eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
17هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عنه عليه السلام ـ و قد سُئلَ عن مَكارِمِ الأخْلاقِ ـ العَفْوُ عَمّنْ ظَلَمَكَ ، و صِلَةُ مَن قَطعَكَ ، و إعْطاءُ مَن حَرمَكَ ، و قَولُ الحقِّ و لَو على نَفْسِكَ .; امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از مكارم اخلاق ـ فرمود گذشت از كسى كه به تو ستم كرده است ، ارتباط برقرار كردن با كسى كه از تو بُريده است ، عطا كردن به آن كه از دادن چيزى به تو دريغ كرده است و گفتن حقّ، اگر چه بر ضدّ خودت باشد .; معاني الأخبار : 191/1 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 سلام 🌿روزتون پر خیر و برکت 💗دلتون پراز محبت و مهربونی 🌸امروز دوباره گره بزنیم 🌿تمام دعاها و آرزوهایمان را 💗به دستان مهربان خدای خوبیها 🌸شک نکنیم که به لطف خدا 🌿مسیر زندگیمون پر از 💗باران اجابت خواهد شد 🌸 دوشنبه تون پر از 🌿 شـکوفـه های اجابت 💗آرامش مهمان همیشگی تون @Emam_kh
⭕️خدا چگونه به انقلاب اسلامی کمک می کند؟ 🌼آیت الله حائری شیرازی: 🔸من به شما می گویم روی این مسئله دقت بکنید: «این مملکت صاحب دارد»، یک پرانتزی هم برای صاحب آن باز بگذارید!! ✅ در مورد این قسمت هایی که مربوط به ما نیست، نگران مدیریت اینها نباشید. در آنچه که از حد ما خارج است، راحت بخوابید! هیچ نگران نباشید. 👈 در آنچه که در حد توانمان است، باید بی خوابی بکشیم و خوابمان نبرد؛ اما در مواردی که در حد توانمان نیست، نگران نباشیم. ❇️ «ان تنصروا الله ینصرکم» یعنی: «ان تنصروا الله [فی ما تستطیعون]، ینصرکم [فی ما لا تسطیعون]» [اگر خدا را در آن مسائلی که در توانتان هست یاری کردید، خدا شما را در مسائلی که در توانتان نیست، یاری می کند] 🔸 حملۀ آمریکا به طبس، "خارج از حدّ ما" بود؛ جزء "حدّ خدا" بود و برای همین، طوفان را آورد. 🔸اما دیگر اینجوری نیست که هر دفعه می رویم در عملیات، خدا یک طوفانی بفرستد و آنها را از بین ببرد. آنها حدّ خود ما است. شهید می دهیم و طبیعی است که بدهیم. چرا؟ 👈 چون روش تربیتی خدا این نیست که ما را "تنبل و پرتوقع" بار بیاورد. در آن مقطع که شما ناتوان هستید، روی توانایی خدا حساب بکنید. درست هم هست. اما وقتی شما از آن مقطع گذشتید و توان پیدا کردید، حتما باید از ابزار استفاده کنید. 💢 اگر یک دست غیبی پیدا شده بود و صدام را با یک نفرین از بین برده بود، حالا کجا بودیم؟ هیچ جا! هیچ جا! هیچ جا! حالا دیگر قاسم سلیمانی را نداشتیم! چون قاسم سلیمانی را به خاطر این فشارها به دست آوردیم. به دلیل اینکه شب تا صبح در اتاق جنگ نشسته بدست آوردیم. 👈 بهترین کمک خدا، همین نوع است که به آدم‌ [در اینجور موارد] کمک نکند[تا انسان با تلاش و استفاده از ظرفیت‌هایی که خدا به او داده رشد پیدا کند و قوی تر شود] ✅ «خیر الناصرین» یعنی همین! اگر خودت می توانی، به تو کمک نمی کنم و اگر نکردی(وظیفه‌ات را انجام ندادی) هم چوبش را خواهی خورد! اینها «لطف خفی» است و آنها «لطف جَلی» است. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨میدانست کلید فتح شهر، فتح ایمان است!! ✍“بچه‌ها اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح می‌کنیم؛ مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند.” این جمله را محمد جهان آرا گفته بود. وقتی گفت که هنوز شهر را آزاد نکرده بودند. گفت، چون می‌دانست کلید فتح شهر، فتح ایمان است. 🙏نزدیک مراقب دژ‌های ایمان و بصیرتمون هستیم؟!. @Emam_kh
‼️شک در طهارت چرم و اجزای حیوانات 🔷س 5468: چرم های طبیعی وارداتی که شک داریم از حیوانی است که ذبح شرعی شده یا نه، آیا نجس می باشد؟ ✅ج: اگر بداند یا احتمال دهد حیوان ذبح اسلامی شده است، پاک است، وگرنه محکوم به نجاست است. 📕منبع: leader.ir @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کسی از سقوط و افتادن در دریا نمیمیره. بلکه اگه در اون شرایط بمونه و خودشو نجات نده، خواهد مرد. افتادن در مشکلات و مسائل پیچیده زندگی، یه امر کاملا طبیعی هست و برای هر کسی ممکنه پیش بیاد اما تسلیم مشکلات شدن و دست و پا نزدن و فکر راه حلی برای تغییر شرایط نکردن، آدما را پیر می‌کنه له می‌کنه ناامید می‌کنه نابود می‌کنه حداقلش اینه که بعداً میگی تلاشمو کردم میگی دیگه دست من نبود میگی وجدان درد ندارم پیش هر کی شرمنده باشی، پیش وجدان خودت سرت بالاست پس نشین و نگو ببینم چی میشه حالا نشین و نگو خواست خدا بوده نشین و نگو دیگه همه چیم تموم شد نشین و نگو نمیتونم ی تکون به خودت بده با یکی دو نفر آدم عاقل و جدید مشورت کن نه رفیق و دوستایی که حداکثر کارشون همین راه های خسته و کوفته است با چهار تا آدم و رسم و راه جدید بشین و بلند شو عقلاتون بریزین رو هم ی برنامه بچین که بتونی خوشکل زندگی کنی نه اینکه حتما جای زخم قبلی خوب بشه بعضی زخما اگه بمونه بد نیست آدمو گاهی یاد بعضی چیزا میندازه که لازمه پاشو پاشو ماشاالله هی گوشی دستت نگیر و ول نچرخ وقت و عمر و زندگیت داره میگذره به جلوت نگاه کن و بسم الله بگو هنوز اینقدر دیر نشده که نشه کاری کرد @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چرا میگیم فرزندان مسئولین نباید در خارج از کشور باشند؟ 🔹اوایل انقلاب سازمان سیا وساطت می‌کنه تا فرزند وزیر ارشاد دولت موقت با وجود نداشتن شرایط لازم، در یکی از دانشگاه‌های آمریکا پذیرش بشه تا از طریق فرزند به وزیر تسلط پیدا کنن! 🔹آیا این عقلانیه نامزدی که فرزندانش در خاک آمریکا هستن، تایید صلاحیت بشه؟ @Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیات 116و117 سوره آل عمران 🌸 إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَنْ تُغْنِىَ عَنْهُمْ أَمْواَلُهُمْ وَلَآ أَوْلَادُهُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئاً وَأُوْلَئكَ أَصْحَابُ الْنَّارِ هُمْ فِيهَا خاَلِدُونَ (116) مَثَلُ مَا يُنْفِقُونَ فِى هَذِهِ الْحَيَوةِ الْدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمْ اللَّهُ وَ لَكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (117) 🍀 ترجمه: همانا كسانى كه كافر شدند، هرگز اموالشان و اولادشان چیزى از (قهر) خدا را از آنان دفع نخواهد كرد و آنها یاران آتش هستند، و آنها در آن همیشه می مانند. مَثَل آنچه در این زندگى دنیا انفاق مى كنند، همانند بادى است كه در آن سرما و یا گرماى شدیدى باشد، بر كشتزار قومى كه بر خود ستم كرده اند بوزد، پس آن را از بین ببرد. خداوند به آنان ظلم نكرده است، بلكه آنان به خودشان ظلم مى كنند. 