#short_story #unit11 #level2
داستان کوتاه
Dinosaur Drawings
It was the worst morning ever. When Carl woke up, he realized that he didn’t do his astronomy and chemistry homework. Also, the forecast called for rain and that would affect baseball practice. Suddenly, his mother yelled, “Take out the garbage right now!” When Carl returned from taking the garbage outside, he was all wet. “What a terrible day,” he said.
طراحیهای دایناسور
آن روز صبح بدترین صبح زندگی تا به حال بود. وقتی کارل از خواب بیدار شد، متوجه شد که تکالیف نجوم و شیمیاش را انجام نداده است. همچنین، پیشبینی آب و هوا باران را نشان میداد و این میتوانست بر تمرین بیسبال تأثیر بگذارد. ناگهان، مادرش فریاد زد: «همین الآن آشغالها را بیرون ببر!» وقتی کارل از بیرون بردن آشغالها بازگشت، او کاملاً خیس شده بود. او گفت «چه روز بدی».
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
He walked to class. He put his umbrella on the shelf and sat in the third row. But the teacher asked why Carl’s umbrella was on the floor. He told her not to blame him. But she sent him to the principal out of spite.
Next, he took a geography test. Despite studying, Carl didn’t know the answers. He started drawing lightly on his paper.
Carl drew a huge dinosaur. What if it were real? He saw it in his mind.
او به کلاس رفت. او چترش را روی قفسه گذاشت و در ردیف سوم نشست. اما معلم پرسید که چرا چتر کارل روی زمین است. او (کارل) به او (معلم) گفت که او (کارل) را سرزنش نکند. اما او از روی بدخواهی او را به دفتر مدیر فرستاد.
بعدا، او یک آزمون جغرافیا داد. با وجود مطالعه، کارل پاسخها را نمیدانست. او به آرامی شروع به طراحی کردن روی کاغذش کرد.
کارل یک دایناسور بزرگ طراحی کرد. اگر آن واقعی بود چه میشد؟ او آن را در ذهنش دید.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
Carl’s class said he was a genius for having a dinosaur. It could interfere with math class, too! Soon, Carl’s fame spread through school.
He taught his dinosaur to be very gentle and put it on exhibit. But admission would only be given to those classmates who paid him a fee. His idea was super.
“It’s time to turn in your tests,” the teacher said. Carl looked at his paper. As he was dreaming in class, he hadn’t finished the test!
همکلاسی های کارل گفتند که او یک نابغه است برای اینکه یک دایناسور دارد. این میتوانست بر کلاس ریاضی نیز تأثیر بگذارد! به زودی، شهرت کارل در مدرسه پخش شد.
او به دایناسورش یاد داد که بسیار ملایم باشد و آن را در معرض نمایش گذاشت. اما ورودی تنها به کسانی داده میشد که هزینهای به او میپرداختند. ایده او فوقالعاده بود.
معلم گفت «وقت تحویل آزمونها است». کارل به برگه اش نگاه کرد. چون او در کلاس خواب آلود بود ( ذهنش در حال سیر در افکار یا رویاها بود)، آزمون را تمام نکرده بود!
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس ۱۱✔️
🔄 میانبر به ابتدای درس ۱۱ سطح ۲
eitaa.com/Essential_English_Words/5496
🔄 میانبر به دروس سطح ۱
eitaa.com/Essential_English_Words/4875
گروه چت و رفع اشکال
eitaa.com/joinchat/4007067660C53e1dcc71d
اصطلاحات ، پادکست ، داستان صوتی
تقویت مهارت شنیداری، گفتاری 👇
🌺 @English_House
الهی عظم البلا...
به نیت تعجیل در فرج امام زمان مان از امشب تا چهل شب دعای الهی عظم البلا هر شب راس ساعت ۱۰
#نشر_حداکثری
#verb #unit12 #level2
abuse [əˈbjuːz] v.
To abuse someone or something means to hurt them on purpose.
→ The mean man abused his dog when it barked too loudly.
توهین کردن ، بدزبانی کردن، فحاشی کردن، پرخاش کردن، بدرفتاری کردن نسبت به، سوء استفاده کردن
کلمه abuse از کسی یا چیزی به معنی آسیب رساندن عمدی به آنها است.
→ مرد بد وقتی سگش زیاد پارس میکرد، به او پرخاش می کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit12 #level2
afford [əˈfɔːrd] v.
To afford something means you have enough money to pay for it.
→ I’ve been saving my money, so I can afford to buy a new bike.
استطاعت مالی داشتن ، از عهده برآمدن، توانایی خرید
کلمه afford چیزی به معنی داشتن پول کافی برای پرداخت برای آن چیز است.
→ من پولام را پس انداز کردهام تا بتوانم یک دوچرخه جدید بخرم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit12 #level2
bake [beɪk] v.
To bake means to cook food with heat.
→ My sister is a good cook. She bakes delicious cakes.
پختن ، طبخ کردن
کلمه bake به معنی پختن غذا با حرارت است.
→ خواهرم آشپز خوبی است. او کیکهای خوشمزه میپزد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit12 #level2
bean [bi:n] n.
A bean is a plant seed that is good to eat.
→ There are many different kinds of beans to eat.
حبوبات ، لوبیا، انواع گیاهان بنشن زا از تیره ی نخودها که شامل گیاهان نخود و لوبیا و باقلا و بقولات دیگر می گردد
یک bean دانهای از گیاه است که خوردنش خوب است.
→ انواع مختلف زیادی حبوبات برای خوردن وجود دارد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