. ♨️ جنایت جدید صهیونیست‌های حرامی شمر زمانت رو بشناس لعنت خدا بر رژیم منحوس صهیونیستی

♦️ زمان فتنه‌های عظیم آخرالزمان نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود، شما فقط یک نقطه‌ی اَمن دارید؛ زودتر پناه بگیر

🎥 رهبر انقلاب: هیئتها نمی‌توانند سکولار باشند، هیئت امام حسین سکولار نداریم! #محرم #ملت_امام_حسین 🌹دعوتید به کانال شهید مدافع حرم روح اله صحرایی⏬ @shahidsahrai

🔞🔞🔞🔞 مرگ‌بر اسرائیل شمر زمانه ات را بشناس... اگرصدای مظلومی را شنیدید وسکوت کردید، مافقط نام مسلمانی را یدک میکشیم😔 غزه ازکربلا هم کربلایی تر شده😭 هل من ناصر ینصرنی 🌹

با پای پر ورمم دردسر حرمم دیگه حالا خیلی شبیه مادرمم 🎙#محمود_کریمی #محرم التماس دعای فرج

#مشتاق_الحسین_علیه_السلام فقط یک اسم نیست بلکه یک رسم است. #حسین بود و #خادم_الحسین ... چای ریز سفره ی امام حسین(ع) ... اصلا زندگی اش را گره زده بود به صاحب اسمش #حسین... همانطور که مادر شهید میگوید: عاشق و خادم مسجد بود. تمام وقت های آزادش را در آنجا می گذراند. به ایام محرم که نزدیک می شدیم، برای رفتن به مسجد بال درمی آورد. مسجد را آماده ایام عزا می کردند. در و دیوار آنجا را سیاه پوش، آبدارخانه را تمیز و وسایل پذیرایی را مهیا می کرد. هیچ وقت نمی گذاشت بزرگترها به آبدارخانه بیایند و ظرف بشورند. یکی از آقایان می گفت: «وقتی چای و خوردم، دیگه همه ظرف ها جمع شده بود. استکانم گرفتم و رفتم آبدارخانه بشورمش ولی حسین آقا اومد، منو بغل کرد و کنار کشید. گفت تا ما هستیم، شما نباید این کارو بکنید!» به بزرگترها احترام می گذاشت، به کوچکترها محبت می کرد. مسجدی ها می گفتند که هرچندبار که درخواست چای می دادیم، حسین آقا با روی خوش برای ما می آورد. خانم ها به من می گویند، ما انگار هنوز حسین آقا را می بینیم، که دریک دستش، سینی استکان هاست و در دست دیگرش کتری و از آبدارخانه بیرون می آید تا ازما پذیرایی کند. #شهید_مدافع_حرم_حسین_مشتاقی #محرم @shahidmoshtaghi

*🏴 هنيئا لك ياقاسم بن الحسن (ع)* ▪️ خیلی التماس کرد، شب عاشورا خیلی التماس کرد، می دانست روی قواعد عمو اجازه نمی‌دهد برود میدان... از اینجا است که اهل عاشورا می‌گویند، عاشورا به تضرع بدست می‌آید... اشک می‌خواهی، التماس کن، التماس کن، بگو آقا می خواهم برایت گریه کنم. ▪️ عاشورایی شدن به التماس است، به گدایی است. شب عاشورا این نوجوان، که بعضی‌ها می‌گویند هنوز محاسن روی صورت نداشته، التماس می‌کند، هی می‌افتد روی پای عمو، می‌بوسد، التماس می‌کند... من هم می‌خواهم به کربلا برسم...