابد و حسین وار مرگ با عزت را بر زندگی ننگین ترجیح دهد و من به میدانی قدم نهادم که نتیجه اش را از قبل گرفته و با ایمان کامل پیکار می کنم، که همان پیروزی خون بر شمشیر است، خواهم بود. با خدای خود عهد بستم ام که تا آخرین قطره خونم در راهش بجنگم و نگذارم دشمنان به خاک جمهوری اسلامی تجاوز کنند. 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مراسم تشییع شهید #دفاع_مقدس عبدالمطلب نوچمنی ⏳ تفحص: سال ۱۳۷۴ 🌴خاکسپاری: امامزاده روشن آباد گرگان 1️⃣ قسمت اول 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مراسم تشییع شهید #دفاع_مقدس عبدالمطلب نوچمنی ⏳ تفحص: سال ۱۳۷۴ 🌴خاکسپاری: امامزاده روشن آباد گرگان 2️⃣ قسمت دوم 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 تبادل 👇👇
هدایت شده از عکس‌های زیرخاکی
📷 از جمعی از افسران و درجه داران گردان ۳۵۲ هوابرد شیراز ⏳ دوران جنگ تحمیلی – دهه ۶۰ 📷 عکس دیگر: همان مردان پس از گذشت سال‌ها 🆔 @Axe_zirkhaki
هدایت شده از عکس‌های زیرخاکی
👈 کانال: "عکسهاے زیرخاکے" @Axe_zirkhaki 🔹تلگرام: https://t.me/Axe_zirkhaki ▫️ایتا: http://eitaa.com/Axe_zirkhaki ▪️سروش: http://sapp.ir/Axe_zirkhaki ➖مجموعه تصاویر قدیمی وکمتر دیده شده، شامل: عکس، فیلم، کلیپ...
✍️ 🌴 دوران - ۶۰ 💠 ای کاش ده پسر داشتم و فدای امام و انقلاب می‌کردم —(روایتی از: بهجت افراز) 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
صادق_آهنگران_روضه_و_مناجات_در_مسجد.mp3
5.29M
⏳ دوران #دفاع_مقدس | #سال_64 📢 صوت| روضه و نجوای حاج #صادق_آهنگران 🌷شب جمعه و قبل از خواندن دعای کمیل در مسجد شهر #فاو 🔹 #عملیات_والفجر_8 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
صادق آهنگران - دعای کمیل.mp3
21.44M
📢 صوت | حاج ☘🌸 دعای کمیل 🌸☘ 🌴 دوران 🆔 Defa_Moqaddas ✔️ JOIN
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 تبادل 👇👇
هدایت شده از مدافعان حرم
[ Photo ] 💎در زلفِ چون کمندش ای دل مَپیچ کآنجا 💎سرها بریده بینی ,بی جُرمو بی جنایت ا▫️💠▫️💠▫️💠▫️ 🌴 ۲۱ تیر ماه 🌈 تولد شهید #مدافع_حرم آقا_محسن_حججی 🌿 توصیه شهید حججی: 💠 از همه خواهران عزیزم و از همه زنان امت رسول‌الله، میخواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید. روز #عفاف_حجاب ╔═══ ⚘ ═════ 🕊 ════╗ 🆔 @Modafeane_Haram_ir
هدایت شده از مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلم لحظه اسارت شهید محسن حججی به دست داعش... تروریست های خون اشام داعش لحظه ی اسارت شهید محسن حججی را منتشر کردند.. لبیک یا زینب س ╔═══ ⚘ ═════ 🕊 ════╗ 🆔 @Modafeane_Haram_ir
هدایت شده از مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم دیده نشده از #شهید_محسن_حججی و توضیحات او در مورد تانک! ▫️شهید حججی فرمانده گروهان تانک بود. 🆔 @Modafeane_Haram_ir
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم| جشن اعیاد و ولادت حضرات معصومین علیهم السلام - دوران #دفاع_مقدس 💠 مقر تاکتیکی لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب(علیه‌السلام)- گردان سیدالشهدا(ع) 🆔 @Defa_Moqaddas ✔️JOIN
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 خاطره ای از پزشک اسیر عراقی... ▫️در جریان فتح بزرگ خرمشهر من مسئول آوردن اسرا بودم. اسیرها را از منطقه به پشت جبهه یعنی ایستگاه راه آهن اندیمشک تحویل می دادیم تا بعدازظهر و نزدیکی های غروب می آوردیمشان داخل تیپ دو زرهی دزفول. یک روز آنقدر اسیر آوردیم که تمام کانون های قطار پر شد. به ما گفتند دیگر جا نداریم، لذا اسیرها را به مقر تیپ بردیم. جمعیت آنها زیاد بود به اندازه یک زمین فوتبال بزرگ!! تمام غذای تیپ را بین آنها تقسیم کردیم، تازه به یک سومشان هم نرسید. من به اتفاق یکی از همکاران با یک خودرو جیب رفتیم درب یک به یک منازل سازمانی تیپ و درخواست کردیم اگر کسی غذا یا نان اضافه دارد بدهد تا ببریم برای اسیرها. آن شب گذشت. فردا صبح اعلام کردند اسرا را گروه گروه برای انتقال به ایستگاه راه آهن ببریم. گروهی که تحویل من دادند گفتند در بینشان یک پزشک هست و در زمان تحویل، اطلاع بده. گفتم برای چه؟ گفتند جا و مکان دکترها و افسران ارشد عراقی باید از بقیه جدا باشد. من هم برای این که او اشتباه نشود، پشت پیراهنش با ماژیک درشت نوشتم: "دکتر". در زمان تحویل، به آن مسئول گفتم یک دکتر هم بین اسرا هست. گفت کجاست؟ ما هر چه گشتیم دکتر را پیدا نکردیم! تعداد افراد درست بود ولی دکتر نبود. آن مسئول گفت: شاید نیاوردی یا تو گروه دیگری هست. من اصرار کردم او در بین همین اسراست، لذا با کمک دژبان، همه را به کناری آوردیم تا قضیه روشن شود. یک سرباز خوزستانی داشتیم و او خطاب به اسرا به زبان عربی گفت: اون کسی که دکتر هست بیاد بیرون! ...نخیر کسی بیرون نیامد! من هم که فقط یک لحظه این دکتر را دیده بودم قیافه اش یادم رفته بود. تا اینکه به فکرمان رسید پیراهنهایشان را درآورده و پشت و رو بپوشند. آنها هم این کا را کردند. در این هنگام یکی از بچه ها داد زد پیدا شد، پیدا شد!! ... تازه فهمیدیم این اسیر عراقی فکر کرده بود پشت پیراهنش به جای کلمه "دکتر" نوشته بودیم "اعدام" ... و او هم از ترس پیراهنش را وارونه پوشیده بود که معلوم نباشد.😊 —(راوی: سروان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، خسرو نادری) 🆔 Defa_Moqaddas