eitaa logo
۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
111 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
655 ویدیو
231 فایل
‌‌ ✨﷽✨‌ ‌‌‌📜از ازل خیالِ حوصله‌ی بحر می‌پزیم تا شعر بتراود؛ زندگی در جریان باشد و عشق بر لحظه ها چیره گردد. آری... شعر، نبض زندگی است. ‌ 🍃🌺🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
19.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎵ترنّم مهــر🎼 ‌ 🔹خوانش شعر🔹 تو، به لیموی خوش بوی بهاری طراوت بخـش جانِ کوهسـاری 🌧 🎙شعر: رشوند ﴿ ﴾ آهنگ: باران عشق ناصر چشم آذر ‌‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
از دو چشمت شراب می‌بارد وز لبـت شعـرِ ناب می‌بارد زآتشِ روی تو نمی‌سوزم تا غزل همچو آب می‌بارد هر خمی از کمندِ گیسویت نغـمـه‌هـا در رباب می‌بارد ابروانِ کمانت ای آهو طربی در نقاب می‌بارد قـطـراتِ عـرق به برگِ گُلـت چون خیالی ز خواب می‌بارد نفسی از هوس چو بنشینم شــرری با عتاب می‌بارد از سپهــــرِ بلـند، احســاســم هر سحر چون شهاب می‌بارد ۱۴٠۳/٠۸/٠۵ -❀✍️رشوند ﴿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Iraj Bastami - MusicMehr.comsupload-mbdmlczmrqfx-uvmqvqxqykcu.mp3
زمان: حجم: 10.34M
🎵ترنّم مهــر🎼 خواجه اگر مدد دهد... 🎙خواننده: ایرج بسطامی شاعر: حافظ ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ ‌🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
شهپرِ بالِ خیالت که همایونِ من است باز کــرده دری از خُلـــد به هر بال و پری 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حمید غلامعلی_بمون.mp3
زمان: حجم: 4.12M
🌧 🎵 (بمون) غریبانه خواننده: حمید غلامعلی آهنگساز: فریبرز لاچینی
رســمِ دلـدادگـی نمی‌دانی بر سرِ عهدِ خود نمی‌مانی باز پیمان دهی زمانِ قرار بیقرارم که سست پیمانی بی‌نصیبم که در خمِ گیسو دل ندیده‌است رویِ پنهانی گـر چه افتاده‌ام ز مژگانت همچو اشکی ز دردِ جسمانی، دارم امّـید مرحمت ز لبت که شَوَم غرقِ ذکرِ روحانی ذکرِ لعلت که وردِ لب گردد جان فشان می‌شود چه جانانی جانِ بسیار در دلم لبریز تا برافشاند از دلم جانی جان به لب کرده‌ای مرا جانا که به بندی کشی چه ظلمانی! بیش از این طاقتم نمانده دگر زین همه حسرت و غمِ آنی به امـیدِ وصـالِ رخسـارت جورِ زلفت کشم ز هجرانی تا برآری به لطف، حاجتِ دل جان ز آشـوبِ قهر، بفْـشـانی آتشی در وجودم اندازی بنِشینی و شعله بنْشانی قد و بالای بی بدیلِ تو را همچو ارژنگ می‌کشد مانی بی نشانیّ و از صفایِ ضمیر تو نشانی ز نورِ ایمانی گرچه می‌گفت، رازِ دل با باد نی حریفـی ندید و همخوانی، ورنه شرحی ز داغِ هجرانت می‌دهد آنچنان که درمانی حالِ غمدیدگانِ خود بنگر که تو نورِ دلیّ و چشمانی از غمت ناله‌های مرغِ سحر شورِ مستی دهد به هر آنی تکمیل ۱۴٠۳/٠۶/٠۲ 🌧 -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا