eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
17هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃﷽🍃🌸 🔻آموزشِ دعا کردن🔻 ✍ در سوره قصص، به بخشی از داستان حضرت موسی اشاره شده که: حضرت موسی، تنهایِ تنها، با ترس و خوف از شهر فرار میکنه:👇 🕋 فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ (قصص/۲۱) 💢 موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود، و هر لحظه در انتظار حادثه‌ای بود. وقتی به شهر مَدیَن میرسه، یه گوشه تنها میشینه و دعا میکنه:👇 🕋 رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ (قصص/۲۴) 💢 پروردگارا، به هر که تو بر من نازل کنی، محتاجم! ☝️ این دعای حضرت موسی، یک شاهکار تمامه؛ اصلاً کلاسِ آموزش دعاست.🙄 ✔ با اینکه فراری بود، نگفت جا میخوام. ✔ با اینکه گرسنه بود، نگفت غذا میخوام. ✔ با اینکه بیکس و تنها بود، نگفت خانواده و زن و زندگی و... میخوام. 📣 دقّت کنیم! حضرت موسی، احتیاجاتش رو برای خدا لیست نمیکنه.📝 نمیگه فلان چیز رو میخوام، فلان چیز رو نمیخوام. اصلاً به ذهنش جهت نمیده. با کلماتش خودش رو محدود نمیکنه.❌ 👌 بلکه فضایِ رو باز میگذاره، تا هر خیری، از هر کجا و هر زمان، و به هر مقدار و کیفیت، بر او بباره.😇 🍃 حضرت موسی در نهایتِ تواضع رفتار میکنه: ✔ به خدا دستور نمیده.☜ ✔ برای خدا تعیین تکلیف نمیکنه.☜ ✔ بلکه در برابرِ خدا، یک پذیرش تام میشه. چون خوب میدونه که، این خداست که صلاحِ کارش رو بهتر از خودش میدونه.😌 خدایی که خودش است، و جز از او صادر نمیشه.❤️ 👈 پس فقط کافیه با این یک رابطه‌ی عاشقانه، بر اساسِ برقرار کنه. که اگر این اتفاق بیفته، دیگه کار تمومه، و از بهترین‌ها برخوردار شده😍 ✅️ جالبه که در همین سوره، دنباله‌ی داستان می‌بینیم که، توی همین شهری که موسی غریب هست، همه چیز بهش میده: 👈 شغل، مسکن، همسر و... 💯 موسی برای خدا تعیین تکلیف نکرد. گفت خدایا! هرچی خودت صلاح میدونی و هرچی که هست، به من بده. ↶ امّا قرآن کریم در داستانِ حضرت یوسف می‌فرماید، وقتی حضرت یوسف به خواسته‌ی زلیخا تن نداد: 🕋 لَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ (یوسف/۳۲) 💢 زلیخا گفت: اگر آنچه را به او دستور میدهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد. 🕋 قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ (یوسف/۳۳) 💢 یوسف گفت: «پروردگارا! نزد من محبوبتر است، از آنچه اینها مرا به سوی آن می‌خوانند.» 👈 بقیه‌ی ماجرا رو هم میدونیم، که حضرت یوسف سالها زندانی شد.⛓ ❌ حضرت یوسف در دعای خودش، برای خدا مصداق تعیین کرد. گفت خدایا من میخوام. خدا هم او رو زندانی کرد. ✅️ امّا حضرت موسی برای خدا مصداقی تعیین نکرد. نگفت خدایا چی میخوام. فقط گفت خدایا هرچی است بر من نازل کن. خدا هم همه چیز بهش داد. 🔚 نتیجه‌گیری: در برای خدا تعیین تکلیف نکنیم: 👈 خدایا من فلان دختر، یا فلان پسر رو میخوام. 👈 خدایا من فلان رشته رو قبول بشم. 👈 خدایا من فلان شغل رو بتونم به دست بیارم. 👈 خدایا من فلان خونه رو بتونم بخرم. 👈 خدایا فلان کاندید رای بیاره، فلانی رای نیاره. 👈 خدایا... همیشه در مورد هر موضوعی در زندگی که می‌کنیم، بگیم: ✔ خدایا! تو و صلاح ما رو در مورد این موضوع (ازدواج، شغل، تحصیل و...) بهتر میدونی، ✔ هرچی که ما هست، برامون رقم بزن.😌
✍️ قسمت_بیستم 💠 از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم را می‌شنیدم و تلاش می‌کردم از زمین بلند شوم که صدای بعدی در سرم کوبیده شد و تمام تنم از ترس به زمین چسبید. یکی از مقام به سمت زائران دوید و فریاد کشید :«نمی‌بینید دارن با تانک اینجا رو می‌زنن؟ پخش شید!» 💠 بدن لمسم را به‌سختی از زمین کَندم و پیش از آنکه به کنار حیاط برسم، گلوله بعدی جای پایم را زد. او همچنان فریاد می‌زد تا از مقام فاصله بگیریم و ما می‌دویدیم که دیدم تویوتای عمو از انتهای کوچه به سمت مقام می‌آید. 💠 عباس پشت فرمان بود و مرا ندید، در شلوغی جمعیت به‌سرعت از کنارم رد شد و در محوطه مقابل مقام ترمز کشید. برادرم درست در آتش رفته بود که سراسیمه به سمت مقام برگشتم. رزمنده‌ای کنار در ایستاده و اجازه ورود به حیاط را نمی‌داد و من می‌ترسیدم عباس در برابر گلوله تانک شود که با نگاه نگرانم التماسش می‌کردم برگردد و او در یک چشم به هم زدن، گلوله‌های خمپاره را جا زد و با فریاد شلیک کرد. 💠 در سه گلوله تانک که به محوطه مقام زدند، با چند خمپاره داعشی‌ها را در هم کوبید، دوباره پشت فرمان پرید و به‌سرعت برگشت. چشمش که به من افتاد با دستپاچگی ماشین را متوقف کرد و همزمان که پیاده می‌شد، اعتراض کرد :«تو اینجا چیکار می‌کنی؟» 💠 تکیه‌ام را به دیوار داده بودم تا بتوانم سر پا بایستم و از نگاه خیره عباس تازه فهمیدم پیشانی‌ام شکسته است. با انگشتش خط را از کنار پیشانی تا زیر گونه‌ام پاک کرد و قلب نگاهش طوری برایم تپید که سدّ شکست و اشک از چشمانم جاری شد. 💠 فهمید چقدر ترسیده‌ام، به رزمنده‌ای که پشت بار تویوتا بود اشاره کرد ماشین را به خط مقدم ببرد و خودش مرا به خانه رساند. نمی‌خواستم بقیه با دیدن صورت خونی‌ام وحشت کنند که همانجا کنار حیاط صورتم را شستم و شنیدم عمو به عباس می‌گوید :«داعشی‌ها پیغام دادن اگه اسلحه‌ها رو تحویل بدیم، کاری بهمون ندارن.» 💠 خون در صورت عباس پاشید و با عصبانیت صدا بلند کرد :«واسه همین امروز مقام رو به توپ بستن؟» عمو صدای انفجارها را شنیده بود ولی نمی‌دانست مقام حضرت مورد حمله قرار گرفته و عباس بی‌توجه به نگرانی عمو، با صدایی که از غیرت و غضب می‌لرزید، ادامه داد :«خبر دارین با روستای بشیر چیکار کردن؟ داعش به اونا هم داده بود، اما وقتی تسلیم شدن ۷۰۰ نفر رو قتل عام کرد!» 💠 روستای بشیر فاصله زیادی با آمرلی نداشت و از بلایی که سرشان آمده بود، نفسم بند آمد و عباس حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد :«می‌دونین با دخترای بشیر چیکار کردن؟ تو بازار حراج‌شون کردن!» دیگر رمقی به قدم‌هایم نمانده بود که همانجا پای دیوار زانو زدم، کابوس آن شب دوباره بر سرم خراب شد و همه تنم را تکان داد. 💠 اگر دست داعش به می‌رسید، با عدنان یا بی عدنان، سرنوشت ما هم همین بود، فروش در بازار موصل! صورت عباس از عصبانیت سرخ شده بود و پاسخ داعش را با داد و بیداد می‌داد :«این بی‌شرف‌ها فقط می‌خوان ما رو بشکنن! پاشون به شهر برسه به صغیر و کبیرمون رحم نمی‌کنن!» 💠 شاید می‌ترسید عمو خیال شدن داشته باشد که مردانه اعتراض کرد :«ما داریم با دست خالی باهاشون می‌جنگیم، اما نذاشتیم یه قدم جلو بیان! اومده اینجا تا ما تسلیم نشیم، اونوقت ما به امان داعش دل خوش کنیم؟» اصلاً فرصت نمی‌داد عمو از خودش دفاع کند و دوباره خروشید :«همین غذا و دارویی که برامون میارن، بخاطر حاج قاسمِ که دولت رو راضی می‌کنه تو این جهنم هلی‌کوپتر بفرسته!» 💠 و دیگر نفس کم آورد که روبروی عمو نشست و برای مقاومت التماس کرد :«ما فقط باید چند روز دیگه کنیم! ارتش و نیروهای مردمی عملیات‌شون رو شروع کردن، میگن خیلی زود به آمرلی می‌رسن!» عمو تکیه‌اش را از پشتی برداشت، کمی جلو آمد و با غیرتی که گلویش را پُر کرده بود، سوال کرد :«فکر کردی من تسلیم میشم؟» و در برابر نگاه خیره عباس با قاطعیت داد :«اگه هیچکس برام نمونده باشه، با همین چوب دستی با داعش می‌جنگم!» 💠 ولی حتی شنیدن نام امان‌نامه حالش را به هم ریخته بود که بدون هیچ کلامی از مقابل عمو بلند شد و از روی ایوان پایین آمد. چند قدمی از ایوان فاصله گرفت و دلش نیامد حرفی نزند که به سمت عمو برگشت و با صدایی گرفته را گواه گرفت :«والله تا وقتی زنده باشم نمیذارم داعش از خاکریزها رد بشه.» و دیگر منتظر جواب عمو نشد که به سرعت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت... ادامه_دارد ✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد,
✍️ قسمت_سی_و_سوم 💠 دیگر گرمای هوا در این دخمه نفسم را گرفته و وحشت این جسد نجس، قاتل جانم شده بود که هیاهویی از بیرون به گوشم رسید و از ترس تعرض دوباره انگشتم سمت ضامن رفت. در به ضرب باز شد و چند نفر با هم وارد خانه شدند. از شدت ترس دلم می‌خواست در زمین فرو روم و هر چه بیشتر در خودم مچاله می‌شدم مبادا مرا ببینند و شنیدم می‌گفتند :«حرومزاده‌ها هر چی زخمی و کشته داشتن، سر بریدن!» و دیگری هشدار داد :«حواست باشه زیر جنازه بمب‌گذاری نشده باشه!» 💠 از همین حرف باور کردم رؤیایم تعبیر شده و نیروهای سر رسیده‌اند که مقاومتم شکست و قامت شکسته‌ترم را از پشت بشکه‌ها بیرون کشیدم. زخمی به بدنم نبود و دلم به قدری درد کشیده بود که دیگر توانی به تنم نمانده و در برابر نگاه خیره فقط خودم را به سمت‌شان می‌کشیدم. یکی اسلحه را سمتم گرفت و دیگری فریاد زد :«تکون نخور!» 💠 نارنجکِ در دستم حرفی برای گفتن باقی نگذاشته بود، شاید می‌ترسیدند باشم و من نفسی برای دفاع از خود نداشتم که را روی زمین رها کردم، دستانم را به نشانه بالا بردم و نمی‌دانستم از کجای قصه باید بگویم که فقط اشک از چشمانم می‌چکید. همه اسلحه‌هایشان را به سمتم گرفته و یکی با نگرانی نهیب زد :« نباشه!» زیبایی و آرامش صورت‌شان به نظرم شبیه عباس و حیدر آمد که زخم دلم سر باز کرد، خونابه غم از چشمم جاری شد و هق هق گریه در گلویم شکست. 💠 با اسلحه‌ای که به سمتم نشانه رفته بودند، مات ضجه‌هایم شده و فهمیدند از این پیکر بی‌جان کاری برنمی‌آید که اشاره کردند از خانه خارج شوم. دیگر قدم‌هایم را دنبال خودم روی زمین می‌کشیدم و می‌دیدم هنوز از پشت با اسلحه مراقبم هستند که با آخرین نفسم زمزمه کردم :«من اهل هستم.» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، با عصبانیت پرسیدند :«پس اینجا چیکار می‌کنی؟» 💠 قدم از خانه بیرون گذاشتم و دیدم دشت از ارتش و نیروهای مردمی پُر شده و خودروهای نظامی به صف ایستاده اند که یکی سرم فریاد زد :«با بودی؟» و من می‌دانستم حیدر روزی همرزم‌شان بوده که به سمت‌شان چرخیدم و شهادت دادم :«من زن حیدرم، همون‌که داعشی‌ها کردن!» ناباورانه نگاهم می‌کردند و یکی پرسید :«کدوم حیدر؟ ما خیلی حیدر داریم!» و دیگری دوباره بازخواستم کرد :«اینجا چی کار می‌کردی؟» با کف هر دو دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و آتش مصیبت حیدر خاکسترم کرده بود که غریبانه نجوا کردم :«همون که اول شد و بعد...» و از یادآوری ناله حیدر و پیکر دست و پا بسته‌اش نفسم بند آمد، قامتم از زانو شکست و به خاک افتادم. 