🌷 : از ریشه اغنیا به معنای نجات دادن است لن تغنی عنهم: یعنی آنان را نجات نمی دهد 🌷 : یاران ، همنشینان 🌷 : آتش 🌷 : جاودان ، همیشگی 🌷 : انفاق می کنند 🌷 : زندگی 🌷 : همانند 🌷 : باد 🌷 : در آن 🌷 : شدت 🌷 : برخورد کند 🌷 : کشتزار، مزرعه 🌷 : خودشان 🌷 : پس آنان را از بين برد 🌸 إن الذين كفروا لن تغنى عنهم أموالهم و لآ أولادهم من الله شيئا و أولئك أصحاب النار هم فيها خالدون: همانا كسانى که کافر شدند، هرگز اموالشان و اولادشان چیزی از عذاب را از آنان نجات نخواهد داد. بارها قرآن اعلام كرده كه نه مال، نه فرزند، و نه هیچ چیز دیگر، در برابر دور شدن از ذرّه اى كارساز نیست. در این که از امکانات مادی تنها به ثروت و فرزندان اشاره شده به خاطر آن است که مهم ترین سرمایه های مادی یکی نیروی انسانی یعنی فرزندان و دیگری سرمایه اقتصادی یعنی اموال هستند. 🌸 نور است خداوند نار و آتش نیست در آیات مختلف می فرماید: الله نور السماوات و الأرض کسی که از نور دور بشود در تاریکی ها و ظلمت ها می ماند. در واقع آن چیزی که انسان را به جهنم می برد دور شدن از خداوند است و گرنه سراسر لطف و لطافت است خداوند نور است خداوند نجات دهنده است به این خاطر خداوند 124هزار پیامبر را فرستاد تا آدمی مسیر درست را انتخاب کند ولی این آدمی است که راه نادرست و کفر را انتخاب کرده است. 🌸 مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صر أصابت حرث قوم ظلموا أنفسهم فأهلكته: مثال آنچه در این دنیا انفاق می کنند، همانند بادی است که در آن سرما و یا گرمای شدیدی باشد، بر مزرعه قومی که بر خود ستم کرده اند بوزد، پس آن را از بین ببرد. در آیه 117 سوره آل عمران یک به کار برده است. انسانی که کافر است هزینه هایی که با نیت های دنیوی انجام می دهد مانند بادی است که شدت داشته باشد یعنی اگر باد سرد باشد به شدت سرد است و اگر گرم باشد به شدت گرم و سوزان است و اگر به یک و باغ و بوستان بوزد محصول آن را از بین می برد و همه آنها را می خشکاند. و سپس می فرماید: و ما ظلمهم الله ولكن أنفسهم يظلمون: و خداوند به این کافران ظلم نکرده است بلکه آنان به خودشان ظلم می کنند. 🔹 پيام های آیات116و117سوره آل عمران ✅ ، در عمل مؤثر است. كفر، سبب محرومیّت از بركات انفاق مى گردد. ✅ یكى از عوامل و بلایاى طبیعى، گناهان بشر است. ✅ ، كارهاى نیک را نابود مى‌كند. ✅ قهر خداوندى نیست، بلكه بازتاب عملكرد خود انسانهاست. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | رهبر انقلاب: من به نامزدهای گوناگون عرض میکنم جوری حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوی خودتان گذاشتند یا پخش کردند، شرمنده نشوید؛ جوری وعده بدهید که اگر چنانچه آن وعده را بعداً به رخ شما کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید که نگذاشتند، نشد. 🗳 @Emam_kh
🚨مهمترین چالش فعلی انقلاب 💥 غلبه بر دستگاه نَبَأ (خبرساز) فاسق و امپراطوری‌های رسانه‌ای غرب 💠 آیت‌الله میرباقری: «مرحله‌ای که امروز، انقلاب اسلامی باید از آن عبور کند مرحله عبور از جنگ رسانه‌ای دشمن است؛ ما در مرحله تولید دستگاه نَبَأ (خبر) هستیم. 🔻ما پیش از این، از فشار اهرم دشمن عبور کردیم. 