🌱سوال از استاد آقای دکتر جوارشکیان سخنران مدرسه تابستانه "تجربه نزدیک به مرگ ،توهم یا واقعیت":
#سوال:
مسئه ای در کتب عرفانی مطرح شده است تحت عنوان انشاء ابدان، این انشاء نمودن بدن چگونه توجیه عقلی می پذیرد؟ چراکه چه بسا در تجربیات افراد در تجربه نزدیک به مرگ ، مطرح شده که دریک زمان و مکان حضور داشتم و صاحب بدن های مختلف بودم و به همه آنها اشراف کامل داشتم این بلحاظ فلسفه صدرایی چگونه توجیه می شود؟
🌱پاسخ استاد جوارشکیان👇
💠 #پاسخ استاد آقای دکتر جوارشکیان:
رابطه ای که علت و معلول بایکدیگر دارند بلحاظ فلسفی یک رابطه ی ایجادی است. علت و معلولی که در علوم تجربی و علوم متعارف می شناسیم به معنای فلسفی کاربرد ندارد. در فلسفه آن چیزی است که به معلول هستی می بخشد و معلول آن امری است که هویتش و بودش متوقف برعلت است و این رابطه بسیار تنگاتنگ است. در فلسفه صدرا تمام هویت و بودش را از علت می گیرد و بدین ترتیب یک واقعیت عین الربطی است و سراپا وابسته ی علت است و ارده و خواست علت تمام هویت او را رقم می زند. اما آنچه در دیگر علوم از جمله علوم متعارف و تجربی از علت و معلول می شناسیم بدین معنا نیست. علل در علوم تجربی باصطلاح علل معدّه هستند و زمینه ساز می باشند. برای آفرینش یک رویداد عواملی دخالت دارند که این عوامل را معد می دانیم ،هستی آفرین نمی دانیم. پیدایش و هستی بخشی در افق هستی توسط دو موجود همتراز امکان پذیر نیست. دو موجودی که هیچکدام اشراف وجودی بریکدیگر ندارند نمی توانند ایجاد کننده ی یکدیگر باشند. اگرچه تاثیر و تاثر بر و از یکدیگر دارند، لذا در عالم طبیعت هیچ موجودی با این معنا از علیت ، علت موجود دیگری نیست. به همین دلیل در عالم طبیعت رابطه ی نفس و بدنمان به همین صورت است و اگرچه نفس و بدن به هم پیوسته و با یکدیگر مرتبط هستند و یک حقیقت متحداند که مرتبه نازله بدن و مرتبه ی عالیه نفس است ، اما اینگونه نیست که نفس علت بدن باشد. لذا دراینجا با ارده نمی توانید دخل و تصرف همه جانبه در بدن داشته باشید اگرچه دخل و تصرف های جزئی داریم در بدن .البته این نکته مهم است که چه کسی دارد اراده می کند چه بسا افرادی هستند که اراده می کنند و متابولیسم بدنشان را کند و یا زیاد می کنندو تصرفهای زیادی بر بدنشان دارند. مانند تصرفهای جزئی ما مانند امتناع از خوردن و یا حرف زدن و یا حرکت اجزاء بدن...ولی اینها درحد ایجاد نیست.
درجهان پس از مرگ این رابطه متفاوت می شود. به این معنا که بدن مثالی از شئونات نفس است. بدن مثالی مرتبه ی عالیه از جسم است. اوصاف جسمانی دارد اما جرم مادی ندارد و کاملا در اختیار فرد است.و تعینات مختلف می پذیرد و تواند مثلا متکثر شود،چون آنجا مکان بدین معنا نیست لذا تعینات متفاوتی می پویرد بدن مثالی که تابع ارده ی فرد است.لذا صدرا قائل است که بدن اخروی را خودمان می آفرینیم واین می تواند به میزان ترفع وجودی انسان این اعمال قدرت وسیع تر باشد.لذا انسان ها در اعمال این قدرت همه در یک سطح قرار ندارند.چه بسا افرادی در سطوح عالی قراردارند که می توانند بدن طبیعی را خلق کنندچه رسد به بدن مثالی و این دراحوالات عرفا دیده شده ودراحوالات اولیا وامیرالمونین ع گزارش شده که دریک شب درچهل منزل دیده شده اند ودراحوالات عرفا هست که در نجف مقیم است و افرادی در مشهد با او دیدار دارند. و البته آنکه مورد ملاقات است بدن مثالی اوست و بدن مادی در نجف است.
