47.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسیحا نفس_ قسمت ششم
«من یک سفر دور و درازی در پیش دارم.»
«من می خواهم بروم.»
آقای نائینی و همسرشان، مهمانِ حاج آقا ولدی و حاج خانم بودند. صحبت دربارهٔ سوریه رفتنِ آقای نائینی بود. حاج آقا ولدی فرمودند: «من هم می آیم. با هم می رویم.» حاج خانم گفتند: «پس من و خانم آقای نائینی هم می آییم. آن جا کسی که کفش رزمندگان را جفت کند، نمی خواهید؟» در این هنگام، حاج آقا رو کردند به خانم نائینی و فرمودند: «شما به این حاج خانم من حالی کنید که من یک سفر دور و درازی در پیش دارم. من می خواهم بروم.»
حاج خانم گفتند: «از این حرف ها نزنید. این چه حرفی هست که شما می زنید.» خانم نائینی گفتند: «حاج آقا! چرا حاج خانم را اذیت می کنید.» حاج آقا فرمودند: «نه دختر جان! واقعیت است. حاج خانم باید یاد بگیرد تنها باشد. باید تنهایی را یاد بگیرد.» بعد رو کردند به حاج خانم و فرمودند: «این دو نفر را می بینی. این دو نفر را می بینی که این جا نشسته اند. این دو نفر، اولین کسانی هستند که بدن من را از این خانه بیرون می برند.»
چند روز بعد، آن چه حاج آقا فرموده بودند، دقیقاً اتفاق افتاد...
دوش، وقتِ سَحَر از غصّه نجاتم دادند
واندر آن ظلمتِ شب، آبِ حیاتم دادند
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#علم_حقیقی
#علم_حضوری
#ولایت_تکوینی
#ولایت_کلیه
#مسیحا_نفس
#یگانه_دوران ها
#آب_حیات
#شمشیر_دودم
#مسافر_غریب
#جاذبه
#دافعه
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#مجتبی_گدازگر
#عمو_اکبر
#اکبر_امیرپور
#حاج_بهرام_نایینی
https://zil.ink/haj_naghi_valadi
22.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسیحا نفس_ قسمت هفتم
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به، که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی، حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه، که از خاک کمتریم
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس
آن میبرد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که در این حلقهٔ کمند
چندان فتادهاند که ما صید لاغریم
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#علم_حقیقی
#علم_حضوری
#ولایت_تکوینی
#ولایت_کلیه
#مسیحا_نفس
#اسوه_اخلاق
#جذّاب
#پر_هیبت
#جمال
#جلال
#جاذبه
#دافعه
#زهد
#عبادت
#مهمان_نوازی
#جمع_اضداد
#یگانه_دوران ها
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#آیت_الله_العظمی_بهجت
#علامه_حسن_زاده
#آقا_فخر
#حاج_آقا_فخر_تهرانی
#حاج_بهرام_نایینی
#حدیث_کساء
https://zil.ink/haj_naghi_valadi
16.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسیحا نفس_ قسمت هشتم
دیده ات بارانی
سینه ات طوفانی
غربتت بی پایان
بین مردم، اما
دل تو جای دگر
حاضری و غائب
دور از مردم پست
روضه ها را دیدی
نه، چشیدی آن را
وارث زهرایی
روز و شب، ناله و اشک
بیت الاحزان بودی
اسوه ات فاطمه بود
آری، آن مظلومه
تو را می خواند:
آه! ای ولدی!
آه! ای ولدی!
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#جگر_سوخته
#سوز_دل
#روضه
#گریه
#اشک
#عبادت
#سجده_طولانی
#مسیحا_نفس
#یگانه_دوران ها
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#حاج_بهرام_نایینی
#عشق_بازی_کار_هر_شیاد_نیست
https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi
https://zil.ink/haj_naghi_valadi
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسیحا نفس_ قسمت نهم
در حلقهٔ درویش، ندیدیم صفایی
در صومعه، از او نشنیدم ندایی
در مدرسه، از دوست نخواندیم کتابی
در مأذنه، از یار ندیدیم صدایی
در جمع کتب، هیچ حجابی ندریدیم
در درس صحف، راه نبردیم به جایی
در بتکده، عُمری به بطالت گذراندیم
در جمع حریفان، نه دوائی و نه دائی
در جرگهٔ عشّاق روم، بلکه بیابم
از گلشن دلدار، نسیمی، رد پایی
این ما و منی، جمله ز عقل است و عقال است
در خلوت مستان، نه منی هست و نه مایی
سید روح الله موسوی خمینی رحمة الله علیه
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#علم_حقیقی
#علم_حضوری
#ولایت_تکوینی
#ولایت_کلیه
#چشم_بینا
#کتمان
#گمنام
#جاذبه
#دافعه
#مسیحا_نفس
#یگانه_دوران ها
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#علامه_حسن_زاده
#آیت_الله_احدی
#حاج_بهرام_نایینی
@ahadi.ir
https://zil.ink/haj_naghi_valadi
https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi
27.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسیحا نفس_ قسمت دهم
وقتی حاج آقا ولدی، آقای نائینی را پذیرفتند و به ایشان اجازهٔ نزدیک شدن دادند، به مقداری که صلاح می دانستند به ایشان اطلاعاتی دادند که نشان می داد شناخت کاملی نسبت به آقای نائینی دارند. به ایشان گفتند که پدرشان چه کسی بوده است. اجداد ایشان را تا چند نسل فرمودند. این که با چه کسانی رفاقت داشته اند را بیان کردند و ...
آقای نائینی در کمال تعجب دیدند که حاج آقا ولدی همه چیز را دربارهٔ ایشان می دانند.
چیزهایی را که ایشان فراموش کرده بودند، حاج آقا می دانستند.
چیزهایی را جز خود ایشان کسی از آن ها اطلاع نداشت، حاج آقا می دانستند.
حتی چیزهایی را که خود ایشان دربارهٔ خودشان نمی دانستند، حاج آقا می دانستند!
به مرور آقای نائینی دریافتند که حاج آقا ولدی نسبت به همه چیز، احاطه و اشراف کامل دارند و همه چیز را می بینند و می دانند و حتی قبل از وقایع، از وقوع آن ها آگاهی دارند.
وقتی برای آقای نائینی مشکلات خانوادگی پیش می آمد که کسی از آن خبر نداشت، حاج آقا ولدی با پند و نصیحت و اعمال ولایت، دشواری ها را بر طرف می فرمودند.
من در این بادیه صاحب نظری میجویم
راه گم کردهام و راهبری میجویم
از ورق پارهٔ عرفان، خبری حاصل نیست
از نهان خانهٔ رندان، خبری میجویم...
#امام_رضا_علیه_السلام
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#علم_حقیقی
#علم_حضوری
#ولایت_تکوینی
#ولایت_کلیه
#چشم_بینا
#کتمان
#تواضع
#گمنام
#مظلوم ترین
#جاذبه
#دافعه
#مسیحا_نفس
#یگانه_دوران ها
#مکتب_اهل_بیت
#حاج_مهدی_گدازگر
#حاج_بهرام_نایینی
https://zil.ink/haj_naghi_valadi
https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi