💠💠💠✨
💠💠✨
💠✨
⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜
#رمان_بشری
#به_قلم_میممهاجر
#برگ305
کپیحرام🚫
گفتن همین جمله کافی بود تا باز جو کلاس بهم بریزد اما این بار در جبههای مقابل بشری.
خیلی از دانشجوها سریع از حالت تشویقی که برای بشری به آنها دست داده بود به حالتی تمسخرگونه تغییر موضع دادند.
حتی بعضی از آنها مثل طلبکار به این دختر نگاه میکردند.
سوفی با اینکه اصلاً این وضعیت را دوست نداشت اما هنوز انقدر از شنیدن رزومهی بشری در تعجب و شعف بود که دهانش باز نمیشد تا کلامی بگوید و او را آرام کند.
فقط بدون حرف به همسایهاش نگاه میکرد.
سر به زیر نشده بود. خیلی معمولی دستهاش رو در هم قلاب کرده و به رو به رویش نگاه میکرد. تنها چیزی که میشد از حالت صورتش برداشت کرد کمی حرص بود.
حرص میخورد از اینکه بقیه به کشورش به این دید نگاه میکنند.
منتظر به استاد نگاه میکرد. با نگاه از او میخواست که اجازهی دفاع بهش بدهد.
استاد پلکی زد و سرش را تکان داد و همین کافی بود تا بشری جواب آن پسر را که نمیدانست با غرض یا بی غرض آن حرفها را زده بدهد.
-شما میتونید حرفهای من رو باور نکنید هر چند همهی چیزهایی که راجع به خودم گفتم تو مدارکم ثبت شده ولی بهتون اجازه نمیدم که اسم جهان سوم رو روی کشورم بذارید
کلاس دوباره ساکت شد. دانشجوها بدشان هم نمیآمد که دفاع این دختر را بشنوند.
همه گردنشان را به گوشهی راست کلاس چرخانده بودند.
-آقای محترم کی این تقسیم بندیها رو انجام داده؟ طی چه اولویتبندی کشورها جزء جهان اول و دوم و سوم و حتی جهان چهارم قرار میگیرن؟ چه دلیلی برای این وجود داره که اروپا و آمریکا جهان اول باشن و ایران نباشه؟
آن پسر که نه تنها بشری بلکه بقیه هم هنوز اسمش را نمیدانستند، با اعتماد به نفس از پیشرفتهای صنعتی، معماری و حتی در کمال خوشحالی از پیشرفتهای تسلیحاتیی گفت که کشورهای جهان اول داشتهاند بعد پرسید:
-شما ایرانیها کدوم یک از این پیشرفتها رو داشتین؟
هنوز بشری زبان باز نکرده بود تا جوابی بده که دوباره پسر شروع کرد.
-البته تسلیحاتی رو باید فاکتور بگیرم. تا حدودی پیشرفت داشتین و ازش تو حملات تروریستیتون به کار میبرید
حالا دیگه همه دو نفر دو نفر سرهایشان را به هم نزدیک کرده بودند و معلوم بود راجع به همین موضوع صحبت میکنند.
نه مثل اینکه آن آقا همچین بی غرض هم حرف نمیزد!
دیگر منتظر اجازه و تایید از استاد نماند. باید حرفی میزد تا کشور بی طرفش را از این تهمتها نجات بدهد.
-ما با کدوم کشور جنگ داشتیم؟ کجا شیمیایی استفاده کردیم! کدوم بچه رو یتیم و کدوم شهر یا روستا رو با خاک یکسان کردیم؟ بله ما تسلیحات داریم. چرا نداشته باشیم. بشینیم دست روی دست بذاریم تا هر مثلاً ابرقدرتی از راه برسه و ما رو بکوبه؟ کدوم عقل سلیمی این حکم رو میده؟ تسلیحات ما فراتر از آن چیزی هست که شما فکرش رو بکنید ولی نه برای حمله و تجاوز به سایر کشورها جهت دفاع از خودمون
اصلاً کلاس از حالت آموزشی خارج شده و بحث سیاسی بالا گرفته بود.
بشری کوتاه بیا نبود.
دوباره حرفهایش را از سر گرفت.
-پیشرفتهای صنعتی هم داشتیم. چی از بقیه کمتر داریم. کدام کارخونه رو شما دارید و ما نداریم. حالا همه چیز رو هم که تولید نکنیم امری معمولیه. مگه شما خودتون همه رو تولید میکنید. بالآخره یه واردات و صادرات هم باید صورت بگیره یا نه؟ شما چیزی رو وارد نمیکنید؟ معلومه که واردات دوید. هم غذایی هم صنعتی و هم پزشکی. پس شما هم جهان اول نیستید
کمی مکث و نفسی تازه کرد.
-شما از کدوم کشور تشریف آوردین؟
با افتخار سرش را بالا گرفت.
-استرالیا
-شما میتونین ادعا کنید که هیچ وارداتی ندارین؟
هیچ جوابی نداشت اما غرورش هم اجازه نمیداد که بگوید ما هم واردات داریم.
-میبینین! شما هم مجبور به واردات صنایع غذایی، بهداشتی و حتی قطعات صنعتی هستین. پس چرا این اسم جهان اول و دوم و سوم رو به کار میبرید وقتی خودتون هم به طور کامل خودکفا نیستین
دیگر قصد ادامه دادن بحث را نداشت. تا همینجا هم کافی بود.
در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
اگر کسی بخواد با وجدان قضاوت کند از روی همین حرفها هم میتوانست پی ببرد که حق با بشراست وگرنه تا صبح قیامت هم بشری دلیل میآورد، آن که نخواهد، قبول نمیکند.
✍🏻 #مٻــممـہاجـر
کپی یا انتشار به هر شکل #حرام است🚫
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