سـلام بر ابراهیــم
࿐🏆࿐🏆࿐
🤼هر شب که با بچهها ورزش ميکردیم یک بار ديدم حاج حسن خیره خیره تو صورت ابراهیم نگاه میکند. ابراهیم آمد جلو و گفت: "چی شده حاجی !؟" حاج حسن هم بعد از چند لحظه سکوت گفت: "اون قدیمها تو تهرون، دو تا پهلوون بودن به نامهای «حاج سید حسن رزاّز» و «حاج محمد صادق بلور فروش» اونا خیلی با هم دوست و رفیق بودن. توی کشتی هم هیچ کس حریف اونا نبود.
💧اما مهم تر از همه این بود که بندههای خالصی برای خدا بودن، اونا قبل از شروع ورزش کار خودشون رو با چند آیه قرآن و یه روضه مختصر و با چشمان اشکآلود برای آقا اباعبدالله (ع) شروع میکردن. نَفَس گرم حاج محمد صادق و حاج سید حسن، مریض شفا میداد".
🌴بعد ادامه داد:"ابراهیم، من تو رو یه #پهلوون می دونم مثل اونا". ابراهیم هم لبخندی زد و گفت: "نه حاجی، ما کجا و اونها کجا"، بعضی از بچهها هم از اینکه حاج حسن این طوری از ابراهیم تعریف میکرد، ناراحت شدند. فردای آن روز 5 تا پهلوان از یکی از زورخانههای تهران به آنجا آمدند و قرار شد بعد از ورزش با بچههای ما کشتی بگیرند . همه هم قبول کردند که حاج حسن داور باشه و بعد از ورزش کشتیها شروع شد.
✨چهار مسابقه برگزار شد، دو تا از کشتیها را بچههای ما بردند ، دو تا هم آنها. اما در کشتی آخر كمی شلوغ کاری شد. اونها سر حاج حسن داد میزدند و حاج حسن هم خیلی ناراحت شده بود. من دقت کردم و دیدم کشتی بعدی بین ابراهیم و یکی از بچههای آنهاست، اونها هم که ابراهیم را خوب میشناختند مطمئن بودند که میبازند برای همین شلوغ کاری کردند که اگر باختند تقصیر را بیندازند گردن داور.
🔻همه عصبانی بودند. چند لحظهای نگذشت که ابراهیم داخل گود آمد و با لبخندی که بر لب داشت با همه بچههای مهمان دست داد و گفت: "من کشتی نمیگیرم ! "همه با تعجب پرسيديم :چرا ؟ كمي مكث كرد و با آرامش گفت:"دوستی و رفاقت ما خیلی بیشتر از این حرفا ارزش داره" بعد هم دست حاج حسن رو بوسید و با يه صلوات پایان کشتیها رو اعلام کرد.
🌀شاید در آن روز برنده و بازنده نداشتیم اما #برنده واقعی فقط #ابراهیم بود وقتی هم که میخواستیم لباس بپوشیم و برویم حاج حسن ما رو صدا کرد و گفت: "فهمیدید چرا من میگفتم ابراهیم پهلوونه ؟"ما همه ساکت بودیم، حاج حسن ادامه داد: "ببینید بچهها، پهلوانی یعنی همین کاری که امروز دیدید. ابراهیم امروز با #نَفس خودش کشتی گرفت و پیروز شد. ابراهیم به خاطر خدا با اونا کشتی نگرفت و با این کار جلوی یه کینه و دعوا رو گرفت. آره بچهها پهلوانی یعنی همین کاری که امروز دیدید.
................................
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
https://rubika.ir/Ebrahimedelha_ir🔹
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐
💠 نمونه مهم صداقت آقای #رجایی را می توان در انتخابات ریاست جمهوری ایشان مثال زد زیر عکس معروفی که یک پیرمرد ،چانه ایشان را گرفته است از قول آن پیرمرد نوشته بودیم :« من از تو حمایت می کنم ولی از تو می خواهم اسلام را پیاده کنی .»
📄این تنها پوستر انتخابات او بود. من دیدم اگر این متن را از زبان آن پیرمرد بیاورم خیلی گیرایی دارد ؛ ولی ایشان با متن ، مخالف کرد و گفت این #دروغ است ، چون این پیرمرد در این دیدار چیز دیگری به من گفت و مطلبش این نبود .
🔸هرچه ما با اصرار زیاد به او گفتیم این یک کار تبلیغاتی است ؛ ایشان میگفت: نه ، چاپ این عکس به تنهایی و بدون متن کافی است.
🔖این اواخر دیگر ، من بعضی کارهای تبلیغاتی را به او نشان نمی دادم چون میدانستم قطعاً با انجام آنها مخالفت خواهد کرد .
📚برشی از کتاب « خلاصه ی خوبی ها»
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
༊͜͜͡࿐ྀུུ͜༊͜͜͡࿐ུ🌷༊͜͜͡࿐ྀུ͜࿐ུ
#خاطرات_شهدا 💕
داشتیم پیڪر شـــــهدامون رو با
کشته های بعثی تبادل می ڪردیم
که ژنـرال «حسـن الدوری» رییس
ڪمیته رفات ارتش عـراق گفت :
«چند تا شهید هم ماپیداڪردیم،
تحویل تون میدیم تا به فهرست تون
اضافه کنید.»
یکی ازشهدایی که عراقی ها پیدا
ڪردند پلاڪ نداشت ؛
سـردار باقر زاده پرسـید: ازڪجا
می دونید این شــــهید ایـرانـــیه؟
این ڪــــه هیچ مـدرڪی نداره!