💠 کف هر دو دستم را روی زمین گذاشته و با گریه گواهی می‌دادم در این مدت چه بر سر ما آمده است که یکی آهسته گفت :«ببرش سمت ماشین.» و شاید فهمیدند منظورم کدام حیدر است که دیگر با اسلحه تهدیدم نکردند، خم شد و با مهربانی خواهش کرد :«بلند شو خواهرم!» با اشاره دستش پیکرم را از روی زمین جمع کردم و دنبالش جنازه‌ام را روی زمین می‌کشیدم. چند خودروی تویوتای سفید کنار هم ایستاده و نمی‌دانستم برایم چه حکمی کرده‌اند که درِ خودروی جلویی را باز کرد تا سوار شوم. 💠 در میان اینهمه مرد نظامی که جمع شده و جشن شکست آمرلی را هلهله می‌کردند، از شرم در خودم فرو رفته و می‌دیدم همه با تعجب به این زن تنها نگاه می‌کنند که حتی جرأت نمی‌کردم سرم را بالا بیاورم. از پشت شیشه ماشین تابش خورشید آتشم می‌زد و این جشن بدون حیدر و عباس و عمو، بیشتر جگرم را می‌سوزاند که باران اشکم جاری شد و صدایی در سکوتم نشست :«نرجس!» 💠 سرم به سمت پنجره چرخید و نه فقط زبانم که از حیرت آنچه می‌دیدم حتی نفسم بند آمد. آفتاب نگاه به چشمانم تابید و هنوز صورتم از سرمای ترس و غصه می‌لرزید. یک دستش را لب پنجره ماشین گرفت و دست دیگرش را به سمت صورتم بلند کرد. چانه‌ام را به نرمی بالا آورد و گره گریه را روی تار و پود مژگانم دید که حالم نفسش به تپش افتاد :«نرجس! تو اینجا چی‌کار می‌کنی؟» 💠 باورم نمی‌شد این نگاه حیدر است که آغوش گرمش را برای گریه‌هایم باز کرده، دوباره لحن مهربانش را می‌شنوم و حرارت سرانگشت را روی صورتم حس می‌کنم. با نگاهم سرتاپای قامت رشیدش را بوسه می‌زدم تا خیالم راحت شود که سالم است و او حیران حال خرابم نگاهش از غصه آتش گرفته بود... ادامه_دارد....... ✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد
. 🔴رفتارهای مشکوک مدیران غربگرا تحت پوشش کرونا 💠 حجت الاسلام احمد پناهیان : 🔶 کسینجر صریحا میگوید ویروس در خدمت ایجاد است؛ یعنی در خدمت حاکمیت استکبار. کسانیکه نمیخواهند قبول کنند این جنگ بیولوژیکی است، مشکل از نفهمیدنشان است. 🔷 ابتدای سال رهبرانقلاب به نیروهای مسلح دستور دادند با توجه محتمل بودن جنگ بیولوژیک ،با هماهنگی وزارت بهداشت وارد عرصه مبارزه با این ویروس شوند. اما این فرمان گرفته شد و همه امور به دست ستاد ملی مبارزه با کرونا افتاد. 🔶 بنا بود ستاد کل نیروهای مسلح در زمینه پزشکی و بهداشت با وزارت بهداشت کند، اما در زمینه جنگ بیولوژیک تحقیق و مطالعه و مبارزه کند. دولت و رییس جمهور ما که به هیچ عنوان حاضر نیست بپذیرد این است و معتقدند ۷۰ درصد از مردم میگیرند! 🔷 رییس جمهور میگوید این یک بیماری جهانی است و باید آن را بپذیریم و چاره ای نیست! این چه حرفی است؟ یعنی شویم؟! اگر هم کسی با وزارت بهداشت داشته باشد، چرا نباید حرفش به جایی برسد؟! 🔶 چرا ما باید انقدر با سازمان بهداشت جهانی داشته باشیم، و در عین حال را هم بدهیم؟ مراسمات اربعین و ایام ٢٨صفر تعطیل شد، آیا اوضاعمان بهتر شد؟ در عراق مراسمات چند میلیونی در عاشورا و اربعین برگزار شد؛ علائمش هم سفید شد. 🔷 جواب این سوالها را باید بدهید و مردم را کنید. اگر نمیتوانید، کار را دست ستاد نیروهای مسلح بسپارید. البته ما به تأکید رهبرمعظم انقلاب و شیوه نامه ستاد کرونا همه ماسک میزنیم، این هم چون است خیلی هم مهم است. 🔶 چین رسما اعلام کرد به کمک چین توانست کرونا را کنترل کند، نه با جهانی. چرا ما اصرار داریم وضعیت را طبق برنامه بهداشت جهانی پیش ببریم؟در حالیکه سابقه و عقبه آن را بخوبی میشناسیم؟! @Emam_kh
🕊🥀••♧۰۰﷽۰۰♧••🥀🕊 🍀شرح زیارت جامعه ی کبیره اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَهلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ ✍باد، طوفان، یه چیزایی را بالا می بره که نباید، و یک چیزهایی را پایین میاره که نباید. گرد، خاک، خس، خاشاک رو بالا می بره درختان تنومند، بلند، شاخه های سبز رو می شکند، خرد میکنه و پایین میاره. بی حساب کار می کنه بی کتاب کار می کنه. ☘◾️خدا باد نیست، خدا طوفان نیست، خدا باران باره ؛ دیدید باران که میاد آن خس و خاشاک ها و گرد و غبارهای که بالا هستند میاره پایین، اون گل ها اون ریاحین که پایین هستند میاره بالا و رشد میده. 🕊🌸چرا خدا اهل بیت را اینقدر در عالم بالا برد؟ چرا اینقدر برجسته کرد؟ چون گل های عالم بودند اهلیتش را داشتند این اهلیت از اون هست که در همین سلام نخست زیارت جامعه بهش اشاره میشه اَلسَّلامُ عَلَيكم يا أَهلَ بَيتٍ النَبُوَّة 🔹این بار خودش را داره معنای خودش را داره و حاکی از اهلیت اونهاست یعنی اگر خدا شما را بالا برد، اوج داد، برجسته کرد، چون انسان های سزاوار بودید، شایسته ای بودید، به قول حافظ: من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند ☘◾️اون چیزی که به این ها بخشیده بود افتادگی در برابر خدا بود، فقط در برابر خدا سر خم می کردند فقط در برابر خدا خم می شدند، فقط در برابر خدا به خاک می افتادند و او بودند۰ 📚استاد رنجبر @Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیه 83 سوره آل عمران 🌸 أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى الْسَّماَوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعَاً وَكَرْهاً وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ 🍀 ترجمه: آیا آنها به غير از دین خدا (دینى) مى طلبند؟ در حالى كه هر كه در آسمانها و زمین است، خواه ناخواه فقط تسلیم اوست و به سوى او بازگردانده مى شوند. 🌷 : آیا به غیر از 🌷 : طلب می کنند، می جویند 🌷 : تسليم آورد 🌷 : آسمان ها 🌷 : زمين 🌷 : اختيار 🌷 : ميل نداشتن، بى اختيار 🌷 : بازگردانده می شوند. 🌸 در اینجا بحث درباره آغاز می شود و توجه یهود و نصارا و پیروان ادیان گذشته را به آن جلب می کند. در ابتدای آیه می فرماید: أفغیر دين الله يبغون: آيا آنها به غیر از دین خدا (دینی) می طلبند؟ منظور از دین خدا، همین دین اسلام است. در ادامه آیه می فرماید: و له أسلم من فى السماوات و الأرض طوعا و كرها و إليه يرجعون: و در حالى كه هر که در آسمان ها و زمین است، خواه یا ناخواه تسلیم او شده اند و به سوی او باز گردانده می شوند. یعنی تسلیم در برابر فرمان خداوند می باشد. موجودات آسمان ها و زمین، همگى تسلیم خداوند هستند. 🌸 منظور از من فی السماوات و الأرض يعنى هر آنچه در آسمان ها و زمین است که هم شامل موجودات عاقل و هم غیر عاقل می باشد. و کلمه طوعا که به معنای اختیار است اشاره به موجودات عاقل و مؤمنان است که از روی اختیار تسلیم خدا هستند. و کلمه کرها که به معنای بی اختیار است اشاره به موجودات غیر عاقل و افراد بی ایمان است. افراد بی ایمان تنها به هنگام گرفتاری و مشکلات ، را می خوانند و در این شرایط از روی بی اختیار تسلیم او هستند. نور آفتاب که به دریاها می تابد و بخار آب که از دریا بر می خیزد و قطعات ابر که به هم پیوند می خورند قطره های باران که از آسمان فرو می ریزند و درختانی که رشد می کنند و گل هایی که شکفته می شوند همه تسلیم خدا هستند. 