eitaa logo
احادیث اهل البیت علیهم‌السّلام
3.4هزار دنبال‌کننده
36 عکس
5 ویدیو
0 فایل
 إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ "اَلثَّقَلَيْنِ" مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي "كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي" وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ   ارتباط با خادم کانال: @skhorasani22
مشاهده در ایتا
دانلود
نبرد انفرادى عليه‌السلام با دشمنانش 🔻راوى مى‌گويد: آن گاه حسين عليه السلام، دشمن را به نبردِ تن به تن فرا خواند و همۀ كسانى را كه به جنگش مى‌آمدند، از ميان بر مى‌داشت تا آن جا كه تعداد فراوانى از آنها را كُشت و در اين حال، مى‌فرمود: «مرگ،از ننگ، بهتر است و ننگ، از ورود به آتش». يكى از راويان مى‌گويد: به خدا سوگند تاكنون شكست خورده‌اى را نديده بودم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند امّا اين گونه استوار و پُردل مانده باشد. پيادگان بر او يورش مى‌بُردند واو هم بر آنان يورش مى‌بُرد و آنان مانند فرار بُزها به هنگام حملۀ گرگ از هم شكافته مى‌شدند. او بر آنان،حمله مى‌بُرد و در حالى كه آنان بالغ بر سى هزار نفر بودند،از پيشِ‌ پاى او، مانند ملخ‌هاى پراكنده،مى‌گريختند و او،دوباره به جاى خويش،باز مى‌گشت و مى‌گفت:«هيچ نيرو و توانى،جز از جانب خداوندِ والامرتبۀ بزرگ،نيست». 📚الملهوف ص۱۷۰
🔻آن گاه، حسين عليه السلام [دشمن را] به نبرد تن به تن فرا خواند و همۀ قهرمانانى را كه به جنگ او مى‌آمدند، مى‌كُشت تا آن كه تعداد فراوانى را از آنها كُشت. شمر بن ذى الجوشن-كه خدا لعنتش كند- پيشاپيش دستۀ بزرگى جلو آمد. حسين عليه السلام با همۀ آنها جنگيد و آنها نيز با او جنگيدند...آن گاه حسين عليه السلام،مانند شير شرزه به آنها حمله بُرد و در پىِ‌ كسى نمى‌رفت،جز آن كه او را با ضربۀ شمشيرش به زمين مى‌انداخت.تيرها از هر سو به طرف او مى‌آمدند و به گلو و سينۀ او مى‌خوردند،و او مى‌فرمود: «اى امّت بدكار ! پس از محمّد،چه بد كرديد در حقّ‌ امّت و خاندانش.هان ! شما پس از من،ديگر از كشتن هيچ بنده‌اى از بندگان خدا،هراس نخواهيد داشت؛بلكه چون مرا كُشتيد،كشتن هر كس ديگرى بر شما گران نخواهد بود و-به خدا سوگند-،اميد مى‌برم كه خدا،مرا با خوارى شما،گرامى بدارد و انتقام مرا از شما به گونه‌اى كه نمى‌دانيد،بگيرد». حُصَين بن نُمَير سَكونى،بر حسين عليه السلام بانگ زد: اى پسر فاطمه! خدا، چگونه انتقام تو را از ما مى‌گيرد؟ حسين عليه السلام فرمود: «ميانتان،ترس و درگيرى مى‌اندازد و خونتان را [ به دست خودتان ] مى‌ريزد و آن گاه، عذاب را بر شما سرازير مى‌كند». 📚الفتوح ج۵ ص۱۱۷
