بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_بیستُ_پنجم
{بیت المال}
🌸از ابتدای جوانی و زمانی که خودم را شناختم، به حق الناس و بیت المال بسیار اهمیت می دادم .
🌸 پدرم خیلی به من توصیه می کرد که مراقب بیت المال باش . مبادا خودت را گرفتار کنی . از طرفی من پای منبرها و مسجد بزرگ شدم و مرتب این مطالب را می شنیدم .
🌸لذا وقتی در سپاه مشغول به کار شدم،سعی میکردم در ساعاتی که در محل کار حضور دارم، به کار شخصی مشغول نشوم .
🌸 اگر در طی روز کار شخصی داشتم و یا تماس تلفنی شخصی داشتم، به همان میزان و کمی بیشتر،اضافه کاری بدون حقوق انجام می دادم که مشکلی ایجاد نشود . با خودم می گفتم: حقوق کمتر ببرم و حلال باشد خیلی بهتر است .
🌸از طرفی در محل کار نیز تلاش میکردم که کارهای مراجعین را به دقت و با رضایت انجام دهم .
این موارد را در نامه عملم میدیدم . جوان پشت میز به من گفت: خدا را شکر کن که بیت المال برگردان نداری وگرنه باید رضایت تمام مردم ایران را کسب میکردی !
🌸اتفاقاً در همان جا کسانی را میدیدم که شدیداً گرفتار هستند . گرفتار رضایت تمام مردم،گرفتار بیت المال . این را هم بار دیگر اشاره کنم که بُعد زمان و مکان در آنجا وجود نداشت .
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_بیستُ_ششم
🌸یعنی به راحتی می توانستم کسانی را که قبل از من فوت کرده اند ببینم، یا کسانی را که بعد از من قرار بود بیایند. یا اگر کسی را می دیدم. لازم به صحبت نبود، به راحتی می فهمیدم که چه مشکلی دارد. یکباره و در یک لحظه می شد تمام این موارد را فهیمد.
🌸من چقدر افرادی را دیدم که با اختلاس و دزدی از بیت المال به آن طرف آمده بودند و حالا باید از تمام مردم این کشور. حتی آنها که بعدها به دنیا می آیند. حلالیت می طلبیدند
🌸اما در یکی از صفحات این کتاب قصور، یک مطلبی برای من نوشته بود که خیلی وحشت کردم! یادم افتاد که یکی از سربازان، در زمان پایان خدمت،چند جلد کتاب به واحد ما آورد و گذاشت روی طاقچه و گفت: این ها باشه اینجا تا بقیه و سرباز هایی که بعدا می یان،در مدت بیکاری استفاده کنند.
🌸کتاب های خوبی بود . یک سال روی طاقچه بود و سرباز هایی که شیفت شب بودند، یا ساعت بیکاری داشتند استفاده می کردند .
🌸 بعد از مدتی،من از آن واحد به مکان دیگری منتقل شدم . همراه با وسایل شخصی که می بردم،کتاب ها را هم بردم .
یک ماه از حضور من در آن واحد گذشت،احساس کردم که این کتاب ها استفاده نمی شود .
🌸شرایط مکان جدید با واحد قبلی فرق داشت و سربازها و پرسنل،کمتر اوقات بیکاری داشتند،لذا کتاب ها را به همان مکان قبلی منتقل کردم و گفتم: اینجا باشه بهتر استفاده میشه .
🌸جوان پشت میز اشاره ای به این ماجرای کتاب ها کرد و گفت: این کتاب ها جزو بیت المال و برای آن مکان بود،شما بدون اجازه آن ها را به مکان دیگری بردی،اگر آن ها را نگه می داشتی و به مکان اول نمی آوردی،باید از تمام پرسنل و سربازانی که در آینده هم به واحد شما می آمدند،حلالیت میطلبیدی !
بسم الله الرحمان الرحيم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_بیستُ_هفتم
🌸واقعاً ترسیدم . با خودم گفتم: من تازه نیت خیر داشتم . من از کتابها استفاده شخصی نکردم . به منزل نبرده بودم، بلکه به واحد دیگری بردم که بیشتر استفاده شود، خدا به داد کسانی برسد که بیت المال را ملک شخصی خود کردند!!!!