🔹 پيام های آیه83سوره آل عمران 🔹 ✅ انتخاب راه غیر خدا، با حركت هستی سازگار نیست. «أفغیر دین اللّه یبغون و له اسلم» ✅ حقیقت دین، است. «أفغیر دین اللّه یبغون و له اسلم...» ✅ ، دائماً در جستجوى راه و روشى است و گرایش به مكتب در نهاد او قرار دارد. ✅ اگر تسلیم خداست، چرا ما تسلیم نباشیم؟ «له اسلم من فى السموات والارض» ✅ اگر پایان كار ما خداست، چرا از همان اوّل رو به سوى او نكنیم؟ «الیه یرجعون»پیامبرصلى الله علیه وآله فرمودند: منظور از «من فى السماوات» ملائكه مى باشند. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 آیه 65 سوره نساء 🌸 فَلَا و رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيَما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَايَجِدُواْ فِى أَنْفُسِهِمْ حَرَجَاً مِّمَّا قَضَيْتَ و َيُسَلِّمُواْ تَسْلِيماً 🍀 ترجمه: نه چنین است؛ قسم به پرودگارت، كه ایمان نمى آورند مگر آنکه تو را در آنچه میان خود نزاع و اختلاف دارند داور قرار دهند؛ سپس از قضاوتی که کرده ای در دل خود هیچگونه احساس ناراحتى نداشته باشند و به طور کامل تسلیم باشند. 🌷 : ايمان نمى آورند 🌷 : تو را داور قرار دهند 🌷 : شجر در اصل درخت است ولی معنای دیگر آن نزاع و اختلاف و مشاجره است. از آنجایی که نزاع میان دو نفر مانند برگ و شاخه درخت مختلط است به نزاع مشاجره می گویند. 🌷 : نمی یابند، نداشته باشند 🌷 : ناراحتی 🌷 : قضاوت کرده ای 🌷 : به طور کامل تسلیم باشند. 🔴 : این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. زبیربن عوام که از مهاجران بود با یكى از انصار که از مسلمانان مدینه بود بر سر آبیارى نخلستان های خود که در کنار هم قرار داشتند اختلافی پیدا کردند و هر دو برای حل اختلاف خدمت صلی الله علیه و آله و سلم رسیدند ، پیامبر قضاوت كرد كه چون قسمت بالاى باغ، از زبیر است، اوّل او آبیارى كند. مرد انصارى که از مسلمانان مدینه بود از قضاوت عادلانه پیامبر ناراحت شد و گفت: چون زبیر، پسر عمه توست، به نفع او داورى كردى! رنگ پیامبر پرید و این آیه نازل شد و به مسلمانان هشدار داد. 🌸 در این آیه سوگند یاد می کند و به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: فلا و ربک لا یؤمنون : چنین نیست ، به پروردگارت که ایمان نمی آورند. یعنی قسم به پروردگارت به این سادگی نیست که هر کسی دارد و نشانه هایی دارد که در ادامه آیه به آن می پردازیم. حتى يحكموک فیما شجر بینهم: مگر آنکه تو را در آنچه میان خود نزاع و اختلاف دارند داور قرار دهند سپس می فرماید: ثم لا یجدوا فی أنفسهم حرجا مما قضيت و يسلموا تسليما: سپس از قضاوتی که کرده ای در دل خود هیچگونه احساس ناراحتی نداشته باشند و به طور کامل باشند. یعنی این داوری خواه به سود آنها باشد یا به زیان آنها باشند علاوه بر اینکه اعتراض نکنند نشوند. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر كسانى اهل نماز و حج و زكات باشند، ولى نسبت به كارهاى پیامبر صلى الله علیه وآله سوءظن داشته باشند، در حقیقت نیستند. سپس این آیه را تلاوت فرمودند. 🔴 براساس این آیه از نشانه های اهل ایمان راستین سه مورد است: 1⃣ : در هنگام اختلافات سراغ پیامبر و اهل بیت علیهم السلام می روند. 2⃣ : وقتی مراجعه کردند و اگر نظر پیامبر اسلام و اهل بیت علیهم السلام خلاف نظر آنها بود باید بپذیرند. 3⃣ : مطابق آن قضاوت و داوری که پیامبر و اهل بیت علیهم السلام انجام دادند باید عمل کرد. 