مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه #شهادت_حضرت_ام_البنین 🎤حاج محمدرضا طاهری
از همان روزهایِ کودکی ام بوده ام آشنایِ اُمِّ بَنین
کامِ من را گرفت مادر ، با نمکِ سفره های اُمِّ بَنین
رزقِ من باشد از اِعانه ی او از عنایاتِ مادرانه ی او
آمده پشت درب خانه ی او سائلِ بینوای اُمِّ بَنین
*ببین میتونی امشب،مثل اون سائلی که اومد مدینه،پشت درب خونه ی ام البنین باشید، اون سائل اومد در زد،صدایِ این سائل رو ام البنین میشناخت،فرمود به زنها که این سائل هر سال می اومد، عباسم دستش رو پُر می کرد،امسال که پسرم شهید شده،خوب نیست بخواد دست خالی برگرده،هر چی دارید بیارید..." خانوم این جوری میبخشه،آی گرفتار!حاجت دار!..مادرِ اباالفضلِ..." هر چی که بود گذاشتن تویِ یک پارچه ای آوردن دادن دست خانوم، دستش رو ام البنین از در بُرد بیرون، داد دستِ سائل،گفت: برو به سلامت.. سائل گفت: خانوم! من سائل هستم،فقیر هستم،وضعم خوب نیست،اما هر سال به عشقِ اون قد و قامت میام دَرِ این خونه...من فقط از اون دستا گدایی می کنم، دلم برا اون چشما تنگ شده... یه وقت دیدن ام البنین پشت در داره ناله میزنه،سائل برو...جگرم آتیش گرفت،سائل اون دست ها رو کربلا قطع کردن...اون چشمِ قشنگ رو تیر زدن...*
کی شَوَد عشق را رقم بزنم ؟
گوشه ای از بقیع، قدم بزنم
دو سه تا مثنوی قلم بزنم
تا سحر در رثایِ اُمِّ بَنین
اول و آخرم، فدای حسین
تن و جان و سرم، فدای حسین
پدر و مادرم، فدای حسین
بچه هایم، فدایِ اُمِّ بَنین
خادمِ مُستَدامِ عباس است
آشنا با مَقامِ عباس است
موردِ احترامِ عباس است
هر که باشد گدایِ اُمِّ بَنین
هم مُسَمّا، به نامِ فاطمه بود
هم مَرامَش، مَرامِ فاطمه بود
مُقتدایش،امامِ فاطمه بود
من کجا و ثنایِ اُمِّ بَنین ؟
*هم نامِ حضرتِ فاطمه بود، هر موقع تویِ این خونه فاطمه صداش می کردن،بچه هایِ حضرتِ زهرا یادِ مادر می افتادن...عرضه داشت به امیرالمؤمنین،آقا جان! اسم من رو عوض کنید...امیرالمؤمنین می فرمودند: اسم به این قشنگی،فاطمه،ناراحتی؟ عرضه داشت: آقاجان! آری ناراحتم، هر موقع تویِ این خونه میگی فاطمه! می بینم زینب یه جا میشینه، حسن نگاهش به در دوخته میشه....* نه فقط مادرِ چهار یَل است در وفا بی نظیر و بی بَدَل است ادبش بینِ اهلِ دل مثل است شد ادب ؛ خاکِ پایِ اُمِّ بَنین تا که آمد به بیتِ شیر خدا گفت او کودکانِ فاطمه را آمدم تا شَوَم کنیز شما من فدایِ وفایِ اُمِّ بَنین در کنارِ چهار صورتِ قبر می نشست آن یگانه اسوه ی صبر اشک می ریخت از دو دیده چو ابر من بمیرم برای اُمِّ بَنین پسرِ ارشدش پناهِ حسین کاشف الکرب و تکیه گاهِ حسین میر و آب آورِ سپاه حسین اوست صاحبِ عزایِ اُمِّ بَنین *حالا که اسم این آقا زاده اش اومد،اجازه بدید یه دونه هم از زبان عباسش بگم...* به کنارم بیا، برادرِ من کآمده مادرِ تو در بَرِ من بنشسته، کنارِ پیکر من مادری کرده جایِ اُمِّ بَنین
مداحی_آنلاین_قصه_ی_ام_البنین_شرح_غم_است_منصوری.mp3
9.03M
🔳 #شهادت_حضرت_ام_البنین(س)
🌴روضه حضرت ام البنین
🌴قصه ی ام البنین شرح غم است
🎤زنده یاد #محمد_باقر_منصوری
⏯ #روضه #ترکی
مداحی آنلاین - هرچه مادر هست قربان چنین نامادری - استاد عالی.mp3
6.52M
🏴 #شهادت_حضرت_ام_البنین(س)
♨️هر چه مادر هست قربان چنین نامادری
🎤حجت الاسلام #عالی
🏴#شهادت_حضرت_ام_البنین_س
🏴#مرثیه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تار می دیدم و به شک بودم
این صدا از گلوی پنج تن اسـت
عطر سیب ات که در هوا پیچید
با خودم گفتم این حسین من است
وقت مرگ آمدی به دیدن من
حاضری پیش جان محتضرم
لطف کردی، به زحمت افتادی
من توقع نداشتم پسرم
جرعه آبی بنوش، خسته راه
نفسی تازه کن، برم بنشین
ساعتی صبر کرده بودی اگر
محضرت می رسید ام بنین
تاج منت گذاشتی به سرم
تو تمنایم از دو دنیایی
من کجا این شکوه و رتبه کجا
من کنیزم تو کنزِ زهرایی
کربلا قسمتم نشد آخر
حسـرت دل شمیم تربت توست
گریه ام از هراس مردن نیست
اشک هایم برای غربت توست
گریه از دست من کلافه شده
از جگر آه می کشم شب و روز
آهِ سردم گواه درد دلی ست
شعله ور تر از آفتاب تموز
روز اول که دیدمت گفتم
در غمت باید امتحان بدهم
چار قل خواندم و قسم خوردم
پای تو چار دفعه جان بدهم
