امام زمان (عج) در هیچ حالی ما را فراموش نمی کند ما هم سزاوار نیست حضرت را فراموش کنیم. در توسلات، توجهات و گرفتاری هایمان. آن حضرت را صدا بزنیم . خدا می داند اگر راه حل برای رفع گرفتاری های مادی و معنوی می خواهید، باید یا بن الحسن بگویید.
ان شاء الله مورد عنایت قرار می گیرید. چون ایشان ملاذ و ملجاء شیعه هستند. هیچ جای دیگر هیچ راهی جز این نیست.
آیت الله #ناصری : امام زمان (عج) در هیچ حالی ما را فراموش نمی کند ما هم سزاوار نیست .
#امام_زمان
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼 🌼 به نام آنکه عشق آفرید . . .♥️ رمان عشق در همین نزدیکی / فصل اول 🌿 به قلم
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🌼🍃🌼🍃
🍃🌼
🌼
به نام آنکه عشق آفرید . . .♥️
رمان عشق در همین نزدیکی / فصل اول 🌿
به قلم : (میم . ر)
پارت سی و نهم .........
نگاهی به لباس در دستش انداختم : تونیک کار شده ی زیبایی که رنگش تقریبا سبز یشمی براق بود که روی سینه و استین هایش مهره های سنگی ریز و درشتی با طرحی قشنگ دوخته شده بود. به همراه شلوار کرپ مشکی و شال تقریبا هم رنگ تونیک بود .
لباس رو از دست مامان گرفتم و صورتش رو بوسیدم و گفتم : ممنونم مامانی ........
لبخندی به روم پاشید و من به لباس به دست به سمت اتاقم رفتم .
در بدو ورود به اتاق لباس رو از ذوق جدید بودنش جلوی آینه قدی رو به روی خودم نگه داشتم . واقعا زیبا بود و با پوست سفیدم هارمونی داشت . نه زیاد تنگ بود ونه خیلی گشاد . در کل چیزی بود که خودم میخواستم . عادت نداشتم اصلا جلو دیگران خودم رو عیان کنم .
لباس رو درون کمدم اویزون کردم و قصد حمام کرده بودم که با خودم گفتم یه نگاهی هم به گوشیم بندازم .
یک پیام دیگر از مازیار اومده بود : اگر پیام خوندی پس چرا جواب پیام رو ندادی ؟ ببین وای به حالت اگر امشب جوابت اون چیزی نباشه که من میخوام ........ ملتفت هستی کیانا خانوم .
از پیامی که داده بود حسابی شوکه شدم . یه ادم تا چه حد می تونه وقیح باشه و خودش رو هی به رخ این و اون بکشه .
ترجیح دادم تا شب اصلن بهش فکر نکنم و سعی کنم به کارام برسم . پس به سرعت وارد حمام شدم و کارام رو رسیدم و دوش گرفتم .
به سرعت از حمام خارج شدم و با حوله تنم رو خشک کردم و موهام رو سشوار کشیدم و لباس راحتی تنم کردم .
از کتاب هایی که از ساری خریده بودم کتاب درس کیایی رو که حقوق بود رو برداشتم و شروع کردم به پیش درس کردن فصل اول .
شنیده بودم از بقیه دانشجو ها که کلاس هاش بیشتر کنفرانس محوره و دوس داره دانشجو ها مطالب رو سر کلاس یاد بگیرن .
حدودا دو ساعتی خوندن فصل اول طول کشید و وقتی سرم رو از روی کتاب بلند کردم تازه یادم افتاد به مریم بگم ناهار بیاد خونمون .
سریع بهش پیام دادم که بعد از چند دقیقه در جوابم نوشت که با مادرش رفته خرید و همون بعد از ظهر میاد خونمون .
خودم رو با مرتب کردن کتاب ها مشغول کردم که تا موقع ناهار وقتم رو گرفت .
موقع ناهار زمانی که خواستم پرده اتاق خواب رو مقداری بزنم کنار که افتاب پاییزی بیاد داخل .اتفاقی چشمم به خونه اقای جمشیدی افتاد که درست در سمت چپ ما خونه داشتن و پنجره سمت چپ اتاقم به حیاط و دروازه اونها اشراف داشت .
در دروازه باز شد و مازیار وارد حیاط شد . صورتی کاملا شیش تیغه و خوش فرم و هیکلی ورزشی و تنومند . کلا همیشه به خودش می رسید و من هیچ وقت نا مرتب نمی دیدمش .
از کنار زدن پرده اتاق خواب منصرف شدم و دوباره کشیدمش و برای ناهار رفتم پایین .
ناهار در جمعی مادر و دختری و کاملا دوستانه خورده شد ........ عاشق زرشک پلو با مرغ های مادرم بودم . در کل دستپختش عالی بود .
ساعت حوالی ۵ عصر بود .
درون پذیرایی نشسته بودیم و تمامی کار ها رسیده بودیم و وسایل پذیرایی از مهمان ها اماده و مهیا بود و مامان برا شام الویه درست کرده بود تا بعد از رفتن مهمان ها شام بخوریم .