🌸 اما اگر کسی خلاف این سه مورد عمل کرد نشان می دهد که ایمانش واقعی نیست و ایمانی در ندارد. امروزه باید به قوانین اسلامی مراجعه کرد که همان سخن پیامبر و اهل بیت علیهم السلام و می باشد و مطابق آنها عمل کرد. 🔹 پيام های آیه 65 سوره نساء 🔹 ✅ به جاى طاغوت، داورى را نزد پیامبر می برند. ✅ نسبت به قضاوت پیامبر، سوءظن ندارند. ✅ فرمان پیامبر را با دلگرمى می پذیرند و تسلیم او هستند. ✅ ، علاوه بر تسلیم ظاهرى، به ابعاد روحى و تسلیم قلبى توجّه كامل دارد. ✅ وجوب تسلیم در برابر قضاوت پیامبر، نشان پیامبر است. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیات 66 تا 68 سوره نساء 🌸 وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُواْ أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُواْ مِنْ دِيَارِكُم مَّافَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِّنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُواْ مَا يُوْعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْراً لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتا (66) و إذا لأتيناهم من لدنا اجرا عظيما (67) و لهديناهم صراطا مستقيما (68) ً 🍀 ترجمه: و اگر به آنان دستور مى داديم كه یكدیگر را بكشید و یا از سرزمین خود بیرون روید، جز افرادى کمی از آنها ، این دستور را انجام نمى دادند و اگر آنان به آنچه پند داده مى شوند عمل مى كردند، برایشان بهتر و در پایدارى مؤثرتر بود. (66) و ما نیز در این صورت به طور یقین از نزد خود پاداشی بزرگ به آنان عطا می کردیم. (67) و قطعا آنان را به راهی راست هدایت می کردیم (68) 🌸 این آیات همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. در آیه 66 سوره نساء براى تکمیل بحث آیه گذشته درباره کسانی که از داوری های عادلانه صلی الله علیه و آله گاهی احساس ناراحتی می کردند مى فرمايد: و لو أنا كتبنا عليهم أن اقتلوا أنفسكم أو اخرجوا من دياركم ما فعلوه إلا قليل منهم: و اگر به آنان دستور می دادیم که یکدیگر را بکشید و یا از سرزمین خود بیرون روید، جز افراد کمی از آنها این دستور را انجام نمی دادند. یعنی می توانستیم تکالیف سنگین و طاقت فرسایی به آنها بدهیم که کفاره بت پرستی و گناهان بزرگ باشد ولی این کار را نکردیم این ها که درباره آبیاری کردن یک نخلستان و قضاوت عادلانه تسلیم نیستند چگونه می توانند از عهده امتحانات دیگر در آیند. 🌸 مثلا اگر به آنان می گفتیم یکدیگر را بکشید و یا از سرزمین خود مهاجرت کنید و بیرون روید چگونه می توانستند در مقابل آن طاقت بیاورند البته ما چنین دستوری به آنها ندادیم اگر هم این دستور را می دادیم فقط عده کمی از آنها بودند و بدون چون و چرا انجام می دادند. سپس در ادامه آیه 66 سوره نساء به دو فايده از انجام دستورات اشاره کرده و می فرماید: و لو أنهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيرا لهم و أشد تثبيتا: و اگر آنان به آنچه پند داده می شوند عمل می کردند، برایشان بهتر بود و در پایداری مؤثرتر بود. اگر موعظه های و را بپذیرند هم به سودشان است و هم باعث تقویت آنها می شود. 🌸 سپس در آیه 67 سوره نساء سومين فايده و در برابر خدا را بيان کرده و می فرماید: و إذا لأتيناهم من لدنا اجرا عظيما: و ما نيز در اين صورت به طور يقين از نزد خود پاداش بزرگی به آنان عطا می کردیم. و در آیه 68 سوره نساء چهارمین فایده تسلیم و اطاعت در برابر را بیان کرده و می فرماید: و لهدیناهم صراطا مستقیما: و قطعا آنان را به راهی راست هدایت می کردیم. 