دفاع مقدس
⏳۸ تیر ماه ۱۳۶۰-ترور محمد کچویی، رئیس زندان اوین توسط سازمان منافقین 🌷شهیدکچویی درسال ۱۳۲۹ در خانو
💠 احمد قدیریان (از مبارزین سابقه دار و از مسئولین قضایی در دهه 60) در خاطرات خود جریان ترور شهید محمد کچویی را اینگونه نقل می کند:
🔹با توجه به اقدامات دادستانی انقلاب در برخورد با توطئه گران و اخلال گران نظم و امنیت کشور، نیروهای ضد انقلاب و منافقین به دنبال ترور نیروهای دادستانی انقلاب بودند. از جمله در جلسهای که با حضور حضرت آیت الله گیلانی، آیت الله شهید قدوسی و سایر مسئولان دادسراها، در اتاق حضرت آیت الله گیلانی در دادستانی کل انقلاب در اوین تشکیل شده بود، ساعت ۹ صبح روز هشتم تیرماه سال ۱۳۶۰، کاظم افجهای که از هواداران سازمان منافقین بود توانست با گرفتن سلاح کلاش از پاسداران محافظ، داخل ساختمان شود. وی قصد ترور همه نفرات داخل اتاق را داشت که آقای محمد میرابی (مسول دفتر آقای گیلانی) جلوی ایشان را گرفت.
جریان به این شکل بود که افجهای جلو میآید و میگوید قصد سئوال شرعی از آیت الله گیلانی دارم که میرابی اجازه نمیدهد وارد شود و او ساختمان دادسرا را ترک میکند. در آن جلسه دوستان به آقای کچویی تذکر دادند که: «چرا ایشان را مسلح کردهاید» کچویی با خوش بینی که داشت میگوید: «ایشان اصلاح شده است و دیگر به سازمان منافقین وابستگی ندارد.» در واقع افجهای با حفظ ظاهر و در پیش گرفتن رویهای منافقانه، خود را به شهید کچویی نزدیک کرده و با نظر مساعد ایشان در دادستانی انقلاب مرکز مشغول به کار شده بود. باید این نکته را بیان کنم که در همان زمان هم افجهای از دید تعدادی از بچههای دادستانی عنصری نفوذی به شمار میآمد.
افجهای پس از ناکامی در ترور اعضای جلسه، محل را ترک میکند و کسی از او خبری نداشت تا اینکه در حدود ساعت دو بعدازظهر همان روز، هنگامی که شهید کچویی به همراه دیگر برادران دادستانی و حکام شرع و آقای لاجوردی در ضلع شمالی اوین نشسته و مشغول بررسی مسائل روز بودند، افجهای با یک سلاح رولور۵تیر آقای لاجوردی را هدف گرفت. آقای لاجوردی که سابقه ایشان را داشت با یک چرخش پشت درخت قرار گرفت. آقای کچویی که ناظر مسئله بود و اقدام افجهای را دید سلاح کمری خود را به طرف افجهای گرفت اما افجهای زودتر سر کچویی را نشانه رفت و شلیک کرد که ایشان پس از انتقال به بیمارستان شهید شد. افجهای نیز توسط نیروهای دادستانی پس از اندکی زد و خورد دستگیر شد. در واقع چون سلاحش دیگر فشنگ نداشت خود را تسلیم کرد. افجهای در هنگام انتقال به بازداشتگاه، در یک لحظه خود را از چنگ ماموران رها کرد و کشته شد. براساس اسناد به دست آمده در شب حادثه، افجهای با سعادتی در زندان ملاقات میکند و نامهای بین آنها رد و بدل میشود که از آن نامه اثری نیست اما با توجه به شواهد و قرائن موجود متوجه شدیم که دستور ترور از سعادتی بوده است.
