eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان کوتاه The Deer and His Image A deer told himself every day, “I am the most handsome deer in the forest. My large chest is a symbol of my power. And my beautiful horns impress other animals.” But he did not like his legs and hooves*. “My legs are narrow, and my hooves are ugly. They do not satisfy me.” One day, the deer saw a big dog. The deer made some noise and disturbed the dog. The dog woke up and chased him. The deer felt terror. He screamed. He did not want to be a victim, so he ran into the forest. His strong legs helped him run fast. گوزن و تصویر او گوزنی هر روز به خودش می‌گفت: «من زیباترین گوزن جنگل هستم. سینه بزرگم نماد قدرتمندی من است. و شاخ‌های زیبایم دیگر حیوانات را تحت تأثیر قرار می‌دهد.» اما او از پاها و سم‌هایش خوشش نمی‌آمد. «پاهایم باریک هستند و سم‌هایم زشت هستند. آن‌ها مرا راضی نمی‌کنند.» یک روز، گوزن یک سگ بزرگ را دید. گوزن صدایی کرد و سگ را آشفته کرد. سگ بیدار شد و او را تعقیب کرد. گوزن احساس ترس کرد. او فریاد زد. او نمی‌خواست قربانی شود، بنابراین به جنگل فرار کرد. پاهای قوی‌اش به او کمک کرد تا سریع بدود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
His pale brown hooves were hard, so they were not sensitive to rough rocks. However, his horns got caught in branches, slowing him down. His large chest could not fit between thick trees. The deer estimated that he ran for an hour. He felt like he was running a marathon. In the end, the deer escaped the threat of the dog. He sat in the shade of a tree. “That was almost a disaster! I almost did not escape because of my chest and horns. My legs and hooves saved me.” As a consequence, the deer learned to honor his fast legs and have confidence in his strong hooves. “Pretty things only supplement important things,” he thought. *hooves - the feet of animals like deer and horses سم‌های قهوه‌ای کمرنگ او سخت بودند، بنابراین به سنگ‌ها و صخره های زبر و ناهموار حساس نبودند. با این حال، شاخ‌هایش در شاخه‌ها گیر می‌کرد و او را کند می‌کرد. سینه بزرگش نمی‌توانست بین درختان انبوه جا شود. گوزن تخمین زد که به مدت یک ساعت دویده. او احساس می‌کرد که در حال دویدن در یک ماراتن است. در نهایت، گوزن از تهدید سگ فرار کرد. او در سایه یک درخت نشست. «این تقریبا یک فاجعه بود! من به دلیل سینه و شاخ‌هام تقریباً نتوانستم فرار نکردم. پاها و سم‌هایم مرا نجات دادند.» در نتیجه، گوزن یاد گرفت که به پاهای سریعش افتخار کند و به سم‌های قوی‌اش اعتماد داشته باشد. او فکر کرد «چیزهای زیبا فقط مکمل چیزهای مهم هستند». * سم - پای حیواناتی مانند اسب و آهو ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس ۴✔️ 🔄 میانبر به ابتدای درس ۴ سطح ۲ eitaa.com/Essential_English_Words/4902 🔄 میانبر به دروس سطح ۱ eitaa.com/Essential_English_Words/4875 گروه چت و رفع اشکال eitaa.com/joinchat/4007067660C53e1dcc71d اصطلاحات ، پادکست ، داستان صوتی تقویت مهارت شنیداری، گفتاری 👇 🌺 @English_House
ir.eitaa.messenger.apk
حجم: 19.22M
بروزرسانی پیام رسان ایتا ✅🔴 پیام‌رسان #ایتا، نسخه جدید اندروید خود را با #چهل قابلیت تازه روانه فروشگاه‌های اندرویدی کرد. ♦️ قابلیت چنداکانتی، ارسال لوکیشن، زیبانویسی و درج لینک در متن، مدیا استریمینگ، درج آلبوم و... از جمله این قابلیت‌های نسخه ۴.۱ است.
☘ In the name of Allah ☘ level2
ancestor [ˈænsɛstə] n. An ancestor is a family member from the past. → My ancestors came from Germany. جد، نیا(جمع: اجداد، نیاکان) یک ancestor عضوی از خانواده از گذشته است. → نیاکانم از آلمان آمده‌اند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
angle [æŋgl] n. An angle is the direction from which you look at something. → The giraffe turned its head to see from another angle. زاویه ، گوشه، طرف، کنج یک angle جهتی است که شما چیزی را از آن می‌بینید. → زرافه سرش را چرخاند تا از زاویه دیگری ببیند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
boot [buːt] n. A boot is a heavy shoe that goes over your ankle. → He wore boots so that his feet wouldn’t get wet. بوت ، پوتین یک boot کفش سنگینی است که تا بالای قوزک پا می‌رود. → او بوت پوشید تا پاهایش خیس نشود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
border [ˈbɔːrdər] n. A border is the edge of an area. → The postcard had a pretty green border of pine needles. مرز، لبه ، حاشیه یک border لبه یک منطقه است. → کارت پستال یک حاشیه زیبای سبز از سوزن‌های کاج داشت. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
congratulate [kənˈgrætʃəleɪt] v. To congratulate someone is to tell them that you are happy for them. → Bill and Angela congratulated each other on a job well done. تبریک گفتن ، شادباش گفتن کلمه congratulate به کسی به معنی گفتن به او است که شما برای او خوشحال هستید. → بیل و آنجلا به خاطر کار خوبی که انجام داده‌اند به یکدیگر تبریک گفتند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