مےنویسند: سَید علے،
مےخوانم: دلیلِ زندگے..
.
#مـردترینمروزتمبارڪ
#سـردارمروزتمبارڪ
.🎁°° @bezibaeeyekrooya
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
ھـور !'
مےنویسند: سَید علے، مےخوانم: دلیلِ زندگے.. . #مـردترینمروزتمبارڪ #سـردارمروزتمبارڪ .🎁°° @beziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
⛔⛔⛔❌❌❌ شبهه ☝️☝️☝️
✅منتظر برای " پاسخ به شبهه " باشید
با پاسخ بسیار فوق العاده و دقیق استاد عزیزی در برابر شبهات متعدد #کرونا که براتون فرستاده میشه ...👏👏👏
توصیه می شه این پاسخ رو تا انتها گوش بدید تقریبا روش و قدرت پاسخ به تمام شبهات رو بهتون میده ...👌👌
🍃@modarese_novin🍃
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
صدا ۰۲۱.m4a
18.67M
#شبهه ❌
تقابل علم با دین !!؟
.
خونهے #خدا رو تعطیل ڪردن😐
🛑نمازم که تعطیل شد ..
حرم ها دیگه شفا نداد که؟😏•••
.
دعاهاتونم بے اثر شد⚠️
.
معصوم جواب بي عقلي تورو بده ؟
خب اهل بیت و پیامبر نکات بهداشتے رو رعایت نکنن دیگه ؟ •••🙄•••
[ بپرم تواتیش🔥
آ خداا نسوزون منو ؟😐 ]
.
ڪے ضریح گفته #الکل حرامه؟؟😳🤔
#کرونا
🎧|#ویسوگوشڪن ←جوابسوالاتوبگیر
|👤| #استاد_عزیزی
http://eitaa.com/joinchat/3723296797C035496b51c
کلاسهاےرایگاݧ استاد🔺
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
۱۹ اسفند ۱۳۹۸
ھـور !'
﷽
بِسم رَب نـٰامت ڪه اعجٰاز میڪُند...
یـٰااُمٰاهْ ••🍃
#سلامروزتونمعطربهنامامامحسن💛
۱۹ اسفند ۱۳۹۸
#یڪڪتاب_یڪزندگے
↺. #قسمتبیستوچهارم🌷
.
☘.•[راوی:جمعی از دوستان]
#رسیدگیبهمردم
.
❃↠"بندگان خانواده من هستند پس محبوبترین افراد نزد من کسانی هستند که نسبت به آنها مهربانتر و در رفع حوائج آنها بیشتر کوشش کنند."
.
❃↠عجیب بود! جمعیت زیادی در ابتدای خیابان شهید سعیدی جمع شده بودند. با ابراهیم رفتسم جلو ، پرسیدم: چی شده؟!
گفت: این پسر عقب مانده ذهنی است ، هرروز اینجاست. سطل آب کثیف را از جوی بر میدارد و به آدم های خوش تیپ و قیافه میپاشد!
.
❃↠مردم کمکم متفرق میشدند. مردی با کت و شلوار آراسته توسط پسرک خیس شده بود. مرد گفت: نمیدانم با این آدم عقب مانده چه کنم. آن آقا هم رفت. ما ماندیم و آن پسر!
.
❃↠ابراهیم به پسرک گفت: چرا مردم را خیس میکنی؟
پسرک خندید و گفت: خوشم مییاد. ابراهیم کمی فکر کرد و گفت: کسی به تو میگه آب بپاشی؟
پسرک گفت: اونها پنج ریال به من میدن و میگن به کی آب بپاشم. بعد هم طرف دیگر خیابان را نشان داد.
.
❃↠سه جوان هرزه و بیکار میخندیدند. ابراهیم میخواست به سمت آنها برود ، اما ایستاد. کمی فکر کرد و بعد گفت: پسر ، خونه شما کجاست؟
.
❃↠پسر راه خانهشان را نشان داد.
.
❃↠ابراهیم گفت: اگه دیگه مردم رو اذیت نکنی ، من روزی ده ریال بهت میدم ، باشه؟
پسرک قبول کرد. وقتی جلوی خانه آنها رسیدیم ، ابراهیم با مادر آن پسرک صحبت کرد. به این ترتیب مشکلی را از سر راه مردم برطرف نمود.
.
#ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم¹
⇲🕸🌿••
「 @bezibaeeyekrooya 」
۱۹ اسفند ۱۳۹۸