🔻ما از فشار اهرم هم عبور کردیم؛ 🔻انقلاب اسلامی در فتنه ۸۸، را شکست 🔻و امروز از مرحله و تحریم هم در حال عبور است. ✅یعنی ملت ما و انقلاب ما ابزارهای فشار دشمن را دارد کُند و نابود می‌کند و از کار می‌اندازد، به‌طوری که نمی‌توانند با کشورهای دیگر هم این‌طور برخورد کنند. ⚠️⚠️مرحله‌ای که ما الآن در آن هستیم، مرحله خبرسازی است. یعنی مرحله مقابله با نبأ فاسق است که در سوره حُجُرات از آن بحث شده است. دنیای مجازی که مدیریتش دست غرب است، ولو به شما هم اجازه حضور بدهند، مادامی که مدیریتش در دست آنهاست، محیط نجوای شیطان است. را ببینید. اگر به دستگاه خبرسازیِ آنها، که "نبأ فاسق" است گوش فرا دادی، اقتتال و درگیری و سوء‌ظن و تجسس و بدگویی و غیبت ایجاد می‌کند. ✅امت مؤمن اگر می‌خواهد بر رقیب پیروز بشود باید بر دستگاه نبأ و خبرسازیش و بر اهرم امپراتوری‌های رسانه‌ای و غلبه کند و از آن عبور کند. ⚠️⚠️بدانید در این ، دشمنان با تمام قدرت رسانه‌ای‌شان به صحنه می‌آیند و می‌خواهند که غرب‌گراها را سر کار بیاورند. ان‌شاء‌الله اگر این بار ظرفیت امت ما این باشد از فضاسازی‌های رسانه‌های جهانی عبور کنند، ان‌شاء‌الله حرکت انقلاب تسریع خواهد شد.» @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👤 استاد ارزش نماز نماز نماد عبادت است . کسی ارزش نماز را میداند که شأن انسان ، شأن خدا و شأن این رابطه را فهمیده باشد ، دشمنان موسوم به شیاطین را بشناسد و بداند که شیطان قسم خورده:  لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ (۱۶/اعراف) «بر سر راه مستقیم تو در کمین آن ها مینشینم.» ‌ همان صراط مستقیمی که در نماز می گوییم اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (۶/حمد) 💾 📆 17/دی/1390 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘ ‌ 🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام 👈 ...🍒 👈 گفت ولش کن چرا میخوایی خودت و ناراحت کنی تو از مادر برام بگو دلم براش تنگ شده گفتم مریض شده از دوریت چرا بر نمیگردی؟ گفت بخدا یه روز یه اتفاقی افتاد خیلی دلم براش تنگ شد خواستم برگردم ولی کجا بیام جایی که بیرونم کردن....😔 گفتم چه اتفاقی افتاد؟ گفت یک جا کار می‌کردم برای استام سیمان درست می‌کردم صاحب خونه یه پیرزن بود که یه پسر جوانی داشت دو روز بود اونجا کار می‌کردم تو این دو روز اون پیرزن هر چی به پسرش میگفت پسرش سرش داد و هوار میکشید.... روز دوم پیرزن تو حیاط داشت بشقاب هارو می‌شست گفتم مادر جان چرا تو آشپزخانه نمی‌شوری؟ گفت شیرش خراب شده، گفتم به پسرت بگو درستش کنه آخه تو این سرما شما نباید تو حیاط ظرفها رو بشورید.... گفت بخدا زبونم مو در آورده آنقدر بهش گفتم میگه حوصله ندارم شب تا صبح جلو ماهواره هست میخوابه چی بهش بگم.... بخدا آنقدر از پسرش بدم آمد وقتی پسرش اومد بیرون به مادرش گفت آهای پیرزن دستات شکسته بود که لباسامو بشوری...؟ بهش گفتم به کی میگی؟ آهای چرا درست با مادرت حرف نمیزنی بهم گفت به تو چه تو به کارت برس گفتم اگر مردی بیا بیرون ببینم... اومد یقش رو گرفتم کوبیدم به دیوار بی‌غیرت از ترس رنگش پریده بود بهش گفتم تا من اینجا باشم نشنوم صداتو رو مادرت ببری بالا... مادرش گفت ولش کن پسرم رو چکارش داری؛ ولش کردم که مادرش رو هل داد گفت همه چیز تقصیر توست کی میمیری از دستت خلاص بشم گفتم مادر جان بزار بخدا برات ادبش می‌کنم... گفت بچه‌مه پاره‌ی تنمه چکارش کنم؟ گفتم مادر جان بخدا این پسر قدر شما رو نمیدونه گریه کرد گفت چیکار کنم آخه دوستش دارم... 