eitaa logo
جـھـٰاد‌ابـن‌العـمـٰاد‌ .
1.4هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
81 فایل
- به‌نام ِ‌خدای‌ِچشمانِ‌جهاد ؛ 💙 . . • - اینجا گوشه‌ای دنج از عاشقانه‌هایِ منو عزیزِبرادرم ؛ #جھاد‌جـٰان‌ : ) . . - اگر تو اینجایی بدون بی‌دلیل نیست ؛ قطعا دعوتِ خود شهیدجهادی . 🌱 ' • - شروطِ‌کانال : @jahad319 . . - گردان‌کانال : @jahad29 . .
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگینامه و خاطرات ، (با نام جهادی جواد عطوی) در سال ۱۹۹۱ (۱۲ اردیبهشت ۱۳۷۰) در "طیربا" لبنان در خانواده ای مبارز متولد شد. پدرش، ، نام برادر شهیدش در مبارزه با ها را برای وی انتخاب کرد. وی همواره در کنار پدرش که از فرماندهان ارشد لبنان بود، حضور داشت و پس از پدرش، رابطه تنگاتنگی با  و  قاسم_سلیمانی داشت، بطوری که برخی از و به عنوان پدران معنوی وی یاد می کنند. 
زندگینامه و خاطرات تحصیلات عالیه را در رشته‌ مدیریت در دانشگاه آمریکایی بیروت، یکی از بهترین دانشگاه‌های خاورمیانه شروع کرد. تنها یک درس باقی مانده بود تا مدرکش را بگیرد که به مقام والای نائل شد. فعالیتهای در حزب الله در طول سال های جنگ داخلی سوریه، حزب الله توانست به کمک ایران و سوریه زیرساخت های "جولان" را به دست گیرد و پایگاه مهمی در آن جا دایر کند. مسئول اول این پایگاه ، پسر  بود و مسئول دوم نیز "" است که در سال 2008 در توافق تبادل اسرا، میان و آزاد شد.
زندگینامه و خاطرات هیچگاه از کسانی که به آنها به عنوان الگو می‌نگریست، غافل نبود. او همواره از پدرش سخن می‌گفت و خاطرات مربوط به وی را تعریف می کرد. همچنین از اشخاصی همچون 👑 هم حرف می زد و از خاطرات و رفت و آمدهایش با ایشان می گفت. او درباره 🌸 🌸 هم حرف می زد. از سوی دیگر، یکی از بی‌نظرترین فرماندهان مقاومت محسوب می شود که مسئولیت صدور را برعهده گرفت. همواره می گفت که من یک پاسدار هستم اما نه فقط در و . من پاسدار_انقلاب هستم؛ انقلابی که امام_خمینی (ره) آن را به ثمر نشاند و اکنون من وظیفه دارم آن را به سراسر کشورهای دیگر صادر کنم. وی تصریح می کرد که چارچوب فعالیت من تنها به لبنان محدود نمی شود. به همین دلیل است که ما شاهد بودیم وی به عراق، فلسطین و دیگر کشورهای اسلامی می رفت. 🕊🕊🌷🌷
🕊🍃 جشن تولد يكی از دوستانمان بود با تصميم گرفتيم با هم برويم و برايش كادو بخريم من به يكی از بهترين پاساژ هارو برای خريد معرفي كردم که به انجا برويم اما مخالفت كرد و از من خواست كه به يكی از مغازه ها براي خريد كردن برويم. وقتي رسيديم ديدم كمی چهرش درهم رفت و و سرش پايين بود از او سوال كردم اتفاقي افتاده ؟گفت دلم ميگيرد وقتي جوانان را اينگونه ميبينم ديدم نگاهش به ان سمت خيابان رفت چند دخترو پسر مشغول شوخی باهم و حركات سبكانه ای بودن دستش را روی شانه ام گذاشت وگفت برويم به داخل مغازه رفت وسريع چيزي برای هديه انتخاب كرد و برگشتيم. در داخل ماشين سرش پايين و زياد حرف نميزد مگر اينكه من با او صحبت ميكردم واو پاسخ دهد شب هنگامی كه ميخواستيم به مهماني برويم ناگهان او را جلوی در خانه خود ديدم و پرسيدم اينجا چيكار ميكنی ؟ من فكر ميكردم رفتي!؟ گفت من نمياييم ولی از طرف من هديه را به او بده و تبريک بگو از او علت اينكار را سوال كردم گفت شنيدم جايي كه تولد را گرفته اند مكان مناسبی برای شركت ما نيست ما ابروی و جوانان اين راهيم آنوقت خودمان نامش را خراب كنيم؟! پی نوشت : حیا داشته باشیم ! همین … والبته آبروی دینمون هم حفظ کنیم ، چون مردم به دین نگاه میکنند و علاقه پیدا میکنند... راوی : یکی از دوستان شهید 🌸🍃 مثل باشیم 🍃🌸 الگوی جوانان زندگی و خاطرات
جـھـٰاد‌ابـن‌العـمـٰاد‌ .