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
〽️ پیش به سوی #امتداد_حکمت
💡چراغی در اینجا روشن است 👇
https://eitaa.com/ISP_NDE
●○●○●○●○●○●○●○
📌 سخنرانی دکتر سادات منصوری
▪️تجربه نزدیک به مرگ به مثابه اثبات آگاهی بدون بدن
💠 مدرسه تخصصی میان رشتهای تجربه نزدیک به مرگ؛ توهّم یا واقعیّت؟
📍مشهد مقدّس
#روز_دوم_عصر
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
〽️ پیش به سوی #امتداد_حکمت
💡چراغی در اینجا روشن است 👇
https://eitaa.com/ISP_NDE
●○●○●○●○●○●○●○
📌 سخنرانی دکتر کِلی
▪️تحقیقات تجربی و شواهد علمی بر وجود ابعاد فراحسّی انسان (روح) در مواجهه با فیزیکالیسم شناختی و فلسفی
💠 مدرسه تخصصی میان رشتهای تجربه نزدیک به مرگ؛ توهّم یا واقعیّت؟
📍مشهد مقدّس
#روز_دوم_صبح
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
〽️ پیش به سوی #امتداد_حکمت
💡چراغی در اینجا روشن است 👇
https://eitaa.com/ISP_NDE
●○●○●○●○●○●○●○
📌 ادامه کتاب علم و تجربه نزدیک به مرگ
💠 فصل دوم: ایرادات شکاکّین
در این فصل مولّف به نقل ادّعای دو فیلسوف ماتریالیست؛ پاول ادواردز و مک گین میپردازد و اشتباهات آنها را در مادّی دانستن ذهن و آگاهی متذکّر میشود.
💠 مک گین معتقد است اگر اجزایی از ذهن برای وجودشان به بخشهایی از مغز بستگی داشته باشند، کلّ ذهن نیز باید چنین باشد. او با ارائه شواهد نورولوژی محدودی از آلزایمر در نهایت نتیجه میگیرد روح با مغز میمیرد.
کارتر در نقد او مینویسد: «این گفته از نظر منطقی درست است ولی مک گین قطعاً نشان نداده است که بخشهایی از ذهن برای وجودشان به بخشهایی از مغز بستگی دارند. حقایق نورولوژی آنگونه که جیمز عنوان کردهاست "فقط این واقعیّت مورد تأیید را نشان دادهاند که وابستگی مفصّل یا محدود [میان آگاهی و مغز وجود دارد.] انواع خاصّی از اندیشه، کار اجزای خاصّی از مغز هستند."»
🧐 از نظر کارتر اینکه این ارتباط وجودی؛ یک ارتباط تولیدی است یا یک ارتباط انتقالی، امری است فراتر از آنچه حقایق نشان میدهند. اشتباه مک گین این است که به سادگی فرض کرده است که رابطۀ کارکردی میان ذهن و مغز یک رابطۀ تولیدی است.
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
〽️ پیش به سوی #امتداد_حکمت
💡چراغی در اینجا روشن است 👇
https://eitaa.com/ISP_NDE
💐 سالروز میلاد خاتم المرسلین، رحمه للعالمین بر عاشقان توحید و حقیقت مبارک باد.
#حدیث_معاد
💠 عن رسول اللّه صلّیاللهعلیهوآله: أکیسُ الکیسِینَ مَن حاسَبَ نَفْسَهُ وعَمِلَ لِما بَعدَ المَوتِ.
