به وقت بهشت 🌱
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨ ⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜ #رمان_بشری #به_قلم_میممهاجر #برگ32
عزیزی هست هنوز که برگچهی امروزو نخونده باشه؟🤭
AUD-20220801-WA0052.mp3
3.96M
😔 بسیار زیبا و دلنشین 🍀
🌷 دلم از این میسوزه تو مدینه
🌷 یکی نمیگه چه قصه ای داری
🌷 تو که شب تا سحر واسه مردم
🌷 تو دعاهات چیزی کم نمیزاری😭
🏴 فرارسیدن ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) تسلیت باد 😔
#فاطمیه
•
.
نخبھ آمهدی زین الدین بود کھ با رتبه
چهار تجربـے و پذیرش دانشگاه فرانسه
درس و آینده و پول و شهرت و . . رو
رها کرد و برایِ وطنش جنگید و شهید
شد ..! اونی که بھ این عزیزان فحاشی
میکنه ؛ ریگ چسبیده به کفِ پوتین این
شُهدام نیستی بابا !😏
#لبیک_یا_خامنه_ای | #جان_فدا ✌️🏿'
4_6003474981059561397.mp3
3.26M
#یافاطمةالزهرا
درخواب گوید مادر کجایی
راهی نمانده تا خانه بیایی
#فاطمیه #ایام_فاطمیه
#امام_زمان
#حاج_محمود_کریمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پست_ویژه✨
این کلیپ فوقالعاده رو ببینید؛ از حس و حالتون بعد از دیدنش بهم بگید☺️🌱👇🏻
💠💠💠✨
💠💠✨
💠✨
⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜
#رمان_بشری
#به_قلم_میممهاجر
#برگ329
کپیحرام🚫
بعد از ناهار، نشست پای درست کردن درخت کریسمس سوفی.
-با ناراحتی و بیحوصلگی که این درست نمیشه. بشین پای کار، وقت بذار، یه کم حوصله کن تا درس بشه. چهقدر تو بیاعصاب میشی!
سوفی انگار حرفهای بشری رو نمیشنید. فقط با ذوقی کودکانه به دستهای بشری نگاه میکرد که با دقت تمام، شاخ و برگهای به هم ریخته را مثل اولش سامان میداد.
درخت از آن حالت کج و معوجی که سوفی به سرش آورده بود درآمده و منتظر ایستاده بود تا دستهای ظریف بشری تزئینش کند.
چسبکاریها و محکمکاریها که تمام شد، گویهای بلوری و رنگارنگ را به شاخهها وصل کرد با یک جفت فرشتهی چوبی که سوفی از قبل آماده کرده بود.
لبخند رضایت به لبهای سوفی آمد. چشمهایش برق میزد و این ذوق و شوق بشری را به یاد خودش میانداخت.
وقتی که دور سفرهی هفت سین میچرخید، با شوری وصف نشدنی، کاسههای پایهدار مسی که شاید اندازه خودش سن داشتند را با فاصله میچید و سینهای سفره را در آنها میریخت.
کارش تمام شد. نفس راحتی کشید و کنار نشست.
-بیا این که دیگه لب آویزون کردن نمیخواست
کوسن رو از روی مبل برداشت لم داد و مثل خود سوفی، زیر دستش گذاشت.
-این خرده ریزها رو هم جمع کن زیر دست و پا
- ممنونم. خیلی خوب درستش کردی. واقعا قشنگ شده!
فکر میکرد شاید ایرانیها هم کریسمس دارند که بشری توانسته درخت را به آن خوبی درست کند.
-ببینم مگه شما هم کریسمس دارید؟ نه ندارید. کریسمس ربطی به شما نداره
-نداریم. ما سفره هفت سین داریم
-سفره؟ هفت سین؟ باید جالب باشه
شانههایش را بالا انداخت. برای خودمون که خیلی صفا و صمیمیت داره. برای شما نمیدونم.
سوفی دور تا دور درخت را برانداز کرد. چیزی کم نداشت. فکرش را هم نمیکرد انقدر زیبا بشود. دوباره تشکر کرد.