ایفون به صدا در اومد ..... بلند شدم و از تصویر داخلش فهمیدم که مریمه ......... با خوشحالی درب رو باز کردم و مامان برای استقبال ازش تا دم در حال رفت .
وقتی اومد داخل حسابی تیپ زده بود شومیز بلند ابی کاربنی تا روی زانو با ساپورت مشکی کلفت و شال مشکی ........ تیکه ای شده بود برا خودش .
صورت مادرم رو بوسید و بعد به سمت من اومد . و با تعجب رو به مادرم گفت : خاله این اینطوری میخواد جلو مهمان ها ظاهر بشه . ساعت چند میان ؟
قبل اینکه مادرم چیزی بگه جواب دادم : شش میان و اینکه هنوز لباس نپوشیدم ....... بیا بریم بالا تا منم اماده شم .
خاله جون پس من با کیانا برم اتاقش تا اماده بشه .
عزیزم خودت مختاری .اجازه دیگه برای چیه ؟
مرسی خاله جون.
زمانی که از پله ها با مریم بالا می رفتیم دوباره صدای ایفون بلند شد که فکر کنم اقاجونم بود که اومده بود خونه .
وقتی وارد اتاق شدیم درب اتاق رو بستم و رو مریم کردم : بیا اینجا پیام های این پسره ابله رو بخون که یکی رو دیشب فرستاده یکی رو امروز صبح داده .
مریم بعد از خوندن پیام ها اروم رو به من گفت : این اصلا پیش خودش چی فکر کرده که این پیام ها رو داده ؟ اصلا شماره تو رو از کجا گیر اورده ؟
رمان (#کیانا)۴۰۰ پارت هست و توی کانال وی ای پی همه ی پارت ها گذاشته شده.
هزینه عضویت ۴۰ هزار تومان
https://eitaa.com/joinchat/3223388388C6388116db8
شرایط وی ای پی 👆👆
🌿 ادامه دارد ...
@kashaneh_mehrr
🌿 منتظر فصل دوم این رمان از همین کانال باشید.
دوست عزیز : نشر و کپی برداری از این رمان به هر دلیلی پیگرد قانونی و الهی دارد . 🌿
🌼
🍃🌼
🌼🍃🌼🍃
🍃🌼🍃🌼🍃🌼
?
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁الهی
🍂تـو کـه باشـى
🍁تـمام دورها نزدیک
🍂و تـمام نامـمکن هـا
🍁مـمکن مى شوند
🍂گـرمـاى بـودنـت را
🍁از سرماى روزگار ما نگیر
🍂شـب پاییزی تـون
🍁لبریز از آرامـش الهی
🍁✨شـب خــوش✨🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آمدی شمس و قمر
🎊پیش تو سوسو بزنند
🌸تا که مردان جهان
🎊پیش تو زانو بزننـد
🌸چشم وا کردی و
🎊دنیای علی زیبا شد
🌸باز تکرار همان
🎊سورهی اعطینا شد
🌸پیشاپیش
🎊ولادت حضرت زینب کبری(س)
و روز پرستـار مبـارک بـاد🎉🎊
12.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام جمعه کربلا غوغا کرد
ببینید
یاد بگیرید
و انتشار بدید
ای منجی دلهای خزان دیده کجایی🍁 ...
اَلّلهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج...♥️
#امام_زمان 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترس دشمن از حجاب زینب
حفظ "چادر" انقلاب زینب است!
استوری🌸
#زن_عفت_افتخار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی میگن بسیج بی ترمزه یعنی همین
#ایران_ما✨
#شهید_محسن_فخری_زاده💕
🔴به یاد شهید دکتر فخری زاده
🔹 7 آذر ماه دومین سالگرد شهادت شهید دکتر محسن فخری زاده دانشمند صنایع دفاعی و هسته ای کشورمان است که توسط رژیم صهیونیستی در آبسرد دماوند ترور شد.
🔹این دانشمند بزرگ علاوه بر همه خدمات ارزشمند خود در صنعت هسته ای، در سال ۱۳۹۸ در آزمایشگاه پدافند زیستی سازمان پژوهش و نوآوری دفاعی، موفق به ساخت واکسن ایرانی کرونا شد و با این اقدام بی نظیر در جریان مقابله با بیماری منحوس کرونا نقش مهمی ایفا نمود.
🔹شهید فخری زاده با قرآن مجید انس داشت و از این کتاب الهی بهره های علمی می برد و آن را محور اختراعات و تولیدات تکنولوژیک قرار داده بود.
🔹باوجود گمنامی او تا لحظه شهادت، آمریکایی ها و اسرائیلی ها بیش از 20 سال نام او را در فهرست ترور قرار داده بودند و وی سال ها به عنوان هدف شماره یک اسرائیل به حساب می آمد.
🌷 روحش شاد و یادش گرامی...
#ایستادِهـ°°