mercy [ˈməːrsi] n. #noun #unit9 #level3
If you show mercy, you choose not to punish or harm someone.
→ He asked his boss for mercy and to not fire him.
رحم، شفقت، بخشش
اگر شما mercy نشان دهید، انتخاب میکنید که کسی را تنبیه نکنید یا به او آسیب نرسانید.
→ او از رئیسش درخواست بخشش کرد که اخراجش نکند.
➖➖➖➖➖➖➖➖
nod [nɒd] v. #verb #unit9 #level3
To nod is to move your head up and down.
→ I nodded my head as I listened to the song.
با سر اشاره کردن، تکان دادن سر (به نشانه تایید یا موافقت)
کلمه nod یعنی سر خود را به بالا و پایین حرکت دهید.
→ هنگام گوش دادن به آهنگ، سرم را تکان دادم.
🌸 @Essential_English_Words 🌸
apponent [əˈpounənt] n. #noun #unit9 #level3
An opponent is someone who fights against you.
→ On the field, our opponents were too good for us.
رقیب، حریف، مخالف
یک opponent کسی است که با شما میجنگد یا در مقابل شما قرار میگیرد.
→ در زمین، حریفان ما برای ما خیلی خوب بودند (خیلی قوی بودند).
➖➖➖➖➖➖➖➖
quarrel [ˈkwɔ:rəl] v. #verb #unit9 #level3
To quarrel is to argue or fight.
→ Billy quarried with his wife about buying a new house.
بحث کردن، دعوا کردن، نزاع کردن
بحث کردن یعنی جر و بحث کنید یا بجنگید.
→ بیلی با همسرش بر سر خرید خانه جدید بحث کرد.
🌸 @Essential_English_Words 🌸
rival [ˈraɪvəl] n. #noun #unit9 #level3
A rival is someone that is trying to keep you from getting what you want.
→ The three rivals were all competing for the same job.
رقیب، حریف، هم چشمی کننده
یک rival کسی است که تلاش میکند مانع شما برای رسیدن به خواستههایتان شود.
→ هر سه رقیب برای یک شغل یکسان رقابت میکردند.
➖➖➖➖➖➖➖➖
sore [sɔːr] adj. #adjective #unit9 #level3
When a part of your body is sore, it hurts.
→ After lifting the heavy box, Mona’s back was sore.
دردناک، کوفته، ملتهب، مجروح
وقتی قسمتی از بدن شما sore است، درد میکند.
→ بعد از بلند کردن جعبه سنگین، کمر مونا دردناک (کوفته) بود.
🌸 @Essential_English_Words 🌸
sting [stɪŋ] v. #verb #unit9 #level3
To sting is to cause pain by pushing a sharp part into the skin.
→ The needle stung my arm and made me say, “Ouch!”
نیش زدن، گزیدن، سوزاندن (درد شدید)، درد آوردن/ کردن، ایجاد سوزش کردن
کلمه sting یعنی با فرو کردن بخش تیز در پوست، درد ایجاد کنید.
→ سوزن به بازوی من نیش زد و باعث شد بگویم: “آخ!”
➖➖➖➖➖➖➖➖
strain [streɪn] v. #verb #unit9 #level3
To strain is to try very hard.
→ Casey strained to lift the heavy box.
فشار آوردن، تقلا کردن، جهد کردن، زور زدن، کوشش زیاد کردن، خسته کردن
تقلا کردن یعنی خیلی سخت تلاش کنید.
→ کیسی برای بلند کردن جعبه سنگین تقلا کرد.
🌸 @Essential_English_Words 🌸
torture [ˈtɔːrtʃə:r] n. #noun #unit9 #level3
Torture is something that causes you physical or mental pain.
→ Greg thought that writing the essay was torture.
شکنجه، عذاب، زجر
یک torture چیزی است که باعث درد جسمی یا روحی شما میشود.
→ گرگ فکر میکرد نوشتن مقاله شکنجه است.
➖➖➖➖➖➖➖➖
wrestle [ˈresəl] v. #verb #unit9 #level3
To wrestle is to play a game where you try to push someone to the floor.
→ My dad loved to wrestle when he was in high school.
کشتی گرفتن، گلاویز شدن، دست به گریبان شدن، کشتی کج
کلمه wrestle یعنی بازیای را انجام دهید که در آن سعی میکنید کسی را به کف زمین فشار دهید.
