eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
873 دنبال‌کننده
18هزار عکس
2.6هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
رمضان میرود و میبرد از کف دل ما🍃🍂 آنکه یکماه صفا یافت از او محفل ما🍂🍃 رمضان عقده گشا بود گنهکاران
🌺🍂🍃 ✨✨✨✨✨✨✨ 🍂🍃 🍃 💔همیشه سخت است. حال این روزهای ما را کسانی میدانند که درشبهای بوسه برپیشانی های آفتاب سوخته همر زمانشان زدند که یک عمرنَفْسشان را روزه دار از لذتهای دنیوی کردند حال این روزها را رزمندهایی میدانند که میترسیدن از فردایی که نگاه کنند و جای خالی دوستانشان راببینند.🌹 💔وداع میکنیم با این ماه اماخدایا! 💫 از تو میخواهیم دور نشویم از شب زنده داریهایی که هیچ کس دیگری را به خاطر صدای بلند گفتن الغوث الغوثش سرزنش نکرد، 💫خدایا لبهای تشنه وخشکمان هر روز ما را به یاد عطش کربلاییانی انداخت که عطششان سالهاست وجودمان را تشنه و بی تاب کرده است. 🌷یاد بخیر یاد شهدای کانال و ابراهیم هادی ها بخیر... چقدراین روزها حالشان را خوب میفهمیدیم . 🍃رمضان بود و لحظه شیرین انتظار شنیدن صدای ربنا و اذان موذن. ❣دلم از این انتظار شیرین شورافتاد برای نگاه هایی که سالهاست منتظر رسیدن لحظه افطار از دلتنگی هایشان هستند. قرآن ها را به سرگرفتیم و در سرهایمان سرگرم زندگیمان شدیم و سالهاست که این سرگرمیها دردسر امام غایبمان شده است.💔 ✨ می شود سربندهای بندگیمان را با مهر بخششت امضاء کنی ؟؟ ✨ میشود عیدی بندگیمان استجابت این دعا باشد؟ 🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸 🌺ارسالی از مخاطب (عج) 🌸.... @Karbala_1365
#خدایا به خـــــون به ناحـــــــق ریخته شـــــــده طفل شـــــــش ماهه ابا عبـــــــــــدالله ع فرح امام زمـــــان عج مارا برســــــان ... الهی آمیـــــــــــــن🙏
#خدایا بحق حسین(علیه السلام) #شهیدم_کن...❣ 🌸…… @Karbala_1365
🍂خدا رحم کند دلی را که در جامانده... تمام اشکها و حال آرامشش فقط میشود ... تمام خاطراتش خلاصه میشود در لحظه آخر و گنبدطلایی که با حسرتی خاص محو میشود... بی قرارم ای حسین جان! دلم تنها تو را میخواهد... تنها تو را... از تمام آنهایی شده ام که قول دادند به جان مادرت که رهایم نکنند اما چقدر ساده رهایم کردند و تنهایم گذاشتند در این وانفسای دنیا... خسته و از تمام آنهائیم که به قولهایشان وفا نکردند...💔 تو وفادار عالمی مرا دریاب اربابم که تنهای تنهایم...💔 مرا به محبوبم برسان...😔 الهی آمین 🍂💔
سخت دلتنگ و غریبم...😔 جرعه ای امن یجیبم... شهیدانِ خدایی ...😰 طاقت ماندن ندارم...💔 چه تنها مانده ام بر خاک...😞 شما رفتید تا چالاک... مرا رها کردید و رفتید...😣 به مبتلا کردید و رفتید... شما رفتید و من اینجا ...😫 زفیض مردن بی نصیبم.... !!! ای شهادت ناز شصتت!!!❤️ تأسی کن مرا دستت...