🌸در همان زمان، یکی از دوستان همکارم را دیدم . ایشان از بچههای با اخلاص و مومن در مجموعه دوستان ما بود .
🌸او مبلغ قابل توجهی را از فرمانده خودش به عنوان تنخواه گرفته بود تا برخی از اقلام را برای واحد خودشان خریداری کند . اما این مبلغ را به جای قرار دادن در کمد اداره، در جیب خودش گذاشت!
🌸او روز بعد، در اثر یک سانحه رانندگی درگذشت . حالا وقتی مرا در آن وادی دید، به سراغم آمد و گفت: خانواده فکر کردند که این پول برای من است و آن را هزینه کردهاند .
🌸 توروخدا برو و به آنها بگو این پول را به مسئول مربوطه برسانند . من اینجا گرفتارم . تورو خدا برای من کاری بکن . تازه فهمیدم که چرا برخی بزرگان اینقدر مورد بیت المال حساس هستند .
راست می گویند که مرگ خبر نمیکند*1
🌸در سیره و یاور گرامی اسلام نقل است: روز حرکت از سرزمین خیبر، ناگهان به یکی از یاران پیامبر تیری اصابت کرد و همان دم شهید شد . یارانش گفتند: بهشت بر او گوارا باد .
🌸 خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید . ایشان فرمودند: من با شما هم عقیده نیستم . زیرا عبایی که بر تن او بود از بیت المال بود و او آن را بی اجازه برد، و روز قیامت به صورت آتش اورا احاطه خواهد کرد .
🌸 در این لحظه یکی از یاران پیامبر گفت: من دو بند کفش بدون اجازه برداشته ام . حضرت فرمود: آن را برگردان وگرنه روز قیامت به صورت آتش در پای تو قرار مي گیرد*2
*1= من بعدها پیغام این بنده خدا را به خانوادش رساندم . ولی نتوانستم بگویم که چطور او را دیدم .
2*= فروغ ابدیت ج 2 ص 261
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@hadidelhaa
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_بیستُ_هشتم
{حسینیه}
🌸در میان روزهایی که بررسی اعمال آنها انجام شد، یکی از روزها برای من خاطره ساز شد . چون در آن وضعیت، ما به باطن اعمال آگاه میشدیم .
🌸یعنی ماهیت اتفاقات و علت برخی وقایع را می فهمیم . چیزی که امروزه به اسم شانس بیان می شود، اصلا آنجا مورد تایید نبود، بلکه تمام اتفاقات زندگی به واسطه برخی علت ها رخ می داد .
🌸روزی در دوران نوجوانی با اعضای سپاه به اردوی آموزشی رفتیم . کلاس های روزانه تمام شد برنامه اردو به شب رسید، نمی دانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم .
🌸 بیشتر نیرو ها خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند، من و یکی از رفقا می رفتیم و با اذیت کردن، آنها را از خواب بیدار می کردیم!
برای همین یک چادر کوچک، به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند .
🌸شب دوم اردو بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم . البته بگذریم از اینکه هر چه ثواب و اعمال خیر داشتم، به خاطر این کارها از دست دادم!
🌸 وقتی در اواخر شب به چادر خودمان برگشتیم، دیدم یک نفر سر جای من خوابیده!
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@hadidelhaa
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_بیستُ_نهم
🌸فکر کردم یکی از بچه ها می خواهد من را اذیت کند، نزا همین طور که پوتین پایم بود، جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم!
🌸یکباره دیدم حاج آقا .... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد میزد:کی بود؟چی شد؟ وحشت کردم . سری از چادر آمدم بیرون .
🌸بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن، به حاج آقا گفتند که این جای حاضر و آماده برای شماست!
🌸اما لگد خیلی بدی زده بودم . بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش! حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت: الهی پات بشکنه ، مگه من چیکار کردم که اینجوری لگد زدی؟
🌸اومدم جلو و گفتم: حاج آقا غلط کردم . ببخشید . من با کسی دیگه شما رو اشتباه گرفتم . اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه ضربه شدید باشه . خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم .
🌸بعد به حاج آقا گفتم: شرمنده، شما برید بخوابید، من می رم تو ماشین می خوابم، فقط با اجازه بالش خودم رو بر می دارم .
