eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
17.3هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان قسمت صدوسیوپنجم می ایستاد پاي این زندگی... و شوهرش را شیداي خود می کرد... اما معتقد بود زندگی او و امیرعباس به اتمام رسیده... چون اعتماد و احترام در آن میان نیست... و تنها رشته ي نازك ترحم و مسئولیت پذیري امیرعباس این رابطه را نگه داشته... حتی با خجالت از روابط خصوصیاش گفت... که امیرعباس با وجود زیبا بودن هدي هیچ تمایلی به او ندارد... و هدي هم مایل به نزدیکی به او نیست... یادم می آید روزي که براي اولین بار کمکش کردم حمام کند... خصوصی ترین هایش را برایم رو کرد... انقدر میفهمیدم که میخواهد جوري براي من رو کند... که رابطه اي میان او و امیرعباس نیست... تا من دلگرم شوم... خنده دار نبود؟!... هوي سابق من رفیق جون جونی ام شده بود... و براي رسیدن من و شوهرش از جان مایه گذاشته بود... و رفع رجوع میکرد انچه میان او و شوهرش بوده یا نبوده... حتی از آن به بعد تنها من حق داشتم... در استحمامش کمک او کنم... بعد از آن با عشق موهاي ابریشمیش را شانه میزدم و می بافتم... فهمیده بودم هدي روح بزرگی دارد... و به قول خودش از مریضی اش خوشحال بود... چون توانسته بود غبارهایی که روي روحش را پوشانده بود عقب بزند... و زندگی کند... * بی حرص و طمع و بازي دادن کسی... دور میز جا نبود و کنار اوپن لقمه ي اهدایی ساحل را گرفتم... و گازي به آن زدم... اشتهایم عجیب باز شده بود... تقریبا آخرین نفر در آشپزخانه مانده بودم... اما هنوز در حال لمباندن بودم به قول مینا... امیرعباس و عمو و زن عمو پروانه در آشپزخانه مانده بودند... و مادر و عمه ي بیچاره هم مشغول شستشوي ظرف ها... بالاخره دل کندم از نون و پنیرو گردو... که صبحانه مورد علاقم بود ..و آخرین لقمه را هم فرو دادم... و روي عمه و مادر را بوسیدم و خدافظی کردم... نزدیک زن عمو آمدم تا او را هم ببوسم... اما صداي امیر عباس باعث شد به سمت او برگردم... سوئیچی روي میز گذاشت... براي توئه محیا جان... نگاهش کردم منتظر... - ماشین رو برات عوض کردم... با پول باقی مونده یه دویست و ششst خوب میشد خرید... خریدم برات جلوي دره... عمیق نگاهش کردم... تا دم زبانم آمد که بگویم... میخواستم خودم ماشینم را بخرم... اما صلاح نبود غرورش را بشکنم جلوي مادر و دایی اش... سري تکان دادم و بی تشکر به راهم ادامه دادم... ذوق زده بودم بدون ماشین بودن واقعا سخت بود... ماشین قبلی را هم زیاد بیرون نمی آوردم... اما با این یکی انگار راحت خواهم بود... در را باز کردم و دیدم دویست و شش سفید رنگی که جلوي دربود... دزدگیرش را زدم تا مطمئن شوم خودش هست... استارت زدم و با کمی استرس شروع کردم... به ماشین دنده اي عادت نداشتم و کمی کارم را مشکل میکرد... کمی که گذشت مسلط تر شدم... به ساعت نگاه کردم... کمی دیر شده بود... کمی سرعتم را زیاد کردم ... که همان لحظه از فرعی اي ماشینی جلوم پیچید... محکم روي ترمز زدم... اما کار از کار گذشته بود و ماشین ها به هم خورده بودند... با عصبانیت پیاده شدم و راننده ي روبه رو هم... و از طرفی هم نگران دیر شدن و گیر کردن در صف عریض ثبت نام بودم... چشمانم را کمی روي هم گذاشتم تا آرام شوم... مرد جوانی رو به رویم ایستاده بود حاال... وبا دقت وارسی میکرد ماشینش را... نگاهی انداختم اتفاقی نیوفتاده بود... اما کمی گوشه ي ماشین او خراش برداشته بود... رو کردم به او... - آقاي محترم یکم با احتیاط تر می روندید بد نبود... من واقعا وقت ندارم بایستم تا افسر بیاد... با اینکه شما مقصر هستید اما ایراد نداره... هر چقدر فکر می کنید هزینه ي صدمه دیدن ماشین تون میشه،پرداخت میکنم... تا الان در سکوت نگاهم میکرد... در دلش انگار داشت مسخره ام می کرد... ادامه دارد.. 