به دنبال موفقیت آمیزی که به فرماندهی برای عقب‌نشینی از جنوب انجام می‌داد هم با پای پیاده در کنار جنوبی ها به روستاها وارد می شد و از این روستا به روستاهای بعدی می رفت. مسیر همین طور به سمت مرزهای ادامه داشت تا آنکه دست آخر به مرز رسید. در آنجا بود که روی بلندترین تپه شهرستان مرکبا [در نقطه مرزی با ] ایستاد. آرزویش برآورده شده بود. حالا می توانست برای اولین بار هوای را استنشاق کند. در اوج آن شادی،بخشی از حصاری مرزی را با [سیم چین] پاره کرد. وقتی پرسیدند چرا این کار را می‌کند؟ با لبخند جواب داد : "[شاید در آینده خواستیم اسیر بگیریم] ؛ این بخشی از مقدمات اسیر گیری احتمالی است." هدف [مثل برخی رهبران ] فقط این نبود که "وجود "به رسمیت شناخته شود او "نابودی " را در چشم انداز داشت. در تمامی این روزه بود. 📚 برگرفته از کتاب ☑️ زندگینامه و خاطرات 📇 انتشارات شهید کاظمی ✍🏻 گردآوری و ترجمه:وحید خضاب
زندگینامه و خاطرات 1⃣8⃣ به یاد دارم، هشت ماه پیش از ، شبکه گفتگویی را با یکی از سران معارضان انجام داد. این عضو ارشد معارضان تصریح کرد که را مأمور پیگیری کرده است. روزی را دیدم و از او پرسیدم چه اتفاقی افتاده است؟ چگونه رسانه‌هایی همچون و اسکای نیوز به عهده دار شدن عملیات توسط تو پی برده اند؟ وی در پاسخ جمله ای به من گفت که هیچگاه آن را فراموش نمی کنم. وی گفت: «آیا زیباتر از لحظه‌ای که من در جریان بمباران بالگردهای می شوم، وجود دارد؟» هیچگاه این پاسخ را فراموش نمی کنم. پاسخ بسیار شوکه کننده ای بود، خصوصا که مدتی بعد دقیقا با شلیک به رسید. واقعا شخصیت بی نظیری بود و در تمامی زمینه‌ها از علوم و مهارت‌های بسیاری برخوردار بود. @jahad1370313
زندگینامه و خاطرات 1⃣9⃣ هیچگاه از کسانی که به آنها به عنوان الگو می‌نگریست، غافل نبود. او همواره از پدرش سخن می‌گفت و خاطرات مربوط به وی را تعریف می کرد. همچنین از اشخاصی همچون هم حرف می زد و از خاطرات و رفت و آمدهایش با ایشان می گفت. او درباره هم حرف می زد. از سوی دیگر، یکی از بی‌نظرترین محسوب می شود که مسئولیت صدور را برعهده گرفت. همواره می گفت که من یک هستم اما نه فقط در و . من هستم؛ که (ره) آن را به ثمر نشاند و اکنون من دارم آن را به سراسر کشورهای دیگر صادر کنم. وی تصریح می کرد که چارچوب فعالیت من تنها به محدود نمی شود. به همین دلیل است که ما شاهد بودیم وی به ، و دیگر کشورهای می رفت. @jahad1370313
جـھـٰاد‌ابـن‌العـمـٰاد‌ .