🌸چراغ برداشتم و رفتم توی چادر، همین که بالش رو برداشتم دیدم یک عقرب به بزرگ کف دست زیر بالش من قرار داره!
🌸حاج آقا هم اومد داخل و هر طوری بود عقرب را کشتیم . حاجی نگاهی به من کرد و گفت: جون من رو نجات دادی، اما بعد لگدی زدی، هنوز درد دارم . من هم رفتم توی ماشین خوابیدم . روز بعد اردو تمام شد و برگشتیم .
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@hadidelhaa
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_سی
🌸همان شب،من درحین تمرین در باشگاه های ورزش های رزمی،پایم شکست . اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من،کامل و با شرحجزئیات نوشته شده بود .
🌸جوان پشت میز به من گفت:آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد . اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت!
🌸همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم . عصر همان روز،خانم من زنگ زد و گفت:فلانی که همسایه ماست،خیلی مشکل مالی داره . هیچی برا خوردن ندارن .
🌸اجازه می دی از پول هایی که کنار گزاشتی مبلغی بهشون بدم .
گفتم:آخه این پول ها رو گذاشتم برا خرید موتور . اما عیب نداره . هرچقدر میخوای بهشون بده .
🌸جوان گفت:صدقه مرگ تو را عقب انداخت . اما آن روحانی که لگد خورد؛ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را می خورد . ولی به نفرین ایشان،پای تو هم در روز بعد شکست .
🌸بعد به اهمیت صدقه دادن و خیرخواهی برای مردم اشاره کرد و آیه 29سوره فاطر را خواند: {کسانی که کتاب الهی را تلاوت میکنند و نماز را برپا می دارند و از آنچه به آنها روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق می کنند،تجارت{پرسودی}را امید دارند که نابودی و کساد در آن نیست .}
🌸یا حدیثی که امام باقر علیه السلام فرموده اند:صدقه دادن هفتاد بلا از بلاهای دنیا را دفع میکند و صدقه دهنده از مرگ بد رهایی می یابد .
🌸البته این نکته را باید ذکر کنم که من در آنجا مدت عمر خود را دیدم که چیزی از آن نمانده بود .
🌸اما به من گفته شد که صدقات، صله رحم، نماز جماعت و زیارت اهل بیت علیه السلام و حضور در جلسات دینی و هر کاری که برای رضای خدا انجام دهی جزو عمرت حساب نشده و باعث طولانی شدن عمر می گردد .
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@hadidelhaa
『دخترانفاطمی|پسرانعلوی』
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱 #سه_دقیقه_در_قیامت #پارت_سی 🌸همان شب،من درحین تمرین در باشگاه های ورزش
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_سیُ_یک
{گره گشایی}
🌸بیشتر مردم از کنار موضوع مهم حل مشکلات مردم به سادگی عبور میکنند . اگر انسان بتواند حتی قدمی کوچک در حل گرفتاری بندگان خدا بردارد، اثر آن را در این جهان و در آن سوی هستی به طور کامل خواهد دید .
🌸در بررسی اعمال خود، مواردی را دیدم که برایم بسیار عجیب بود . مثلاً شخصی از من آدرس می خواست . من او را کامل راهنمایی کردم . او هم دعا کرد و رفت . من نتیجه دعای او را به خوبی در نامه عملم مشاهده کردم!
🌸یا اینکه وقتی کاری برای رضای خدا و حل مشکل مردم انجام می دادم، اثر آن در زندگی روزمره ام مشاهده می شد . اینکه ما در طی روز، حوادثی را از سر می گذرانیم و می گویم خوب شد اینطور نشد . یا می گوییم: خدا را شکر که وی از این بدتر نشد، به خاطر دعای خیر افرادی است که مشکلی از آنها برطرف کردیم .
🌸من هر روز برای رسیدن به محل کار، مسیری طولانی را در اتوبان طی می کنم . همیشه در طی مسیر، اگر ببینم کسی منتظر ماشین است، حتماً او را سوار می کنم .
🌸یک روز هوا بارانی بود . پیرزنی با یک ساک پر از وسایل زیر باران مانده بود . با اینکه خطرناک بود اما ایستادم و او را سوار کردم .
🌸ساک وسایل او گلی شده و صندلی را کثیف کرد، اما چیزی نگفتم . پیرزن تا به مقصد برسد مرتب برای اموات من دعا کرد و صلوات فرستاد . بعد هم خواست کرایه بدهد که نگرفتم و گفتم: هرچی میخوای بدی برای اموات ما صلوات بفرست .
