eitaa logo
🌸🍃اشعار و مناجات امام زمانی🍃🌸
930 دنبال‌کننده
205 عکس
219 ویدیو
54 فایل
✅ #فیلم ✅ #صوت ✅ #متن اشعار و سرودها در رابطه با حضرت مهدی علیه السلام 🔵کپی مطالب کانال بلا مانع حتی با جایگزین کردن لینک کانال و گروه خودتان 🔸التماس دعا 🔸 ✅کانالهای دیگرما 🆔 @Basirat_E 🆔 @hal_khosh 🆔 @tavasolnameh 🆔 @hzrt_mahdi . التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
16.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ رای نمیدی که اینا برن؟!!! حله! اگه اینها رفتن کی بیاد؟! پهلوی؟ رجوی؟ مسیح؟ کومله؟ کی دقیقا؟ 🔻بهت پیشنهاد میکنم حتی اگه چشم دیدن جمهوری اسلامی رو نداری هم این کلیپ رو ببین!! .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌استدلال‌جالب و قابل‌توجه ۴۰ثانیه‌ای حاج آقای قرائتی ✅ انتشار با شما انتخابات
1402120503.mp3
35.64M
| عظم بلائی برح خفائی این شبا کجایی بقیه الله شنبه۵اسفند۱۴۰۲ | ۱۴ شعبان ۱۴۴۵ مداح : حاج محمدرضا طاهری عظم بلایی برح خفایی این شبا کجایی بقیة الله نکنه گذاشتی سرت رو در چاه به امید دیدار لا به لای زوای حرم علمدار میام زیارت ندیدمت یکبار بین جماعت جوونا دارن پیر میشن شما رو به اون اشکایِ روز و شبی که میریزید توی مسیر مشایه اکفیانی بیا برگرد یار جمکرانی * دنیا در نیازه فارس الحجازه نگاه تو رازِ قبولی توبه برامون دعا کن به زیر قبه دعا کن ادب شم اهل نیمه شب شم شبیه وهب شم یا مثل نافع ای خوشا بحالِ شهید مدافع جوونا دارن پیر میشن پیرامون اسیرن در خاک نمیشه بیای تا زِندم متی ترانا و نراک اکفیانی بیا برگرد یار جمکرانی * توو دلم آتیشه برای همیشه باورم نمیشه عموم بیفته چی شده توو میدون بابام نگفته خمیده خمیده به حرم رسیده عمود رو کشیده با حالِ زارش یعنی دیگه خیمه تمومه کارش
مداحی آنلاین - آلوده‌ام آلوده را هم راه باید داد - ارضی.mp3
4.79M
وتوسل به امام زمان روحی له الفدا استاد حاج‌منصور ارضی آلوده ام آلوده را هم راه باید داد راهی نشان بر بنده ی گمراه باید داد شرمنده ام شرمنده را تکریم باید کرد تا می شود شرمنده را درگاه باید داد عبدِ سراپا جرم را از در نمی رانند آنکه زمین خورده مدد، گهگاه باید داد درمانده ام درمانده را هم یار باید شد سلطان که می داند گدا را جاه باید داد آقابدی های خودم را خوب می دانم بد را نجات از دشمنِ بدخواه باید داد من یوسفِ دل را به چاه سینه افکندم گاهی طنابی در درون چاه باید داد سر در نمی آوردم از کرب و بلا اصلاً وقتی دلم میسوخت دیدم آه باید داد ارباب آمد با غمِ خود آشنایم کرد دیدم که دل را هدیه بر آن ماه باید داد من تازه فهمیدم تمام عمر دنیا را دل را قیامت را به قتلگاه باید داد من از حرم تا قتلگاهِ یار را دیدم جان را برای حفظ خیمه گاه باید داد با گوشِ دل در قتلگاه شاه بشنیدم این نوحه را بر غربتِ این شاه باید داد آقا گلی گم کرده ام رحمی به خواهر کن قدِّ کمان آورده ام رحمی به خواهر کن «مظلوم حسین جانم...» 🍂🍁🍂
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد اللهم عجل لولیک الفرج
امشب گدایی ام ز تو آقا بهانه است مارا نگاه کن که بهانه اعانه است دست دلم برای گدایی دخیل توست از پشت در ببین که گدا سر به شانه است آقا ضریح خاکی و مخفی مادرت تنها ترین نشانه ز تو بی نشانه است هر جا که حرف از غم مادر بیان شود اشکت روان و سوز دلت عاشقانه است این روزها که مادرتان بستری شده گرد غمی عجیب بر این آشیانه است این روزها علی چقدر گریه میکند چله نشین حاجت بیمار خانه است حرفی نمیزند به کسی فاطمه چرا؟ اشکش سر نماز چرا مخفیانه است؟ پیشش حسین کاسه ی آبی می آورد کار حسین او چِقَدَر مادرانه است.. . کنج خرابه دخترکی ناله می زند بر روی پیکرش اثر تازیانه است..