🔹 پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: زیرک ترینِ زیرکان، کسی است که از نفْس خویش حساب بکشد و برای بعد از مرگ کار کند.
📜 بحار الأنوار: ج ۷۰ ص ۶۹ ح ۱۶
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
〽️ پیش به سوی #امتداد_حکمت
💡چراغی در اینجا روشن است 👇
https://eitaa.com/ISP_NDE
●○●○●○●○●○●○●○
Cheryl Fracasso and Harris Friedman.pdf
282.9K
#معرّفی_مقاله
💠 عواقب الکترومغناطیسی تجارب نزدیک به مرگ: گزارش مقدماتی در مورد مجموعهای از مطالعات در حال انجام
تواناییهای الکترومغناطیسی به دست آمده به عنوان نتیجه تجارب نزدیک به مرگ: مطالعه مقدماتی معرفیکننده یک تحقیق فعلی
👤چریل فراکاسو دانشگاه سِیبروک، سانفرانسیسکو، کالیفرنیا
👤هریس فریدمن دانشگاه والدِن، مینیاپولیس، مینهسوتا
🔖خلاصه
تجارب نزدیک به مرگ گزارش شده (NDEs) با پدیدههای مختلف خارقالعادهای مرتبط بودهاند، از جمله عواقب روانشناختی، فیزیولوژیکی و معنوی عمیق. یکی از پدیدههای خاص، عواقب الکترومغناطیسی (EMEs) است که در آن تجهیزات فناوری و الکتریکی بدون دلیل مشخص دچار اختلال میشوند. این مطالعه آزمایشی کیفی، EMEs را در افرادی که NDEs را گزارش میکنند، بررسی کرد. ده نفر NDE با مقیاس تجربه نزدیک به مرگ (NDE Scale) غربالگری شدند و پرسشنامه اثر الکترومغناطیسی (EMEQ) برای ارزیابی عمق EME و پرسشنامه پدیدههای الکترومغناطیسی (EPQ) برای بررسی تجربه پدیدههای EMEs به آنها داده شد. نرخهای EME یافت شده در بین این NDErs (70%) با نرخهای گزارش شده در مطالعات قبلی مطابقت داشت. همچنین، یک تحلیل مقدماتی از مطالعه دوم که در حال انجام است، ارائه شده است، که نشان میدهد از 136 NDErs، 71% EMEs را گزارش میدهند. در حالی که دادههای کمی هنوز به طور رسمی تجزیه و تحلیل نشدهاند، سه مورد مطالعه برجسته شده و تفاوتهای بین NDErs با و بدون EMEs بررسی میشوند.
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
〽️ پیش به سوی #امتداد_حکمت
💡چراغی در اینجا روشن است 👇
https://eitaa.com/ISP_NDE
●○●○●○●○●○●○●○
🦋 تجربه نزدیک به مرگ رَندی گلینک در ۱۰ سالگی:
💠بخش اول :
🔻 هشتم سال 1988، روز تولد ده سالگی رندی گلینگ بود که تجربهی نزدیک به مرگش اتفاق افتاد. او با دوچرخهای که به مناسب تولدش هدیه گرفته بود بیرون میرود که پسر همسایه در حالی که سوار ماشینش بوده با او تصادف میکند. رندی ادامهی ماجرا را اینگونه توصیف میکند:
من واقعا نمیدانستم که چه چیزی با من تصادف کرده است. فقط به نظر میرسید که به سمت هوا پرتاب شدم. بعد، اتفاق بامزهای افتاد. بخشی از من – که فکر کنم همان روحم بود – به پرواز در هوا ادامه داد و بدنم را دیدم که به زمین برخورد کرد. میدانستم که به این شکل برخورد کردن با زمین خیلی درد دارد، برای همین از اینکه داخل بدنم نبودم خوشحال بودم. وقتی بالاتر رفتم، متوجه شدم این ماشین کرت بوده که با من تصادف کرده است. من همیشه به او میگفتم که سرعت رانندگیاش در محله خیلی زیاد است. اما او معمولا در جواب برایم شکلک درمیآورد و بیاعتنایی میکرد. اما او باید به حرف من گوش میداد. با خودم فکر کردم حالا او بخاطر کشتن من باید به زندان برود.
