فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨الهی به امیدتو
🌹 سلام طاعات و عبادات قبول
روزتون معطر به عطر خوش صلوات
💖 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ
💖 وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌹 ان شالله به برکت
این ذکر شریف ، روزتون
سرشار از خیر و برکت
و شادی و موفقیت باشه
🌹 سه شنبه خوبی داشته باشید
.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای زیبای سید حسن نصرالله برای رهبر انقلاب در شب 23 ماه رمضان؛ «خدایا بقیه عمر مرا به عمر سیدنا القائد اضافه کن»
دبیر کل حزب الله لبنان:
برای طول عمر رهبر انقلاب دعا کنیم. دعای من در شبهای قبل و مناسبتهای مختلف این بوده و امشب هم همین است.
من نمیگویم که خدایا از عمر من بگیر و به عمر رهبر انقلاب اضافه کن بلکه میگویم بقیه عمر مرا به عمر سیدنا القائد ببخش. چرا که امروز ایشان عمود استوار خیمه مقابله با فتنهها هستند.
@Emam_kh
AUD-20220426-WA0003.
4.97M
🔰 شرح و تفسیر #ادعیه_روزانه ماه رمضان
💠 دعای روز بیست و چهارم
✨اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فِيهِ مَا يُرْضِيكَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِمَّا يُؤْذِيكَ وَ أَسْأَلُكَ التَّوْفِيقَ فِيهِ لِأَنْ أُطِيعَكَ وَ لا أَعْصِيَكَ يَا جَوَادَ السَّائِلِينَ.〗
خدايا در اين ماه آنچه تو را خشنود مى كند از تو درخواست می كنم، و از آنچه تو را ناخشنود می كند به تو پناه مى آورم، و از تو در اين ماه توفيق اطاعت و ترك نافرمانى ات را خواستارم، اى بخشنده به نيازمندان. ✨
🎤 با بیان شیرین آیت الله مجتهدی تهرانی رحمت الله علیه
@Emam_kh
#اسرار_عبادات
#اسرار_نماز
قسمت چهلم
🔰ادب تفهیم🔰
🌴در ابتدا انسان باید این ادب يعنى «تفهيم» را لحاظ کند ⬅️
تا زبان قلب كه مطلوب حقيقى است گشوده شود.
🌴علامت گشوده شدن زبان قلب:
🔸خستگی ذكر و زحمت آن، برطرف میشود.
🔸نشاط و فرح رخ میدهد.
🔸خستگى و رنج از بین میرود.
🌴چنانچه اگر كسى طفلى را كه زبان باز نکرده، بخواهد تعليم دهد،
تا طفل زبان باز ننموده معلم خسته و ملول شود.
✅ همين كه طفل زبان گشود و آن چه معلم تعلیم میداد، ادا كرد،
خستگى معلّم برطرف میشود و معلّم به دنبال طفل، كلمه را بدون رنج و سختی ادا میكند.
❇️ قلب هم در ابتدای امر، طفلى است زبان نگشوده؛
✅ كه او را بايد تعليم داد و اذكار و اوراد را به زبان او گذاشت،
❇️پس از باز شدن زبان او، انسان دنبال روی وی میگردد و رنج و سختی تعليم و خستگى ذكر برطرف میشود.
✅ اين ادب براى كسانى كه مبتدى هستند خيلى لازم است.
✳️ بايد دانست كه يكى از نكات تكرار اذكار و ادعيه و دوام ذكر و عبادت همين است كه زبان قلب گشوده و قلب ذاكر و داعى و عابد گردد و تا اين ادب ملحوظ نشود زبان قلب گشوده نمیشود.
#حضرت_امام_خمینی_ره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ پاسخ به سه شبهه پیرامون امیرالمومنین علیهالسلام
📛 چطور امام_علی هر شب شیر میبردن در خونه فقرا؟ ظرف یکبار مصرف که نبوده؟
📛 مگه نمیگید حضرت علی هر شب هزار رکعت نماز خونده، پس اینها رو کی پخش کرده؟
📛 مگه نمیگید توی حکومت عدل علی یه دونه فقیر نبوده، پس این مستمندان کیا بودن؟
❇️ پاسخ کامل در فیلم بالا👆👆
#ماه_رمضان
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🌹
@Emam_kh
👇👇👇
♨️سوال:
🔰چیکار باید کرد تا مزه نماز مارو بکشونه سمتش؟ من گاهی نماز میخونم گاهی نه!!