⚪️ گروه واتساپ #پایداری
https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
تلگرام
https://t.me/farhange_paydari
ایتا
https://eitaa.com/farhange_paydari
هدایت شده از پایداری
📃 روایت #نشریه_مجاهد (ارگان سازمان مجاهدین خلق-منافقین) از ترور شهید محمد کچویی
⏳۸ تیر ماه ۱۳۶۰-ترور محمد کچویی، رئیس زندان اوین توسط منافقین
هدایت شده از پایداری
📜 #بریده_جراید - #نشریه_مجاهد - ارگان سازمان مجاهدین خلق - منافقین و تمجید از انتحاری های سازمان از جمله: محمدکاظم افجهای، عامل ترور شهید محمد کچویی
هدایت شده از پایداری
💠 شهید محمد کچویی، #الگوی_مدیران_و_مسئولین
🔹همسر شهید کچویی که سالها شاهد خلوص او در این راه بوده است،میگوید: محمد طعم فقر و محرومیت را چشیده بود وهمواره سعی داشت الگوی سادگی و بیآلایشی را در زندگی خود پیاده کند. او دنیا را با تمام زیباییهای ظاهریاش رها کرده و مصداق کامل آیه الّذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون بود
روزی بمن گفت: ۲ قطعه فرش دارم که بسیار مرا ناراحت میکنند. اگر موافقی، آنها را بفروشیم و به ازدواج دو جوان کمک کنیم.-هنگامیکه فرشها را فروخت، خوشحال و آسوده شد
۸تیر۶۰-ترور محمد کچویی(از مبارزین زمان شاه توسط منافقین
✍️فرازی از وصیتنامه شهید کچویی:
این مطلب را هم لازم میدانم در وصیتنامه خود بنویسم که با توجه به اینکه خیلیها با مرامهای مختلف ادعای حق بودن را دارند
ولکن حق یک چیز بیشتر نیست
و بنظر من اختلاف سر معیارها میباشد
و برای من که معیارم قرآن و پیغمبر و ائمه و ولایت فقیه و در حال حاضر امام خمینی میباشد و جز این حق نمیباشد و شدیدا معتقدم که مجاهدین خلق با توجه به معیارهای باطلی که دارند ناحقترین و باطلترین گروهها هستند
https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
🌷 ۱۰ تیرماه ۱۳۶۵ - سالروز شهادت حاج حبیب الله داودآبادی - از مسئولین قرارگاه نجف سپاه (کرمانشاه، که در آن زمان باختران نامیده می شد)
🌱 متولد تهران، سال ۱۳۳۳، - دوره دبیرستان را در رشته ریاضی فیزیک طی کرد. در سال۱۳۵۷ ازدواج نمود و صاحب دو فرزند دختر شد.
🌴 این سردار جنگ در طی دفاع مقدس در مناطق عملیاتی غرب کشور فعالیت داشت و سرانجام در عملیات کرلای یک، در تیر ماه ۶۵ در جریان آزادسازی مهران به شهادت رسید🌷
💠 مزار شهید عزیز در بهشت زهرا (س) تهران: قطعه ۲۶ - ردیف ۸۰ - شماره ۵۱
📷 سمت راست تصویر👆، برادر اسدالله ناصح از فرماندهان یگان های جبهه غرب
ا🇮🇷 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
ا🇮🇷 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
ا🇮🇷 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📷 همراهی شهید داودآبادی با آیت الله موحدی کرمانی در بازدید ایشان از جبهه غرب
⚪️ احتمالاً زمانی که ایشان امام جمعه باختران و یا نماینده امام در سپاه پاسداران بوند
ا🇮🇷 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
ا🇮🇷 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
ا🇮🇷 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
💠 نشد بگم: خیلی دوستت دارم!
عصر روز دوشنبه 9 تیر 1365 (۳۶ سال پیش)
خط مقدم مهران - عملیات کربلای یک
دو سه ساعت بعد، محسن (نفر وسط) دیگه نبود
🔹 حسرت به دلم مونده که یه نفر، یواشکی دهنم رو ببرم دم گوشش، صدای آرومم رو بشنوه، سریع بذارم در برم که مجبور نشم چشمام به چشمای متعجبش گره بخوره.
اونم چشمای محجوب و سرشار از خجالت اون!
کاش اون شب، که فرمانده گفت: یه آر.پی.جی زن شیر بفرستید ...
وقتی محسن پرید و آر.پی.جی به دست رفت طرف خاکریز، صدای منو توی گوشش می شنید!
اون وقت که دستش رو بوسیدم، از خجالت لرزید. بغلش کردم، لبام رو بردم دم گوشش، خواستم بگم، روم نشد. هی پرسید:
- برادر داودآبادی ... شما هی می خوای یه چیزی به من بگی ولی ...
نگفتم. اشکام ریخت روی صورتش.
محسن از خاکریز رد شد و رفت توی سینه دوشکایی که دشت رو از آتش پر کرده بود.
پنج دقیقه بعد که فرمانده داد زد:
- یه آر.پی.جی زن دیگه بفرستید ...
کمرم بدجوری درد گرفت!
شکست.
طلوع روز سه شنبه 10 تیر 65 که خط مقدم مهران شکست، تیغ تیز آفتاب افتاد روی صورت محسن صباغچی که از خون سرخ شده بود.
چی کشید مادرش وقتی فهمید دومین پسرش هم رفته!
یعنی میشه روز قیامت، منو از تهِ ته جهنم بیارن بالا، اجازه بدن برم دم دروازۀ بهشت، محسن بیاد جلو و بگه:
- اون شب چی میخواستی بگی؟
دهنم رو ببرم دم گوشش، نمی خوام هیچکس حتی خدا صدای منو بشنوه، آروم در گوشش بگم:
- محسن ... خیلی دوستت دارم!
