💠 رجزهای حضرت عباس علیه السلام در جنگ▪️
🔳حضرت عباس علیه السلام در هنگامی که به #نبرد با لشکر #عمرسعد رفتند اشعاری میخواندند که نشان از ایمان راسخ ایشان دارد.
🔳توصیف حضرت عباس از خود در رجزهایش
«رجز» عبارت از شعری ناگهانی است که #جنگ جو برای ستودن خود و توصیف حَسَب و نَسَب خویش با آهنگی #حماسی میخواند و دارای مفاهیمی دال بر خوار شمردن دشمن است.
گاهی اوقات نیز از اشعار دیگر شاعران بهره می گرفتند.
در هر حال رجز شعری از پیش تعیین شده بوده و کمتر پیش میآمده که جنگ جویی به گونه آغازین و فی البداهه در میدان جنگ آن را بسراید چه رسد به این که بخواهد به تناسب حال و هوای میدان نبرد، آن را تغییر نیز بدهد و یا رویدادهایی را که به وقوع پیوسته و او در همان لحظه شاهد آن بوده به شعر درآورد؛
اما در #پیکارهای حضرت عباس علیهالسلام شاهد چنین ویژگیای در رجزهای او هستیم که نشان از توان والای او در سخن دانی است.
🔳 او در ابتدا به توصیف خود، #امام خود و حسب و نسب خود میپردازد، که رجزها معمولا بیشتر از این هم نبوده و سپس میسراید:
🔳 توصیف خود:
به خداوند شکست ناپذیر و بزرگ و به «حجر الاسود» و «زمزم» و «حطیم» صادقانه سوگند یاد میکنم که امروز پیکرم را به خونم آغشته میکنم و در راه #حسین که #پیشوای پر افتخار اهل فضل و بخشش است، جهاد مینمایم.
🔳رجز حضرت عباس در هنگام نبرد:
آن گاه به سوی دشمن هجوم میبرد. او در ابتدا نبرد سختی با آنها کرد و دوباره سرود:
من از #مرگ، آن هنگام که بانگ بر میدارد بیمی ندارم تا این که پیکرم در میان دلیرمردان به خاک افتد.
جانم فدای جان پاک #پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم باد!
منم #عباس که کارم آب آوری است و از دشمنان در روز رویارویی نمیهراسم.
حمله او به قدری برق آسا بود که سبب پراکنده شدن و فرار دشمن شد.
این حمله بی امان باعث شد تا دشمن از خیال نبرد رویارو، بیرون آید.
بدین منظور اجازه دادند عباس آب بردارد تا آنان از این فرصت استفاده کرده، در پشت #نخلها کمین کنند.
🔳در وقت آب برداشتن:
وقتی به آب راه #فرات دست مییابد و میخواهد کمی آب بنوشد، تشنگی امام خویش را در نظر میآورد و میخواند:
ای #نفس پس از حسین خوار باشی!
و پس از او هرگز نخواهم که زنده بمانی! این حسین است که دل از زندگانی شسته اما تو آب سرد و گوارا مینوشی؟! به خدا قسم که این شیوه #دین من نیست.
🔳 وقتی دست راستش قطع شد:
و وقتی دست راست او قطع میشود، بی درنگ در رجز خود میگوید:
وَ اللَّهِ اِنْ قَطَعْتُمواْ یمِینی
اِنِّی اُحَامِی اَبَداً عَنْ دِینی
وَ عَنْ إمَامِ صَادِقِ الیقِین
نَجْلِ النَّبِی الطَّاهِرِ الأمِینِ
به خدا سوگند اگر دست راستم را #قطع کنید همواره پشتیبان دینم و امامم که یقین راستین دارد و نوه پیامبر پاک و درستْکردار است باقی میمانم.
🔳 وقتی دست چپش قطع شد:
او به پیکار آن قدر ادامه داد که خسته شد.
«حکیم بن طفیل طائی سنبسی» با شیوه قبلی در پشت نخل دیگری کمین کرد و با دیدن ضعف حضرت، به او حمله ور شد و با ضربهای دست چپ او را نیز قطع نمود.
حضرت با روحیه ای استوار، نفس خود را مخاطب قرار داد و خواند:
ای نفس از #کافران مهراس و مژده مهربانی پروردگار در جوار پیامبر بزرگ بده!
[اگر چه] با سرکشی خود دست چپ مرا قطع کردند. پس خداوندا! آنان را به آتش #دوزخ خود درآر!
🔳 به خوبی آشکار است که حضرت با هر حرکت دشمن، رجزی متناسب با آن میگویند؛
اگر چه در آن گیر و دار جنگ و فرود آمدن ضربتهای کاری و قطع شدن دستان، دیگر مجالی برای رجزخوانی نمیماند
اما او با روحیه ای استوار و ایمانی راسخ، با خواندن این رجزها همگان را از #ایمان قلبی خود به خدا و امام خویش آگاه میسازد و به آنها راه هدایت را نشان میدهند در سخت ترین شرایط، دست از سر دادن شعارهای بلند #عاشورا و پیامهای سرخ آن برنمیدارد.🔲🔲
برگرفته از #سایت کرب و بلا
#abalfazlabbas
#ابوالفضل_العباس❤️
#رجز_رزمی💪
👊@HrazmiVpahlvani💪
کانال #هنرهای_رزمی.. #ورزش_پهلوانی🇮🇷
🏹🥊🥋🏋♂🤼♂🤸♂🧗♂🤺🏊♂🏇
(⛩هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می کند و در آن زیبایی بزرگی نهفته است.)☯ 武術
هدایت شده از حرف حساب
✳️ ای نفْس عباس، میخواهم بعد از حسین زنده نمانی!
🔻 تجلیدادن #ایثار، این عاطفهی انسانی و اسلامی، یکی از وظایف حادثهی #کربلا بوده است و گویی این نقش بهعهدهی #ابوالفضل_العباس گذاشته شده بود. ابوالفضل بعد از آنکه چهارهزار مأمور شریعهی فرات را کنار زده است، وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است بهطوری که آب به زیر شکم اسب رسیده و ابوالفضل میتواند بدون اینکه پیاده شود، مشکش را پر از آب بکند. همینکه مشک را پر از آب کرد، با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی دهانش که بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند، آنها همینقدر گفتهاند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت.
🔺 ابتدا کسی نفهمید که چرا چنین کاری کرد. تاریخ میگوید: فذکر العطش الحسین... یادش افتاد که برادرش تشنه است، گفت شایسته نیست حسین در خیمه تشنه باشد و من آب بنوشم. حالا تاریخ از کجا میگوید؟ از اشعار ابوالفضل، چون وقتی که بیرون آمد، شروع کرد به رجز خواندن، از رجزش فهمیدند که چرا ابوالفضل تشنه آب نخورد، رجزش این بود، خودش با خودش حرف میزند، خودش را مخاطب قرار داده میگوید: ای نفْس عباس! میخواهم بعد از حسین زنده نمانی، تو میخواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ عباس! حسین در خیمهاش تشنه است و تو میخواهی آب گوارا بنوشی؟ به خدا قسم، رسم نوکری و آقایی، رسم برادری، رسم #امام داشتن، رسم #وفاداری چنین نیست.
👤 #شهید_مطهری
📚 #حماسه_حسینی | ج۱
📖 ص ۳۹۱
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f