→ پدرم وقتی در دبیرستان بود، عاشق کشتی گرفتن بود.
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#short_story #stroy #english #audio_story #word #words #انگلیسی #زبان #داستان #داستان_صوتی #تلفظ
داستان کوتاه
😈 Dalton vs. the Bully
Dalton was a nice boy, but sometimes the other boys made fun of him because he was so tall and skinny. Dalton’s biggest problem was Mitch. He was a bully who boasted about his strength. He quarreled with the other boys. Sometimes, if boys gave Mitch their lunch money, he would have mercy and leave them alone.
One day, the boys learned about a special Middle School Olympics. Their gym class was going to be in it. Many kids were excited. But Dalton thought it sounded like torture.
دالتون در برابر قلدر
دالتون پسر خوبی بود، اما گاهی اوقات پسرهای دیگر به خاطر قد بلند و لاغری اش مسخرهاش میکردند. بزرگترین مشکل دالتون، میچ بود. او یک قلدر بود که به قدرتش می نازید. با پسرهای دیگر دعوا میکرد. گاهی اوقات، اگر پسرها پول ناهارشان را به میچ میدادند، او ترحم میکرد و آنها را تنها میگذاشت (ول می کرد).
یک روز، پسرها در مورد یک المپیک ویژه برای مدرسه راهنمایی شنیدند. کلاس ورزش آنها قرار بود در آن شرکت کند. بسیاری از بچهها هیجانزده بودند. اما دالتون فکر میکرد شبیه شکنجه است.
🌸 @Essential_English_Words 🌸
@Essential_English_WordsDalton vs. the Bully.mp3
زمان:
حجم:
1.66M
That morning, Dalton ate plenty of carbohydrates for breakfast. He entered the gym and looked at the dial on the clock. It was time to begin. The teacher asked if they were ready. Everyone nodded, except Dalton.
“ I got stung by a bee. I need to see the nurse,” said Dalton. He made it up so he wouldn’t have to play.
“ I don’t believe you. Get ready to play,” responded the coach.
First, they wrestled. Then they jumped, crawled and played other games. But Mitch was dominant in every event.
آن صبح، دالتون برای صبحانه مقدار زیادی کربوهیدرات خورد. وارد سالن ورزشی شد و به صفحه ساعت نگاه کرد. وقت شروع بود. معلم پرسید آیا آمادهاند. همه سر تکان دادند، به جز دالتون.
دالتون گفت: “یک زنبور نیشم زد. باید به پرستار مراجعه کنم.” او این دروغ را گفت تا مجبور به بازی نشود.
مربی پاسخ داد: “باور نمیکنم. آماده بازی شو.”
ابتدا کشتی گرفتند. سپس پریدند، چهار دست و پا رفتند و بازیهای دیگری انجام دادند. اما میچ در هر رویدادی برتر بود.
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
#short_story #stroy #english #audio_story #word #words #انگلیسی #زبان #داستان #داستان_صوتی #تلفظ د
زمان:
حجم:
1.09M
They strained all morning to defeat him. By lunch, they were sore. Their entire bodies ailed them. They thought about how to win. They knew the last game of the day was volleyball. Kids who used to be Dalton’s rivals became his allies. They wanted him to help them beat Mitch. Dalton was going to be Mitch’s opponent.
The game started. Every time Mitch tried to hit the ball over the net, Dalton stopped it. Finally, Mitch used all of his strength. But the ball bounced off Dalton’s hands and back into Mitch’s face! Finally Mitch was defeated.
آنها تمام صبح تلاش کردند تا او را شکست دهند. تا ناهار، بدنشان درد میکرد. تمام بدنشان بیمار بود. آنها به چگونگی پیروزی فکر میکردند. میدانستند آخرین بازی روز والیبال است. بچههایی که قبلاً رقیب دالتون بودند، متحد او شدند. آنها میخواستند دالتون به آنها کمک کند تا میچ را شکست دهند. دالتون قرار بود حریف میچ باشد.
بازی شروع شد. هر بار که میچ سعی میکرد توپ را از روی تور به آن طرف بفرستد، دالتون جلوی آن را میگرفت. بالاخره، میچ تمام قدرتش را به کار گرفت. اما توپ از دست دالتون برگشت و به صورت میچ خورد! بالاخره میچ شکست خورد.
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
🌸 @Essential_English_Words 🌸