eitaa logo
حُره
790 دنبال‌کننده
435 عکس
36 ویدیو
2 فایل
با خط نستعلیق " لونه " آدمی‌زادها نیاز به شرح بیش‌تری دارن، نظر تو چیه عزیزم؟ https://daigo.ir/secret/9831655107 🪽
مشاهده در ایتا
دانلود
حُره
امّا انتهای تلخی‌ها " موعود " است.
هرچه باشد ما تسلیمیم. تسلیم به حق که " جاء الحق ". آن‌گاه که دیده با اخبار تار می‌کنیم و اشک با سر آستین پاک، خداوند حافظ است بر بندگان خود. و حق است وعده موعود. - 6 مهرماه 03 | نرگس
" وعد الله الذین ءامنوا منکم وعملوا الصلحت لیستخلفنهم فی الارض " و قطعاً [ فاصبر وعد الله حق ]
[ هو القهار ] سوگند به وعده خداوند که وعده خدا حق است. به نقل از امام موسی صدر " اگر اسرائیل با ابلیس بجنگد، ما در کنار شیطان خواهیم بود " و با توجّه به اعلام وجوب برائت از رژیم صهیونیست و اعلام همراهی با حزب‌الله با تمام اندک امکانات خود هستیم. هستیم از هر قشر و هر حزب. هستیم تا بر گوش فرزندان و طفلکان در رحم مادر بخوانیم که " اسرائیل، شر مطلق است ". امّا ایهالعزیز، ما هستیم برای ماندن. که می‌مانیم و می‌دانیم در انتهای تلخی‌ها " موعود" است. قدسی | هفتم مهر هزار و چهارصد سه هجری شمسی.
هدایت شده از - دلدادھ مٺحول -
شب‌هایِ خاورمیانه، غم‌باد میشن میرن تو گلویِ آدم.
وَ چهره‌هایشان بیش‌تر به جنگ رفته است تا مادرانشان.
/ هشتِ مِهر چهارده - صفر سه
حُره
/ هشتِ مِهر چهارده - صفر سه
و امّا ما دم از چه خواهیم زد؟
اگر جنگی شود، در حسرت می‌سوزم. حسرت‌های کوچک که خود، استخوان ترکانده و قد کشیده‌اند. حسرت‌های ساده، حسرت وَ وای از حسرت
حُره
اگر جنگی شود، در حسرت می‌سوزم. حسرت‌های کوچک که خود، استخوان ترکانده و قد کشیده‌اند. حسرت‌های ساده،
امّا. آخیش برای امید، برای اون‌چه که محقق می‌شه " آخیش " آخیش از تهِ تهِ دل.
حُره
اگر جنگی شود، در حسرت می‌سوزم. حسرت‌های کوچک که خود، استخوان ترکانده و قد کشیده‌اند. حسرت‌های ساده،
شب بخیر عزیزم. تو را می‌بوسم، تو را به ازای تمامِ سال‌های بی تو می‌بوسم. شبت لا به لای درگیری‌ها به خیر و شب بر تن بی‌جانت به خیر * / جنگ
حُره
شب بخیر عزیزم. تو را می‌بوسم، تو را به ازای تمامِ سال‌های بی تو می‌بوسم. شبت لا به لای درگیری‌ها به
دیگه چی بگم؟ لب‌خند می‌زنم. لب‌خند می‌زنم و آروم با آستینم گوشه چشمم رو پاک می‌کنم. لب‌خند می‌زنم و هیچی عزیزم. فقط لب‌خند می‌زنم. امان از جنگ.
" حتی اگه کوه‌ها هم کنده شدن، تو قوی بمون " این امید بود که ساعت رو به ادامه می‌پیوندوند. امید بود. نوشت پای تخته و نشست. حالا همه به هم نگاه می‌کردیم. این امید بود که ادامه می‌داد.
حُره
" حتی اگه کوه‌ها هم کنده شدن، تو قوی بمون " این امید بود که ساعت رو به ادامه می‌پیوندوند. امید بود.
خدای حال‌های غیر مداوم و همیشگی؟ نه نه عزیزم خدای وعده‌های صادق. خدای خوش قول، خدای نازنازی، خدای نازنازی و نازنازی.
حُره
خدای حال‌های غیر مداوم و همیشگی؟ نه نه عزیزم خدای وعده‌های صادق. خدای خوش قول، خدای نازنازی، خدای نا
زشته اگه بگم ماچ و بوس به سر و کله برادران فاخر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؟ یا نه اگه بگم ناز شصت‌تون گل پسرای مامانی و نازنازی؟ چه خوشگل می‌زنید به قلب دشمن. خوشگل و شیطون بلا
امّا روز جهانی قهوه‌ست. فنجون رو سر می‌کشم و با لب‌خند اوضاع رو پیگیری می‌کنم. امّا عزیزم. قهوه می‌خوری؟
حُره
و چه رو برگردوندهایی که کلی غم و بغل کردن و لباس " نه اصلاً هم درد نداشت " پوشیدن. امان و وای. آدمی‌زاد همینه. تنش می‌خاره برای موش و گربه بازی و بیست‌سوالی. آدمی‌زادهای نازنازی خدا با دامنای صورتی و موهای خرگوشی همینن. همین.
