فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 رهبر انقلاب: از هنگام غروب آفتاب شب بیست وسوم، سلام الهی شروع میشود، تا اذان صبح.
🔹این چند ساعت، سلام و امن الهی و خیمه رحمت خداست. شب عجیبی است؛ هزارماه زندگی انسان، چقدر میتواند برکات بوجود آورد؛ این شب، بهتر از هزارماه است. این، را قدر بدانید...
🔺عزیزان من! لحظه جان دادن، ما وارد عالم دیگری میشویم. برای آنروز، خود را آماده کنیم. ۷۵/۱۱/۱۲
🌷 #شب_قدر
@Emam_kh
🔖منبر کوتاه🔖
اهمیت شب 23 ماه رمضان💠
♨️شبی که احتمال قدر بودنش بیشتر است!
🔶امام علی علیه السلام می فرمایند :
پیامبر خدا در دهه آخر رمضان ، بستر خود را جمع می کرد و کمرش را می بست و شب بیست و سوم ، خانواده خود را بیدار می کرد و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب می پاشید و فاطمه سلام الله علیها نیز نمی گذاشت کسی از اهل خانه در "شب بیست و سوم" بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می کرد و از روز برای شب ، آماده می شد و می فرمود :
« محروم ، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند »
[مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ؛ جلد۷ ؛صفحه ۴۷۰ ]
🔷راوى گفت: از امام باقر علیه السّلام شنیدم مى فرمود: جُهَنى پیش رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله آمد و گفت:
♦️یا رسول اللَّه، من شترها، گوسفندها و غلامانى دارم، مى خواهم دستور بفرمایید شبى در ماه مبارک رمضان داخل مدینه شوم و در نماز جماعت شما حضور یابم، حضرت او را نزدیکتر فراخواند در گوشى با او حرف زد.
🔻جهنى شب بیست و سوم [ماه مبارک رمضان] با شتران، گوسفندان و غلامان و زن و فرزندان داخل مدینه مى شد صبحگاهان از مدینه خارج مى شد و به محل خود مى رفت، اسم جهنى عبد الرحمن بن انیس انصارى است.
[ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ جلد ۷؛ صفحه ۴۷۰]
🔻عَنْ جَمِیلٍ وَ هِشَامٍ وَ حَفْصٍ قَالُوا مَرِضَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَرَضاً شَدِیداً فَلَمَّا کَانَ لَیْلَهُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ أَمَرَ مَوَالِیَهُ فَحَمَلُوهُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَکَانَ فِیهِ لَیْلَتَهُ.
💠به نقل از جمیل و هشام و حفض : امام صادق علیه السلام به سختی بیمار شد . چون شب بیست و سوم فرا رسید ، به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود.
[ بحار الأنوار؛ جلد ۹۵ ؛صفحه ۱۶۹ ]
🔶و در پایان مرحوم علامه مجلسی می گوید:
👈اکثر احادیث معتبر دلالت دارد که شب بیست و سوم ، شب قدر است.
✍منبع : زاد المعاد؛ صفحه ۱۸۷
#شب_قدر
#ماه_مبارک_رمضان
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 مولای من یا صاحب الزمان!
امشب کجا
آہ ای مسافر بار بستی؟
امشب کجا
احیا گرفتی باکه هستی؟
امشب کجا
بغض غریبی را شڪستی؟
یا بین مایی
گوشه ای تنها نشستی..؟
به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها
حضور تو تنها نفس می دهد
به حال و هوای شب قدرها
🌼 الغوث_یاصاحب_الزمان
🌼 اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🤲 التماس دعای فرج
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲 شب_قدر🤲
اقرار می کنم به گناه و بعید نیست
منکر شود خدا و بگوید کجا؟چه بود؟...
❣ بک_یا_الله
شب قدر آمده
یا رب نگاهی
به درگاه تو آمد
رو سیاهی..
بگو بخشیده ای
این خون جگر را
گنهکار شب
قرآن به سر را...
مکن ردم من عاصی
پشیمان آمدم کویت
ببخشایم به قرآنی
که امشب روی سر دارم
🌹الهی_العفو🌹 التماس_دعا..
🌹شبتونخدابی
@Emam_kh
غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد
🔻سردار مدافع حرم «حاجمهدی نیساری» در شب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد. سردار نیساری فردی بود که برای شناسایی پیکر «شهید حججی» به مقر داعش رفت و از «سیدحسن نصرالله» لقب پهلوان مقاومت را گرفت.
ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید محسن حججی
بعد از شهادت حججی تا مدتها، پیکر مطهرش در دست داعشیها بود تا اینکه قرار شد حزبالله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند.
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند. داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزبالله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزبالله را آزاد کند.
به من گفتند:
«میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟»
میدانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم. با یکی از بچههای سوری بهنام حاج سعید از مقر حزبالله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم.
در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه ما را میپایید.
پیکری متلاشی و تکهتکه را نشانمان داد و گفت:
«این همان جسدی است که دنبالش هستید!»
میخکوب شدم. از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه، خشک شدم.
رو کردم به حاج سعید و گفتم:
«من چهجوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا اربا شده، این بدن قطعه قطعه شده!»
بیاختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت، اسلحهاش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم:
«پستفطرتا، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دستهاش؟!»
حاجسعید حرفهایم را تندتند برای آن داعشی ترجمه میکرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند، میگفت:
«این کار ما نبوده. کار داعش عراق بوده.»
دوباره فریاد زدم:
«کجای شریعت محمد آمده که اسیرتان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!»