چکیده ای از زندگی نامه و خاطرات با نام جهادی " " در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۷۰ در طیردبا () در خانواده ای متولد شد و در تاریخ ۲۸ دی ماه ۱۳۹۳ به همراه گروهی از رزمندگان حزب الله، در حین بازدید میدانی از شهرک "مزرعة الامل" در منطقه "قنیطریه" سوریه مورد حمله موشکی اسرائیل قرار گرفته و به رسیدند. پدرش، شهید_عماد_مغنیه معروف به که یکی از فرماندهان ارشد لبنان بود، نام برادر شهیدش در مبارزه با را برای وی انتخاب کرد. فرزند بود که 23 سال قوی ترین سرویس های جاسوسی را به سخره گرفته و آنها نتوانسته بودند او را پیدا کنند، به همین دلیل در پی این سالها دو برادر یعنی عموهای به نام های و را به رساندند. ، چهارمین از خانواده می باشد، وی یک خواهر و یک برادر با نامهای فاطمه، مصطفی دارد. تحصیلات عالیه را در رشته‌ در دانشگاه آمریکایی بیروت، یکی از بهترین دانشگاه‌های خاورمیانه شروع کرد، تنها یک درس باقی مانده بود تا مدرکش را بگیرد که به مقام والای نائل شد. وی در هجده سالگی وارد دانشگاه آمریکایی بیروت - یکی از بهترین دانشگاه های خاورمیانه شد. البته به دانشگاه هم به عنوان بستری مطلوب جهت آگاه سازی نسل جوان آن روزهای نگاه می کرد. در دانشگاه جلسه های بحث و گفت و گو تشکیل می داد. بیش از همه با دانشجوها درباره نظریه بر اساس کتاب ایشان صحبت می کرد. دوران تحصیل در دانشگاه یکی از برجسته‌ترین دوران زندگی وی محسوب می شود. در دانشگاه با پیروان ادیان و مذاهب مختلف از جمله مسیحیان، اهل تسنن و دروزی‌ها در ارتباط بود. وی سه سال از زندگی خود را در فضای دانشگاهی گذراند و در طول تمامی این سالها تلاش زیادی برای جوانان انجام داد. وی حدود ۸۰ تا ۱۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه آمریکایی بیروت را در زمینه های تحت آموزش خود قرار داده بود. در واقع، به نوعی در دانشگاه آمریکایی بیروت بود. اکنون به سراغ هریک از آن دانشجویان بروید، به خوبی خواهید یافت که تمامی آنها به دنبال آن هستند تا از خود شخصیتی همانند شخصیت بسازند. همه آنها به به چشم الگویی در تمامی زمینه‌ها می‌نگریستند. حتی آنها به نحوه لباس پوشیدن جهاد نیز توجه داشتند و تلاش می کردند در لباس پوشیدن نیز مشابه جهاد باشند. واقعا جای تعجب دارد که چگونه جوانی با این سن و سال کم می تواند در یک دانشگاه تأثیر بسزایی بر دانشجویان هم سطح خود داشته باشد. در این برهه از زندگی خود میان دو گزینه « داوطلبانه» و « » که در حقیقت به آن می‌ورزید، گزینه اول را انتخاب کرد. او به این نتیجه رسیده بود که اولویت در آن برهه، جوانان است. وی گام گذاشتن در را در آن زمان نوعی می دانست و قصد داشت تا از ظرفیت های جوانان بهره برداری کند. از همین روی، در طول دو سال، تلاش بی وقفه ای را در راستای نیروهای جوان برای لبنان انجام داد. وی در واقع، بیش از آنکه جوانان دانشگاهی را برعهده داشته باشد، با آنها رابطه برادری برقرار کرده بود. آثار اقداماتی را که در آن زمان در دانشگاه آمریکایی بیروت انجام داد، امروز به عینه می توان در این دانشگاه دید. مثل باشیم @JAHAD1370313