😔یاد حرفای مادرم افتادم که همیشه می‌گفت الهی من بمیرم ولی اشک شمارو هیچ وقت نبینم واقعا محبت مادر به فرزند تا چه حد...؟ شبش آنقدر گریه کردم برای مادرم دوست داشتم مادرم و ببینم ازش حلالیت بگیرم... گفتم داداش مادر تورو خیلی دوست داره... گفت چه فایده اون که منو حلال نکرده اون روز یادته که گفت اگر به حرف عموهات گوش ندی حلالت نمی‌کنم... گفتم حلالت کرده گفت داری بهم دروغ میگی تا با گوشهای خودم نشنوم باور نمی‌کنم... گفت بخدا فقط به خاطر مادرم تو این شهر موندم وگرنه می‌رفتم... گفت روسری مادرم رو آوردی؟ گفتم ببخش یادم رفت گریه کرد گفت دلم براش یه ذره شده کاش ببینمش و ازش حلالیت بطلبم... گفت پاشو بریم دیره تا برسیم تو شهر وقت نماز ظهره بیا سوار شو گفتم این موتور مال کیه؟ گفت مال اوستا کارمه ازش امانت گرفتم آدم خوبیه همیشه از زنش تعریف میکنه میگه تنها کسی که دوست دارم قبل خودم به بهشت بره زنمه همیشه براش دعا میکنه میگه تا میرسم خونه برام چایی میاره پاهام و ماساژ میده خیلی از زنش راضی هست الحمدالله.... موتور روشن نمی‌شد گفت باید هُل بدی رو موتور نشسته بود من هل می‌دادم می‌گفت هل بده تنبل زود باش می‌خندید ، خسته شدم گفتم بابا این آهن پاره روشن نمیشه خسته شدم... گفت خواهر باهات شوخی کردم اصلا سیوچ نذاشتم رو موتور منم ازش ناراحت شدم اون داشت می‌خندید تا که گفت ببخش بابا باهات شوخی کردم گفتم نمی‌بخشمت گفت دلت میاد چیکار کنم تا منو ببخشی؟؟ بشین پاشو برم صدتا یا دویست یا سیصد تا هر چند تو بگی... گفتم نخیر باید شنا کنی گفت سرده شنای چی الان ؟ اذیت نکن گفتم تو منو اذیت کردی منم تلافیش رو سرت در میارم... گفت اگر میخوای باشه یه خواهر بیشتر برام نمونده ولی بخدا دلم نمی‌اومد فقط براش نقشه داشتم تا لباساشو در بیاره... شروع کرد به لباس در آوردن پیرهنش رو که در آورد خدایا بعد این همه مدت هنوز خوب نشده بود. گفتم الهی دستاتون بشکنه الهی فلج بشید گریه‌م گرفته بود گفت گریه نکن فدات بشم چیزی نیست زود خوب میشن بابا ناسلامتی من ورزشکارم، داشت دلداریم میداد.... 👈 ادامه دارد...... ☘🍂☘🍂☘
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘ ‌ 🍒 داستان آموزنده و واقعی با نام 👈 تاخدافاصله‌ای‌نیست...🍒 👈 بهم نگاه کرد گفت شیون از تُپلی بگو برام (برادر کوچیکم و ) گفت چیکار میکنه باشگاه میره درسهاش رو خوب می‌خونه‌...؟ گفتم نه میگه بدون داداشم باشگاه نمیرم.. گفت نه بفرستش تنبل نشه ، مادر چی هنوز اون میاد خونه (منظورش خونه پدرم بود) باهاش شوخی می‌کنه..؟!؟ گفتم نه داداش الان کم باهم حرف نمی‌زنن حتی یه هفته به هم سلام هم نکردن... عصبانی شد گفت این چیکاریه مادر می‌کنه این یه مشکل بین منو اونه به مادرم ربطی نداره نباید اینطوری باهاش رفتار کنه... مگه نمیدونه که گناهه نباید اینطوری با شوهرش رفتار کنه مگه تو چیکاره‌ای چرا بهش نمیگی؟ گفتم چی بگم از وقتی رفتی دیگه کسی تو خونمون نمیخنده فقط صدای گریه مادرم میاد گفت بهش بگو که خواب احسان رو دیدم گفته با پدر خوب باشه باهاش مهربون باشه... ✍🏼بعد گفت پاشو بریم تو راه هرچی پول داشتم یواشکی گذاشتم تو جیبش تو شهر منو یک جا پیاده کرد گفت برو خونه گفتم داداش جان تو رو خدا بیا بریم خونه.