💖 🧚‍♀●◐○❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح (4) 🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🔻اسلام نوع دیگر، اسلام خوب است که امیرالمؤمنین هم در حکمت ۲۳۷ آن را توصیف کردند و فرمودند: « إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ» " گروهی هستند که خدا را از روی شکر گذاری عبادت می کنند که این عبادت آزادگان است. " یعنی آزاد از ترس و آزاد از طمع. 🔻 و هم در خطبه ۹۱ می‌فرمایند: « {وَاللهُ} نَهَجَ سَبیلَ الرَّاغِبینَ إلَیهِ وَالطَّالِبینَ مَا لَدَیهِ » " خداوند راه کسانی که رغبت در خدا دارند و طالب آن چیزی هستند که نزد اوست از ثواب، باز کرده است." خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) اسوهٔ چنین ایمانی است؛ لذا در خطبه۱۸۲ آمده است: « نُؤمِنُ بِه(الله) إیمانَ مَن لاذَ بِهِ راغِباً مُجتَهِداً » " به خدا ایمان می آوریم؛ آن ایمان کسی که پناهنده به خدا شده است از روی رغبت و با تلاش. " 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | تبیین حقایق در کلام اميرالمؤمنين 🔻 رهبر انقلاب: «تبیین»؛ حقایق را برای مردم بیان میکرد؛ شما خطبه‌های نهج‌البلاغه را نگاه کنید، بسیاری از آنها تبیین واقعیّاتی است که در جامعه‌ی آن روز وجود داشته -چه خطبه‌های حضرت، چه نامه‌های حضرت- بخشی از خطبه‌ها است، بخشی نامه‌ها است؛ آن نامه‌ها غالباً نامه‌ی به کسانی است که حضرت به آنها اعتراضی دارد؛ یا دشمنانند مثل معاویه و امثال اینها، یا عمّال خود آن حضرتند که حضرت به آنها ایراد دارد؛ غالباً این‌جوری است؛ بعضی‌ها هم توصیه و دستورالعمل و فرمان است، مثل عهد مالک اشتر؛ در همه‌ی اینها میکند، حقایق را بیان میکند برای مردم. یکی از رشته‌های کار این است. ۱۳۹۵/۰۶/۳۰ 🇮🇷 @Emam_kh
20.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥⭕️مرگ اسلام و سکوت دادگاه ویژه روحانیت 🔻از سید جواد طباطبایی چه می دانید؟! 🔻از دختر او در تیم مذاکره کننده هسته ای آمریکا علیه ایران!؟ 🔻از جایزه ای که به صاحب نظریه مرگ اسلام می دهد؟! 🚨چرا دادگاه ویژه روحانیت و نهاد های امنیتی سکوت کرده اند؟ 🎥داود پورآقایی https://www.aparat.com/v/IWyRj @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عکس سردار ایرانی بر دیوار خانه‌های کشمیر هند 🔺در کشمیر، اهانت یک مامور پلیس به عکس سردار ایرانی اعتراض گسترده مردم را در پی داشت و شهر را به هم ریخت؛ اما پلیس چگونه شهر را آرام کرد؟ ✍️ وقتی خدا بخواد عزت بده، گاهی از خود دشمن هم استفاده می کنه! تا من و تو به حکمتش ایمان بیاریم.... «شهید قاسم سلیمانی از سردار قاسم سلیمانی (برای دشمنان) خطرناک تر است» / محمد @Emam_kh
📕برای رفع یبوست چکار کنیم؟ 🖍کسانی که یبوست مزمن دارند اگر1ساعت بعد از غذا 1عدد مغزگردو + 5عدد انجیر میل کنند 🖍صبح ناشتا«خاکشیر+آب گرم+1ق عسل»مصرف نمایند،مشکل آنها درمان میگردد 🍁🍂🍁🍂🍁
قلاب بافی این مدل مناسب پتو نوزاد،کوسن....می باشد.