ژنرال بعثی گفت : با این شـــهید
یه پارچه قرمز رنگ پیدا ڪردیم
ڪه روش نوشته بود: « #یاحسـین_شهیـد» فـهمـیدیم ایـرانیه...
#لبیڪ_یا_حســـین🚩
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
🍀✦༻﷽༺✦🍀
صاحب عزاترين عزادارها بيا
تا بر دلم نگاه ڪنے اين دو ماه را
تا اندڪے شبيہ تو باشيم اين دو ماه
بر تن نموده ايم لباس سياه را
🔷اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
࿐☀️○ 🌺 ○☀️࿐
🌱 #نسیم_حدیث
💌از امام حسین علیه السلام معنای ادب را پرسیدند؟
امام علیه السلام فرمود:
(ادب) آن است که از خانه که خارج می شوی به هرکسی برخورد می کنی او را برتر از خود بینی (یعنی همیشه دیگران را از خود بهتر بینی و احترام آنها را نگهداری)
📚موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام، ص ۹۱۰
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
هدایت شده از بهار
1.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏰ #به_وقت_دلتنگی
آن لحظه که جان می رود از دست، حسین!
دیدار تو آخرین امید است، حسین!
تا همتِ عشق است چرا منّتِ مرگ؟!
باید به شهیدانِ تو پیوست، حسین!
#به_یاد_حاج_قاسـم_عزیز🌷
................................
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
https://rubika.ir/Ebrahimedelha_ir🔹
•〰••✾❅🍃🌺🍃❅✾•〰•
#تلنگرانه
🌷 شهید مدافـع حــرم
« #شهید_ابراهیم_خلیلی »
📿 همانگونه که تمام انبیاء و اولیاء و امامان معصوم(ع) سفارش فرمودند بنده هم سفارش میکنم به نماز خصوصاً نماز اول وقت و بعد به احیای امر به معروف و نهی از منکر که موجب سلامت و رشد معنوی جامعه است .
💠 خواهران دینی را سفارش به رعایت حجاب و عفاف و حیاء مینمایم که اگر این امر در جامعه رعایت شود بسیاری از مشکلات معنوی جامعه حل خواهد شد و در اثر رعایت این امر الهی موجبات خوشنودی و رضای امام زمان(عج) فراهم و موجبات خشم شیاطین فراهم میشود و نتیجه آن رحمت و برکات الهی بر جامعه اسلامی خواهد بود.
📌 تقاضا میکنم از قرآن و اهل بیت(ع) جدا نشوید و این سفارش و وصیت رسول مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) را سرلوحه همه امور زندگی خود قرار دهید تا بهبرکت بهرهمندی از این دو ثقل, عاقبتبهخیری و سعادت دنیا و آخرت نصیبتان گردد
📆 ۴ شهریور ماه ، سالروز شهادت
................................
کانال ما ⬇
🔷sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir🔷
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘𖥸🥀𖥸⚘
یا غیاث المستغیثین کاشف الکرب الحسین
با تو دارم عهد دیرین کاشف الکرب الحسین
#امام_حسین
#اللهم_ارزقنا_زیارت_الحسین🌷
................................
کانال ما ⬇
🔹sapp.ir/Ebrahim__hadi
eitaa.com/Ebrahimedelha_ir
rubika.ir/Ebrahimedelha_ir🔹
6.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✦🍀✦༻﷽༺✦🍀✦
🎤حجت الاسلام راجی
🔸چگونه علاقه ام را به #امام_زمان بیشتر کنم؟
🔷اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
࿐☀️○ 🌺 ○☀️࿐
🌱 #نسیم_حدیث
🌸پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم
استوارترین شما بر صراط کسی است که
علاقه اش نسبت به اهل بیتم بیشتر باشد.
📗الجعفریات صفحه۱۸۲
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄
✼🍃🌹✼✼🌹🍃✼
🇮🇷اوایل انقلاب بود هنوز جنگ آغاز نشده
بود. ابراهیم در یکی از ادارات دولتی کار
می کرد. یک روز سوار یک ماشین تویوتا
سفید صفر کیلومتر جلوی درب منزل آمد
من هم با حالت متعجب پرسیدم : از
کجا اومده چند خریدی؟
💨ابراهیم ساکت بود و حرفی نمی زد.
کمی که گذشت گفت نه ! این ماشین به
درد ما نمی خورد. می ترسم ما را زمین
بزنه گفتم: مگه موتور است که زمین
بزند!..😉 گفت: آره زمین میزنه!
می تونه ما رو از همه چیز جدا کنه.
از #خدا_و_مردم و...
❓گفتم : اصلا از کجا آوردی ؟!
گفت : این ماشین رو یکی از آقایون علما
توی اداره به من هدیه کرد. اما به درد
ما نمی خوره .
🏠عصر بود که صدای زنگ خانه به
صدا در آمد رفتم دم در یک آقای پشت
در ایستاده بود سلام و علیک کردیم .
گفت : من رو آقا ابراهیم فرستاده شما
باید عباس آقا باشید با نشانه های که
داد مطمئن شدم سوییچ را دادم .
🌃آن شب خیلی با ابراهیم حرف زدم
آخه این چه وضعه ؟
ابراهیم طبق معمول #لبخند می زد.
بعد فقط یک جمله گفت : خیلی بهتر شد
که این ماشین رفت.
او به کارهای که می کرد ایمان داشت .
❁═══┅┄
💠 @Ebrahimedelha_ir💠
❁═══┅┄