🔹 پيام های آیات66تا68سوره نساء 🔹 ✅ باید خود را بسنجند، كه اگر فرمان سختى صادر شد، در برابر آن چگونه خواهند بود؟ ✅ هنگام ، افراد كمترى از عهده ى انجام تكلیف و اثبات ادعا برمى آیند. ✅ فرمان كفر به و رجوع به پیامبر و تسلیم قضاوت هاى او بودن، موعظه و خیرخواهى الهى است. ✅ و در گرو عمل است. ✅ مواعظ خداوند است. ✅ هرچه در راه گام برداریم، ثبات قدم و ایمان بیشتر مى شود. ✅ هرچند به ظاهر ناخوشایند و سخت باشد، ولى به خیر و صلاح انسان است. ✅ رسیدن به ، ثبات قدم، اجر بزرگ و رهیابی مستقیم، در سایه عمل به مواعظ و پشتکار انسان است. ✅ گام نهادن در راه ، سبب رسیدن به خیر بالاتر و بیشتر می شود. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🔴 یعنی ... 🔺يعنى رهايى انسان از و و در برابر هر چيز و هركس به جز خدا؛ 🔺يعنى گسستن بندهاى سلطه‌ى نظامهاى بشرى؛ 🔺يعنى شكستن طلسم ترس از قدرتهاى شيطانى و مادّى؛ 🔺يعنى تكيه بر اقتدارات بى‌نهايتى كه خداوند در نهاد قرار داده و از او بكارگيرى آن‌ها را همچون فريضه‌يى تخلف‌ناپذير، طلب كرده است؛ 🔺يعنى به الهى در پيروزى مستضعفين بر ستمگران و مستكبرين به شرط و و ؛ 🔺يعنى دل بستن به رحمت خدا و نهراسيدن از احتمال شكست؛ 🔺يعنى استقبال از زحمات و خطراتى كه در راه تحقق وعده‌ى الهى، آدمى را تهديد مى‌كند؛ 🔺يعنى مشكلات راه را به حساب خدا گذاشتن و خود را به پيروزى حتمى و نهايى داشتن؛ 🔺يعنى در مبارزه، چشم به عالى كه نجات از هرگونه ستم و تبعيض و جهل و شرك است دوختن و عوض ناكامی هاى شخصى و ميان راهى را نزد خدا جستن؛ 🔺و خلاصه يعنى خود را مرتبط و متصل به اقيانوس لا يزال قدرت و الهى ديدن و به سمت هدف اعلى، با و بى‌تشويش شتافتن. ✅همه‌ى عزت و اعتلايى كه به مسلمين وعده داده شده، در سايه‌ى چنين و درك روشن و عميقى از توحيد است. ✍رهبر معظم انقلاب 69/3/10 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 تئوری ، مُکمّلِ تئوری است. 🔰 آیت‌الله میرباقری: 🔹 سه تئوری وجود دارد: ۱. تئوری جنگ. ۲. تئوری تسلیم. ۳. تئوری مقاومت. 🔹 تئوری جنگ، مالِ آمریکا و چند کشور اروپایی و رژیم صهیونیستی است. آمریکایی‌ها بودند که بعد از فروپاشی شوروی، نظریۀ جنگ تمدن‌ها را مطرح کردند و براساس این نظریه، مرزهای خونین بین کشورها و‌ تمدن‌ها تعریف کردند و وارد جنگ با دنیای اسلام شدند. بعدها روشنفکران آمریکایی در نامه به بوش کوچک نوشتند که جنگ آمریکا در خاورمیانه، به‌نفع لیبرال‌دموکراسی است و اگر هم در آن از سلاح‌های غیرمتعارف استفاده کنی، این جنگ، یک جنگ اخلاقی محسوب می‌شود! 🔹 مُکَمّلِ تئوری جنگ، «تئوری تسلیم» است. تئوری جنگ آن‌هنگامی موفق می‌شود که طرف مقابلش تسلیم شود! این تئوری می‌گوید چون نظام استکباری قدرت و زور دارد، ما باید تسلیم شویم: در کفِ شیرِ نرِ خون‌خواره‌ای غیرِ تسلیم و رضا کو چاره‌ای! 🔹 تئوری تسلیم در برابر استکبار، تئوری جریان «اسلام آمریکایی» در منطقه است. 🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 بعضی‌ها با عناوینی مثل «اسلام رحمانی»، گویا متعهدند اسلام را براساس تسلیم‌شدن در برابر مستکبرین خوانش کنند! 🔰 آیت‌الله میرباقری: غرب، دوگانۀ کاذبِ «یا یا » را ایجاد کرد تا مسلمانان را به انتخاب یکی این دو راه مجبور کند! مسیر سومی وجود دارد که همان استقامت و در برابر استکبار است. بعضی‌ها با عناوینی مثل «اسلام رحمانی»، گویا متعهدند اسلام را براساس تسلیم‌شدن در برابر مستکبرین خوانش کنند! @Emam_kh