eitaa logo
حیران ترین قَلَم|مهرشاد ابراهیمی
247 دنبال‌کننده
68 عکس
23 ویدیو
0 فایل
طلبه عصر انقلاب اسلامی... علاقه مند به «ادبیات»، «هنر»، «رسانه»، «تعلیم و تربیت»، «جامعه شناسی»، «تاریخ» و کمی هم «سیاست»😏 یه کم کنش گری اجتماعی هم بد نیست😊 (حیران شدن طلیعه انسان شدن) آیدی من: @mehrshad_ebrahimi81
مشاهده در ایتا
دانلود
| دو بیتی ▫️ساقی از داغ درون عرضه احوال آمد ▫️تا تو ساغر بِسُرایی و قراری بدهی ▫️برگ و بارم همه آغشته به زردی خزان ▫️وصلت توبه بیاری و بهاری بدهی ✍️ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ https://eitaa.com/Heyran_Ghalam 🍃حیران ترین قلم🍃
| تک بیتی ▫️زبان دیگری خواهد هوای خانمان سوزش ▫️دوای جان، کلام لَب گُداز عاشقان سوزش ✍️ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ https://eitaa.com/Heyran_Ghalam 🍃حیران ترین قلم🍃
| تک بیتی ▫️ا‌َمان از عُرف و عَقل و شَرع که در اِبراز عشق من ▫️همه آهسته می آیند و دِل تاب دویدن داشت ✍️ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ https://eitaa.com/Heyran_Ghalam 🍃حیران ترین قلم🍃
برای دوست گاهی فراق نعمت یاران بُوَد ‌ولی گاهی عِقاب و کیفر اعمال‌ِمان شود گاهی نشانده ای تو غَمی بر دلی اگر دریای غَم که مونس احوال‌ِمان شود گاهی میان فاصله ها خوب می‌شویم حتی اگر که بانی خسران‌ِمان شود گاهی اگر که خانهِ دل تنگ می‌شود شاید بهانه ای‌ست که باران‌ِمان شود باران شد آسمان نگاهت ولی اُمید شاید عنایتی‌، باعث غفران‌ِمان شود باشد همین هوا و همین حال نعمتی گَر این فراق طعنه به ایمان‌ِمان شود "گفتی که با تو بوده وجودم به وقت غَم لطفی است غَم که علت دیدار‌ِمان شود" "تقدیم به یکی از دوستان عزیزم در مشهد در پاسخ به ابراز دلتنگی و محبت شون" ✍ ۲۲ خرداد ۱۴۰۴،(۹:۰۰ صبح) https://eitaa.com/Heyran_Ghalam 🍃حیران ترین قلم🍃
کتاب "اهالی تپه ندبه" با موضوع فرجام شناسی کوفه در نهضت عاشورا ♥️ اثر حجت الاسلام محسن قنبریان هستش که توصیه میکنم این دم دم های محرمی 🏴 مراجعه ای بهش داشته باشیم بد نیست اسم کتاب هم خیلی جالبه و از یه گفتمان و اتفاق تاریخی در ایام عاشورای حسینی نشئت میگیره اهالی تپه ندبه کسانی بودن که روز عاشورا در سپاه عمر سعد حضور داشتن عمده شون و ازطرفی به هیچ وجه دلشون راضی به جنگ علیه امام نبود از طرفی نه شهامت و عرضه یاری داشتن نه جوانمردی شووو یه تپه ای شد محل اجتماع این ها و شروع کردن به زاری و تضرع و ندبه محضر پروردگار "که خدایا نصرتی بفرست تا از جنگ جلوگیری بشه یا امام کشته نشه" اینجاست که در جواب این جماعت که امروز هم شاهدشون هستیم و دوروبرمون کم نیستن و اتفاقاً کرسی هایی از این مملکت هم دستشونه باید گفت: "خداوند به دستان مومنین یاری خود را به آنجا که لازم است می رساند" لینک خرید از کتابرسان👇 اینجا کلیک کنید https://eitaa.com/Heyran_Ghalam 🍃حیران ترین قلم🍃
| تک بیتی ▫️به نام نامی حیدر و شهسوار جهان ▫️همیشه بوده و هست آسمان به پای علی ✍️ ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ https://eitaa.com/Heyran_Ghalam 🍃حیران ترین قلم🍃
عاشقانه | پرده اول جان من است او... خواستم تو دل همه چالش ها و بحران های موجود بگم نه تنها آب تو دل من تکون نخورده بلکه، مهمترین اتفاق زندگی من دوشنبه ظهر ساعت ۱۱:۰۰ رقم خورد☺️ اصلا گفتیم بذاریم زیر موشک باروون کیفش بیشتره چندسال دیگه برا بچه هامون تعریف میکنیم😂 فک کنم فهمیدید چیشد...😉 با عنایت خدا و لطف امام زمان و کمک مامان و بابای عزیزم همسفر جدید زندگیمو پیدا کردم کسی که میخوام بهش تکیه کنم و میخواد بهم تکیه کنه تا کنار هم سریعتر تو مسیر حق گام برداریم دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ مصادف با ۲۰ ذی الحجه ۱۴۴۶ سالروز میلاد آقا جانم موسی ابن جعفر "ع" ساعت ۱۱ ظهر "تهران" محله پیروزی بلوار نبرد شمالی کوچه غلامعلی شرقی پلاک ۴۱ دفتر ثبت ازدواج "حلقه" سردفتر جناب آقای رئیسی شیرین بود خاص بود بخش عمده ای از اقوام و فامیل به خاطر موشک بارون رفته بودن شهرستان و مراسم مون کلا با ۳۰ نفر برگزار شد ولی عجیب بود من و همسر عزیزم دوتایی اولین اجازه رو از آقا جانمون صاحب الزمان گرفتیم و بعد بزرگتر ها و "بله" گفتیم ما زیر موشک و گلوله پدافند تهران عقد کردیم تا بگیم امید در سخت ترین لحظه ها همچون جوانه ای شکل میگیره و روزی درخت تنومند ریشه داری میشه و جهانی رو سایه مهر میده شیرین بود وقتی حلقه ازدواج رو تو دست هم گذاشتیم رسما حس و حال جدیدی برام شروع شد حس مسئولیت حس تعهد حس مهم بودن حس آرامش حس مبارزه و حس ناب جهاد من و همسرم عهد کردیم برای هم نفر دوم زندگی هامون باشیم باهم قرار گذاشتیم تلاش نکنیم تا نفر اول باشیم آخه ما قائلیم وجه تمایز زندگی مون از روز اول آشنایی، توحیدی بودن و انگیزه و نگرش و کنش توحیدی داشتن مون بود پس نفر اول زندگی هر کدوممون خداست همون خدایی که ما رو به هم رسوند همونی که کاری کرد که عشقی هزاران کیلومتر دور تر از من و هزاران کیلومتر دور تر از اون به ثمر بشینه کاری کرد تا دلی در مشهد به وجودی در تهران گره بخوره و قلبی در تهران برای لبخندی در مشهد بتپه ما قائلیم برگی از درخت نمیفته مگر با اراده او ما همدیگه رو دوست داریم و میخوایم عاشق هم باشیم نه به خاطر هم نه به خطر عشقمون به خدا خدایا حائل بین "من" و "او" فقط "تو"یی! پس خودت بین "من" و "او" بمان و "من" و "او" را به "ما" بدل کن "ما"یی که برای "تو" باشد و برای "تو" بماند بماند تا بهشت برین "تو" و تا لحظه وصال "تو" این وصال را مانا گردان همسر عزیز من یعنی جان من همسر من یعنی همسفر من تا بهشت راستی! از این به بعد هشتگ () فقط برای همسرم خواهد بود گفتم بدونید! گفتم بدونه!😉 ✍ مهرشاد ابراهیمی ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ https://eitaa.com/Heyran_Ghalam 🍃حیران ترین قلم🍃
آنان که قلّه های آرمانشان مرتفع باشد، دیگر مسیر ها، راه ها و روش ها، تنها طریقی برای رسیدن به قلّه هستند و اهمیت ذاتی ندارند طریقیت دارند نه موضوعیت تنها، مسیر هستند نه هدف باشند می‌رویم نباشند راه دیگری می‌یابیم ✍مهرشاد ابراهیمی https://eitaa.com/Heyran_Ghalam 🍃حیران ترین قلم🍃
گره تعلقات مان کجاست؟ اگر لیوان آبی است، اندک تکانی آن را تُهی می‌گرداند؛ اگر اقیانوسی باشد، هزاران لیوان هم از وسعت آن نخواهد کاست؛ ✍مهرشاد ابراهیمی https://eitaa.com/Heyran_Ghalam 🍃حیران ترین قلم🍃