امّا وای از پائیز. جونت رو می‌گیره. به خس خس کردن می‌ندازتت. گولت می‌زنه. انگار که هرچی رشته کرده بودی رو پنبه می‌کنه. همهَ رو گولت می‌زنه گولت می‌زنه گولت می‌زنه
رها کردم. برای شما هم پیشنهاد می‌کنم. رها کنید.
حُره
رها کردم. برای شما هم پیشنهاد می‌کنم. رها کنید.
ریز نشو. ریز نشو تو اوقاتی که برات خوب نبوده. تموم کن اورثینک و.
حُره
الف با ز یا ض یا ذ یا ظ وقتی آدی تهش بگیره هیچ توفیری نداره. [ " آزادی " ]
من امروز توفیق داشتم که به عنوان عضوی از گروه رسانه‌ای دفتر رهبر انقلاب توی نمازجمعه حاضر بشم. من از نزدیک‌ترین زاویه ممکن، از میان جایگاه مسئولین در جلوترین صفوف نمازجمعه، شاهد مرد بزرگی بودم که ابهت و صلابتش چندین برابر تصاویر رسانه‌ها و تصور من بود. مردی که در تهدیدآمیز ترین زمان و مکان ممکن، آرام آرام بود و تمام حرکات و سکناتش سرشار از آرامش و شجاعت بود؛ ذکر می‌گفت، قرآن می‌خوند، لبخند می‌زد و زیر آفتاب ظهر تهران می‌نشست. انگار که یک روز عادی در پایتخت است و او امام جماعت مسجدی کوچک در میانه‌های شهر. در نقطه‌ای که هرآن امکان برخورد چندین کلاهک منفجره یا انفجارهای انتحاری از بین جمعیت وجود داشت، او بقدری باطمأنینه بود که از لحظه ورودش، تمام دل‌ناگرانی‌ها و اضطراب‌های ما فراموش شد. ما همه در میان خطبه‌ها، دیگر فراموش کرده بودیم که در یکی از امنیتی‌ترین تجمع‌های ممکن نشسته‌ایم و شاهد مردی هستیم که در صدر لیست سرخ تروریست‌هاست. او امروز، خود آرامش بود و از آن بالکن بزرگ مصلی، با نگاه نافذش، آرامش را تا صفوف انتهایی نمازگزاران بسط می‌داد. من امروز دوباره آرام شدم و دوباره، از نزدیک‌تر، شیفته آیت‌الله خامنه‌ای شدم. «مهدی مولایی»
سخت‌ترین کار دنیا اینه که آدم مواظب خودش باشه. مواظب باشه تا درونی که خودش ساخته و دستای دلش تا آرنج تو خونن شکیل از آب در بیاد. با یه غوره سردی نکنه و با یه مویز گرمی. مواظب استحکام اون بنا باشه که آب تو دلش تکون نخوره. مواظب ریزش موهای حاصل از استرس باشه. مواظب تشویش ذهنی مواظب عزت نفس مواظب همه‌چی باید باشه. سخته عزیزم، زیادی سخت
یه شعار دارم که زیرزمینیه. این‌جا نمی‌گم. امّا مضمون شعاره می‌تونه این باشه [ زندگی کن. زندگی کن حتی با صدای قل‌قل کتری، زندگی کن حتی با یه دوش آب گرم بعد کوفتگی، زندگی کردن که شاخ و دم نداره. امّا عزیزم زندگی کردن بدین معنا تلقی نمی‌شه که تو زندگی کنی به هر قیمتی یا فقط برای گذر ساعات زندگی کنی و زندگی کنی. زندگی کن و ریلکس استکان چائیت رو سر بکش. فکر می‌کنی با هورت کشیدن مزه‌ش بیش‌تره؟ خب هورت بکش و عشق کن. ] - نظریه نامحبوب / نرگس
هدایت شده از - دلدادھ مٺحول -
چقدر آدمای مودب، عزیز و محترمن... کاش میشد تو جامعه با لقب زیتون پرورده صداشون کنیم تا همه بشناسنشون.
حُره
چقدر آدمای مودب، عزیز و محترمن... کاش میشد تو جامعه با لقب زیتون پرورده صداشون کنیم تا همه بشناسنشون
آدم دلش می‌خواد آدمای مودب و تمیس و مامانی و حلوا حلوا کنه بذاره رو سرش. اصلاً رو چشم ما نه، رو کله ما جا دارن
هدایت شده از - دلدادھ مٺحول -
نرگس پس وقتشه که انجمن زیتون پرورده‌هارو تأسیس کنیم، بلندشو که دیره، بلندشو