✍️پاسخ:
✅بیمیلی و بیرغبتی در نماز معلول عوامل متعددی است از جمله:
الف) نشناختن نماز و اهمیت وسر نهفته در آن.
ب) عدم شناخت و توجه کافی نسبت به معبود؛ یعنی همو که در نماز با او سخن میگوییم.
ج)اشتغالذهن و فکر و اندیشه و تعلق قلب به دنیا و مسائل مادی.
براى تداوم نماز عوامل متعددى وجود دارد که جهت رعایت اختصار به برخى از آن ها اشاره مى شود:
✅ اول 👈 شناخت_اهمیتنماز.
✅ دوم 👈 شناخت_پیامدهاىترکنماز.
رسول خدا (صلوات الله) مى فرماید: "کسى که نماز خود را سبک گیرد و در به جا آوردنش سستى نماید، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مى کند؛ شش بلا در دنیا و سه تا در موقع مردنش و سه در قبر و سه در قیامت و هنگامى که از قبر بیرون مى آید.
اما شش بلاى دنیوی:
1ـ خداوند برکت را از عمرش کم مى کند.
2ـ برکت را از روزیش بر مى دارد.
3ـ از صورتش نشانة نیکوکاران را بر مى دارد.
4ـ هر کار خیرى کند، پذیرفته نمى شود و براى آن اجرى ندارد.
5ـ دعایش مستجاب نمى شود.
6ـ از دعاى نیکوکاران بهره اى ندارد".[ گناهان کبیره، ج 2، ص 187 ـ 188]
✅ سوم 👈 رفع_موانع.
ترک نماز مبتنى بر عواملى است که باید از آن ها پرهیز شود. انسان بالفطره گرایش به عبارت دارد. معصیت ، دنیاگرایی، ندادن زکات، تکبر، حرام خوردن، آشامیدن شراب، حسد و ... از عوامل و موانع تأثیر گذار ترک نماز به حساب آمده است.
✅ چهارم 👈 شناختآثارنماز.
یکی از راه هاى تداوم نماز ، شناخت آثار معنوی، سیاسى و اجتماعى نماز است. اگر انسان با فلسفه و علل تشریع نماز اشنایى داشته باشد، نماز را ترک نمى کند.
✅پنجم👈 توبه
بی تردید ترک نماز گناهى است که نیاز به گناه زدایى دارد. یکى از عومل مهم تأثیرگذار گناه زدایی، توبه است. توبه که نوعى بازگشت و دگرگونى است، سبب مى شود که قلب انسان صفا گرفته و بار دیگر معنویت در آن تجلى نموده و از گناه جلوگیرى شود.
🌹🌸🌹🌸🌹
@Emam_kh
💥نماز واسطه ى محکمى است" که تمامِ هستى انسان را، به ملکوت هستى پیوند میدهد.
🎯در واقع" هیچ برنامه اى مانند نماز را نمى توان یافت، که آدمی را به حق و حقیقت رهنمون سازد.
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیات 116تا118 سوره مائده
🌹 بخش دوم
🌸 وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَٰهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ ۖ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ ۚ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ ۚ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَآ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ ۚ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ (۱۱۶) مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَآ أَمَرْتَنِي بِهِٓ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ ۚ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ ۖ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ ۚ وَأَنْتَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (۱۱۷) إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ ۖ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (۱۱۸)
🍀 ترجمه: و هنگامی كه خدا به عیسی بن مریم می فرماید: آیا تو به مردم گفتی كه من و مادرم را به عنوان دو معبود به جای خدا انتخاب كنید؟ [عیسی بن مریم] می گوید: منزّه و پاكی مرا چنین قدرتی نمی باشد كه آنچه را حقّ من نیست بگویم، اگر آن را گفته باشم یقیناً تو آن را می دانی، تو از آنچه در جان و روح من است می دانی، و من آنچه را در ذات توست نمی دانم؛ زیرا تو بر نهانها بسیار دانایی (۱۱۶) من به آنان جز آنچه كه به من دستور دادی نگفتم، [گفتم:] خدایی را بپرستید كه پروردگار من و پروردگار شماست. و تا زمانی كه میان آنان بودم گواهشان بودم، و چون مرا [از میان آنان به سوی خود] برگرفتی، خود نگاهبانشان بودی؛ و تو بر همه چیز گواهی (۱۱۷) اگر آنان را [به سبب شرکی که ورزیدند] عذاب كنی بندگان توهستند، و اگر آنان را بیامرزی، یقیناً تویی كه توانای شكستناپذیر و با حکمت (۱۱۸)
🔴 در جلسه قبلی به ترجمه واژه ها و شرح آیات پرداختیم. در این جلسه پیام های آیات را بیان می کنیم.
