فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اینجا_بهشت_هیات_الرقیه_ست
خیلی به بچه ها زیر سایه امام حسین علیه السلام خوش میگذره
#هیات_الرقیه
@HEIAT_ROGHAYE
45.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری_شب_دوم_محرم
#اینجا_بهشت_هیات_الرقیه_ست
🎤 برادر محمد لطفی
🖊یا اباعبدالله گردنم بگیر تو رو خدا اباعبدالله
#هیات_الرقیه
@HEIAT_ROGHAYE
#روایت_هیات
#شب_سوم
شب سوم، زیر پرچم رازق هیات الرقیه ای ها...
شب سه هیات، حرم حضرت رقیه بود
به قول شاعر: هرجا که به پرچمش نگاهت افتاد، حرم رقیهاس...
دیشب پرچم روی سنگ مزار حضرت رقیه مارو مهمون خودش کرد.
پرچم روی گنبد سیدالشهدا هم رسید.
اصلا انگار این پدر و دختر طاقت دوری از هم رو هیچ جا و هیچوقت ندارن...
مهمون ویژه دیشبمون هم آقاامید بود که از تجربه زندگی پس از زندگیش گفت و کار به جایی رسید که صدای هق هق سهساله رو از ضریح شنیده بود و همین کافی بود تا آتیش دل بچه ها گر بگیره و بشه اونچه که باید...
روضه...
اَبَ اَبَ اَبَ...
بگذریم، سنگینی روضه شب سه باید توی همون شب بمونه.
هروقت گره افتاد به کارتون و روضه حضرت رقیه رو باید گوش میکردید، به زمینه ای که دیشب حاج حسین خوند رجوع کنید که کار صدتا روضه رو میکنه...
شور...
هیات دیشب شورش هم شور بود و بچه ها حرارت گریه هاشونو به سینه زنی انتقال دادن و شورهای حضرت رقیه ای حاج حسین دلارو پرواز داد تا روی گنبد سفید بیبیجان...
گودال...
این شورهای روضهای اما این شبها حکایتی شده واسه اونییکه بغض دلشون نشکسته و دیگه کسی نیست که تو این شورها آروم بشینه و خودِ نویسنده این متن هم دلش پر میکشه واسه همون پنج دقیقه...
شب سوم ما هم گذشت و سرنوشت یکساله ما هیاتالرقیهای ها نوشته شد و میدونیم که گره یکساله ما با همون اشکهای دیشب به دستهای سیده رقیه باز میشه...
#هیات_الرقیه
@HEIAT_ROGHAYE
#روایت_هیات
#شب_چهارم
سرها پایین، شرمنده، زانو زده در برابر خیمه زینب(س)
ذَٰلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ؛
هر کس شعایر خدا را بزرگ دارد در حقیقت آن [حاکی] از پاکی و تقوای دلهاست.
این آیه موضوع امشب منبر حاج مهدی بود که تلنگر قشنگی بود برای مستمع...
اینکه وقتی حال دلت بد میشه، هرموقع درگیر گناه میشی، هرموقع کم میاری و نیاز داری قلبت پاک بشه از آلودگی باید تعظیم شعائر کنی و چی بالاتر از برگزاری روضه سیدالشهدا...
رفیق برای پاکی قلب باید خودت رو وقف خون خدا کنی که خون تازه ی حیات بخش به رگهای جاری بشه...
روضه خون قرار بود از طفلان حضرت زینب بخونه اما اسم جناب حر که وسط اومد دلها آتیش شد، انگار همه بچه ها پوتین به گردن انداخته و سر پایین و شرمنده رسونده بودن خودشونو پیش امام حسین که بگن خراب کردیم، به زینبت درستش کن...
روضه آتیش بود...
اصحاب هم نظر کرده بودن به جلسه انگار و اسمشون که میومد مجلس گر میگرفت.
از مسلم و حبیب، سپاه دو نفره امام حسین که قلب زینب رو شاد کردن گرفته تا محمد و عون لشگر دو نفره بیبی جان همه امشب تو روضه دلهارو کربلایی کرده بودن. واقعا این شب چهارم شب خاصی بود تو این سالهای هیات که شب چهارم مراسم گرفتیم...
زمینه حماسه و احساس و سینه زنی و اشک رو مخلوط کرده بود...
منم شبیه مادر، مدافع حرمم...
اسم حضرت زینب که وسط باشه همه میدونیم که حاج حسین یجور دیگه شوراش میچسبه و معلومه که خودشم بیشتر میسوزه و عشق میکنه...
یه شور احساسی قبل از ورود به گودال امشب نیاز بود که با جناب حر همه صدا بزنیم: امام حسین خیلی دوست دارم که خب حاج محمد خوب میدونست اینو...
گودال این شبها با پرچم گنبد امام حسین روی سر بچه ها عجین شده و هیات تو اون دقایق میشه کربلا و بچه ها زیر پرچم دقیقا انگار زیرقبه نشستن و....
اما شب پنجم...
بانی مرصاده، مرصادی که امام حسنی بود...
روضه امام حسن تا گودال بماند برای شب پنج...
#هیات_الرقیه
@HEIAT_ROGHAYE
45.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اینجا_بهشت_هیات_الرقیه_ست
پشت سر بچههای هیات دعای اوست... ❤
#هیات_الرقیه
#مهدکودک_هیات_الرقیه_س
@HEIAT_ROGHAYE
شب پنجم، باب خانه کرم امام حسن تا گودال قتلگاه...
حاج مهدی وقتی از جهاد با جان صحبت میکرد به اینجا رسید که قراره جهاد تعلقات رو از ما بگیره و تهش هیچی جز خدا نداشته باشیم...
کجا از درِ خونه سیدالشهدا کارسازتر برای ترک تعلقات؟
چی بهتر از اشک بر امام غریب که همه چیزش رو واسه خدا داد میتونه تعلقات رو از جونمون بکنه؟
اصلا همینکه یه کودک ۱۰ ساله بین اون همه نیزه و تیر و سنگ دستش رو از دست عمه رها میکنه تا به مرادش برسه و همه تعلقات رو کنار میزاره و میشه جزوی از بدن سیدالشهدا یعنی این حسینه که میتونه تعلق رو خدایی کنه و سرعت بده به ما...
روضه...
میدونستیم شب پنجم حاج محمد میره سمت گودال، اما مفصل از امام حسن برامون خوند و وقتی دل ها نرم شد و اشکها جاری وقت این بود که هیات بشه گودی قتلگاه...
بماند بقیهاش...
نویسنده این متن اما دلش تو زمینه شب پنج گیر کرده...
کاش زودتر صوتهای هیات بیاد و این محرم رو با شعرهایی که تو هیات شنیدیم و اشک ریختیم باهاشون رو بگذرونیم...
سفره کرم امام حسن انقدر وسیعه که شبِ خودش رو هم تقسیم کرد و دیشب شعر تک برای حضرت زینب بود و شور برای رقیه خاتون و روضه هم از گودال...
اما همه منتظر یه شور بودن که باهم بخوننش و بیاد مرصاد از امام حسن بگن که همینم شد و همه با هم خوندیم:
سایه ی روسرمه
همه باورمه
همه زندگی منو مادرمه......
آه ای خداوند کرم حسن...
#روایت_هیات
#شب_پنجم
#هیات_الرقیه
@HEIAT_ROGHAYE