eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
837 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
#اسماعیل_بدر -دلتنگی های ابومهدی المهندس و زمزمه های زیر لب در آخرین زیارت مزار فرمانده.... -سی و ه
🌴 شهید ابومهدی المهندس: سردار دقایقی امروز روح جهاد ماست ما معتقدیم ایشان زنده هستند و حقیقتا احساس میکنیم که زنده هستند. لذا من مقیّد هستم تو دفتر کارم، هر عملیاتی که میرم تو اتاق عملیات حتما عکس شهید دقایقی را همراه داشته باشم.
📷 # / شهید اسماعیل دقایقی/ اوایل جنگ تحمیلی ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ سال ۶۳ بود. من به دعوت شهید دقایقی به لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب علیه السلام رفته بودم. مقرلشکر در دارخوین بود و در طرح و عملیات لشکر مشغول خدمت بودم. آن روز شهید به من گفتند میخواهم به امیدیه بروم و به مادرم سر بزنم. اگر شما هم می آیید با هم برویم. من هم که برای دیدار مادرم دنبال فرصتی بودم با او همراه شدم. با هم از دارخوین به سه راه شادگان رفتیم شهرتقریبا خالی بود و همه مردم اسکان نداشتند. آنجا نزدیک خط مقدم بود و امنیت کامل نداشت.مردم در آبادان زندگی نمی کردند. بالاخره وانتی پیدا کردیم که گاو هم پشتش بود. تا شادگان عقب وانت کنار گاو نشستیم . و با ماشین دیگری تا ماهشهر رفتیم. در ماهشهر ازدحامی از مردم در ترمینال ماهشهر بود و دکه هایی بودند که ساندویچ می فروختند . شهید به داخل دکه ها می رفت، نگاه میکرد و بیرون می آمد. من که با دقت ایشان را نگاه می کردم پرسیدم اسماعیل می خواهی دکه بخری یا ساندویچ؟؟ در دکه ها چه میبینی که از خرید منصرف می شوی؟ ایشان گفتند: دنبال عکس امام می گردم. می خواهم از دکه ای ساندویچ بخرم که عکس امام داشته باشد. و همانطور هم شد. از دکه ای خرید کرد که عکس امام دیوارش را مزین کرده بود. (راوی: سردار رحیم پور) دوران جنگ تحمیلی
832.1K
✍🏻🎧 ●━━━━━━─────── ⇆ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷   ㅤ .... 🎙 بخشی از سخنرانی سردار مسجدی، مشاور عالی فرمانده سپاه قدس در مراسم سی و هفتمین سالگرد شهادت سردار شهید اسماعیل دقایقی_شهرستان امیدیه (۲۸ دی ۱۴۰۲) شهید دقایقی 🕊🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دفاع مقدس
🎥 موشن کمیک| #اسماعیلِ_بدر // ماجرای شهید دقایقی و شخص خطاکار ایام #سالگرد_شهادت اسماعیل دقایقی، فر
🌱 زندگی را دوست داری، 💕 عاشقی را بیشتر.... اینچنین فهمیدم از "یـا حسین" سربند تــو ا🚩🕌🚩🕌🚩🕌🚩 📷👆 شهید اسماعیل دقایقی، فرمانده سپاه بدر در حال توجیه نقشه عملیاتی 🌴 دوران جنگ تحمیلی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال 🇮🇷☫┅┄ 📲 http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
📢 با حاج صادق آهنگران، در مورد سردار شهید، اسماعیل دقایقی 👇 🎤خبرنگار: شهید دقایقی را از چه زمانی می شناسید؟ ▪️ : شهید اسماعیل دقایقی از بچه‌های خوب بهبهان بود که سابقه مبارزاتی درخشانی در دوره قبل از پیروزی انقلاب داشت و در گروه منصورون فعال بود. من اولین بار از طریق مسعود صفایی مقدم فرمانده سپاه سوسنگرد با شهید دقایقی آشنا شدم. بیشتر او را در باشگاه استادان می‌دیدم و ظاهراً در واحد اطلاعات سپاه فعالیت می‌کرد. البته یا به خاطر موقعیت شغلی یا شخصیتی خیلی کم‌حرف بود و عادت نداشت زیاد صحبت کند. 