با هدف می گذشت روز و شبم
تلخی روزگار شیرین بود
بچه هایم فدایی ات بشوند
همه آرزوی من این بود
معرفت را به حوصله با ذوق
کاشتم در نهاد تک تک شان
گشت سیراب از اشک های سحر
ریشه اعتقاد تک تک شان
نیمه شب ها به جای لالایی
دائم اسم تو را به لب بردم
قبل هر دفعه شیر دادن شان
جای خرما غم علی خوردم
گرد غربت به صورتت که نشست
تا مسیرت به نینوا افتاد
یک به یک عرضه داشتند ای دوست
با تو هستیم هرچه باداباد
با من از کربلا بگو پسرم
خیمه بی پناه یعنی چه؟
زینت دوش مصطفی تو بگو
گودی قتلگاه یعنی چه؟
گاه کابوس آب می بینم
غرق آشفتگی ست احساسم
گفت راوی که تشنه جان دادی
نکند کم گذاشت عباسم
خواهرت از وفای او می گفت
با سر و چشم و دست شد سپرت؟
آه از روضه عمود اما
هرچه آمد سرش فدای سرت
ساربان در شلوغیِ گودال
خاتمت را ندیده بود ای کاش
شمر جای سرِ مطهرِ تو
سر من را بریده بود ای کاش
گر عبا و عمامه را بردند
غارت پیرهن برای چه بود؟
بدنی با هزار و نهصد زخم
نعل تازه زدن برای چه بود؟
نفسم به شماره افتاده
از عنایت نظر به حالم کن
ملک مرگ هم رسید از راه
این دم آخری حلالم کن
بدنم بر زمین نمی ماند
کفنم خاک و خون نخواهد شد
جانم از تن بُرون شود اما
داغت از دل برون نخواهد شد
✍️شاعر:
#سید_جعفر_حیدری
مداحی آنلاین - ببین باید چه دریایی - سیدمهدی حسینی.mp3
4.86M
🏴#شهادت_حضرت_ام_البنین_س
🏴#زمینه
🎤مداح :حاج سید مهدی حسینی
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی،
که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی
ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت،
که در بین زنان، تنها تو عباسآفرین باشی
شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را
خدا، یکجا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی
همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری
مگر بینور میشد، مادر زیباترین باشی؟
مگر بینور میشد، در دل خورشید بنشینی؟
تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی
گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست میگیرد
رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی
رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟
تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی
پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه!
نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی
هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری
پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی
شاعر: #قاسم_صرافان
#اسناد شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها
سند اول👇
▪️قال الصّادق علیه السلام : و کانَت تَلعَنُ بَنی اُمیّه ، هی المَسمُومُ وَ وَصَلَت الشّهاده.
🔸امام صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند : او (حضرت ام البنین) آشکارا بنی امیه را لعن می کرد ؛ بنی امیه او را مسموم کردند و به شهادت رساندند.
📚تنقیح المقال ج ۳ ص۷۰
📚المحدثات الشیعه ج۲ ص۵۵۰
📚زنان نابغه ص۱۵۰
📚ام البنین ص۴۷۰
📚ام البنین سیرتها و کراماتها ص۱۷۰
📚اعلام النساء ص ۴۹۶
📚وقایع الشیعه ص٨۵
▪️ سند دوم👇
حضرت ام البنین سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی امیه بر آمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداریهای مستمر مردم را متوجه ظلم و بیلیاقتی حکام وقت مینمود.
🔹 لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند.
▪️چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب «زنان نابغه» و جناب عبد العظیم بحرانی در کتاب «ام البنین» نگاشتهاند که بنی امیه همسر امیرالمومنین علیه السلام، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به قتل رساندند.
▪️در کتاب «اختیارات» از اعمش نقل شده است که میگوید: روز سیزدهم جمادی الثانی که مصادف با روز جمعه بود نزد امام زین العابدین علیه السلام بودم که ناگهان جناب فضل بن عباس علیهما السلام وارد شد و در حالی که گریه میکرد گفت: جدهام حضرت ام البنين علیها السلام از دنیا رفت.
الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة، نوشته رفیع الدین رفیعی، صفحه ۸۵