ظلمت خیر بزرگی گفت: (آنچه چراغ ها را مطرح می‌سازد، خود تاریکی است و در بطن تاریکی چراغ ها بارور می‌شوند) "عین‌صاد" انسان در متن تاریکی هدایت می‌شود؛ جلوه هدایت الهی و اسم "هادی" او در دل ظلمت تجلّی می‌یاید مومن هر لحظه در سیر الی الله، گامی از ظلمت به نور می‌گذارد بر مدار عبارت "حسنات الابرار سیّئات المقرّبین" مرحله پیشینی سالک، به نسبت مرحله فعلی او ظلمت است و مرحله فعلی او به نسبت پله بالاتر نیز؛ پس ظلمت و تاریکی نه تنها به ماهیت ذاتی، شرّ نیست که در نقشه الهی خیر کثیر است منتهی این وجود انسان است که انتخاب می‌کند تجلّی خیر ظلمت را دریابد یا تجلّی شرّ آن را در هر صورت ظلمت و تاریکی نعمت است نعمتی که یَهدِی و یُضِلُّ... "یَهْدِی مَن یَشَاء وَ یُضِلُّ مَن یَشَاء" اینجاست که یک پرده از راز رسالت رسول کنار می‌رود که لازمه هدایت رسول داخل شدن به جلوه ظلمتِ هدایت الهی است که فرمود: "هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ" اگر کسی به ظلمت گام نگذارد، خبری از نور نیست آنچه هست رکود است؛ خواه کثافت دنیا و تعلق دار فانی باشد، خواه حسنات الابرار باشد. تا آنجا که راه هست، پس پایی برای رفتن هست؛ آنچه مانع حرکت است، تعلقات است. ✍ مهرشاد ابراهیمی https://eitaa.com/Heyran_Ghalam 🍃حیران ترین قلم🍃
از قدیم سنت حسنه ای رایج بود میان متعلّمین ‌که برای کسب معرفت و نور و جلای باطن، محضر علما میرسیدن و در منزل پر نور علما، وجود خودشون رو در مواجهه با نَفَس گرم عالِم پاک می‌کردند و خط حرکت را از ذهن و زبان گویای عالم می‌گرفتند توفیقی شد❤️👌 درس اخلاق های ماهانه برای رفقای نوجوون نوجهاد راه انداختیم تا به صورت مستمر از این ظرفیت ها استفاده کنیم و این سنت تقریباً بی جان را احیا کنیم برای اولین جلسه امّا یکشنبه شب خدمت حاج آقای کارآزما، از علمای خوش نَفَس و شیرین بیان و گشاده رو و کنشگر و فعال عرصه انقلاب اسلامی رسیدیم و در منزلشون ساعاتی کسب فیض کردیم خدا انشالله به عمرشون برکت عنایت کنه🤲 ولی واقعاً جای رفقایی که نبودن خالی بود😔 https://eitaa.com/Heyran_Ghalam 🍃حیران ترین قلم🍃
عامیانه ها | خانه شب در میان شب ولی؛ خانه دل روشن است؛ گرمِ آغوش است جان؛ در خیالی تلخ؛ امّا، چاره چیست؟ ناگهان پروانه ها، در‌به‌در در جستجوی شمع یار؛ شمعی از عمق وجود، شمعی از جنس سجود، کوچه کوچه می‌روند و هیچ؛ امّا هیچ امّا هیچ؛ در میان شب ولی؛ خانه دل نور داشت؛ پر هیاهو از امید؛ امّا هیچ؛ سوختند پروانه ها؛ در کنار شمع؟ نه؛ در جستجوی موی او؛ سوختند پروانه ها؛ در حسرت گیسوی او؛ سوختند پروانه ها؛ در هجر خال روی او؛ ناگهان امّا ولی؛ خانه دل تار شد، کور شد امید و امّا، دور شد تقدیر و امّا، دیر شد تدبیر و امّا، سیر شد از زندگی، امّا ولی دریافت، زندگانی در تلاطم های تکراِر وقایع، در دل تاریخ، می‌چرخد؛ گاه سرد و گاه تلخی ، گاه شیرین گاه سختی، گرم و پر شور، سرد و بی روح، گاه گاهَش را که دریابی، وجودت عمق دریا می‌شود در وسعتی بی حد؛ وسعتی قدرِ تمام درد های خانمان سوزش؛ وسعتی حدّ تمام کینه های سرد؛ کینه ها از جنس خنجر های تیزش، در میان چنگ دشمن یا به دستان رفیقان؛ پس که آرام است این دل؛ در تلاطم های هیچ و پوچِ عالم، وَه چه آرام است این دل! ناگهان امّا ولی با این وجود، خانه دل روشن است، در توکّل های ایمانیِ شب های زمستانش؛ در هوسرانیِ پاییزیِ برگان درختانش؛ در بهارِ عقل ها و گرمی خورشیدِ تابستان؛ ولی امّا خانه دل روشن است! ✍ مهرشاد ابراهیمی ۲ مرداد ۱۴۰۴ | ساعت ۱ بامداد https://eitaa.com/Heyran_Ghalam 🍃حیران ترین قلم🍃