‌.. گفت کجا بیام قوربونت برم اگه الان بیام باید تا آخر عمر مثل یه ترسو زندگی کنم نه تو برو... ولی دلم نمی‌اومد تنهاش بزارم همش میگفت برو دیگه چرا نمیری از چشماش می‌خوندم که دلتنگ خونه هست گفت مادرو برام ببوس.. خواستم برم گفت هرچند ازش دلخورم ولی هرچی باشه پدرمه اونم بجام ببوس... رفت ازم دور شد ولی برگشت گفت این چیه گذاشتی تو جیبم به جای اینکه من به تو پول بدم تو پول به من میدی؟ عیبه بگیرش گفتم داداش برش دار من لازم ندارم گفت نه فدات بشم الهی... گفتم داداش بهم زنگ می‌زنی باز ببینمت؟ مکث کرد گفت اره عزیزم حتما... رفت و بعد از یک هفته دوباره زنگ زد سراغ مادرم رو ازم گرفت گفتم می‌خوام ببینمت باهات کار دارم گفت نمی‌تونم دارم دنبال کار می‌گردم اصرار کردم گفت باشه فردا بیا فلان جا؛ شب به شادی زنگ زدم گفتم بیا با هم‌ بریم یه جایی.... شادی گفت حوصله ندارم بیام چیکار گفتم تو بیا درباره‌ی احسانه گفت باشه الان میام... به مادرم گفتم مادر جان پاشو آبگوشت برام درست کن گفت حوصله ندارم نمی‌تونم خودت درست کن.... گفتم آخه تو برام درست کن گفتم به دلم آمده احسان میاد گفت راست میگی تورخدا میاد پسرم گریه کرد زود بلند شد شروع کرد به آشپزی می‌گفت الان پسرم میاد گشنشه قوربونت بره مادر هی قوربون قدش میرفت تا شادی آمد.... 👌🏼یواشکی بهش گفتم که فردا میرم دیدن احسان همه چیز رو براش گفتم شب تا دیر وقت مادرم تو حیاط بود بهم گفت پس کی میاد پسرم غذاش رو گرم نگه می‌داشت به زور آوردیمش تو خونه صبح زود با شادی چند تا غذا درست کردیم با تمام وسایل گذاشتیم تو ماشین عموم با شادی رفتیم سر قرار.... خیلی منتظر بودیم تا بیاد شادی رفت تنقلات بگیره که داداشم آمد... شادی تا دیدش رفت تو بغلش بهم اشاره کرد که جداش کنم سوار ماشین شدیم رفتیم بیرون شهر منو شادی بهش نگاه می‌کردیم گفت چیه بابا به چی نگاه می‌کنید به شوخی گفت خوشتیپ ندیدید... پخشو روشن کرد گفت بابا این چیه گوش میدید شادی گفت سیاوش قمیشی تو که طرف دارش بودی... گفت ول کن بابا اینا چه گوش میدی ؛شادی گفت خودت یه چیزی بخون صدات که بد نیست گفت بعد ان شاءالله ؛ بعد چندتا جوان به ماشین ما نگاه کردن داداشم گفت اون روسری هاتونو درست کنید ببینم چرا اینطوری لباس می‌پوشید که نمی‌تونید از خودتون دفاع کنید... گفتم چطور مگه؟ گفت یه روز تو فلانه منطقه میرفتم که یه دختر بدحجاب کلی آرایش کرده بود جلوم بود بهش توجه نکردم که یه موتور سوار آمد مزاحمش میشد دیدم که از پشت بهش دست زدن جیغ کشید دوید کنار دیوار ترسیده بود بهش که رسیدم نگام می‌کرد بهش توجه نکردم باز همون موتور آمد رفتم گریه کرد دوید طرفم گفت داداش کمکم کن تورو خدا کمکم کن موتوری خیلی پُر رو بود انگار از چیزی و کسی خجالت نمی‌کشید... به خودم گفتم به من چه خودش می‌خواد اینطوری لباس بپوشه رفتم اومد دنبالم التماسم می‌کرد بهش توجه نکردم به خودم گفتم اگر خدا ازم بپرسه که چرا کمکش نکردم چی بگم....؟ موتوری باز آمد جلوشو گرفتم چاقو کشید.... 👈 ادامه دارد..... 🍁☘🍁☘🍁☘🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی (ره) دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند. مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم، وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است و بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد. 📔خاطره‌ای از حجت‌الاسلام جواد مروی 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