-مبارکت باشه ولی مگه نمیخوای واسه کریسمس بری شهر خودت پیش خونوادت؟
چهرهاش کمی درهم شد. نشست و زانوهایش را در بغل جمع کرد. ناراحتی از صدایش مشخص بود.
-نه! اونا میخوان برن مسافرت
-این که خیلی خوبه. تو هم همراهشون میری
-نه
بیشتر در خودش کز کرد. انگار خاطراتی در ذهنش زنده میشد که تلخ بودند.
صدایش غمگین شد با تنی آرام.
-یه چیزهایی هست که تو نمیدونی. خواهرم رابطهی خوبی با من نداره. رفتن من فقط باعث میشه اعصابم خرد بشه و با روحیهای پریشان و کلافه برگردم. اون نه خودش برخورد خوبی با من داره و نه اجازه میده خونوادهام با من خوب باشن. مدام بحث و دعوا راه میاندازه
بشری خودش را جلو کشید. دست سوفی را گرفت. چشمهای پر آب سوفی به نگاه صمیمی بشری افتاد.
فشار گرمی به دست دوست تنهایش داد.
-اگه نمیخوای بری، میتونیم یه کریسمس توپ با هم بگیریم
سوفی ناشیانه اشکهایش را از روی گونهاش پاک کرد.
-واقعا؟
-چرا که نه؟ مطمئنم به هر دومون خوش میگذره
-باشه. باشه ولی... هنوز خیلی چیزها کم داریم
-خب هر چی کم داری میریم میخریم هنوز که وقت هست
-اوه! راست میگی؟ تو حاضری همراهم بیای؟!
-آره. برای خودم هم جالبه
آماده بیرون رفتن بودند، فقط بشری می خواست سری به خانهاش بزند. باید نایلون استخوانها را هم از زیر درخت برمیداشت.
به درخت نزدیک شد، نایلون خالی همانجا مانده بود. یک نایلون فریزری را دستش کرد و نایلون کثیف را به سطل زباله انداخت.
عزم رفتن به بازار را کردند که یک دفعه دیدند سگ سیاه خورش را از نردهها به داخل محوطه انداخت.
-پس از این راه میای تو؟ من فکر کردم بقیه درها رو درست نمیبندن
با سوفی خندیدند و به سمت خیابان راه افتادند. سگ هم همراهشان تا سر خیابان رفت.
-ببین یه اسم واسه این بذار
-سیاه
-چی؟!
-سیاه
و معنای سیاه را برای سوفی توضیح داد.
✍🏻 #مٻــممـہاجـر
کپی یا انتشار به هر شکل #حرام است🚫
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آرمان_عزیز
#با_شهیدان
┄┅═✧☫جهاد تبیین☫✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ای نگاهت
✨عشقِ عالمگیر از دلم غَم را بگیر
▪️حضرت کوثر
✨برایم جرعه ای مرهم بگیر
▪️تا نَلغـزَد
✨هر دوپایَم از صراطِ ٱلمستقیم
▪️مادری کن
✨دستهایم را خودت مُحکم بگیر
✨آغاز روزمون
🖤به نام تو مادر خوبی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حجت الاسلام ماندگاری
⁉️چرا مردم تماشاچی شدند؟!
#امام_زمان
اگر در راه حضرت صاحب الزمان (عج) باشیم، چنانچه به ما بد و ناسزا هم بگویند و یا مسخره نمایند، نباید ناراحت شویم، بلکه همچنان باید در راه حق و حقیقت ثابتقدم و استوار بوده و در ناملایمات صبر و استقامت داشته باشیم.