آن دَرد می اَرزد، که دَرمانش تو باشی آن هِجر می چَسبد، که پایانش تو باشی دل آرزو دارد، در این تاریکیِ مَحض یک شَب بیایی، ماهِ تابانش تو باشی روحی که در سَردَرگُمی ها در عَذاب است آرامشِ حالِ پریشانش تو باشی یک عُمر مانده مُنتَظِر، پیرِ مَحَلّه یک دَم ببیند پیشِ چَشمانش تو باشی دل میخورَد حَسرت، به حالِ آن جُذامی که نیمه شَب، هَم لُقمه ی نانش تو باشی حالا برایت، روضه ای می خوانم آقا آن روضه که، عُمریست گریانش تو باشی دُختَر به بابا گُفت؛ "بابای عَزیزم بَد نیست ویران هَم... چو مهمانش تو باشی... ...بد نیست، حَتّی شام هم خوب است، بی شام! امّا به شَرطی که، پِدَرجانش تو باشی تو چوب خوردی، دُختَرَت زَخمِ زَبان خورد مَن غُصّه خوردَم، عَمّه هَم، سَنگ از زَنان خورد
بی تاب وبی صبر و قرارم در فراقت یابن الحسن ابربهارم در فراقت در سینه آتش دارم و در دیده باران این است حال و روزگارم در فراقت یک عمر دردل بودی و از دیده پنهان هم با منی ، هم غصه دارم از فراقت هرصبح وشب درخلوت خود روضه دارم شد روضه ها دار و ندارم در فراقت یاد سه ساله دختری که گفت : بابا رفتی ومن چشم انتظارم در فراقت بابا منی که دست تو زیر سرم بود برخاکها سر می گذارم در فراقت می سازد عمه با من و با مشکلاتم می سوزد عمه در کنارم در فراقت امشب بیا باخود ببر جامانده ات را بابا دگر طاقت ندارم در فراقت
شِکوه ها دارم از ایمانی که نیست کُشت من را چشمِ گریانی که نیست آی مردم! یار را گم کرده ام خیمه دارم در بیابانی که نیست از عذاب بچهء نااهل خود نوح شد سرگرم طوفانی که نیست ای بزرگ خاندان! ما بی کسیم خانه ها ویران شده خانی که نیست جای من را بر کس دیگر مده چون که می ترسم از الآنی که نیست مورم و جاروکش این روضه ام کار دارم با سلیمانی که نیست چون که مجنون حسینم شیعه ام! بی خیال هر مسلمانی که نیست در میان سفرهء ارباب مان بی رقیه خیر و احسانی که نیست دستهای زخم و با زحمت کشید... شانه بر موی پریشانی که نیست گفت بابا؛ اینهمه تیزی سنگ ردّ مُهرت روی پیشانی که نیست؟ آخرش با آن دهان خونی اش بوسه زد بر جای دندانی که نیست
پایان بده غیبت نفس گیرت را آزاد نما صدای تکبیرت را ای وارث ذوالفقار شیر خیبر بیرون بکش از نیام شمشیرت را