—(حمید داودآبادی)
دفاع مقدس
💠 مهران آزاد شد 🔹 قلب امام شاد شد ... ▫️هرگز دهم تیرماه سال 1365 فراموش نمی شود ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دهم تیر ۱۳۶۵ دلاوران صحنه نبرد در عملیات "یا ابوالفضل العباس" با حمله ای قهرمانانه در جبهههای جنوب حماسه آفریدند و مهران را از اسارت آزاد کردند.
🌿 تأسیس یک تیپ رزمی در روز #عید_غدیر
دوران دفاع_مقدس
▫️در طول جنگ، تمامی اقشار جامعه و مردم از سراسر کشور در این وظیفه ملی و دینی شرکت داشتند. در این میان مردمان نجیب استان #یزد نیز دین خود را ادا نمودند.
یزدیها قبل از جنگ تحمیلی برای مقابله با ناامنی ها در غائله تجزیه طلبان در کردستان، سیستان و بلوچستان و ... حضور فعال داشتند. به عنوان نمونه سردار شهید محمد منتظرقائم (که در واقعه طبس بشهادت رسید) زمانی فرمانده سپاه سقز بود. با آغاز جنگ نیز، یزدیها در مناطق مختلف به نبرد با دشمن بعثی پرداختند، برای مثال، اردکانیها به فرماندهی شهید بوستانی در جبهه میانی (سرپل ذهاب) در برابر ماشین جنگی عراق ایستادگی می کردند.
شهید خلیل حسن بیگی: فرمانده دژبان منطقه غرب
برادران میبدی به فرماندهی شهید دلاک در شوش حضور داشتند
بافقیها در جبهه دارخوین
رزمندگان اغلب شهرستانهای دیگر هم به فرماندهی شهیدان رشیدی و عاصیزاده در سوسنگرد
... و. در سایر مناطق نیز یزدیها به صورت پراکنده و به اقتضای نیاز در خدمت جبهه بودند.
💠 تشکیل تیپ مستقل #الغدیر
با آغاز عملیاتهای دفاع مقدس، رزمندگان یزدی در تیپهای عاشورا، کربلا، نبی اکرم(ص)، ۱۷ علی ابن ابی طالب (ع)- قم و برخی یگان های دیگر حضور حضور داشتند. در عملیات بیتالمقدس یک گردان پیاده و یک گردان زرهی در تیپ عاشورا و نیز یک گردان و یک گروهان پیاده در تیپ ۱۷ قم جنگیدند. بعد از عملیات رمضان عمده نیروهای یزد به تیپ ۸ نجف اشرف ملحق شدند.
یزدیها در عملیات محرم با سه گردان و یک گروهان مستقل جزء نیروهای عمل کننده بودند. بعد از عملیات محرم، تیپهای سپاه پاسداران به لشکر ارتقا یافتند و از همان زمان پیگیریهایی برای اینکه یکی از تیپهای لشکر نجف به رزمندگان یزدی اختصاص داده شود، انجام شد ولی این درخواست یزدیها با مخالفت شهید «احمد کاظمی» فرمانده لشکر ۸ نجف اشرف روبهرو شد.
او معتقد بود در صورتی که نیروهای یزدی از لشکر جدا شوند، توان نیرویی و پشتیبانی بشدت پایین خواهد آمد. به همین دلیل حضور آنها ضروری بود. به هر تقدیر، قبل از عملیات والفجر چهار (در جبهه مریوان)، موافقت فرمانده کل سپاه با تشکیل تیپ مستقل برای استان یزد دریافت شد و تیپ الغدیر یزد در ۱۸ ذیالحجه مصادف با #عید_غدیر به همین نام ( #الغدیر ) نامگذاری شد و شهید «ذبیح الله عاصی زاده» بعنوان اولین فرمانده تیپ انتخاب شد. البته رزمندگان یزدی تیپ مستقل ۱۸ الغدیر در عملیات والفجر ۴ در لشکر ۸ نجف حضوری فعال داشته از خود جان فشانی ها نشان دادند بطوری که فرمانده آنها (شهید عاصی زاده) در آستانه عملیات والفجر چهار به شهادت رسید.
🔹 مرسوم بود یگانهای جدید تا یک سال در عملیات پدافندی شرکت میکردند، اما تیپ ۱۸ الغدیر یزد در اولین مأموریت مستقل خود بصورت آفندی در نبرد نفس گیر در#خیبر در منطقه طلاییه وارد عمل شدند. این یگانرزمی در طی جنگ تا مقطع قطعنامه در ۱۱ عملیات آفندی و ۲۰ عملیات پدافندی شرکت فعال داشت و کارنامه درخشانی از خود به یادگار گذاشت.