آیتالله بهجت 🌼
#السݪامعلیڪیابقیةاللہ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظات نزدیک شدن تروریست ها به حرم حضرت زینب سلام الله علیها و برافراشتن پرچم
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#فاطمیه
┄┅═✧☫جهاد تبیین☫✧═┅┄
VIP VIP VIP VIP VIP 😍😍😍
اگه دوست داری رمانو تا آخر بخونی
مبلغ ۴۰۰۰۰ تومان به این شماره کارت به نام خلیلی واریز
6273 8110 8062 3918
و عکس فیش واریزی و شمارهی پیگیریو به این آیدی ارسال کن😊
@Heaven_add
تا لینک کانال خصوصیو برات ارسال کنه🌿
✅ادامهی رمان تو کانال به وقت بهشت شبهای زوج ادامه دارد🌹🌹
#یافاطمةالزهرا
زیاد بگوید؛
‹ السَّلامُ عَلَیْكَ یا اَمیرَالمُؤمِنین ›
این روزها کسی درمدینه سلامش نمیکند.
#فاطمیه | #ایام_فاطمیه
#علی_مولا
#امام_زمان
🔷دوخــط روضــہ🔷
✨﷽ـ ✨
چند وقتى است بین بسترش افتـادہ است
فصل بى مادر شدن نزدیڪ اســتــ
#فاطمیه💔
#یازهـــرا_س💔
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
13.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان کوتاه ( پند شیطان ! )
حضرت یحیی: اى أبا مُرّة(لقب شیطان؛ کنایه از ریشه بدى و بیمار دلى) من با تو کاری دارم
شیطان : تو نزد من آنقدر ارجمندى که نمیتوانم خواهش تو را رد کنم. هر چه میخواهى بخواه، که من در فرمانت مخالفت نمیکنم
حضرت یحیی : اى أبا مرّه! میخواهم تمام حیلهها و دامهایت که انسانها را با آنها شکار میکنى به من نشان دهی
شیطان: بسیار خوب...
صداپیشگان: مسعود صفری - محمد رضا جعفری - کامران شریفی
نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی
پخش روزهای یک شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی
@radiomighat
4_5890730191164017834.mp3
13.7M
🌎 ما در دوجهان
فاطمه جان دل به توبستیم
محبان تو هستیم...
💔ای بانوی آسمانی!
منتظر گوشه چشمی از جانب شماییم...شما باید فرج فرزندتان را امضا کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صاحب قبر بینشون سلام مادر
🏴🥀🏴🥀🏴🥀
💠💠💠✨
💠💠✨
💠✨
⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜
#رمان_بشری
#به_قلم_میممهاجر
#برگ330
کپیحرام🚫
سوفی، بشری را به بازارهای سنتی که همیشه قبل از کریسمس در آلمان بر پا میشد برد.
غرفههای کوچک و بزرگ که همه را به وجد میآورد.
از لوازم تزئینی گرفته تا اسباب بازی و شیرینیهای سنتی جور و واجور که دهان همه را آب میانداخت.
سوفی همان لحظات اول چند کیسه خرید کرده بود. از همهی چیزهایی که در خانه خودشان برای کریسمس آماده میکردند ولی بشری فقط یک عروسک خرگوش سفید و صورتی که کوکی بود، خرید.
یک تاج گل رو میزی با چهار شمع هم دید که خیلی به دلش نشست. سوفی میگفت:
-این تاج گل ظهور هست. بعضی از آلمانیا هر یکشنبه دسامبر یک شمع رو روشن میکنند، بعضیها هم روز آخر دسامبر که همه خانواده هم جمع باشن، شمعها رو روشن میکنند. این یه سنت کریسمس تو آلمان هست.
بشری دید که با این حساب نمیتونه اون تاج گل رو بخره. چون نماد کریسمس بود و متعلق به مسیحیها و آلمانیها؛
-آها! خیلی قشنگه
ولی برش نداشت. از کنارش گذشت و باز همراه سوفی مشغول گشتن غرفهها شد. آشنا شدن با آداب و رسوم دیاری دیگر همیشه برای انسانها جالب بوده و بشری با آن روحیهی لطیفش از دیدن آنها لذت میبرد.
از خوراکیها هم که نمیتوانست چیزی بردارد. همه خانگی بودند و بدون آرم حلال.
پا روی دلش گذاشت و از کنار آنها هم گذشت.
با اینکه نمیخواست دوستش را تنها بگذارد اما دیگر خسته شده بود و توانی برای ایستادن و راه رفتن در خودش نمیدید.