🎤خبرنگار: بیشتر هم درزمینه فرهنگی فعالیت می‌کرد تا جنگ مسلحانه... ▪️ : البته در دوره پهلوی در کنار کار فرهنگی مبارزه مسلحانه را در قالب گروه منصورون پیگیری می‌کرد و آن‌گونه که من شنیدم یک‌بار مجسمه رضاخان را بمب‌گذاری کرده و قصد انهدام آن را داشتند که چاشنی بمب عمل نکرده بود. درعین‌حال اسماعیل از کارهای فرهنگی و آگاهی بخشی به مردم هم غافل نبود و کتابخانه بزرگی را در سال ۱۳۵۶ در مسجد جامع امیدیه پایه‌گذاری کرده بود و به نوجوان‌ها و جوانان ها تفسیر قرآن و اصول عقاید یاد می‌داد. بیشتر مبارزان قبل از انقلاب ذهنیت استراتژیک داشتند و همیشه بخشی از نگاهشان به‌سوی آینده بود. لذا برای اونها تربیت نیرو یک اصل مهم به شمار می‌رفت. شهید دقایقی نیز به دلیل آنکه هم خود اهل مطالعه و فکر بود و هم در تشکیلاتی مانند منصورون فعالیت می‌کرد، از این قاعده مستثنی نبود و در کنار فعالیت گوناگونی که داشت، تربیت نیرو و کادر سازی را هم مدنظر قرار می‌داد. اسماعیل دقایقی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از بازوان ‌قدرتمند سپاه پاسداران در استان خوزستان بود و در سایه درایت او سپاه سوسنگرد نقش بارزی در جریان جنگ به‌ویژه سال اول بازی کرد. بعداً در کنار شهید بقایی در قرارگاه فجر و در عملیات فتح‌المبین فرماندهی نمود. 🎤خبرنگار: خاطره ای از شهید دارید؟ ... تعریف کنید. ▪️ : یک‌بار شهید دقایقی از من خواست تا برای نیروهای او بخوانم. پرسیدم اسم یگان شما چی هست؟ گفت: تیپ بدر. بخاطر علاقه‌ای که به اسماعیل داشتم پاسخ مثبت دادم و یک روز به مقر یگان آن‌ها رفتم. دیدم آنجا همه عربی حرف می زنند. کمی تعجب کردم و پرسیدم اسماعیل اینها که همه عربی حرف می زنند! همگی نیروهای اطلاعات- عملیات هستند؟! خنده ای کرد و گفت: نه همه از عراقی‌های مخالف صدام هستند که در کنار ما علیه رژیم بعث عراق می جنگند. بعد توضیحاتی پیرامون تیپ بدر داد که الآن جزئیات آن یادم نیست. گذاردن نام بدر برای تیپ تازه تأسیس ظاهرشان حکمتی داشت. وقتی شهید دقایقی مقالات لشکری و مسئولان کشوری را قانع کرده بود که مجاهدین عراقی یک یگان مستقل داشته باشند و آن‌ها موافقت کرده بودند، این اتفاق مصادف با سالگرد جنگ بدر، اولین نبرد بزرگ پیامبر گرامی اسلام(ص) با مشرکان مکه بوده و به همین خاطر نام آن را تیپ بدر گذاشته بودند. نکته دیگر آنکه این یگان رزمی اولین بار به‌صورت رسمی در عملیات بدر وارد نبرد با نیروهای صدامی‌ شد. شهیددقایقی صدها تن از مجاهدین عراقی ساکن در شهرهای ایران را از طریق دفاتر سپاه در شهرستان ها گردآوری و در این یگان سازماندهی کرد و چند سال بعد این تیپ به لشکر تبدیل شد و در چند عملیات مهم نقش آفرینی کرد. 🎤خبرنگار: هزینه های این یگان از کجا تأمین می‌شد؟ ▪️ : آنقدر که من دانستم، بخشی از امکانات آن‌ها توسط سپاه پاسداران و بخشی هم توسط مجلس اعلای عراق تأمین می‌شد و دقایقی در این زمینه خیلی تلاش می‌کرد تا کمبودهای یگان را برطرف کند. حتی شنیدم که امکانات ازدواج را برای مجاهدین عراقی فراهم می‌کرد و دستور داده بود حداقل امکانات شروع زندگی را در اختیار آن‌ها قرار بدهند. گاه خودش برای آن‌ها به خواستگاری می رفت و مثل یک برادر بزرگتر به خانواده های آن‌ها کمک می‌کرد. من از نزدیک دیدم که چه رابطه ای صمیمی و برادرانه ای میان آن‌ها و شهید دقایقی برقرار بود. بعدها که در عراق قضیه داعش پیش آمد، دورنمای ذهن شهید دقایقی و مجاهدت های او برای همه بیشتر روشن شد و خیلی ها مثل من، همت و درایت سردار دقایقی در رهبری و فرماندهی این نیروی ویژه را تحسین کردند. از نظر برادر محسن رضایی (فرمانده سپاه)بهترین گزینه برای انجام این کار شهید دقایقی بود که از وقت خودش و خانواده اش می‌زد و برای انسجام این یگان از جان و دل مایه می گذاشت. بخاطر همین اخلاص و عزم استوار ایشان بود که مجاهدین عراقی از شمال تا جنوب عراق او را به‌عنوان یک فرمانده مقتدر پذیرفته بودند. کسی تعریف می‌کرد عکس آن شهید بزرگوار در بیشتر خانه های مجاهدین عراقی هست. جایی از زبان یکی از مشاوران نظامی اش شنیدم که ویژگی هایی که در وجود شهید دقایقی برجسته بود سبب می‌شد که احساس کنی او فارغ التحصیل یکی از دانشگاه معتبر نظامی بوده است
دفاع مقدس
📢 #مصاحبه با حاج صادق آهنگران، در مورد سردار شهید، اسماعیل دقایقی 👇 🎤خبرنگار: شهید دقایقی را از چ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 و کمتر دیده شده از نوحه خوانی حاج صادق آهنگران در مراسم بزرگداشت شهادت سردار گمنام سپاه اسلام، شهید اسماعیل دقایقی دوران جنگ تحمیلی ▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ 🗓 ۲۸ دی ۱۳۶۵ –سالگرد شهادت اسماعیل دقایقی، فرمانده سپاه بدر (نیروهای رزمنده عراقی- احرار و مجاهدین در دوران ) -- عملیات کربلای ۵ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
دفاع مقدس
📢 #مصاحبه با حاج صادق آهنگران، در مورد سردار شهید، اسماعیل دقایقی 👇 🎤خبرنگار: شهید دقایقی را از چ
👇👇 📢 ادامه با حاج صادق آهنگران .... ▫️و این بار، در مورد سردار شهید ابراهیم همت، فرمانده لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) 🎤خبرنگار: شما حاج همت را می‌شناختی؟ این آشنایی از کجا آغاز شد؟ ▪️ : از زمانی که مأموریت من نوحه‌خوانی و فعالیت‌های فرهنگی شد به یگان‌های مختلف می‌رفتم تا در آستانه عملیات, رزمندگان را تشویق و ترغیب نمایم. یکی از یگانی‌هایی که توفیق پیدا کردم چند باری در آنجا نوحه‌خوانی و روضه‌خوانی کنم، مقر تیپ محمد رسول‌الله(ص) بود که برادران محمدابراهیم همت و احمد متوسلیان فرماندهی آن را بر عهده داشتند. در این رفت‌وآمدها بود که بیشتر با شهید همت آشنا شدم و احساس کردم روح بزرگی در یک کالبد خاکی به دام افتاده و مرتب دست‌وپا می‌زند تا از این زندان خود را آزاد کند. در مورد محبوبیت شهید همت درواقع همان‌گونه که یارانش او را مانند یک اسطوره ستایش می‌کردند و دوست داشتند، همت نیز عشق و علاقه وافری به بسیجیان داشت و بر حال و هوای معنوی و عرفانی آنان غبطه می‌خورد. شاهد این سخنم ماجرایی است که من در چند شب قبل از عملیات خیبر از آن شهید والامقام دیدم و شنیدم. فکر می‌کنم من به‌اتفاق شهید همت برای خواندن نوحه به مقر لشکر محمد رسول‌الله(ص) می‌رفتیم که در مسیر، راه را گم کردیم. شهید همت که در روزهای قبل از شهادت، حال و هوای خاصی داشت، همان‌طور که به ستارگان نگاه می‌کرد، رو به من کرد و گفت: حاج صادق می‌خواهی خاطره‌ای را برایت نقل کنم. من گفتم: سراپا گوشم برادر همت. 🌷 شهید همت گفت: یک روز بچه‌های لشکر به من اطلاع دادند نوجوانی شب‌ها از محوطه گردان فاصله می‌گیرد و بعد از دوساعتی برمی‌گردد. پرسیدم کجا می‌رود؟ گفتند او را تعقیب کرده‌ایم. به‌جایی دور از محوطه گردان می‌رود و در قبری که درست کرده دراز می‌کشد و قرآن می‌خواند، گریه می‌کند💦 و از خداوند طلب بخشش و آمرزش دارد🤲. شهید همت همان‌طور که قصه آن نوجوان را برای من بازگو می‌کرد، خود نیز مثل ابر باری گریه می‌کرد💦💦؛ سپس ادامه داد: ▫️حاج صادق!! می‌بینی نوجوانی که هنوز مو در صورتش درنیامده و شاید گناهی هم نکرده، این‌طور از خدا طلب عفو می‌کند. این کجا و من کجا؟ این آدم‌ها دیگر کی هستند؟ همان‌طور که به سخنان شهید همت گوش می‌دادم به یاد بیانات حضرت امام(ره) در سال اول جنگ افتادم که فرمود: «من به این چهره‌هاى نورانى و بشّاش شما و به این گریه‌هاى شوق شما حسرت مى‌برم. من احساس حقارت مى‌کنم. من وقتى با این چهره‌ها مواجه مى‌شوم و این قلب‌هایی که به‌واسطه توجه به خداى تبارک‌وتعالی این‌طور در چهره‌ها اثر گذاشته است، احساس حقارت مى‌کنم.» 🌴 شاید نیم ساعتی در حال و هوای معنوی خودمان بودیم و اصلاً یادمان رفته بود که راه را گم‌کرده‌ایم که راننده گفت: ▫️حاجی جان راه را پیدا کردیم. آن موقع من متوجه شدم که بیش از بسیجیان، این برادر همت است که آنان را دوست دارد و به آن‌ها عشق می‌ورزد💕 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
هدایت شده از دفاع مقدس
❤️ غرق در بوسه 💕 🌸 ريخته بودند دور و برش و سر و صورت و بازوهاش رو مي‌بوسيدند. هر كار مي‌كردي،‌ نمي‌توانستي حاجي را از دستشان خلاص كني. انگار دخيل بسته باشند، ول كن نبودند.بارها شده بود حاجي،‌ توي هجوم محبت بچه‌ها صدمه ديده بود؛ زير چشمش كبود شده بود، .... 🍀سوار ماشين كه مي‌شد،‌لپ‌هايش سرخ شده بود؛‌ اینقدركه بچه‌ها لپ‌هاش رو برداشته بودند براي تبرّك! با هزار مکافات براي سخنراني مي‌آورديم و مي‌برديمش... ➖ خب، حالا قِسر در رفت! يواشكي آوردنش! وقتي خواست بره‌ چي؟ 🌼 بين بچه‌ها نشسته بودم و مي‌شنيدم چي پچ ‌پچ مي‌كنند!!. داشتند خط و نشان مي‌كشيدند. حاجي را يواشكي آورده بوديم و توي چادر قايمش كرده بوديم ... و بعد ادامه ماجرا... 🌷یاد محبوب بسیجی ها، سردار بی‌سر ((حاج محمد ابراهیم همت)) به خیر باد! 🌴 دوران ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 / سخن شهید همت در باره اخلاص؛ تقوی و ایثار بسیجی ها 💕 عشق و ارادت بسیجیان به امام امت دوران دفاع مقدس
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 سخنان حاج قاسم عزیز درباره شهید همت🌷
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 من هرگز نمی گذارم ، صدای حاج همت در درونم گم شود.... این سردار بزرگ خیبر، قلعه ی قلب مرا نیز فتح کرده است... 🌴 راوی روایت فتح 🌷شهید سید مرتضی آوینی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 📽 برشی از مستند (شلمچه) 🎙 با گفتاری از شهید آوینی : ⚪️ خاک تمثیل فقر در پیشگاه غنی مطلق است و انسان در برابر ذات ذوالجلال جز فقر مطلق چیست؟ آن‌گاه كه مجاهد سبیل الله، درست در گرماگرم جنگ، خاك تیمم را به نشانه‌ی كمال عبودیت بر چهره و دو دست می كشد و تكبیره‌ی الاحرام می بندد، تو گویی آفرینش به آن نقطه‌ی غایی كمال خویش دست یافته و كار جهان به سرانجام رسیده است. مگر نه اینكه خداوند انسان را برای عبودیت خویش آفریده است؟ و تو نیز همه‌ی این راه را آمده‌ای تا بدینجا برسی و تصویرگر آن عظمتی باشی كه در پیشِ روی توست ، عظمت انسانی كه سرِ بندگی بر خاك آستان ذوالجلال نهاده است و به معدن عظمت و قدرت اتصال یافته ، و اینچنین ، همه‌ی قدرت‌های ظاهری را در برابر خویش به خضوع و خشوع كشانده است. فتح الفتوح اینجاست و پیروزی ما در جبهه‌های جنگ جلوه‌ی كوچك‌تری از این فتح بزرگ درونی است. و تو همه‌ی این راه را آمده‌ای تا به این سرباز امام برسی. او گوشه‌ی گمنامی خود را به هیچ قیمتی نمی فروشد و حاضر نیست سخنی از خود بگوید و اگر اینچنین نبود ، كه لیاقت سربازی امام را نداشت....
