حاجےمشتے| ʜᴀᴊɪᴍᴀꜱʜᴛʏ
🌼✨🌼 ✨🌼 🌼 #شب_رمان #خاطرات_یک_انتخاب #قسمت_چهارم محمد و محسن و حسین. همین سه نفر در دبیرستان شاپور ب
🌼✨🌼
✨🌼
🌼
#شب_رمان
#خاطرات_یک_انتخاب
#قسمت_پنجم
بعد از گرفتن دیپلم به تهران آمد و در مقطع ابتدایی جامعۀ تعلیمات اسلامی تدریس میکرد. مدیر ابتدایی حاج آقای رحیمیان بود؛ داماد کبل زهرا! حاج محمود رحیمیان در مجرّدی، همسایۀ کبل زهرا بود به خواستگاری دختر کبل زهرا رفت. او میدانست محمود، دخترش را به هر قیمتی میخواهد! فرصت مغتنمی بود؛ گفت: به یک شرط دخترم را میدهم؛ به شرطی که طلبه شوی و لباس سربازی امام زمان عجّل الله تعالی فرجه بر تن کنی! محمود عاشق شده بود و برایش هر شرطی آسان جلوه میکرد. امّا کبل زهرا دختر شیخ محمّد رفیع به دنبال هدفش بود. میخواست یک سرباز به یاران امام زمان أرواحنا فداه اضافه کند. محمود لیاقت و استعدادش را داشت. خانوادۀ محمود متفاوت بودند، پدرش خانواده
دوست و با اخلاق، امّا آرایشگر بود و نان ریشتراشی هم در اموالش مخلوط بود. بههرحال محمود با شوق و ذوق، طلبه و نور چشم پدر شد و به لطف جذبۀ اخلاق محمود، پدر دست از ریش تراشی برداشت.
قاسم پسر ارشد حاج آقای رحیمیان بود و شاگرد آقای طیّبیان. آنقدر از معلّمش در خانه تعریف کرده بود که مادر و بچّهها او را به خوبی میشناختند. آنها دیوار به دیوار مدرسه زندگی میکردند. درب کوچکی از زیرپلّۀ خانهشان به مدرسه باز میشد. قاسم به خواهرش فاطمه که هنوز به سنّ تکلیف نرسیده بود گفت: بیا تا آقای طیّبیان را نشانت دهم. فاطمه چادر به سر از زیرپلّه، حسین آقای طیّبیان را دید که در حیاط مدرسه با برادرش محمد بازی میکرد و در عالم بچّگی خوشحال بود که بهترین معلّم مدرسه را دیده است.
#اکیپ_حاجی💛🌱
🆔 @Ekip_haji739 🔷🔸
🌼
✨🌼
🌼✨🌼
حاجےمشتے| ʜᴀᴊɪᴍᴀꜱʜᴛʏ
🌼✨🌼 ✨🌼 🌼 #شب_رمان #خاطرات_یک_انتخاب #قسمت_پنجم بعد از گرفتن دیپلم به تهران آمد و در مقطع ابتدایی جا
بچه ها امشب سالگرد ابوالشهدا حاج محمود رحیمیان هست
براشون فاتحه و صلوات بخونيد 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
AUD-20220404-WA0002.m4a
1.66M
#هوایگلهایمراداشتهباش
-قسمت¹⁵:سورۀ حزب اللهی ها😎
کلمه ای که تهِ دلها را میلرزاندُ
آمیزهای از امید و شور و عشق💖
بر جای میگذارد:)
اڪیپحاجۍ
هدایت شده از ساحل رمان
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😢😢😢😢
حرفی برای نوشتن ندارم
آمار آخرش وحشتناک است
🌐| #منشور
https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیــــال کن💔🌱!'
چشـماتو ببنـد . . .
فکـر کن یـه زائــری زیـر بارون🥀!'
#شب_جمعست_هوایت_نکنم_میمیرم
@Ekip_haji739
#سحرنامه
سحر ششم🌙
قسمت ششم: نسل آسمانیان.....
رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ
لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ
وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيما*
و آسمان پر شده بود از ابرهای سیاه
و زمین مبدل شده بود به شهر مردگان متحرک
و زنجیر دنیا
دست و پا گیر انسان شد
و خدا
قبل از آنکه دیر شود
برای انسانهای از آسمان جامانده
مددی فرستاد
درست مثل مشکی آب برای تشنهی در کویر مانده
و ناگهان از دل ابرهای سیاه
صاعقه ای زد
و باران باریدن گرفت
بارانی از جنس نور
و بارید و کویر تشنه دلها را سیراب کرد
باران بارید
و انگار هر قطرهای که میبارید
انگار به اندازه تمام دنیا برکت و نور بود
و هر قطره
نازل شد برای نجات بشر
برای دریا شدن در دنیا
نسل آسمانیان
نسل انبیاء و پیامبران
باب نجاتی شد
تا هر آنکه راه گم کرده است بازگردد
نسل آسمان
مثل دانههای یک تسبیح
پخش شد در زمین و زمین پر شد از ستاره
مولا جانم
ای مولای ستاره سرشت ماه سیما
ای باقیمانده از نسل آسمان
ای فرزند آدم
ای وصی نوح
ای یادگار ابراهیم
ای نوید موسی
ای بشارت عیسی
و ای میراث محمد ص✨
و ای مولاجان
یَا ابْنَ الْبُدُورِ الْمُنِیرَهِ
یَا ابْنَ السُّرُجِ الْمُضِیئَهِ
یَا ابْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَهِ
یَا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَهِ*
کمکمان کن
دنیا تاریک ما
با این فانوسهای دست و پاشکسته
روشن نمیشود
مگر با چلچراغ وجود تو
حرفی زیاد زدن هنر نیست
حرف خوب زدن هنر است
و ما هنرمند نیستیم اما همگی همدرد هستیم
با درد مشترک
و آن هم کور ماندن در تاریکی بودن توست
مولای روشناییها
اندکی نگاه.....الغوث
برگرفته از
۱.سوره نساء آیه ۱۶۵
۲.دعای ندبه
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#ماه_رمضان
#عاشقانههاییازجنسخدا
#مهمانی_محبوب