࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐
✨خداوند تأکید می کند که هر کسی می خواهد به ملاقات من بیاید، باید از طریق انجام اعمال صالح و گره گشایی از بندگان خدا این مسیر را طی کند.
🍄 #ابراهیم پیوسته در حال رفع گرفتاری از بندگان خدا بود، او هر کاری می کرد تا گره ای از کار بندگان خدا رفع کند. در زمان مرخصی، اگر کاری نداشت راه می افتاد تا بتواند کسی را پیدا کند و از او گره گشایی کند!
☘فَمَن كانَ يرجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيعْمَل
عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا يشْرِك بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا
پس هر که به (ملاقات و) لقای پروردگارش امید دارد، باید (عمل صالح و) کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
سوره کهف/ ۱۱۰
📚خدای خوب ابراهیم
................................
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
https://rubika.ir/Ebrahimedelha_ir🔹
ೋღ 💖 ღೋ
☘اینجا سخن از #ابراهیم است
تا راه بزرگ مردی چون او از یادمان نرود ...
💓آهنربای #علمدار_کمیل، ما را مجذوب خود کرده...
#هادی شد ، هادیِ دل های خسته مان!✋
................................
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
https://rubika.ir/Ebrahimedelha_ir🔹
سـلام بر ابراهیــم
࿐🏆࿐🏆࿐
🤼هر شب که با بچهها ورزش ميکردیم یک بار ديدم حاج حسن خیره خیره تو صورت ابراهیم نگاه میکند. ابراهیم آمد جلو و گفت: "چی شده حاجی !؟" حاج حسن هم بعد از چند لحظه سکوت گفت: "اون قدیمها تو تهرون، دو تا پهلوون بودن به نامهای «حاج سید حسن رزاّز» و «حاج محمد صادق بلور فروش» اونا خیلی با هم دوست و رفیق بودن. توی کشتی هم هیچ کس حریف اونا نبود.
💧اما مهم تر از همه این بود که بندههای خالصی برای خدا بودن، اونا قبل از شروع ورزش کار خودشون رو با چند آیه قرآن و یه روضه مختصر و با چشمان اشکآلود برای آقا اباعبدالله (ع) شروع میکردن. نَفَس گرم حاج محمد صادق و حاج سید حسن، مریض شفا میداد".
🌴بعد ادامه داد:"ابراهیم، من تو رو یه #پهلوون می دونم مثل اونا". ابراهیم هم لبخندی زد و گفت: "نه حاجی، ما کجا و اونها کجا"، بعضی از بچهها هم از اینکه حاج حسن این طوری از ابراهیم تعریف میکرد، ناراحت شدند. فردای آن روز 5 تا پهلوان از یکی از زورخانههای تهران به آنجا آمدند و قرار شد بعد از ورزش با بچههای ما کشتی بگیرند . همه هم قبول کردند که حاج حسن داور باشه و بعد از ورزش کشتیها شروع شد.
✨چهار مسابقه برگزار شد، دو تا از کشتیها را بچههای ما بردند ، دو تا هم آنها. اما در کشتی آخر كمی شلوغ کاری شد. اونها سر حاج حسن داد میزدند و حاج حسن هم خیلی ناراحت شده بود. من دقت کردم و دیدم کشتی بعدی بین ابراهیم و یکی از بچههای آنهاست، اونها هم که ابراهیم را خوب میشناختند مطمئن بودند که میبازند برای همین شلوغ کاری کردند که اگر باختند تقصیر را بیندازند گردن داور.
🔻همه عصبانی بودند. چند لحظهای نگذشت که ابراهیم داخل گود آمد و با لبخندی که بر لب داشت با همه بچههای مهمان دست داد و گفت: "من کشتی نمیگیرم ! "همه با تعجب پرسيديم :چرا ؟ كمي مكث كرد و با آرامش گفت:"دوستی و رفاقت ما خیلی بیشتر از این حرفا ارزش داره" بعد هم دست حاج حسن رو بوسید و با يه صلوات پایان کشتیها رو اعلام کرد.
🌀شاید در آن روز برنده و بازنده نداشتیم اما #برنده واقعی فقط #ابراهیم بود وقتی هم که میخواستیم لباس بپوشیم و برویم حاج حسن ما رو صدا کرد و گفت: "فهمیدید چرا من میگفتم ابراهیم پهلوونه ؟"ما همه ساکت بودیم، حاج حسن ادامه داد: "ببینید بچهها، پهلوانی یعنی همین کاری که امروز دیدید. ابراهیم امروز با #نَفس خودش کشتی گرفت و پیروز شد. ابراهیم به خاطر خدا با اونا کشتی نگرفت و با این کار جلوی یه کینه و دعوا رو گرفت. آره بچهها پهلوانی یعنی همین کاری که امروز دیدید.
................................
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
https://rubika.ir/Ebrahimedelha_ir🔹
سـلام بر ابراهیــم
༊͜͜͡࿐ྀུ͜࿐ུ༊͜͜͡🌷ྀུ͜࿐ུ༊͜͜͡࿐ྀུ͜࿐ུ
💨 «روش جالب آقا ابراهیم برای اسیر کردن بعثیها»
▫️عملیات بر روی ارتفاعات «بازی دراز» آغاز شد. ما دو نفر کمی به سمت بالای ارتفاعات رفتیم. از بچههای خودی دور شدیم. به سنگری رسیدیم که تعدادی عراقی در آن بودند. با اسلحه اشاره کردم که به سمت بیرون حرکت کنید. فکر نمیکردم اینقدر زیاد باشند! ما دو نفر و آنها پانزده نفر بودند. گفتم:حرکت کنید. اما آنها هیچ حرکتی نمیکردند! طوری بین ما قرار گرفتند که هر لحظه ممکن بود به هر دوی ما حمله کنند. شاید هم فکر نمیکردند ما فقط دو نفر باشیم! دوباره داد زدم: حرکت کنید و با دست اشاره کردم ولی همه عراقیها به افسر درجهداری که پشت سرشان بود نگاه میکردند.
🔻افسر بعثی ابروهایش را بالا میانداخت؛ یعنی نروید. خیلی ترسیدم، تا حالا در چنین موقعیتی قرار نگرفته بودم. دهانم از ترس تلخ شد. یک لحظه با خودم گفتم: همه را ببندم به رگبار، اما کار درستی نبود. هر لحظه ممکن بود اتفاق بدی رخ دهد. از ترس اسلحه را محکم گرفتم. از خدا خواستم کُمکم کند.
✨ یکدفعه از پشت سنگر ابراهیم را دیدیم. به سمت ما میآمد. آرامش عجیبی پیدا کردم. تا رسید، در حالی که به اسرا نگاه میکردم، گفتم: آقا ابرام، کمک! پرسید: چی شده؟ گفتم: مشکل اون افسر عراقیه. نمیخواد اینها حرکت کنند. بعد با دست افسر را نشان دادم. لباس و درجههایش با بقیه فرق داشت و کاملا مشخص بود.
⏳ #ابراهیم اسلحهاش را روی دوشش انداخت و جلو رفت. با یک دست یقه افسر بعثی و با دست دیگر کمربند او را گرفت و در یک لحظه او را از جا بلند کرد. چند متر جلوتر او را جلوی پرتگاه آورد. تمامی عراقیها از ترس روی زمین نشستند و دستشان را بالا گرفتند. افسر بعثی مرتب به ابراهیم التماس میکرد و میگفت: «الدخیل الدخیل، ارحم ارحم» و همینطور ناله میکرد.
💥ذوقزده شده بودم. در پوست خودم نمیگنجیدم. تمام ترس لحظات پیش من برطرف شده بود. ابراهیم افسر عراقی را به میان اسرا برگرداند. آن روز خدا ابراهیم را به کمک ما فرستاد. بعد با هم، اسرا و افسر بعثی را به پایین ارتفاع انتقال دادیم.»
راویان: مهدی فریدوند، مرتضی پارسائیان
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄═❁๑🍃๑💗๑🍃๑❁═┄
#گناه_نکنیم.
به چشم هایش قسم #ابراهیم تو را می بیند.
................................
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
https://rubika.ir/Ebrahimedelha_ir🔹
✧⟐⟐✧🌸✧⟐⟐✧
#ابراهیم و شهید اصغر وصالی* با هم به شناسایی رفتند اصغر وقتی برگشت گفت: من قبل از انقلاب در لبنان جنگیدم. کل درگیری های سال ۱۳۵۸ کردستان را در منطقه بودم، اما ابراهیم با این که هیچ کدام از دوره های نظامی را ندیده، هم بسیار ورزیده است هم مسائل نظامی را خیلی خوب می فهمد. اصغر در طراحی عملیات ها از ابراهیم کمک می گرفت. در یکی از حملات بدون دادن تلفات هشت دستگاه تانک دشمن را منهدم کردند و تعدادی از نیروهای دشمن را اسیر گرفتند.
🌷* اصغر وصالی فرمانده شجاع گروه دستمال سرخ ها بود که بخشی از رشادت های او را در فیلم «چ» حاتمی کیا دیده ایم.
................................
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
https://rubika.ir/Ebrahimedelha_ir🔹
✧┅═✧🏴✧═┅✧
🗯راوی: حاج حسین اللهکرم
🔸در عملیات والفجر مقدماتی مسئولیت داشتم و قرار بود سه تا یگان شامل تیپ سیدالشهداء (ع)، لشکر۲۷ و لشکر نصر از یک جناح به دشمن حمله کنند اما به علت تنگی مکان، منطقه خیلی شلوغ شده بود قرار بود ما هم از جناح راست عملیات با تعداد زیادی دستگاه مهندسی خاکریزی را بعد از رفتن گردانها شروع کنیم.
🌀وقت رفتن رزمندهها دیدم «شهید آقا ابراهیم هادی» هم همراهشان هست، با دیدن او خوشحال شدم، گفتم: آقا ابراهیم بیا امشب با ما همراه شو و به ما کمک کن. گفت: «حاج حسین من با تو بیام نمیگذاری توی عملیات جلو برم.» هرچه اصرار کردم نپذیرفت.
⌚️در آخرین دیدار ساعتش را که شاید آخرین تعلق دنیاییاش بود از دستش باز کرد و به من داد، بعد هم گفت: «حاج حسین! خیلی دوست دارم شهید بشم و یا اگر شهادت قسمتم نشد لااقل اسیر بشم و در اسارت ذرهای از آن چه حضرت زینب سلامالله علیها کشید من هم احساس کنم.» #ابراهیم این رو گفت، رفت و دیگر برنگشت. او حتی به اندازه محل دفنش جایی رو روی زمین اشغال نکرد.
#روحش_شاد.
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐
«محمد بنا سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی»از #شهید_ابراهیم_هادی می گوید.
🌀همدیگر را میشناختیم. در یک باشگاه تمرین میکردیم، در باشگاه ابومسلم؛ انتهای خیابان عارف، نزدیک میدان خراسان. خانهاش همان جا بود. مدتی کشتی فرنگی را رها کردم به باشگاه ابومسلم آمدم و کشتی آزاد کار کردم. ابراهیم هم آنجا تمرین میکرد، مدتی که در باشگاه ابومسلم کشتی آزاد تمرین کردم، باعث شد #ابراهیم را بشناسم. قبل از انقلاب در دورهای با هم رفیق بودیم. او چند ماهی از من بزرگتر بود. بعد از انقلاب هم ما از آن محله رفتیم و از هم جدا شدیم. جنگ شده بود، ابراهیم به جبهه رفت و بعد خبر شهادتش را شنیدم. او انسانی والا مقام بود ابراهیم همان سالهای ابتدایی جنگ شهید شد.
🥇بنا عنوان کرد: هادی قبل از جنگ کشتیگیر بود اما در جنگ به قهرمانی رسید، در واقع قهرمانی ابراهیم مقابل دشمن اتفاق افتاد. سنی هم نداشت که شهید شد. آن موقع خیلیها در سطح ملی خوب بودند و میتوانستند مدال بگیرند، اما به جبهه رفتند. اصغر منافیزاده هم فرنگیکاری بود که شهید شد، او قهرمان تیم ملی بود. رضا حوریا هم والیبالیست خوبی بود، او هم در کردستان شهید شد. خیلی از همدورهایها و رفقایم، دوستانی که در دوره کوتاهی که پاسدار بودم و آنها را میشناختم، شهید شدند. نمیشود بزرگی کار آنها را وصف کرد، دنبال هدف والایشان رفتند و به بالاترین درجه رسیدند و خانوادههای آنها را باید روی سرمان بگذاریم.
❁═══┅┄
🕊@Ebrahimedelha_ir 🕊
❁═══┅┄
سـلام بر ابراهیــم
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
🌸پیامبر گرامی اسلام می فرماید:"خداوند مؤمن ناتوان را که دین ندارد دشمن میدارد". پرسیدند:"مؤمن بیدین کیست؟ " فرمودند: "آنکه نهی از منکر نمیکند"
محاسن ج ۱ ص ۳۱۱
🌀 #ابراهیم در مسئله تربیت و امر به معروف آنقدر زیبا عمل میکرد که الگوئی برای بسیاری از مدعیان امر بود. آن هم در زماني كه هيچ حرفي از روشهاي تربيتي نبود. از طرفي ابراهيم از لحاظ بدنی و زور بازو در اوج بود و آنقدر دوست و رفیق داشت که میتوانست به هر طریقی حرفش را به کرسی بنشاند.
🏡منزل ما اطراف خانه آقا ابراهیم بود . من که حدود شانزده سال داشتم هر روز با بچههای محل توی کوچه والیبال بازی میکردم. عصرها هم روی پشت بام مشغول کفتر بازی بودم. آن زمان حدود ۱۷۰ تا کفتر داشتم. موقع اذان که میشد برادرم به مسجد میرفت. اما من مقید به مسجد رفتن نبودم.
🏐یک روز آقا ابراهیم جلوی درب منزلشان ایستاده بود و بازی ما را نگاه میکرد . آن موقع ایشان مجروح بود و با عصای زیر بغل راه میرفت، در حین بازی توپ به سمت آقا ابراهیم رفت . من رفتم که توپ رو بیارم. ابراهیم توپ را در دستش گرفت . وقتی جلو رفتم توپ را روی انگشت شصت به زیبائی چرخاند و بعد گفت: "بفرمائید آقا جواد" از اینکه اسم مرا میدانست خیلی تعجب کردم و تا آخر بازی نیم نگاهی به آقا ابراهیم داشتم، همهاش در این فکر بودم که اسم مرا از کجا میداند.؟
🌞چند روز بعد دوباره مشغول بازی بودیم که آقا ابراهیم آمد و گفت:"رفقا، ما رو هم بازی میدین؟" گفتیم:"اختیار دارین، مگه والیبال هم بازی میکنین؟" گفت: "خُب اگه بلد نباشیم از شما یاد میگیریم" و بعد عصا راكنار گذاشت و درحالي كه لنگ لنگان راه ميرفت شروع به بازی کرد.
#ادامه_دارد
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
꘏༊𖣘♦️𖣘༊꘏
#ابراهیم می گفت ما کاری به جماعت
«آخوندهای ولایی» نداریم....
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
•═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•
#سلام_بر_ابراهیم
🕌 #ابراهیم حتی قبل از انقلاب نمازهای صبح را در مسجد و به جماعت میخواند ،رفتارش بقیه رو به یاد جمله شهید رجایی می انداخت؛"به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید وقت نمازه"
📿نماز جماعت در گود زورخانه از جمله کارهاش بود در سفر، جبهه، ورزش وقت اذان، ابراهیم شروع به اذان گفتن می کرد صدای رسای زیبای ابراهیم همه را مجذوب خود می کرد.
☘او مصداق این کلام نورانی پیامبر بود؛ خدا وعده داده: موذن و فردی که وضو میگیرد و در نماز جماعت مسجد شرکت میکند، بدون حساب به بهشت ببرد.