30.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 روایتی ناب و کمتر دیده شده از عملیات کربلای۵ و رشادت شهید مهدی طیاری و تکبر او در برابر دشمن، در بیان شهید حاج قاسم سلیمانی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 / مداحی و سینه‌زنی رزمندگان لشکر ۸ ⌛️ زمان ضبط فیلم: به احتمال زیاد در پاییز ۱۳۶۲ --- قبل از علمیات والفجر ۴ در حوالی بانه کردستان دوران جنگ تحمیلی ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ در ابتدای فیلم، بخشی از مداحی معروف کویتی‌پور، گنجانده شده است. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ، بهشت گمشده انسانهاست🌿🌸☘ 👆💕 سردار دلها، ❤️ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 📲 https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🎞 #جبهه ، بهشت گمشده انسانهاست🌿🌸☘ 👆💕 سردار دلها، #حاج_قاسم_عزیز ❤️ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقد
🌷 شهدا پُرکاری بودند ... 💠 خاطره شهید ، محمودرضا بیضایی از حاج قاسم سلیمانی:👇👇 ▫️اسفند سال ۸۸ بود.در تالار وزارت کشور به مناسبت سالروزشهادت مهدی باکری مراسم گرفته بودند.به اتفاق محمودرضا رفتیم آنجا.سخنران، سردارسلیمانی بود.تا او بیاید،با محمودرضا حرف می‌زدیم ولی وقتی روی سن آمدسکوت کرد و به سخنانش گوش می‌داد.دست آخر که سردارحرفهایش تمام شد،محمودرضا گفت: اوخیلی ضیق وقت دارد. این کت وشلواری که تنش هست را می‌بینی؟شاید اصرارکرده‌‌اند تا این کت و شلوار را بپوشد و الا همینقدرهم وقت ندارد. بعد از برنامه،از پله‌های ساختمان وزارت کشور پایین می‌آمدیم که به برادرم گفتم: کاش می‌شد حاجی را ازنزدیک ببینیم گفت:من خجالت می‌کشم وقتی توی صورت اونگاه میکنم؛چهره‌اش خیلی خسته و تکیده است....محمودرضا خودش هم این مجاهده و پرکاری راداشت. از اوشنیدم میگفت:یکبار پیش حاج قاسم برای بچه‌ها حرف میزدم،گفتم بچه‌هامن اینطور فهمیده‌ام که خداوند شهادت را به کسانی می‌دهد که پرکار هستند و شهدای ما غالبا اینطور بوده‌اند حاج قاسم هم این حرف را تأیید کرد وگفت بله همینطوره -(راوی:برادرشهید) ا▫️🚩▫️🚩▫️🚩▫️ 🕊🕊 ۲۹ دیماه ۱۳۹۲ -- سالروز شهادت جوان برومند، رشید و پیشتاز مدافعان حرم، محمود رضا بیضایی🌷 💠 همو که به ما فهماند: آماده شهادت بودن با آرزوی شهادت داشتن فرق دارد ...💕 ... او روی کمدش در محل کار، این جمله از امام خامنه‌ای را با فونت درشت تایپ کرده و چسبانده بود: ⚪️ در جمهوری اسلامی، هرجا که قرار گرفته‌اید، همان‌ جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همهٔ کارها به شما متوجه است ┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ | شهید مدافع حرم ، محمودرضا بیضایی 🎤 با صدای حامد زمانی ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ شهید بیضایی با آغاز جنگ در سوریه در سال ۹۰ عازم دفاع از حریم آل‌الله (ع) شد. این جوان رشید و رعنا سرانجام بعد از دو سال حضور مستمر در جبهه مقاومت در ۲۹ دی‌ماه ۹۲ بر اثر اصابت ترکش‌های یک تله انفجاری از ناحیه سر و سینه در جنوب شرقی دمشق مجروح و سرانجام به وصال محبوب رسید💕 🕊🕊 ، مزد پُرکاریش بود. ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ به روایت برادر:👇 ▫️ درون خودش کلنجاری داشت با خودش، برای کسی آشکار نمی‌کرد اما گاهی توی حرف‌هایش، می‌زد بیرون؛ هر بار که بر می‌گشت و می‌نشستیم به حرف زدن، حرف‌هایش بیشتر بوی رفتن می‌داد و اگر توی حرف‌هایش دقیق می‌شدی می‌توانستی بفهمی که انگار هر روز دارد قدمی را کامل می‌کند آن اوایل یڪبار که از معرکه برگشته بود وسط حرف‌هایش خیلی محکم گفت: جانفشانـی اصلاً کار آسـانی نیست،بعد تعریف ڪرد که آنجا در نقطه ای باید فاصله‌ای چند متری را در تیررس تکفیری‌ها می‌دوید و توی همین چند متر، دختـرش، کوثر آمده جلوی چشمش، بعد توضیح داد که تعلقات چطور مانع شهادت شهید است تمرین‌های زیادی توی یکی دو سال گذشته برای بریدن رشته تعلقاتش انجام داده بود و همه را هم برید؛ این بار که می‌رفت به کسی گفته بود: این دفعه از کوثر بریدم (راوی: برادر شهید)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 یک شب خواب حاج همت را دیدم، دقیقا در موقعیتی که در پایان‌بندی اپیزودهای مستند سردار خیبر هست، با بسیجی‌هایی که در فیلم کنار ماشین تویوتا منتظر حاج همت ایستاده‌‌اند تا با او دست بدهند، ایستاده بودم، حاج همت با قدم‌های تند رسید کنار تویوتا، من دستم را جلو بردم و با او دست دادم و حاجی را در آغوش گرفتم تا معانقه کنم، هنوز دستش توی دستم بود که گفتم: دست ما را هم بگیرید و توی دلم نیتم از این حرف طلب شهادت بود، که حاج همت در جوابم گفت: دست من نیست، از همان شب این خواب و حرف حاج همت برایم مسأله شده بود و مدام فکر می‌کردم چطور ممکن است برآورده شدن چنین حاجتی دست شهدا نباشد، همیشه فکر می‌کردم شهدا باید دست آدم را بگیرند تا باب شهادت به روی آدم باز شود. این قضیه بود تا یک شب که در خانه محمودرضا مهمان‌شان بودم خوابم را برای محمودرضا تعریف کردم، گفت: راست گفته خب، دست او نیست! بعد گفت: من خودم به این رسیده‌ام و با اطمینان و یقین می‌گویم، هرکس شهید شده، خواسته که شهید بشود، شهادت شهید فقط دست خودش است. (راوی:همرزم شهیدمدافع حرم محمودرضا بیضایی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(عج) 📽 برشی از مستند 🎙 همراه با کلام دلنشین شهید مرتضی آوینی: 🌴 اكنون عصر تحقق بشارت‌های هزار و چهارصد ساله‌ی احادیث فرا رسیده است. ما انصار المهدی هستیم و خداوند زمینه‌ی برقراری دولت كریمه‌ی آل محمد (ص) را به دست ماست كه فراهم می كند. رزم‌آوران دلاور عرصه‌ی دفاع مقدس ما اگرچه در زمین گمنام هستند ، اما در آسمان ، در بلندترین معارج جبروتی ، میان عرش‌نشینان كسی از ایشان مشهورتر نیست. «ا‌لا انهم انصار المهدی.» مخاطب این سخن همه‌ی تاریخ هستند : ا‌لا انهم انصار المهدی. حضرت رسول اكرم(ص) در اشتیاق دیدار این مجاهدان راه خدا فرموده است : «ها ، شوقاً الیهِم.» آنان در زمانه‌ای كه شیطان بر تمامی كره‌ی زمین حاكمیت یافته است ، بر محور حقیقتی الهی به نام روح‌الله گرد آمده‌اند و بر همه‌ی جاذبه‌های غربی و شرقی غلبه كرده‌اند و برای ابتغای رضوان حضرت حق ، بر حب ماسوي‌الله پشت پا زده‌اند و به میدان‌های جهاد شتافته‌اند و از این روست اگر مقام این رزم‌آوران را از همه‌ی مجاهدان تاریخ اسلام ، حتی بدریون ، فراتر دانسته‌اند. ا‌لا انهم انصار المهدی... آگاه باشید اینان یاران وفادار مهدی (عج) هستند و تا پرچم انقلاب را تقدیم ساحت اقدس او نكرده‌اند ، روی از جهاد بر نخواهند تافت.....