.
شما فکر کن یک ساعت داد و بیداد
کردی و فحشدادی که طرفناراحت
بشه، بعد یهکم بهتنگاه کنه و بگه؛
زهــــــــــــر از قِبَــــل تــو نوشــــدارو
فحـش از دهــن تو طَیِّبــات است!
✍🏼#سعدی
••{اصلا فرو میریزی🤯😶}••
#ایده_دلبری
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
ೋ💘ೋ💘ೋ
ೋ👩⚖ ೋ💞 ೋ🤵♂ೋ
💞 ارزش ازدواج 💞
🔰 رفتار و عمل آدمى را مىشود با آثار آن ارزيابى كرد، و مىشود با انگيزه و نيّت و هدف و جهت آن به ارزش رسيد.
دو عمل مساوى از دو نفر آدم، مثل دو ازدواج، دو انفاق و احسان و حتى دو شهادت، برابر نيستند ❗️
کسى كه به خاطر خستگى از دنيا به شهادت روى مىآورد، با كسى كه با فراغت و آزادى و حتى با اشتياقها و علاقهها به شهادت روى مىآورد برابر نيستند.
كسى كه براى راحت شدن از سماجت فقير، دِرهمى مىبخشد با كسى كه مىخواهد گذشت و احسان را درس بدهد و بخشش و جوانمردى را بياموزد يكسان نيستند ❗️
به همين خاطر در روايت نبوى آمده:
لا عمل الاّ بالنِّيَّة و لا نيَّةَ الاّ باصابة السنة؛١ هيچ عملى بدون نيّت نيست و تحقق نمىيابد، همان طور كه نيّت جز با سنّت و همراهى سنّت شكل نمىگيرد.
🔰دو پرنده، دو انسان طبيعى، با يكديگر جفت مىشوند اما ازدواج و پيوند آنها كه از سطح عادتها و غريزهها بالاتر رفته باشند و در حد وظيفه آمده باشند، در آسمانها و در عرش خدا بسته مىشود و خدا آن را مىپذيرد و بر مىدارد.
آنها كه به خاطر تمامى نيازها و تمامى ابعاد وجود خويش براى زناشويى، براى انس، براى شناخت كسرىها و ضعفها و بهره بردارى از برخوردها و استقامت در مشكلات ازدواج مىكنند،
با آنها كه به خاطر عادت و يا به خاطر كسب اعتبار و وجاهت وصلت مىكنند و به سراغ بزرگان مىروند و كسانى را مىخواهند كه بر آنها تكيه كنند و به آنها افتخار كنند، برابر نيستند.
#روابط_متکامل_زن_مرد
#استاد_صفایی_حائری
#کتاب
#کتاب_خوب
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
ೋ💘ೋ💘ೋ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
چندتا بادیگارد دارید؟👏👏👏
بشنوید پاسخ قهرمان بوکس جهان رو در این رابطه ..
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
ೋ💘ೋ💘ೋ
دلبرکده
. ♨️ چالش امروز: زمان زیادی از ازدواجم میگذره، دلم میخواد رابطهام با همسرم خیلی گرم و صمیمی باشه ا
.💥
این هم نظر یکی دیگه از دوستان عزیز در رابطه با مشکل این خانم و چالش هفته ..🌱
.
🤍
⭕️ چگونه با همسرم یک رابطه ی زناشویی جذاب داشته باشم ⁉️
💜 از دیگر مواردی که باعث جذابیت بیشتر رابطه میشود، صدای نفسزدنهای زنانه در کنار گوش آقاست که باعث تحریک و لذت مضاعف او میشود.
💜 بخصوص هنگامی که این نفس زدنها با آواهای جنسی معروف و عشوهگریهای خانم عجین میشود؛ سیستم گردش خون آقا را تندتر میکند و هیجان مرد را بالا میبرد و او را ترغیب میکند تا رابطه را با سرعت و عطش بیشتری ادامه دهد.♨️
#زناشویی
#رابطه_جذاب
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
ೋ💘ೋ💘ೋ
🤍
اگه در لحظه زندگی نکنی، در هیاهوی
بیفایدهی افسوسهای گذشته و
نگرانیهای آینده گم میشی😕::.
مسیر تو در همین لحظه هست،
گنج واقعی تو همینه☺️💎:..
(سـلام و وقت بخیر🌱😍)
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
ೋ💘ೋ💘ೋ
#چالش😜
پیام بدید ب همسری کاملا جدی بهش
بگید اقای (اسم همسر) واقعا ازدستت عصبانی ام 😡😡
اونم باتعجب میپرسه چرا چیشده؟؟😳🤔🤔😔
درجوابش بگو امروز درموردت یه چیزی فهمیدم 😔😔
اونم میپرسه چی؟؟؟و نگرانه ک ببینه چیشده ک ناراحت شدی
اینجاس ک باکلی شیطنت
بهش میگی:
امروز فهمیدم ک😋😋😋
چه فرقی با اسراییل داری❓😞
او زمین👆 فلسطین را اشغال کرده
تو
⏱زمان من را
👈فکر من را
👁چشم من را
📖شعر من را
ای غاصب دوست داشتنی 😍
اخه این رسمشه
۲۴ ساعته تو فکر و ذهن و قلب منی؟؟😜😜😂😂
#دِلـــــبــــری❤
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
ೋ💘ೋ💘ೋ
🤍
⭕️نکات مهم در مدیریت روابط با خانواده شوهر
1⃣ در زمان دعوا و اختلاف، خانواده شوهر را وارد ماجرا نکنید یا آنها را دخالت ندهید و به آن ها توهین نکنید.🤫
2⃣ سعی کنید وابستگی بیش از حد خود را به خانواده کمتر کنید. شما اکنون مستقل شده اید و باید بتوانید مشکلات خود را به تنهایی حل کنید.