همین موقع که متوجه شدم مُردم، وحشتزده شدم. اما ناگهان یک فرشتهی زیبا کنار من ظاهر شد. او خیلی زیبا بود. او بال داشت و شبیه ستارههای سینما بود. صدای آن فرشته، شبیه صدای مادرم بود که موقع دلدرد یا مریضی من را دلداری میداد. آن فرشته به من گفت که نگران نباشم. او گفت که همراه من است و کنارم خواهد ماند. بعد، دستم را گرفت و من احساس خیلی بهتری پیدا کردم.
ما خیلی زود به یک تونل تاریک رسیدیم. من توقف کردم و گفتم که از رفتن به تاریکی میترسم. فرشته به من لبخند زد و گفت «این تنها راهی است که ما را به مقصد میرساند». من میتوانستم یک نور درخشان را در انتهای تونل ببینم برای همین به فرشته گفتم: «باشه میام، ولی به شرطی که دستم را رها نکنی». او خندید و جواب داد: «من که گفتم هیچوقت از پیشت نمیروم. من از وقتی که به دنیا آمدی کنارت بودم. در واقع، وقتی به دنیا آمدی من کنار مادرت بودم. من فرشتهی نگهبان تو هستم.» از او اسمش را پرسیدم، او گفت: «ما به آن شکلی که مد نظرت هست اسمی نداریم. اما اگر احساس بهتری به تو میدهد، میتوانی من را «آریئو» صدا کنی».
تونل آن قدرها هم ترسناک نبود و ما به سرعت از آن عبور کردیم و بعد، در مقابل آن نور شگفتانگیز قرار گرفتیم. آن نور به قدری درخشان و قدرتمند بود که نمیشد مستقیم به آن نگاه کرد. من به آریئو نگاه کردم و میخواستم بدانم که حالا باید چی کار کنیم. او گفت که ما باید وارد نور بشویم و با آن یکی شویم. بعد، قبل از اینکه بتوانم سوال بیشتری بپرسم، کمی دستم را کشید و ما وارد نور شدیم.
این خیلی باحال بود. من به نوعی احساس کردم که بدنم به صورتی که خیلی هم خوب بود، منفجر شد و به میلیونها اتم تبدیل شد که هرکدام، افکار و احساسات خودشان رو داشتند. به یکباره به نظر میرسید که من یک پسر، یک دختر، یک سگ، یک گربه و یک ماهی هستم. بعد، احساس کردم که یک مرد مسن، یک زن مسن و بعد یک نوزاد خیلی کوچیک هستم.
بعد، من و آریئو در مکان بسیار زیبایی ایستادیم که با میلیونها میلیون گل رنگارنگ تزیین شده بود. من میتوانستم صدای موسیقی زیبایی را از دوردست بشنوم. کمی دورتر میتوانستم پلی را ببینم که یک نفر رویش ایستاده بود. آن طرف پل، یک شهر طلایی را دیدم که برجهایی مثل قلعههای اروپایی داشت. به نظر میرسید کل آن شهر با نوری میدرخشید که مثل یک نورافکن بزرگ به آسمان تابیده میشد. من میتوانستم ببینم که تعدادی از گنبدهای آن شهر قرمز و تعداد دیگری طلایی و آبی بودند. به نظر میرسید دروازهها و دیوارهای شهر از نورهای آبی، قرمز و بنفش روشن ساخته شده بودند. من از آریئو پرسیدم که آیا قرار است از آن شهر دیدن کنیم؟ او با تکان دادن سرش تایید کرد و گفت: «رندی، آنجا خانهی جدید توست».