کیسههای خرید را از دست سوفی گرفت.
-میشه من این وسط میدون بشینم تا تو بقیه خریدات رو انجام بدی؟
سوفی حق به بشری میداد. خبر داشت که اکثر شبها تا دیروقت به خاطر درس و مقالهاش بیدار است. کار کنار تحصیل هم که جدیدا اضافه شده بود و از ظهر هم که مشغول درست کردن درخت کریسمس بود.
جایی روی یکی از صندلیهای سنگی نشست و نایلونهای خرید را هم کنارش گذاشت.
عروسک مخملی و خزی را در دست گرفت و با دیدن دندانهای بلند بامزهی خرگوش خندهاش گرفت. این را برای ضحا میخواست.
متوجه شد کسی آن سمت صندلی نشست. از لباسهایش حدس میزد که یک مرد باشد. طبق حساسیتهای پدرش که گفته بود چهارچشمی مواظب اطرافت باش، نیم نگاهی به کنارش انداخت و دید که آن مرد آدلف است.
گردنش را به طرف بشری کشید.
-بامزهاس!
-سلام
حرف دیگری نزد. همانطور که نگاهش به خرگوش بود، کیسههای سوفی را میپایید. به ساعتش نگاه کرد. امروز کلی از برنامهاش عقب افتاده بود. میخواست طوری درسهایش را مرور کند که به خاطر کار، چیزی عقب نماند اما حالا وسط بازار کریسمس نشسته بود در حالی که خورشید داشت غروب میکرد.
-فکر نمیکردم برای یه مسلمان جایی تو بازار مسیحیها باشه
خرگوش مخملی را داخل کیسه پلاستیکی گذاشت. با خودش زمزمه کرد.
چه نشستی آقای آدلف؟ بعضی از مردم ما میلیون میلیون از پولهاشون رو خرج برگزاری جشن کریسمس میکنن.
جشنی که نه ربطی به فرهنگ اونا داره و نه صنمی با دینشون!
نفس سنگینی کشید.
بعد همونها از مخارجی که مردم برای مراسمات خودمون صرف میکنن ایراد میگیرن و صد متر زبون دراز میکنند که مگه فقیر نداریم؟ چرا این بریز بپاشها رو مثلا برای محرم میکنید!!
-من برای همراهی دوستم اومدم و فکر نمیکنم دیدن چند غرفهی کریسمس ایرادی به مسلمانی من وارد کنه. اینجا هم مثل هر شهر دیگهای آداب سال نو خودش رو داره و خوبه که من چند وقتی که مهمون این مردم هستم از آداب و رسومشون هم چیزی یاد بگیرم
-یعنی میخواین بگین مخالف کریسمس نیستین؟
-چه مخالفتی؟ شما جشن سال نو رو میگیرید. همون طور که ما ایرانیها هم واسه نوروزمون جشن داریم. حضرت عیسی مسیح برای مسلمانها هم محترم هستن. ایشون پیامبر خدا بودن و پیامبر ما دینی رو آورد که تکمیل کننده آیین مسیحیت بود
-پس چرا اون تاج گل رو نخریدین!؟
لحظهای مکث کرد. پس تو تو بازار من رو تعقیب میکردی! بعد همچین اومده اینجا نشسته که من فکر کنم اتفاقی من رو دیده...
-مخالفتی با این چیزها ندارم اما اینها رسومات اروپاییهاست و مختص خودتون
نخواست بگوید که من نمیخواهم چیزی را بخرم و نگهداری کنم که ممکن است ترویج فرهنگ اروپا باشد.
نگفت که اسلام به من این اجازه را نمیدهد. به گمان خودش نیازی به گفتن احکام دینیاش نبود. حتی طوری حرف نزد که لطمهای به مسیحیت وارد کرده باشد.
دوست نداشت چهرهای خشک و خشن از اسلام به نمایش بگذارد. فکر کرد چه نیازی به گفتن کامل حقیقت هست؟ وقتی میتواند به آرامی از کنار این موضوع عبور کند؟
چرا بگویم ترویج فرهنگ اروپا رو نمیکنم؟ وقتی یه اروپایی مقابلم نشسته و این حرف مطمئنا ناراحتش میکنه؛
حالا گفتن یا نگفتن این حرف که لطمهای به اعتقاد و آسیبی به دینم وارد نمیکنه...