رفتارهای کودکانه را کنار بگذارید. شما اکنون ازدواج کرده اید و بهتر است تحمل خود را نسبت به مشکلات و صحبت ها بالا ببرید.
منظور از رفتارهای کودکانه، همان حساسیت هایی است که اکثرخانم ها دارند و سریع نسبت به حرف های دیگران واکنش نشان می دهند.
3⃣انتظارات و توقعات خانواده شوهرتان را از خود شناسایی کنید.
بعضی ازخانواده ها دوست دارند عروسشان اینگونه رفتار کند یا این سبک لباس بپوشد. سعی کنید تا حدی که برایتان مقدور است همانگونه باشید که آن ها می خواهند.☺️
#ارتباط_با_خانواده_همسر
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
ೋ💘ೋ💘ೋ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍉
عصرتون در کنار خانواده دلچسب 😋😍🥰
🍉
⏰
قدرِ تو❤️ به اندازهی صبـر توست!
و رازهایت، نهفته در صبـرهایت🌱
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
ೋ💘ೋ💘ೋ
🤍
⚜ اگر گاهی چشمانت بی اختیار یا با اختیار به زنی افتاد و مسحور او شد و دلت لرزید، پیش از این که پایت بلغزد، چشم فرو بند و در اولین فرصت با همسرت همبستر شو، چرا که زنان همگی مانند همند.
(امام علی(ع)، همان ص۷۳)
#حدیث_ناب_زناشویی
#زناشویی
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
ೋ💘ೋ💘ೋ
دلبرکده
#داستان #فیروزهی_خاکستری13 #فرار بعد از رفتن امید و مادرش از اتاق بیرون آمدم. نگاه فرانک و فهیمه د
#داستان
#فیروزهی_خاکستری14
#مازوبُن
خورشید از لابلای درختان صنوبر کنار جاده در حال پایین رفتن بود. صدای ضبط ماشین آنقدر بلند بود که صدای افکار خودم را هم نمیشنیدم. زنعمو شهلا هر از گاهی تکههای خیار و سیب و هلو دهان عمو جمال میگذاشت. عمو با همان دهان پُر با خواننده میخواند و زنعمو قربان صدقهاش میرفت. یاسر و یاسین و یگانه با جیغ و دست او را همراهی میکردند. به حالشان غبطه خوردم اما برای یک لبخند ناقابل هم صورتم کش نیامد. وسط جیغ و هورای بچهها صدای ضبط قطع شد.
_مامـــــــــــان؟!
تیزی صدای بچهها گوشم را کر کرد. زنعمو با لبخند برگشت.
_مامان قربونتون وقت اذونه.
بچهها بدون اعتراض ساکت شدند. عمو سر چرخاند و نگاهی به من کرد.
_خب چه خبر از فراری از حبس ابد؟!
از این تعبیر عمو جا خوردم. سرم را زیر انداختم و به گفتن «سلامتی» اکتفا کردم. خودش ادامه داد:
_صبح رفتم دم دُکون آقات ماجرا رو بهم گفت.
زیر چشمی نگاهش کردم. خدا را شکر کردم که از دید او و زنعمو خارج هستم.
_گفتم بذار فیروزه رو با خودمون ببریم مازوبُن یه چند وقتی بمونه تا اینا رو بتونیم دست به سر کنیم.
با این حرف عمو خجالت، در قلبم تبدیل به امید شد. فکر کردم این مدت در طبیعت روستای پدر و مادریام بیخیال و رها از افکار پریشان سر میکنم. به بیرون نگاه کردم. تقریبا نصف راه را آمده بودیم. کم کم درختان جنگلی و هوای مطبوع شمال عطر خاطرات کودکی را در وجودم زنده میکرد. عمو همچنان حرف میزد:
_این جور خونوادهها وقتی میبینن طرفشون از خودشون سَرتره به هر چیزی متوسل میشن تا به چنگش بیارن...
یاد حس و حالم افتادم وقتی که مادر امید مرا بغل میکرد. ضربان قلبم بالا رفت. لبهایم را به هم فشار دادم.
بین افکار خودم و نظرات متفاوت عمو و زنعمو چشمانم سنگین شد.
از فشار چپ و راست شدن گردنم چشم باز کردم. جادهی پر پیچ و خم، نشانهی رسیدن ما به نَشتارود بود. اولین باری بود که شب به اینجا میرسیدم. سایهی سیاه درختان بلوط در نور ماه هیجانی وصف نشدنی داشت. به خاطر تاریکی هوا خبری از رودخانههای نشتا نبود.
بعد از سفری چهار ساعت و نیمه ساعت هشت و نیم شب به خانه باغ نَنه جان رسیدیم. عطر درختان مرکبات مشامم را پر کرد. دمِ صندوق عقب ماشین ایستادم. دستانم را باز کردم. بدنم را کِش آوردم و نفس عمیقی کشیدم.
_سِلام خَش بیمونین
انتظار حضور مردی جوان در خانهی ننه جان را نداشتم. با تکان شدیدی خودم را جمع کردم. در نور لامپ کم جان حیاط، امیر را شناختم.
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
ೋ💘ೋ💘ೋ
🔸صلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ...
به هر شبی که به نزد خدا فضیلت داشت
نگاه کــــردم و دیدم شب زیارتی توست...
#شب_جمعه
http://eitaa.com/joinchat/2452357136C6307b8e640
ೋ💘ೋ💘ೋ