🔹 پیام های آیات ۱۱۶تا۱۱۸ سوره مائده
🌷 پرسش خداوند از حضرت عیسی برای هشدار به دیگران است.
🌷 #پیامبران معصوم هستند.
🌷 همه ی گفته های #انسان و اسرار درونش برای خداوند روشن و معلوم است.
🌷 تسبیح #خدا از هر نسبت ناروا لازم است.
🌷 افکار و اسرار مردم از امور غیبی است که خدا به آن آگاه است.
🌷#پیامبران معصوم هستند و جز فرمان خدا، کاری را انجام نمی دهند.
🌷 #حضرت_عیسی، خود را همانند دیگران، دست پرورده ی خدا می داند.
🌷 دعوت به #یکتا_پرستی، مهم ترین وظیفه پیامبران است.
🌷 دلیل و ملاک پرستش #خدا، ربوبیت اوست.
🌷 #پیامبران، تسلیم پروردگارند.
🌷 #عذاب و یا آمرزش مشرکان به دست خداست.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
تلنگـــــــر ⚠️
✍چند وقت پیش از آقا پرسیدم: «چطور می شود امام_زمان را درک کرد؟» گفتند: «زیاد قرآن بخوانید و به قرآن زیاد نگاه کنید.»
از وقتی این حرف را زدند، قرآن خواندن روزانه ام ترک نشده بود؛
اما امروز خیلی دلم گرفت، با خودم گفتم: «توی این مدت، چرا نباید یک حس نزدیکی به امام زمان داشته باشم؟»
بعد از جلسه، بدون اینکه حرفی بزنم، آقا برگشتند به من گفتند:
«چشم آدم باید مواظب باشه. اگر کسی میخواد آقا امام زمان "عجل الله فرجه" رو ببینه، باید مواظب چشمش باشه که گناه نکنه.»
سرم را انداختم پایین، حساب و کتاب چشم هایم👀 خیلی وقت بود از دستم در رفته بود.
🔗براساس خاطره یکی از اطرافیان آیت الله بهجت
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 برای بهترین و نورانیترین هفته عمرتان کم نگذارید!
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
@Emam_kh
‼️فرو رفتن بی اختیار آب در هنگام روزه
🔷س ۵۸۵۴: اگر فردی در حال روزه برای شستشوی دهان و خنک شدن، آب را وارد دهان خود کند یا به جهت وضو، مضمضه کند اما بی اختیار آب فرو برود، آیا روزه، باطل است و باید آن را قضا کند؟
✅ج: در غیر مضمضه برای وضوی نماز واجب، احتیاط آن است که روزه آن روز را قضا نماید.
📕منبع: leader.ir
@Emam_kh
✅ نگرانم اخلاق بیانصافی در جامعه رائج شود
🔰 من_نگرانیام از این نیست که حرفی زده شود، از کسی انتقاد شود؛ نه. یک نفر انتقاد میکند، یک نفر هم جواب میدهد. نگرانی من از رائج شدنِ اخلاق #بیانصافی در جامعه است. خدمات فراوانی انجام میگیرد، انسان همه را کنار بگذارد، به نقطهای بچسبد، این درست نیست. البته این خطاب به همه است. این را ما به شخص خاصی، به گروه خاصی، به جناح خاصی عرض نمیکنیم، این را به همه عرض میکنیم. همه مراقب باشند یکدیگر را تخریب نکنند. فضای تخریب، فضای خوبی نیست. مردم هم خوششان نمیآید.
۱۳۸۷/۰۶/۲۹
🔹 مقام معظم رهبری
@Emam_kh
🔰 حدیث نصب شده در محل سخنرانی رهبر انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان . ۱۴۰۱/۰۲/۰۶
🔸 قال امیرالمؤمنین علیهالسلام: «إِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ» | نهجالبلاغه، خطبه ۱۵۳
🔻 امام علی علیهالسلام: «انسان بصیر، کسی است که بهدرستی شنید و اندیشه کرد؛ پس بهدرستی نگریست و آگاه شد و از عبرتها پند گرفت.»
🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیرین ترین نماز👌✅
آقای قرائتی
@Emam_kh
🔰 کار بزرگی که انقلاب برای دانشگاه کرد، هویتبخشی به آن و به تبع هویتبخشی به ملت ایران بود
🔻 رهبر انقلاب در دیدار رمضانی دانشجویان: کار بزرگی که انقلاب برای دانشگاه کرد عبارت بود از هویتبخشی به دانشگاه به تبع هویتبخشی به ملت ایران.
انقلاب به ملت احساس هویت، آرمان، احساس شخصیت و استقلال داد، افق دید روشن داد؛ اینها کارهایی بوده که انقلاب برای ملت ایران انجام داد. طبعاً وقتی که در ملت یک حرکت ملی هویتسازی و آرمانسازی ملی انجام میگیرد آنکه بیشترین بهره را میبرد جوان دانشگاهی و جوان دانشجو است؛ جوان دانشجو با احساساتی که دارد با آگاهیهایی که دارد، با طهارت و پاکیزگی که دارد. دانشگاه احساس هویت کرد و این احساس هویت منتهی شد به اینکه دانشگاه و دانشجو جماعت در مقابل قدرتهای غربی احساس ضعف و احساس حقارت نکنند؛ درست نقطهی مقابل آن چیزی که قبل از انقلاب بود. ۱۴۰۱/۲/۶
🔰 جمهوری اسلامی میتواند به دانشگاه افتخار کند/ دانشگاه امروز با دانشگاه قبل از انقلاب از لحاظ کمیت و پیشرفت علمی قابل مقایسه نیست
🔻 رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان: جمهوری اسلامی میتواند به دانشگاه افتخار کند، برای خاطر اینکه دانشگاه امروز با دانشگاه اول انقلاب واقعاً قابل مقایسه نیست. بله، آن روز پرشورتر و اینها و حرکتهای پرشوری انجام میگرفت. خب اول انقلاب بود. اما دانشگاه امروز کشور ما با دانشگاهی که در اول انقلاب ما داشتیم، واقعاً قابل مقایسه نیست. از لحاظ تعداد دانشجو، آن روز همهی دانشگاه کشور تعداد دانشجوهایشان صد و پنجاه هزار بود، حدود صد و پنجاه هزار نفر بودند. امروز تعداد دانشجو در دانشگاه میلیونی است.
🔹 از این جهت کمیّت واقعاً قابل مقایسه نیست، دانشگاههای دولتی و غیردولتی. ثانیاً از لحاظ استاد، آن روز آن گزارشی که آن روز به ما میدادند، همهی اساتید دانشگاههای تهران اول انقلاب حدود پنج هزار نفر بود. امروز دهها هزار استاد داریم که در این اینها اساتید برجستهای وجود دارند. اساتید نخبهی برجستهای وجود دارند. یعنی واقعاً افتخارآمیز است تعداد استاد مثل تعداد دانشجو.
🔺 بعد پیشرفت علمی چشمگیر. آن روز ما از لحاظ کار علمی واقعاً هیچ چیز افتخارآمیزی در دانشگاه نداشتیم. حالا یک وقت یک جوان نخبهای مثلاً یک فکری، یک کار گوشهای انجام داده بود، ممکن است که حالا ماها خبر نداشته باشیم. اما دانشگاه به عنوان یک کل، به عنوان یک مجموعه هیچ حرکت علمی چشمگیر و قابل اعتنایی نداشت. امروز به فضل الهی، به توفیق الهی کارهای علمی چشمگیر و بزرگی در دانشگاه انجام گرفته و دارد باز هم انجام میگیرد. ۱۴۰۱/۲/۶
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 روایت حاج مهدی رسولی از فردی که حاج قاسم را دفن کرده و ایشان را در خواب میبیند و از ایشان سوالاتی میکنن که مهم ترین سوال ایشان از حاج قاسم این بود که لحظه انفجار چه حالی داشتی حاجی؟ حاجی جواب دادن....
🌺السلام_علیک_یا_امیرالمؤمنین🌺
#ژنرال_قاسم_سلیمانی
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
قسمت دویستوهفتم
بی آنکه مثل همیشه لبخندي بزند،گفت...
- بفرمایید در خدمتم ..بی آنکه مقدمه چینی کنم سر اصل مطلب رفتم...
" - به خاطر مینا اینجام استاد...
بهتون از احساسش حرف زده...
و یادمه گفتید دلتون یه زندگی آروم میخواد...
و یادمه یه یار کنارتون میخواستید...
میخواستم به عنوان دوست مینا دلیل نخواستن مینا رو بدونم"...
جرعه اي از چایش نوشید و نگاهی انداخت...
به قهوه اي که برایم گارسون روي میز گذاشت...
به سمتم خم شد...
" - خودشما وقتی بعد از شما برم سراغ دوستتون ...
چه فکري میکنی راجع به من؟ !...
فکر نمی کنید من خیلی عیاشم؟"!...
لب فشردم...
حقیقتا راست میگفت...
خودم را جمع و جور کردم...
" - من الان روبه روي شما نشستم ...
و دارم میگم کلا طبیعیه...
اگه مینا به شما جذب شده باشه و با هم باشید...
به من یا کس دیگه ربطی نداره"...
عمیق نگاهم کرد...
و دور لیوانش پیچاند انگشتانش را...
"- من یه آدم موجه ام تو جامعه و جامعه از همین مردم تشکیل شده"...
میان حرفش پریدم...
" - مگر به جز من و شما و خود مینا کسی خبر داره...
از صحبتهایی که بین ما رد و بدل شده؟"!...
نگاهی به چایش کرد...
" - من گفتم به شما هم...
یه زندگی آروم میخوام...
من اونقدر جوون نیستم که بتونم...
جواب شور و هیجان و عشقی که تو وجود مینا هست رو بدم...
شاید هیچ وقت با من خوشبخت نشه...
باوجود روحیه و تفاوت سنیمون"...
سري تکان دادم،راست میگفت...
آرامش او کجا و شور و هیجان مینا کجا؟!...
باز هم کم نیاوردم...
- به نظرم آدمهاي متفاوت میتونند همدیگرو کامل کنند...
متفکر نگاهم کرد...
من واقعا دوست داشتم مینا را خوشحال ببینم...
با شک گفتم...
- نمیشد به تلفن هاش جواب بدید؟!...
خنده اي کرد...
- خبر چینی منو کرده؟!...
و من کمی سر ذوق آمدم ...
از شوقی که در حرف هایش نهفته بود وقتی راجع به مینا صحبت میکرد...
سري تکان داد...
- آره...
من چند باري هم که تماس گرفته ...
کالس بودم جواب ندادم...
خندیدم ...
- لطفا دوستمو اذیت نکنید...
" - من کی باشم که بخوام دوست شما رو اذیت کنم...
ماشالا اون خودش استاد اذیت کردنه"...
خندیدم و از جا بلند شدم...
- خب با اجازه،من کارمو انجام دادم دیگه...
با من ازجا بلند شد و ساعتش را نگاه کرد...
- منهم میرم دانشگاه اگه اونجا میرید برسونمتون...
مسیرم دانشگاه بود و واقعا زشت بود اگر میگفتم نه و در دانشگاه مرا میدید...
سري تکان دادم...
- بله...
خوشحال میشم...
و سوار ماشین شدیم...
و نمی دانم این دلشوره عجیب که در دل حس میکردم از کجا آمده بود؟!...
داخل ماشین صداي بنان که از دستگاه پخش میشد دلم را آرام میکرد...
جلوي دانشگاه نگه داشت،سري تکان دادم...
و خداحافظی کردم با لبخند...
اما لبخندم جمع شد با چیزي که روبه رویم میدیدم...
امیرعباس اینجا چه میکرد؟!...
دلم لرزید با دیدن اخمی که روي صورتش بود...