اشعار منسوب به امام علیه‌السلام در ميدان جنگ 🛑 سپس حسين عليه السلام، پيش آمد تا جلوى دشمن ايستاد و شمشيرش،برهنه در دستش بود. از خود[از پيروزى] نااميد بود و به مرگ مى‌انديشيد و چنين مى‌گفت: «من،پسر علىِ‌ پاك، از خاندان هاشمم براى افتخار،همين،مرا بس است. جدّ من، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، گرامى‌ترينِ‌ مردم است و ما، چراغ‌هاى درخشان خداوند در زمينيم. فاطمه،مادرم،از تبارِ احمد است و عمويم جعفر را «صاحبِ‌ دو بال [ در بهشت ]»مى‌خوانند. كتاب راستين خدا، ميان ما نازل شده است و هدايت و سخن نيك، از وحى در خاندان ماست. ما امان خدا براى همۀ مردمانيم از اين رو،ميان مردم،سرفراز و نمايانيم. ما صاحبان حوض [ كوثر ] هستيم و دوستداران خود را با جام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، سيراب مى‌كنيم،بى هيچ ترديدى. پيروان ما ميان مردم، گرامى‌ترينِ‌ پيروان‌اند و دشمنان ما روز قيامت، زيانكاران‌اند». 📚الاحتجاج ج۲ ص۱۰۳ علیه‌السلام
▪️تشنگى حسين عليه السلام، شديد شد و مانع دسترسى او به آب شدند. آب قابل نوشيدنى برايش فراهم شد. رفت تا آن را بياشامد كه حُصَين بن تميم، تيرى به گلويش زدو آب، خون شد.... 📚اخبارالدول و آثار الاول ج۱ ص۳۲۲
اصابت تيرى به پيشانى امام علیه‌السلام ◼️ هرگاه حسين عليه السلام،به تنهايى به سوى فراتْ‌ يورش مى‌بُرد به او حمله مى‌كردند تا او را از [ رسيدن به ] آب، باز بدارند. آن گاه،مردى از آنان-كه كنيه‌اش ابو حُتوف جُعْفى بود- تيرى انداخت و بر پيشانى حسين عليه السلام نشست. حسين عليه السلام، تير را كَنْد و آن را انداخت. خون بر صورت و محاسنش،سرازير شد. سپس حسين عليه السلام گفت:«خدايا ! تو مى‌بينى كه من از دست اين بندگان نافرمان و طغيانگرت، در چه حالى هستم.خدايا ! يكْ‌ يكِ‌ آنان را به شمار آور و جدا از هم و متفرّق، هلاكشان ساز و هيچ يك از آنان را بر روى زمين، باقى مگذار و هرگز،آنان را ميامرز !». علیه‌السلام
اصات تيرى به گلوی امام علیه‌السلام ◼️به نقل از عبد اللّه بن منصور،از امام صادق،از پدرش امام باقر،از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام-: حسين عليه السلام،به چپ و راست نگريست و كسى را نديد. سرش را به سوى آسمان، بالا بُرد و گفت: «خدايا ! تو مى‌بينى كه با فرزند پيامبرت چه مى‌كنند». قبيلۀ بنى كِلاب ميان حسين عليه السلام و آب، مانع شدند. تيرى به سوى او پرتاب شد كه بر گلويش نشست و از اسبش به زمين افتاد. امام عليه السلام تير را گرفت و بيرون كشيد. سپس،خون را با كفِ‌ دستش مى‌گرفت و هنگامى كه پُر مى‌شد،به سر و صورتش مى‌ماليد و مى‌گفت:«خداى عز و جل را مظلوم و خونين،ديدار خواهم كرد». 📚الأمالی (صدوق) ص۲۲۶ علیه‌السلام
سخن گفتن سلام‌الله‌علیها با عمر بن سعد ملعون خواهر امام،زينب عليها السلام به درگاه خيمه آمد و عمر بن سعد بن ابى وقّاص را ندا داد: واى بر تو،اى عمر ! آيا ابا عبد اللّه را مى‌كُشند و تو نگاه مى‌كنى‌؟! عمر، پاسخش را نداد. زينب عليها‌السلام بانگ زد: واى بر شما ! آيا مسلمانى ميان شما نيست‌؟! هيچ كس، پاسخى به او نداد. 📚الإرشاد ج۲ ص۱۱۲