✍🏻 #مٻــممـہاجـر
کپی یا انتشار به هر شکل #حرام است
🚨قابل توجه کسانی که شعارشان این است:
✊وای اگر خامنهای حکم #جهادم دهد ...
💢تاکنون امام خامنهای "مدظله العالی" امر به چه جهادهایی فرمودند❓
1⃣ #جهادعلمی
من عقیدهام این است كه كار علمی در دانشگاه و در كشور باید جهادی باشد؛ كار علمیِ جهادی انجام بگیرد. ۹۲/۵/۶
⬅ یکی از انواع جهاد با نفس هم این است که شما شب تا صبح را روی یک پروژهی تحقیقاتی صرف کنید و گذر ساعات را نفهمید. ۸۹/۴/۲
2⃣ #جهاداقتصادی
امروز هر کسی بتواند به اقتصاد کشور کمک بکند، یک حرکت جهادی انجام داده است. ۹۴/۱/۱
⬅تعصب در مصرف کالای داخلی؛
محصولات داخلی را مردم مصرف کنند؛ نروند دنبال این نشانهها. حالا مُد شده است بگویند «بِرَند» است، بِرَند فلان؛ بِرَند چیست؟! بروید سراغ مصرف #تولیدات_داخلی. آن چیزهایی که مشابه داخلی دارد، متعصّبانه و با تعصّبِ تمام، ملّت ایران، خارجیِ آن را مصرف نکنند. ۹۳/۱۱/۲۹
3⃣ #جهادفرهنگی
واقع قضیّه این است كه كارزار فرهنگی از كارزار نظامی اگر مهمتر نباشد و اگر خطرناكتر نباشد، كمتر نیست؛ این را بدانید؛ واقعاً یك میدان كارزار است اینجا.۹۲/۹/۱۹
4⃣ #جهادسیاسی
یک جهاد بزرگ در مقابل ملت مسلمان است. این جهاد لزوماً جهاد نظامی نیست؛ جهاد سیاسی است. ۸۷/۷/۱۰
⬅باید احساس وظیفه را فراموش نکنیم؛ مجاهدت را فراموش نکنیم؛ جهاد در صحنه های مختلف، وظیفه ماست و ضامن پیشرفت و پیروزی ماست. در صحنه سیاسی هم جهاد هست ...۸۶/۵/۲۸
5⃣ #جهادفرزندآوری
مسئلهی جمعیّت یكی از خطراتی كه وقتی انسان درست به عمق آن فكر میكند، تن او میلرزد، این مسئلهی جمعیّت است ... یعنی مسئلهی جمعیّت از آن مسائلی نیست كه بگوییم حالا ده سال دیگر فكر میكنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتی نسلها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست.۹۲/۹/۱۹
⬅فرزندآوری یكی از مهمترین #مجاهدت های زنان و وظائف زنان است؛ چون فرزندآوری در حقیقت هنر زن است؛ اوست كه زحماتش را تحمل میكند، اوست كه رنجهایش را میبرد، اوست كه خدای متعال ابزار پرورش فرزند را به او داده است. ۹۲/۲/۱۱
و...
🚨سوال:
اگر به این #جهادها عمل شود آیا کار به جهاد نظامی خواهد رسید؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مانند او چند مدیر کارآمد و خستگی ناپذیر داریم؟!
#جان_فدا
#سردار_دلها
Mehdi Rasoli - Tasbihat Hazrat Zahra (128).mp3
3.48M
الحمدلله که مادرمی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک و نیم دقیقه از #آیت_الله_مصباح بشنویم در مورد «جایگاه زنان در قرآن»
رحمت و رضوان خدا بر ایشان...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قیام مردم ایران به احترام شهدای گمنام
بله مردم واقعی ایران اینان نه ۴ تا جوجه براندازی که میان با سطل آشغال خیابون میبندن