استاد هم ندید امیرعباس را و رفت...
و من ماندم با یک کوه ترس و غم...
تیز نگاهم کرد و سوار ماشین شد...
قدم تند کردم و قبل از اینکه راه بیفتد سوار ماشین شدم...
و نالیدم...
امیرعباس نگاه بدي انداخت...
- به خدا اونجوري که تو فکر میکنی نی...
ادامه دارد...
💖 🧚♀●◐○❀
رمان #بغص_محیا
قسمت دویستوهشتم
حرفم نیمه ماند با دستی که بلند کرد تا روي صورتم فرود آورد...
جیغ کوتاهی کشیدم و جلوي صورتم را گرفتم...
دستش را مشت کردو پایین آورد...
- برو پایین تا اینجا یه بالیی سر خودم و تو نیاوردم...
عربده زد...
- برو پایین تا نکشتمت...
از جا پریدم و سریع از ماشین پیاده شدم...
و چشمم راه گرفت به مسیر رفتنش...
نه نمیتوانستم همینطور رها کنم زندگی اي را...
که با دنیا دنیا خون دل خوردن توانستم بدست بیاورم...
نگاهی به دستانم کردم که عجیب میلرزید...
لب فشردم و قدم تند کردم ...
حتی لحظه اي فکر نکردم به اینکه...
امیرعباس در اوج عصبانیت بود و ممکن است هر کاري انجام دهد...
عیبی ندارد حتی اگه با کتک زدن من آرام میشود من راضی ترم...
سریع دربست گرفتم و به دهنم اولین جایی که میرسید رفتم...
یعنی خانه،و خدا می داند اضطراب مرا کشت تا خانه...
سریع کلید انداختم و نگاهی انداختم به عمه...
که هاج و واج دستش را خشک میکرد و مات عجله ي من بود...
سالم عمه جون امیرعباس خونه اومده؟!...
سوالی شد نگاهش...
- نه مادر...
چی شده؟!...
زنگ بزن به گوشیش...
سري تکان دادم و باشه اي گفتم...
- با اجازه...
سریع از خانه خارج شدم و سوار ماشینم شدم و به سمت بازار رفتم...
شاید مغازه باشد...
چند باري نزدیک بود تصادف کنم در راه...
به مغازه که رسیدم با دیدنش که با اخم هاي درهم داشت ...
با مشتري صحبت میکرد،نفس راحتی کشیدم...
میدانستم در اوج عصبانیت به کارش پناه میبرد تا از التهابش کاسته شود...
دلم ضعف رفت براي امیرعباسی که اخم درهمش نشان از فشاري روي روانش بود...
با ترس قدم برداشتم و در دل دعا میکردم آقاجون همین اطراف باشد...
و دلم ریخت وقتی نگاهش به من افتاد...
نگاه وحشتناکی بهم انداخت...
و من کمی فقط کمی پشیمان شدم از آمدنم...
عذرخواهی کرداز مشتریش و به سمتم آمد...
و از لاي دندان هاي کلید کرده اش گفت...
- اینجا چی میخواي؟!...
لب فشردم و با اضطراب گفتم...
- حرف بزنیم؟!...
بی توجه به حرفم گفت...
"- کی به تو اجازه داد بلند شی بیاي وسط بازار...
خیلی سرخود شدي محیا"...
و با صداي کنترل شده اي گفت...
- تو ماشین بشین میام...
نگاهی انداخت و با حرص گفت...
- یالا...
از جا پریدم و سریع رفتم که داخل ماشین بشینم...
که گفت...
- کجا؟!...
به سمتش برگشتم و با مظلوم ترین حالت ممکن گفتم...
- ماشین...
سوئیچ را به سمتم گرفت...
- بدون سوئیچ ...
از دستش سوئیچ را گرفتم و داخل ماشین نشستم... نگاهی به ماشین خودم که کمی آنطرف تر پارك بود انداختم...
دست در هم پیچیدم و کالفه نگاهی به ساعت انداختم...
دو ساعتی میشد که داخل ماشین نشسته بودم...
که در ماشین باز شد و از جا پریدم...
نگاهی انداخت و دنده را عوض کرد و عقب رفت...
میترسیدم حتی حرف بزنم...
- م...