زندگینامه و خاطرات 2⃣7⃣ 🔴 را کسی نمی شناخت اما وقتی شد خیلی زود عطر دل‌های جوانان جبهه را پر کرد. این ویژگی است. تا زنده‌اند فقط آن‌ها را می‌شناسد، اما پس از همه جهان متوجه شان می‌شود. عکس نوشت: همیشه را با می‌دیدید، اینبار با سلاح ببینید. با دوربین‌ها می‌توان در هزاران کیلومتر آن طرف‌تر خط شکنی کرد اما با شاید کیلومترها آن طرف‌تر. دوربین‌ها و تفنگ‌ها ؛ و جهان را فتح می‌کند. @jahad1370313
زندگینامه و خاطرات 3⃣1️⃣ جشن تولد يكی از دوستانمان بود با تصميم گرفتيم با هم برويم و برايش كادو بخريم من به يكی از بهترين پاساژ ها رو برای خريد معرفی كردم که به انجا برويم اما مخالفت كرد و از من خواست كه به يكی از مغازه ها برای خريد كردن برويم. وقتی رسيديم ديدم كمی چهرش درهم رفت و سرش پايين بود از او سوال كردم اتفاقی افتاده ؟ گفت دلم ميگيرد وقتی جوانان را اينگونه ميبينم ديدم نگاهش به ان سمت خيابان رفت. چند دخترو پسر مشغول شوخی باهم و حركات سبكانه ای بودن، دستش را روی شانه ام گذاشت وگفت برويم. به داخل مغازه رفت وسريع چيزي برای هديه انتخاب كرد و برگشتيم. در داخل ماشين سرش پايين و زياد حرف نميزد مگر اينكه من با او صحبت ميكردم و او پاسخ دهد شب هنگامی كه ميخواستيم به مهمانی برويم ناگهان او را جلوی در خانه خود ديدم و پرسيدم اينجا چيكار ميكنی ؟ من فكر ميكردم رفتی!؟ گفت من نمياييم ولی از طرف من هديه را به او بده و تبريک بگو از او علت اينكار را سوال كردم گفت شنيدم جايي كه تولد را گرفته اند مكان مناسبی برای شركت ما نيست ما ابروی و جوانان اين راهيم آنوقت خودمان نامش را خراب كنيم؟! راوی : یکی از دوستان شهید پی نوشت : حیا داشته باشیم ! همین … والبته آبروی دینمون هم حفظ کنیم ، چون مردم به دین نگاه میکنند و علاقه پیدا میکنند... مثل باشیم. @iahad1370313
جـھـٰاد‌ابـن‌العـمـٰاد‌ .
زندگینامه و خاطرات 3⃣7⃣ نیز مانند همرزمانش شبانه روز میکرد. آنها همه زندگیشان با گره خورده ، معنی دیگری برای زندگی متصور نیستند. شاید صبح که از خواب بیدار می شوند در حال هستند تا شب که میخوابند. این را افتخار می دانستند که از راه و پرچمی که بلند کرده است کنند. را برای رسیدن به (ره) میدانست. کسی که (ره) را هدف قرار دهد دیگر برایش فرقی نمیکند در کدام کشور باشد و کند ، تفکر همه بچه های هم همین بود. 🌱@Jahad137013
بیوگرافی : شهید جهاد مغنیه❤️ فرزند ❤️بودکه 23سال قوی ترین سرویس های جاسوسی 😏را به سخره گرفته بود و آنها نتوانستند اورا پیدا کنند😎💪🏻 به همین دلیل در پی این سالها ها 😒 دو حاج رضوان یعنی عمو های جهاد عماد مغنیه به نام های :«فواد»و«جهاد»را به شهادت رساندند😔 @Jahad1370313