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
〽️ پیش به سوی #امتداد_حکمت
💡چراغی در اینجا روشن است 👇
https://eitaa.com/ISP_NDE
●○●○●○●○●○●○●○
🦋 تجربه نزدیک به مرگ رَندی گلینک در ۱۰ سالگی:
💠بخش دوم :
🦋 ما به سمت پل آن شهر حرکت کردیم و من متوجه شدم مردی که روی پل ایستاده بود، پدربزرگم هانسن بود. او منتظر ما بود. من به سمت پدربزرگم دوییدم و ما همدیگر را در آغوش گرفتیم. او وقتی من شش سالم بود فوت شده بود. من از پدربزرگم پرسیدم که آیا قرار است در بهشت ما با هم زندگی کنیم؟ او گفت: «بله حتما یک روز این اتفاق میافتد، اما الان هنوز وقتش نرسیده است. هنوز درسهایی هستند که تو باید روی زمین یاد بگیری». به نظر میرسید آریئو از این مطلب جا خورده و برای همین به پدربزرگم گفت: «من فکر میکردم که کار درستی انجام دادم. چیزی که به من گفتند این بود که وقت برگشتن رندی به خانه (بهشت) فرارسیده.» پدربزگ شانه بالا انداخت و گفت: «به من گفتند که روی پل با شما ملاقات کنم و بگویم که رندی را به زمین برگردانی.او هنوز درسهایی دارد که یاد نگرفته و کارهایی دارد که حتی شروع به انجامشان نکرده است.»
قرار شد به زمین برگردیم، اما قبل از اینکه حرکت کنیم، یک چهرهی دیگر را کنار پدربزرگم دیدم. او مسیح بود؛ من او را از چشمانش شناختم. من همهی حرفهایی که مسیح به من زد را به یاد نمیآورم، اما برخی از حرفهایش را کاملا به یاد دارم و نسبت به آنها مطمئن هستم. او به من گفت که من هرگز مثل قبل از بازدیدم از بهشت نخواهم شد و مقداری از قدرت نور درون من باقی خواهد ماند. او گفت که بگذارم عشقی که درون قلبم احساس میکنم به همهی مردم ابراز شود. او همینطور به من گفت که اگر مردم نسبت به تجربهی من شک کردند یا نتوانستند آن را درک کنند نگران نباشم، چون یک روز، همه، تمام آن چیزهایی را که من دیدم خواهند دید.
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
〽️ پیش به سوی #امتداد_حکمت
💡چراغی در اینجا روشن است 👇
https://eitaa.com/ISP_NDE
●○●○●○●○●○●○●○
48.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
━━⊰❀🦋❀⊱═━
💠 دکتر کیم پنبرثی : مایندفولنس و حالت های تغییریافته ی هوشیاری
🎙 سخنران : «دکتر کیم پن برثی» محقق بخش مطالعات ادراکی دانشگاه ویرجینیا (DOPS)
🗓 تاریخ : 17 سپتامبر 2016
( موزه علم بوستون )
✅ زیرنویس فارسی
🔹موضوع : تاثیر مایندفولنس بر سلامت جسم و روان , و ارتباط مایندفولنس با تجارب معنوی و مهارت های پارانورمال
▪️بخشی از صحبت های خانم کیم پنبرثی :
" اگر همه ما بتونیم تجارب معنوی داشته باشیم و مردم هر روز که از خواب بیدار میشن بدونن که ما چیزی فراتر از بدن جسمانیمون هستیم , دنیای ما به طرز شگفت انگیزی تغییر می کنه و به نظر من دنیای ما به مراتب بهتر میشه"
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
〽️ پیش به سوی #امتداد_حکمت
💡چراغی در اینجا روشن است 👇
https://eitaa.com/ISP_NDE
●○●○●○●○●○●○●○