ماشینم...
- لازم نکرده میدم یکی بیاره دم خونه...
آمدم حرف بزنم و دوباره به سکوت وادارم کرد با همان لحن عصبانی اش...
- سییسس...
وسط بازار به چیزي میگم آبروریزي میشه...
و آرام گفت...
- یه کاره بلند شده بی اینکه به من بگه پاشده اومده بازار...
کمی که دور شدیم از محل کارش گفتم...
- امیرعباس اونجور که تو فکر میکنی نیست...
فریاد زد، از همان عربده هایی که دل را میلرزاند...
و شیشه هاي ماشین را هم...
- بگو چه فکري کنم وقتی زن من با خنده از ماشین یه مرد غریبه پیاده میشه...
ادامه دارد...
💖 🧚♀●◐○❀
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت60 ( 2 )
🔹 ضرورت کنترل زبان
2⃣ نکتهٔ دوم درباره حکمت ۶۰ نهجالبلاغه این است که سخن هر کسی نشانهٔ زوایای پنهان ذهن اوست.
🔻حضرت در حکمت ۱۴۸ نهج البلاغه فرمودند:
« الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ » ؛
" شخصیت هر کسی پشت زبان او پنهان است. "
3⃣ نکتهٔ سوم این است که اگر کسی زبانش بر او حاکم شد، زبان را بر خود امیر قرار داد، این عامل پستی و بی شخصیتی او خواهد شد.
🔻در حکمت دوم نهج البلاغه خواندیم که :
« هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَه » ؛
" کسی که زبان خود را بر خویش حاکم کند، خوار و پست میشود. "
4⃣ و نکتهٔ چهارم اینکه یکی از نشانههای مسلمانی واقعی از نظر امیرالمؤمنین (علیه السلام) این است که از دست و زبان ما به کسی گزندی نرسد.
🔻 مولا علی (علیه السلام) ، در بند دوم از خطبه ۱۶۷ میفرمایند: « الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ يَدِهِ و لِسَانِهِ » ؛ " مسلمان واقعی کسی است، که دیگر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند."
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🔰 خیلی از سؤالات شما پاسخهای قانعکننده دارد/ مشکل ما این است که شماها با مسئولین مربوطه گفت و شنود ندارید، این باید حل بشود
🔻رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان: مجموع این مطالبی که گفتید، خب حرفهای دل است اینها، انسان دوست میدارد بشنود این حرفها را، حرفهای دلی است. منتها خیلی از این سؤالات پاسخهای قانعکننده دارد، خیلی از این انتقادها پاسخهای حلکنندهی مشکل دارد. این جور نیست که واقعاً این اشکالی که شما حالا به ذهنتان رسیده یا خودتان یا مجموعهتان اینجا بیان کردید، این واقعاً یک بنبست باشد. نه. خیلی از اینها پاسخ دارد. البته خب در صحبتهای شما پیشنهادهایی هم بود که ممکن است بعضی از آن پیشنهادها واقعاً عملی و امکانپذیر باشد. لکن عمده اشکال و انتقاد بود. درباره خیلی از اشکال و انتقادها، نمیگویم همه آنها ،مشکل ما این است که شماها با مسئولین مربوطه گفت و شنود ندارید. این باید حل بشود.
🔺خب، صحبت حالا نیست، صحبت چهل سال پیش است، من هر هفته میرفتم دانشگاه تهران، هر هفته یک روز بدون استثنا و دانشجوها جمع میشدند، سؤالاتشان را مطرح میکردند، من جواب میدادم. خیلی از گرهها باز میشد، خیلی از عقدهها حل میشد و یک جاهایی هم بود که اشکال پاسخ نداشت، ما میفهمیدیم که بایستی برویم یک کاری بکنیم مثلاً. این را یک جوری باید درست کرد. من خب سفارش کردم به مسئولین. هم وزرا باید بیایند با شماها صحبت کنند، هم مسئولین دستگاههای مختلف، خیلی از این حرفها قابل توضیح است. بله، یک جاهایی هم ممکن است قابل توجیه نباشد. خب او میفهمد، طرف مقابل میفهمد که باید برود یک کاری بکند، اقدامی بکند. ۱۴۰۱/۲/۶
@Emam_kh