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#سلام_بر_ابراهیم
🔻شخصی در محله ابراهیم #معتاد بود و برای این که پول #مواد خودش را به دست آورد خیلی خانواده اش را اذیت می کرد #ابراهیم برای ترک این آقا خیلی تلاش کرد. وقتی دید که ترک نمی کند، به آن شخص گفت من پول مواد #یکسال شما را می دهم به شرطی که دست از سر خانواده ات برداری و به همین خاطر خانواده او یک سال راحت بودند.
💶او #هر_هفته وقتی مزد کار سخت خودش در بازار را میگرفت، قسمتی از آن پول را به جوان معتاد می داد تا خانواده اش را اذیت نکند!
🌻ابراهیم هر چه کرد برای رضای خداوند انجام داد و خدا هم این گونه او را در بین مردم بلند مرتبه کرد.
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#سلام_بر_ابراهیم
✨ #ابراهیم هر کسی را که حدس میزد مشکل مالی داشته باشد کمک میکرد. آن هم مخفیانه و قبل از اینکه طرف مقابل حرفی بزند.
🏡یک روز بعد از گرفتن حقوق با هم رفتیم فروشگاه و تقریباً همۀ حقوقش را خرید کرد، از برنج و گوشت تا صابون و... همه چیز خرید، بعد با هم رفتیم داخل یک کوچه و ابراهیم درب خانهای را زدـپیرزنی که حجاب درستی نداشت دم در آمد و ابراهیم همۀ وسائل را تحویل داد. از صلیبی که گردن پیرزن بود خیلی تعجب کردم در راه برگشت گفتم:"این خانم ارمنی بود؟!" گفت: "آره چطور مگه؟" آمدم کنار خیابان موتور را نگهداشتم و گفتم: "بابا، این همه فقیر مسلمون هستن تو رفتی سراغ مسیحیا!"
🔺همینطور که پشت سرم نشسته بود جواب داد که: "مسلمونا رو کسی هست کمکشون کنه، تازه کمیتۀ امداد هم راه افتاده، ان شاءالله کمکشون میکنه. اما این بندههای خدا کسی رو ندارن. با این کار هم مشکلات اونا کم میشه هم دلِ اونا به امام و انقلاب گرم می شه.
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
•═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•
#ابراهیم می گفت:
همیشه به دنبال #حلال باش!
مال #حرام زندگی را به 🔥آتش می کشد.
#پول حلال کم هم باشد 👈برکت دارد.
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
🦋💕🦋💕🦋💕
☘اینجا سخن از #ابراهیم است
تا راه بزرگ مردی چون او از یادمان نرود ...
💓آهنربای #علمدار_کمیل، ما را مجذوب خود کرده...
#هادی شد ، هادیِ دل های خسته مان!✋
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#سلام_بر_ابراهیم
اگر نفس خود را خدایی کنیم، خدا کاری می کند، که به جای تیربار و رگبار، فقط صدایت، صدای اذانت، نفس را در گلوی دشمن حبس کند و آنان را تسلیم کند..
🌹درست مثل #ابراهیم
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#سلام_بر_ابراهیم
#ابراهیم مۍگفت:
«اگر انسان سرش را به سمت آسمان بالا بیاورد و کارهایش را فقط برای رضای خدا انجام دهد، مطمئن باشد زندگیش عوض میشود و تازه معنی زندگی کردن را میفهمد.»
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
┅═✼🕊✼═┅
✋ #سلام_بر_ابراهیم
🍎 #ابراهیم مۍگفت:
مطمئن باش هیچ چیزے مثڵ
برخوردِ خوب روے آدم ها تٵثیر ندارد.
❁═══┅┄
🕊@Ebrahimedelha_ir🕊
❁═══┅┄
┅═✼🕊✼═┅
✋ #سلام_بر_ابراهیم
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله )
🎁به يكديگر هديه دهيد، تا نسب
به همديگر با محبت شويد.
به يكديگر هديه دهيد؛ زيرا هديه
كينه ها را مى برد.
📗کافی : ج۵ ، ص۱۴۴ ، ح۱۴
--------------------------------------
🔹لباس پلنگی پوشیده بود.
خیلی زیبا شده بود. رفت و بدون
لباس پلنگی برگشت.
گفتم: لباست کو؟
گفت: یکی خوشش اومد منم
دادمش به اون!
#ابراهیم همیشه بهترین چیزهای
خودش رو می داد به دیگران.
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
┄═❁๑๑💠๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
آیه ای که #ابراهیم همیشه با خود زمزمه می کرد.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
💠 وَ جَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ.
(و پیش روى آنان حائل و سدّى و پشت سرشان نیز حائل و سدّى قرار دادیم، و به طور فراگیر آنان را پوشاندیم، پس هیچ چیز را نمی بینند.)
📖آیه ۹ سوره یس
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
═❁๑๑🌷๑๑❁═
☘ #ابراهیم خیلی در اعمالش دقت
می کرد. شنیده بود که نفوذ شیـطان
در اعـمال انسان بسیار #مخفی است.
👿شیطان هر کسی را به طریقی گمراه
می کند حتی کارهای خوبی که انجام
می داد مراقب بود که آلوده به نیت
های دنیوی نشود.
🔹مرتب با #علمای_ربانی در ارتباط بود
و تلاش می کرد تا شیطان را ناکام کند.
ابراهیم می دانست که شیطان سه بار
قسم خورده تا انسان را گمراه کند
🔸«قـالَ فَبِعـِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمـَعِين»َ
#ابليس گفت: به عـزّت تو سوگـند كه
همـه ى مـردم را گمـراه خواهـم كرد.
سوره ص آیه ۸۲
📚خدای خوب ابراهیم
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╲\╭┓
╭🌺╯
┗╯\╲
📌پند آقا #ابراهیـم برای این روزها
❁═══┅┄
🔹 @Ebrahimedelha_ir 🔹
❁═══┅┄
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
از بزرگان محل و مسجد ماست. ڪنارش نشستم و گفتم از ابراهیم برایم بگو. سڪوت ڪرد. چشمانش خیس شد و گفت: جوان بودم. محیط فاسد قبل از انقلاب. مےخواستم ڪار را رها ڪنم. میخواستم به دنبال هرزگے بروم و...
آن روز سرڪار نرفتم. ابراهیم هم سر ڪار نرفت. چون تا ظهر با من در خیابان راه رفت و حرف زد تا مرا هدایت ڪند. صاحب ڪار من ڪه از بستگانم بود، دنبالم آمده بود. یڪباره مرا دید. جلو آمد و یڪ ڪشیده محڪم در صورت ابراهیم زد!
فڪر ڪرده بود او باعث گمراهے من است! اما #ابراهیم براے خدا صبر ڪرد. صبر ڪرد تا توانست مرا آدم ڪند. مرد صورتش خیس خیس شده بود و با سڪوتش این آیه را فریاد مے زد:
وَلِرَبِّڪَ فَاصْبِرْ
و به خاطر پروردگارت صبر ڪن (مدثر/۷)
📚خداے خوب ابراهیم
❁═══┅┄
🕊 @Ebrahimedelha_ir 🕊
❁═══┅┄
࿐☀️○ 🌺 ○☀️࿐
🌱 #نسیم_حدیث
🌸 پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله:
هر که میخواهد
دانش #آدم را ببیند
و بینش #نوح
و بردباری #ابراهیم
و زهد #یحیی
و قدرت #موسی را مشاهده کند،
به علی بن ابی طالب بنگرد.
📚 تاریخ دمشق
❁═══┅┄
💎 @Ebrahimedelha_ir 💎
❁═══┅┄
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
#سلام_بر_ابراهیم
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله )
🎁به يكديگر هديه دهيد، تا نسبت
به همديگر با محبت شويد.
به يكديگر هديه دهيد؛ زيرا هديه
كينه ها را مى برد.
📗کافی : ج۵ ، ص۱۴۴ ، ح۱۴
--------------------------------------
🔹لباس پلنگی پوشیده بود.
خیلی زیبا شده بود. رفت و بدون
لباس پلنگی برگشت.
گفتم: لباست کو؟
گفت: یکی خوشش اومد منم
دادمش به اون!
#ابراهیم همیشه بهترین های
خودش رو می داد به دیگران.
❁═══┅┄
🕊 @Ebrahimedelha_ir 🕊
❁═══┅┄