داعشی به زبان آمد و گفت:
«تقصیر خودش بود. از بس حرصمون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند میزد!»
هرچه میکردم پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم:
«ما باید این پیکر رو برای شناسایی دقیق با خودمون ببریم.»
اجازه نداد. با صدای کلفت و خشدارش گفت:
«فقط همینجا.»
نمیدانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، پیکر محسن نبود و داعش میخواست فریبمان بدهد.
در دلم متوسل شدم به حضرت زهرا علیهاالسلام. گفتم:
«بیبی جان! خودتون کمکمون کنید، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.»
یکباره چشمم افتاد به تکهاستخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم بههم زدن، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاجسعید اشاره کردم که برویم.
نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزالله. از ته دل خدا را شکر کردم که توانستم بیخبر از آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزبالله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم.
فردای آن روز حرکت کردم سمت دمشق. همان روز خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزبالله، پیکر محسن را تحویل گرفتهاند.
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بیبی حضرت زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد و گفت:
«پدر و همسر شهید حججی به سوریه آمدهاند. الان هم همین جا هستن، توی حرم.»
من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن میدانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم.
تا چشمش به من افتاد، جلو آمد و مرا در بغل گرفت و گفت:
«از محسن خبر آوردی.»
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا اربا را تحویل دادهاند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
گفتم:
«حاجآقا، پیکر محسن مقر حزبالله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش.»
گفت:
«قَسَمَت میدم به بیبی که بگو.»
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.
دستش را انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیهاالسلام و گفت:
«من محسنم رو به این بیبی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تار مویش رو برام آوردی، راضیام.»
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم:
«حاجآقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علیاکبر علیهالسلام اربا اربا کردن.»
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت:
«بیبی، این هدیه رو قبول کن.»
▫️ در این شبهای عزیز، شهدایی را که امنیتمان را مدیونشان هستیم، فراموش نکنیم.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_شجاعی
🔻 اگر شک دارید که امشب، آمرزیده میشوید یا نه...
↗️ اگر گمان میکنید آنقدر بیراهه رفتهاید
که جایی برای برگشت، نمانده...
اگر هنوز نمیدانید در این فرصت استثنایی ليلة_القدر،
چه بخواهید؛ که هم تمام خوشبختی دنیا باشد و
هم تمام خوشبختی آخرت...
⚡️ و اگر با خود میگویید اوج خوشبختی دنیا و
آخرت را که به من روسیاه نمیدهند، ببینید!
#شب _قدر
#ماه_رمضان
@Emam_kh
📩 مرحله جدید زندگی
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: در حقیقت از #شب_قدر، انسان مؤمن روزهدار، سال نوی را آغاز میکند. در شب قدر تقدیر او در دوران سال برای او از سوی کاتبان الهی نوشته میشود. انسان وارد یک سال نو، مرحلهی نو و در واقع یک حیات نو و ولادت نو میشود. در راهی به حرکت در میآید، با ذخیرهی تقوا این راه را طی میکند.
🏷 #بهار_قرآن
@Emam_kh
الإمامُ عليٌّ عليه السلام
مَن فَوَّضَ أمرَهُ إلَى اللّه ِ سَدَّدَهُ .;
امام على عليه السلام
هر كس كار خود را به خدا وا گذارد، خداوند كار او را به سامان آورد.;
غرر الحكم : 8070.
💚💫سلام
⚪️💫صبحتون بخیروسلامتی
💚💫عزاداری هاتون قبول حق
⚪️💫روزتون ختم به زیباترین خیرها
💚💫امیدوارم
⚪️💫امروز حاجت دل پاک و مهربانتون
💚💫با زیباترین حکمتهای خدا یکی گردد
⚪️💫ان شاء الله حاجت روا باشید
@Emam_kh
#اسرار_عبادات
#اسرار_نماز
قسمت سی و ششم
🔰ملاک «مراعات»🔰
⚖ميزان «مراعات» این است كه
🔸انسان متوجه احوال نفس باشد.
🔸و با نفس، متناسب با قوّت و ضعف آن رفتار كند.
✅مثلا اگر نفس در عبادت و رياضت قوى است و تحمل مقاومت دارد، در عبادت كوشش و جدّيّت بكند.
💠اشخاصى كه ايّام غرور جوانى را طىّ كردهاند و آتش شهوت آنها تا اندازهاى فرو نشسته است ⬅️
مناسب است قدرى رياضتهای نفساني را بيشتر كنند و با جدّيّت و كوشش، مردانه وارد سلوك و رياضت بشوند و هر چه نفس را به رياضت عادت دادند، فتح باب ديگر براى او كنند ⬅️
تا این كه كم كم نفس بر قواى طبيعت مسلط بشود و قواى طبيعي، مسخّر تحت كبرياى نفس شوند.
🔵از سویی در احاديث شريف وارد است كه در عبادت، جدّيّت و كوشش نمایید و از اشخاصى كه اجتهاد و كوشش در عبادت و رياضت میكنند، مدح شدهاست.
✨مانند عبادات و رياضتهای ائمه هدى سلام اللّه عليهم که وارد است.
🔴 از سوی دیگر، دستهای از احاديث شريف، میانهروی در عبادت را مدح فرمودهاند.
به این ترتیب، تلاش و میانهروی وابسته به:
🔹اختلاف اهل سلوك و درجات و احوال نفسشان
🔹و ميزان كلّى نشاط و قوّت نفس و نقاط ضعف آنها است.
#حضرت_امام_خمینی_ره