بیماری-گلدون-کوچولو.mp3
2.2M
بیماری گلدون کوچولو 🪴
#قصه #صوتی
#بیماری_گلدون_کوچولو
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
❤️🌞صبح زود🌞❤️
من صبح زود پا می شم
دست و رو م رو می شویم
به مامان و بابا جون
سلام و علیک می کنم
پاکیزه ام مثل گل
خوب و ملوس و تپل
به به چقدر قشنگم
می گویم و می خندم
به به چقدر قشنگم
می گویم و می خندم
#شعر
🌞
❤️🌞
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#قصه_شب
قصه سنگ کوچولو
یک سنگ کوچولو وسط کوچه ای افتاده بود. هرکسی از کوچه رد ميشد، لگدی به سنگ میزد و پرتش میکرد یک گوشه ی ديگر. سنگ کوچولو خيلي غمگین بود. تمام بدنش درد میکرد. هرروز از گوشه ای به گوشه ای می افتاد و تکه هایی از بدنش کنده ميشد. سنگ کوچولو اصلا حوصله نداشت. دلش می خواست از سر راه مردم کنار برود و در گوشه ای مخفی شود تا کسی او را نبیند و به او لگد نزند.
یک روز مردی با یک وانت پر از هندوانه از راه رسید. وانت را کنار کوچه گذاشت و توی بلندگوی دستیش داد زد: « هندونه ی قرمز و شیرین دارم. هندونه به شرط کارد. ببین و ببر.» مردم هم آمدند و هندوانه ها راخریدند و بردند. مرد تمام هندوانه ها را فروخت. فقط یک هندوانه کوچک براي خود باقی ماند. مرد نگاهی به روی زمین و زیر پایش انداخت. چشمش به سنگ کوچولو افتاد. آنرا برداشت و طوری کنار هندوانه گذاشت که موقع حرکت، هندوانه حرکت نکند و قل نخورد. بعد هم با ماشین بسوی رودخانه ای بیرون شهر رفت. کنار رودخانه ایستاد، سنگ کوچولو را برداشت و درون آب رودخانه انداخت. بعد هم هندوانه را پاره کرد و کنار رودخانه نشست و آنرا خورد و سوار وانت شد و حرکت کرد و رفت. سنگ کوچولوی قصه ی ما توی رودخانه بود و از اینکه ديگر توی آن کوچه ی پرسر و صدا نیست و کسی لگدش نمی زند، شادمان بود و خدا را شکر میکرد.
روزها گذشت. فصل تابستان رفت و پائیز و بعد هم زمستان آمدند و رفتند. سنگ کوچولو همان جا کف رودخانه افتاده بود. گاهی جریان آب وی را اندکی جا به جا میکرد و این جابجایی تن کوچک وی را به حرکت وامی داشت. او روی سنگ های ديگر می غلتید و ناهمواری های روی بدنش از بین میرفتند . وی آرام آرام به یک سنگ صاف و صیقلی تبدیل شد.
یک روز تعدادی پسر بچه همراه معلمشان به کنار رودخانه آمدند تا سنگها را ببینند. آن ها می خواستند بدانند به چه دلیل سنگ های کف رودخانه صاف هستند. یکی از آن ها سنگ کوچولوی قصه ی ما را مشاهده کرد. آن را برداشت و به منزل برد. آن را رنگ زد و برایش صورت و زلف و لباس کشید. سنگ کوچولو به صورت یک آدمک بامزه در آمد. پسرک سنگ را که اکنون شکل جدیدی پیدا کرده بود به مادرش نشان داد. مامان از آن خوشش آمد. یک تکه روبان قرمز به سنگ کوچولو بست و آن را به دیوار اتاق خواب پسرک آویزان کرد. اکنون سنگ کوچولوی داستان ی ما روی دیوار اتاق پسرک آویزان است و ديگر نگران لگد خوردن و پرتاب شدن به بین کوچه نیست. پسری هم که او را به صورت عروسک درآورده، هرروز نگاهش ميکند و او را خيلی دوست دارد.
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ شاد میرم مدرسه 😍
#مدرسه_موشها
#نوستالژی
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
4_6001404282836878221.mp3
1.67M
💫 نقاشی آرزوها💫
❣️با صدای بانو مریم نشیبا
#قصه #صوتی
#نقاشی_آرزوها
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#شعر #کودکانه #روز_پدر
میاد دوباره روز
جشن گل و ستاره
چه روز خوب و شادی
وای چه صفایی داره
روز پدر می رسه
شاد می شه بابای من
برای او می خرم
یه شاخه گل، یه پیرهن!
می گم مبارک باشه
روز پدر باباجون
الهی زنده باشی
ای پدر مهربون
روز پدر مبارک❤️❤️
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
مهربانی حضرت علی (ع ) با کودکان
مرد فقیری نزد حضرت علی (ع) رفت تا کمی درددل کند.
کودکان این مرد از شاخه درخت خرمای همسایه، که به خانهشان راه پیدا کرده بود، خرما میچیدند و این کار سبب عصبانیت مرد همسایه میشد.
حضرت علی به نزد مرد همسایه رفت تا به طریقی رضایت او را جلب کند تا اجازه دهد کودکان مرد فقیر روزی چند خرما از درخت بچینند اما مرد همسایه به هیچوجه راضی نشد.
سرانجام حضرت علی پیشنهاد داد که نخلستان ارزشمندش را با خانهی کوچک مرد همسایه تعویض کند.
مرد همسایه شگفتزده شده بود، پیشنهاد را پذیرفت و دلیل این کار را از حضرت پرسید. امام فرمود: دلم میخواهد کودکان این مرد شاد باشند و بیترس از درخت، خرما بچینند و بخورند.
سپس حضرت علی (ع) به پدر کودکان فرمود: این خانه را به تو میبخشم به اینجا اسبابکشی کن و بگذار کودکانت با خیال راحت خرما بچینند، بگذار این نخل، دل کودکانت را شاد کند.
#میلاد_امام_علی
#داستان_متنی
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
1_9306919165.mp3
1.88M
#میلاد_امام_علی
#شعر #صوتی
منبع : ایران صدا
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
4_6008306166432531692_1.mp3
2.26M
دُم به تله دادن 🦊
❣️با اجرای بانو مریم نشیبا
#ضرب_المثل
#قصه #صوتی
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
#مادرم #پدرم
#شعر
مثل یک صبح بهار🌸
خنده هایش زیباست
مادرم دشت گل است
مادر من دریاست
حرفهای پدرم
مثل عطری خوشبوست🌺
پدرم خورشید است
روشنیها از اوست
خانهی ما باغی است
بچه ها جای گل اند💐
پدر و مادر من
باغبان های گل اند
گرمی خانه ما
خنده و مهر و وفاست
زندگانی آرام
زندگانی زیباست🌹
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
تو يك گل معطري یا مهدی🌸
از همه گلها بهتري يا مهدی🌸
تو گل خوب نرگسی يا مهدی 🌸
خوشبوتری از اطلسی يا مهدی🌸
امام باغ و شبنمی يا مهدی🌸
براي من تو همدمی يا مهدی🌸
تويي تو يار و ياورم يا مهدی 🌸
دستی بكش روی سرم يا مهدی🌸
✨خداي خوب و مهربون✨
فرج آقامون امام زمان (عج) را نزديك بگردان
«الهي آمين»🤲
#شعر #امام_زمان
📒 قصه های خوب 🌸👇
https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6