eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
succeed [səkˈsiːd] v. To succeed is to complete something that you planned or tried to do. → He will continue to work on the robot until he succeeds. موفق شدن ، نتیجه بخشیدن کلمه succeed به معنی تکمیل کردن چیزی است که برنامه‌ریزی کرده‌اید یا سعی کرده‌اید انجام دهید. → او تا زمانی که موفق شود، به کار بر روی ربات ادامه خواهد داد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
suspect [səsˈpekt] v. To suspect something is to believe that it is true. → I suspect that those kids stole the money. سوء ظن داشتن ، بد گمان شدن از، مشکوک بودن کلمه suspect به چیزی به معنی باور داشتن به درستی آن است. → من مشکوک هستم که آن بچه‌ها پول را دزدیده‌اند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
valley [ˈvælɪ] n. A valley is a low area of land between two mountains or hills. → We looked at the valley below from the top of the mountain. دره ، گودی ، میانکوه یک valley منطقه پستی از زمین بین دو کوه یا تپه است. → ما از بالای کوه به دره پایین نگاه کردیم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
داستان کوتاه Tricky Turtle Ricky the rabbit and Tera the turtle met by the edge of the river. “No one is capable of beating me in a race!” Ricky said. He was confident—his smile conveyed that. “I can beat you,” Tera said. Ricky laughed with delight. Tera said, “We will race tomorrow. The destination is the hill.” Ricky agreed. Tera concentrated on winning the race. She was not faster than Ricky. لاک‌پشت حیله‌گر ریکی خرگوش و تیرا لاک‌پشت در کنار رودخانه به هم برخورد کردند. ریکی گفت «هیچ‌کس نمی‌تواند در مسابقه‌ای مراا شکست دهد (از من جلو بزند!») او مطمئن بود - لبخندش این را نشان می‌داد. تیرا گفت «من می‌توانم از تو جلو بزنم (تو را شکست دهم)». ریکی با شادی خندید. تیرا گفت: «ما فردا مسابقه می‌دهیم. مقصد تپه است.» ریکی موافقت کرد. تیرا بر روی بردن مسابقه تمرکز کرد. او سریع‌تر از ریکی نبود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
She needed a definite way to succeed. She told her family about the race, “I have concluded that I have to resort to something bad. I will cheat.” She dictated her instructions to them. At the race, they all wore white feathers. They looked exactly the same! Then, her family members hid in shadows on the path. The race began. Tera was soon far behind. However, Tera’s brother hid behind a bush in the valley below. او به یک راه قطعی برای موفقیت نیاز داشت. او به خانواده‌اش در مورد مسابقه گفت، «من به این نتیجه رسیده‌ام که باید به چیزی بد متوسل شوم. من قرار است تقلب کنم.» او دستورالعمل‌هایش را به آن‌ها دیکته کرد. در مسابقه، همه آن‌ها پرهای سفیدی پوشیدند. آن‌ها دقیقاً شبیه هم به نظر می‌رسیدند! سپس، اعضای خانواده‌اش در سایه‌های مسیر پنهان شدند. مسابقه آغاز شد. تیرا به زودی بسیار عقب افتاد. با این حال، برادر تیرا پشت بوته‌ای در دره پایین پنهان شد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
When Ricky got close, Tera’s brother began to run. He looked just like Tera! Ricky ran as fast as he could along the path. But, to him, it seemed like Tera was always ahead. Ricky had used a considerable amount of energy. He reached the top, but Tera’s sister was already there. “Well, you win,” Ricky said. Later, Tera had a broad smile on her face. Ricky never suspected. He had been tricked by a family of slow turtles. وقتی ریکی نزدیک شد، برادر تیرا شروع به دویدن کرد. او دقیقاً شبیه تیرا به نظر می‌رسید! ریکی با تمام سرعتی که می‌توانست در مسیر دوید. اما، به نظرش می‌رسید که تیرا همیشه جلوتر است. ریکی انرژی قابل توجهی را مصرف کرده بود. او به بالای تپه رسید، اما خواهر تیرا قبلاً آنجا بود. ریکی گفت «خوب، تو برنده شدی». بعداً، تیرا لبخند پر پهنایی بر لب داشت. ریکی هرگز مشکوک نشد. او توسط خانواده‌ای از لاک‌پشت‌های کند فریب خورده بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس ۸✔️ 🔄 میانبر به ابتدای درس ۸ سطح ۲ eitaa.com/Essential_English_Words/5332 🔄 میانبر به دروس سطح ۱ eitaa.com/Essential_English_Words/4875 گروه چت و رفع اشکال eitaa.com/joinchat/4007067660C53e1dcc71d اصطلاحات ، پادکست ، داستان صوتی تقویت مهارت شنیداری، گفتاری 👇 🌺 @English_House
☘ In the name of Allah ☘ level2
admire [ədˈmaɪə:r] v. To admire someone is to like them for what they do. → I admire my brother for his hard work. تحسین کردن کلمه admire كسي به معني دوست داشتن او به خاطر كارهايش است. → من برادرم را به خاطر تلاش سختي كه ميكند (زحماتش) تحسين ميكنم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
aid [eɪd] v. To aid someone is to help them when they need something. → The doctor aided the boy after his accident. کمک کردن ، مساعدت کردن ، حمایت کردن کلمه aid به كسي به معني كمك به او در زماني كه به چيزي نياز دارد، است. → پزشك به پسر پس از تصادف اش كمك كرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