📷 عکس زیر، شهید والامقام اکبر آقابابایی را در کنار آیت الله خامنه ای نشان می دهد. او در مقطعی از جنگ، فرمانده تیپ مستقل #الغدیر بود.
👇👇👇
رسول گرامی اسلام ﷺ :
پیام #غدیر را تا روز رستاخیز
حاضران به غایبان و پدران
به فرزندان برسانند ...
#واحد_تبلیغات_جبهه
#مبلغ_غدیر_باشیم
#عید_سعید_غدیر_مبارک
"یاعلی" گفتیم و
راه عشق را پیمودهایم
در پناه بیرق آل علی آسودهایم ...
#نحن_ابناء_الحیدر
#عید_سعید_غدیر_مبارک
ا💐💐💐
------------------------------------------
📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
آنچه در پیش رو دارید، عقد اخوت و شفاعت نامه ای
است میان بچه های لشکر پنج نصر خراسان
از ۱۵ نفری که پای این پیمان را امضا کردهاند
۱۰ نفر به شهادت رسیدهاند. خوش بهحال آن
۵ نفر ؛ عجب گنجی زیر سر دارند ...
روحمان با یادشان شاد
✍️ بسمه تعالی
به نام کسی که قلوب مسلمین را به همدیگر
نزدیک میکند با تو برادر شدم در راه خدا و
صفا کردم با تـو در راه خـدا و عهـد کـردم با
خدا و فرشتگانش و کتابهایش و رسولانش
و پیغمبرانش و امامان معصوم علیهم السلام
بر این که اگـر مـن از اهـل بهـشت و مشمـول
شفاعت بوده باشم و رخصت یافتم که داخل
بهشت و جنت شوم داخل آن نروم مگر اینکه
تو بامن باشی. ساقط کردم ازتو جمیع حقوقِ
برادری را غیر از شفاعت و دعا و زیارت ...
[شهید] محمدرضا عبدی– [شهید] خالقزاده
[شهید] سیدحسین دولتی– [شهید] حسین
محمدزاده– [شهید] محمدرضا پلنگی- [شهید]
علی بهبودی – [شهید] محمدعلی دوستی –
[آزاده] علی عسگری – [شهید] علیرضا نجفی
[جانباز] محمد صمدی – [جانباز] فکور -
[شهید] مجتبی مطیع – [شهید] جواد حلوایی
[جانباز] محمد یوسفی
#عقد_اخوت
#پیمان_برادری
#شفاعت_نامه
#دفاع_مقدس
دفاع مقدس
آنچه در پیش رو دارید، عقد اخوت و شفاعت نامه ای است میان بچه های لشکر پنج نصر خراسان از ۱۵ نفری که پ
عقد اخوت ؛
دوستی که برادر انسان باشد
حرف ندارد ...💕
#طنز_جبهه
#صیغه_برادری 💕
☀️ مجید با برادر صیغه ای خود رضا عهد کردند، در عملیاتها در هر شرایطی یاور هم بوده و چنانچه یکی از آنها مجروح یا شهید شد و بر زمین افتاد، او را رها نساخته و به پشت جبهه منتقل کند.
🌓 شب عملیات شد. مجید در همان ابتدای درگیری، با ترکشی سرکش بر زمین افتاد. خبر به برادر صیغه ای اش رضا رسید, طبق پیمان برادری که داشتند، مثل باز شکاری خود را بالای سر جسم نیمه جان دوستش رساند. او را بلند کرد و به سختی و هن هن کنان در شیارهای پر پیچ و خم، بر کول خود حمل کرد تا به عقب برساند.
مجید با همان حال زاری که داشت، غمگینانه زیر لب زمزمه می کرد و از ناراحتی می نالید، ولی از طرفی، از آن همه دلسوزی و علاقه ای که رضا به او نشان می داد، لذت می برد و همین تسکین آلام او بود. اینجا برای تسلای رضا، نفس خود را در سینه جمع کرد و گفت: نگران نباش، به خدا خوب می شم، چیزی نیست، زود بین شما باز برمی گردم.
رضا هم گفت: "بابا کی نگران توعه"!!!! به خاطر تو داشتم به خودم بد و بی راه می گفتم که این چه صیغه اشتباهی بود که با تو بستم!! حواسم به هیکل سنگینت نبود!!! یادم باشه قبل از بستن#عقد_اخوت با کسی، اول به هیکلش نگاه کنم!!
. . . . و تا مدت ها، جریان #صیغه_برادری مجید و رضا، نقل محافل رزمنده ها شده بود و بهانه ای برای خندیدن آنها😂😂
کانال دفاع مقدس