هجوم دشمن به خيمه‌ها ⚫️ حسين عليه السلام هماورد طلبيد و هر كدام از قهرمانان را كه به سوى او مى‌آمد مى‌كُشت تا آن كه تعداد بسيارى از آنان را كُشت. شمر بن ذى الجوشن-كه خداونداو را لعنت كند-، با عدّۀ فراوانى پيش آمدند و همگى با هم با او جنگيدند. امام حسين عليه السلام نيز با آنان جنگيد تا آن كه ميان او و خيمه‌گاهش فاصله انداختند. پس حسين عليه السلام،بر آنان فرياد كشيد:«واى بر شما،اى پيروانِ‌ خاندان ابوسفيان ! اگر دين نداريد و از [ روز ] معاد نمى‌هراسيد،پس در اين دنيايتان آزاده باشيد و به [خوى] نياكانتان باز گرديد، اگر آن‌گونه كه مى‌گوييد، عرب هستيد». پس شمر بن ذى الجوشن-كه خداوند،او را لعنت كند-،فرياد برآورد: اى حسين! چه مى‌گويى‌؟ فرمود: «مى‌گويم:من با شما مى‌جنگم و شما با من مى‌جنگيد؛ولى زنان كه گناهى ندارند. پس سركشان و نابخردانتان را از دست‌درازى به حرمم،تا زنده‌ام، بازداريد». شمر گفت:اى پسر فاطمه ! اين [حق] براى تو هست. پس شمر بر يارانش بانگ زد و گفت:از حريم اين مرد،دور شويد و در پىِ‌ خودش باشيد كه به خدا سوگند،او هَماوردى شايسته (/بزرگوار) است». 📚الفتوح ج۵ ص۱۱۷ _________________________________ 🌑 به نقل از هانى بن ثُبَيت قايضى: شمر-كه خدا،لعنتش كند- به لشكر حسين عليه السلام، حمله كرد و به سوى خيمه‌اش رفت تا آن را غارت كند.حسين عليه السلام به او فرمود:«واى بر شما ! اگر دين نداريد،دست‌كم در دنيايتان،آزاده باشيد.خيمه‌ام،به زودى [ پس از مرگم ] برايتان مُباح خواهد شد!». شمر،خجالت كشيد و بازگشت. 📚مقاتل‌الطالبین ص۱۱۸
سیدالشهداء سلام الله علیه ⚫️ شمر بن ذى الجوشن،سواران و پيادگانش را ندا داد و گفت:واى بر شما ! مادرانتان،به عزايتان بنشينند ! چه چيزى را از او،انتظار مى‌كشيد؟ سپس،از هر سو به امام عليه السلام،حمله شد.زُرْعة بن شريك،ضربه‌اى بر كف دست چپ امام عليه السلام زد و آن را قطع كرد.فردى ديگر از آنان،ضربه‌اى بر گردن امام عليه السلام زد كه با صورت،[ از اسب ] بر زمين افتاد.سِنان بن انَس هم با نيزه او را زد و به خاكش افكند و خولى بن يزيد اصبَحى-كه خدا، لعنتش كند-،بى درنگ،پياده شد تا سرش را قطع كند؛امّا ترسيد و لرزيد [ و نتوانست ]،شمر به او گفت:خدا،بازوانت را بشكند ! چرا مى‌لرزى‌؟ سپس خودِ شمر پياده شد و سرِ امام عليه السلام را بُريد و آن را به خولى بن يزيد داد و گفت:آن را براى امير عمر بن سعد ببر. 📚الإرشاد ج۲ ص۱۱۱ _____________________________________ ▪️هلالِ‌ بن نافع نيز روايت كرده است كه:من با ياران عمر بن سعد،ايستاده بودم كه فرياد كننده‌اى،بانگ زد:اى امير ! بشارت ده كه اينك،شمر،حسين را كُشت. من از ميان صف دو لشكر،بيرون آمدم و بر سرش ايستادم.در حال جان دادن بود.به خدا سوگند، هيچ كشتۀ آلوده به خونى نديده‌ام كه از او، زيباتر و نورانى‌تر باشد، و نور صورت و زيبايى شمايلش، مرا از انديشيدن به كُشتن او، باز داشت. 📚الملهوف ص۱۷۴