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@hadidelhaa
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_سیُ_دوم
🌸من در آن سوی هستی، بستگان و اموات خود را دیدم . آنها از من به خاطر دعا های آن پیرزن و صلوات هایی که برایشان فرستاد، حسابی تشکر کردند . این را هم بگویم که صلوات، واقعاً ذکر و دعای معجزه گری است . آنقدر خیرات و برکات در این دعا نهفته است که تا از این جهان خارج نشویم قادر به درکش نیستیم .
🌸🌸🌸🌸
🌸پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:گره گشایی از کار مومن از هفتاد بار حج خانه خداوند بالاتر است .
ثمرات این گره گشایی آنجا بسیار ملموس بود .
بیشتر این ثمرات درزندگی دنیایی اتفاق میافتد . یعنی وقتی انسان در این دنیا خودشرا به خاطر دیگران به سختی بیاندازد اجرش را بیشتر در همین دنیا مشاهده خواهد کرد .
🌸یادم می آید که در دوران دبیرستان، بیشتر شب ها در مسجد و بسیج بودم . جلسات قرآن و هیئت که تمام می شد، در واحد بسیج بودم و حتی برخی شبها تا صبح می ماندم و صبح به مدرسه میرفتم .
🌸یک نوجوان دبیرستانی در بسیج ثبت نام کرده بود . او چهره زیبا داشت و بسیار پسر ساده ای بود . یک شب، پس از اتمام فعالیت بسیج، ساعتم را نگاه کردم . یک ساعت به اذان صبح بود . بقیه دوستان به منزل رفتند .
🌸من هم به اتاق دارالقرآن بسیج رفتم و مشغول نماز شب شدم . همان نوجوان یکباره وارد اتاق شد و سریع در کنارم نشست!
وقتی نمازم تمام شد با تعجب گفتم: چیزی شده؟با رنگ پریده گفت: هیچی، شما الان چه نمازی میخونی؟ گفتم: نماز شب . قبل اذان صبح مستحب است که این نماز روبخونیم . خیلی ثواب دارد .
🌸 گفت: به من هم یاد می دی به او یاد دادم و در کنارم مشغول نماز شد . اما می دانستم او از چیزی ترسده ونگران است . بعد از نماز صبح با هم از مسجد بیرون آمدیم . گفتم: اگه مشکلی برات پیش اومده بگو، من مثل برادرت هستم .
🌸 گفت: روبروی مسجد یک جوان هرزه منتظر من بود . او می خواست با تهدید من را به خانه اش ببرد . حتی تا نیمه شب منتظرم مانده بود . من فرار کردم و پیش شما آمدم .
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@hadidelhaa
بسم الله الرحمان الرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_سیُ_سوم
🌸روز بعد یک برخورد جدی با آن جوان کردم و حسابی او را تهدید کردم . آن جوان هرزه دیگر سمت بچه های مسجد نیامد . این نوجوان هم با ما رفیق و مسجدی شد . الان هم از مومنان محل ماست .
🌸 مدتی بعد، دوستان من که به دنبال استخدام در سپاه بودند، شش ماه یا بیشتر درگیر مسائل گزینش شدند . اما کل زمان پیگیری استخدام بنده یک هفته بیشتر طول نکشید! تمام رفقای من فکر میکردند که من پارتی داشتم اما .....
🌸آنجا به من گفتند: زحمتی که برای رضای خدا برای آن نوجوان کشیدی، باعث شد که در کار استخدام کمتر اذیت شوی و کار شما زودتر هماهنگ شود . البته این پاداش دنیایی اش بود . پاداش آخرتی اش در نامه عمل شما محفوظ است .
🌸حتی به من گفتند: اینکه ازدواج شما به آسانی صورت گرفت و زندگی خوبی داری، نتیجه کار خیری است که انجام دادی .
🌸من شنیدم که مأمور بررسی اعمال گفت: کوچکترین کاری که برای رضای خدا در راه کمک به بندگان خدا کشیده باشید، آنقدر در پیشگاه خدا ارزش پیدا میکند که انسان، حسرت کارهای نکرده را می خورد .
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@hadidelhaa