فراز های از زیارت ناحیه مقدسه که از ارواحنا فداه صادر شده: ◾️أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشّاحِباتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ،  سلام بر آن گریبان‌هاى چـاک شده، سلام بر آن لب‌هاى خشکیده، سـلام بر آن جآن‌هاى مستأصل و ناچار، سـلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده، سلام بر آن جسـدهاى عـریان و برهـنه، سـلام بر آن بدن‌هاى لاغر و نحیف، سلام بر آن خون هاى جارى، سلام بر آن اعضا قطعه قطعه شده، سلام بر آن سرهاى بالا رفته (بر نیزه ها)   ◾️أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَهِ الْبارِزاتِ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ یا مَوْلاىَ وَ عَلَى الْمَلآئِکَهِ الْمُرَفْرِفینَ حَوْلَ قُبَّتِک َ، الْحافّینَ بِتُرْبَتِک َ، الطّـآئِفینَ بِعَرْصَتِک َ، الْوارِدینَ لِزِیارَتِک... سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها) سلام بر تو اى مولاى من و بر فرشتـگانى که بر گِرد بارگاه تو پر مى‌کشند و اطراف تربتـت اجتماع کرده‌اند و در آستان تو طواف مى کنند و براى زیارت تو وارد مى‌شوند...   ☑️ @JAMI_Alahadith‌
احادیث اهل البیت علیهم‌السّلام
➖فراز های از زیارت ناحیه مقدسه که از #امام_زمان ارواحنا فداه صادر شده: ◾️أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوب
✍🏼 زیارت ناحیه مقدسه یک روضه به تمام معنا جامع و البته جانگداز و سوزناک است که امام عصر ارواحنا فداه در مصیبت جد بزرگوارشان خواندند؛ زیارت به فراز ذیل که می رسد، دیگر طاقت از کف می‌رود: ◾️فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَهَ مُناصِباً، فَلاَ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَهً عَلَیْک َ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَهِ الْمُصابِ، وَ غُصَّهِ الاِکْتِیابِ،  اگرچه زمانه مرا به تأخیر انداخت و مقدرات (الهى) مرا از یارى تو بازداشت و نبودم تا با آنان‌ که با تو جنگیدند بجنگم و با کسانی‌که با تو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم (ولی درعوض) از روى حسرت و تأسّف و اندوه بر مصيبت هايى كه بر تو وارد شد، صبح و شب برای تو ناله می‌کنم و به جاى اشك بر تو خون گريه مى كنم، تا این‌که از غم مصیبت‌ها و غصه ناراحتی‌ بمیرم. عليه‌السلام ☑️ @JAMI_Alahadith‌
بازگشت اسبِ‌ بى‌سوار ◼️اسب حسين عليه السلام، از دست دشمنان گريخت. پيش آمد و پيشانى‌اش را بر خون حسين عليه السلام نهاد و به تاختْ‌ رفت تا به خيمۀ زنان رسيد. شيهه مى‌كشيد و سرش را به زمينِ‌ جلوى خيمه مى‌كوفت. هنگامى كه خواهران حسين عليه‌السلام و دختران و خانواده‌اش، كسى را روى اسب نديدند، صدا به ناله و ضجّه، بلند كردند و امّ‌ كلثوم، دست بر فرق سرش نهاد و فرياد برآورد: وا محمّدا ! وا جدّا ! وا نبيّا ! وا ابا قاسما ! وا عليّا ! وا جعفرا ! وا حمزتا ! وا حَسَنا ! اين،حسين است كه در صحراى كربلا، بر خاكْ‌ افتاده است،سر از پُشتْ‌ بريده و عمامه و رَدا،رُبوده ! سپس،از حال رفت. 📚مقتل‌الحسین علیه‌السلام خوارزمی ج۲ ص۳۷