در آستانه حلول ماه مبارک برایمان بنویس : قلـــب بی گـناه ، ذهن قرآنــــــــــــی و فــــکر ربانــــــــــی زبـــــان ذاکـــــــــــــــــر و قلـــــــــب خاشــــــــــــــــع و نفـــــس با اطمینـــــــــــــــــــان روح بلـــــــــــــــــــــــند همـــــــــــــت و توبه نصـــــــــوح از همـــــــــه گناهــــــــان ونیــــــکیِ روزه هــــــــــایمان ونمـــــــــازهایـــــــمان یَـارَبْ اگرمرگ مان دراین ماه فرارسید ماراشامل رحمت هایت بگردان و اگر بعد از آن زنــــــده ماندیم مارا دائم درراه راست قــــــــــــــــرار بده و هر لحظـــــــه ذکــــــــــرما برای توســــــــــت تا دوباره متـــــــــولد بشویم یـــا رَبَّ العالمین
حاج حسین یکتا: مشکل اینه که ما دیگه #گریه_انقطاع نداریم... ⇜که ما دیگه خدایا خسته شدیم! ⇜ما #تورو میخوایم! ⇜از #شیطون خسته شدیم ⇜از #خودمون خسته شدیم. اصلا از #رفیقای بی مرام که مارو هل میدن تو گناه خسته شدیم. از #محیط کوفتی خسته شدیم. ما #تورو میخوایم... به خدا بگیم!! #خدایا ما خسته شدیم،از بس که #شیطون ما رو زده زمین.سر زانوهامون زخم شده. ما یه خنک نسیمـ🍃 تورو میخوایم. بچه ها برای این چیزا #گریه کنی.... #شهادت_زیباست❤️
خدایا ! آدم‌های خوب سر راهمان بگذار ... 👌حس بسیار خوبیست هنگامی که در لحظه‌ هجوم غم یا ناامیدی یا پریشانی، بی هوا کسی سر راه آدم سبز بشود کلامش ، نگاهش ، حتی نوشته‌اش آرامش و شادی و امید بپاشد به زندگی ات... 👌فقط از دستِ خودِ خدا برمی‌آمده که آن آدم را ، یا کلام و نگاه و نوشته‌اش را برای آن لحظه‌ ی خاص‌ ، سرِ راه زندگی ما بگذارد... 🙏یکی از #دعا هایم این است : #خدایا ما را واسطهٔ خوب شدن حال دیگران قرار بده! 🍃🌸آمــــــــــین یا رب العالمین🌸🍃
حرفـــ ــ دل❤️ ✍خدایا می‌دانم فرصت‌ها را از دست دادم. #خدایا می‌دانم کم کاری از من است. خدایا می‌دانم که من بی همتم. خدایا می‌دانم قلب #امام_زمان را رنجانده ام. اما تو خود می‌گویی به سمت من باز آی من آمده ام به سویت تا مرا از فکرهای دنیوی و مادیات آن نجات و به من هم مثل #شهدا شیوه گذراندن این دیار فانی را بیاموزی. خدایا کمک کن همه وجودم و اعضای بدنم در مسیر و راه تو باشد. #شهید ــ رسول ــ خلیلی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
بارانت را بفرست چتر گناه را دور انداخته ام... #خدایا♥️ @karbala_1365
فقـط ڪافیست هنـگام گرفتـاری بـِگوییـد ' ... راضـے ام بـه ' تـا محـال عَالـم بشــود، ممڪن تــو.. //)
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
✍شهید حاج قاسم سلیمانی: تیز فهمی بین این دو راه، که راه حق و راه باطل کدام است، خیلی مهم است. [در ق
. اَللَّـهُـمَّ اغْفــِرْ لـيَ الـذُّنُوبَ الَّتـي تَحـْبِسُ الدُّعـآءَ° ! بــيامـرز برايَـم آن گنـاهانـۍ را ڪه را باز مي‏دارنـد، 🍃 با این فراز از دعا ، بیاد می افتم. چقدر پاک رفتی و اما مظلوم…💔🍂 🌴 @Karbala_1365 🍃
اِلهـي قـَدْ سـَتَرْتَ عَلـَيَّ ذُنُوبـاً فـِي الدُّنْيــا گناهانـۍ را در دنـيا بر مَن پوشانـدۍ وَاَ نَا اَحْـوَجُ اِلـي سَتْـرِها عَلَـيَّ مِـنْكَ فـي الاُْخْري، ڪه بَـر پوشـاندن آن در آخـرت محـتاج‏ تــرم اِذْ لــَمْ تُظْهِـرْها لاَِحَـد مِـنْ عِبادِكَ الـصّالِحينَ گناهـم را در دنـيا براۍ هيـچ يڪ از بندگان شايسته ‏ات آشـكار نڪردۍ فَلاتَفْضَحـْني يـَوْمَ الْقِـيمَةِ عَلـي رُؤُسِ الاَْشـْهادِ پـس مَـرا در قـيامت در بـرابـر ديـدگان مَـردم رسـوا مڪن
. یه بزرگی میگفت: شهدا وقت گناه کردن نداشتن. باتمام وجودم توی شبهای آخرشعبان میگم، کاش من هم مثل شهدا، وقت گناه کردن نداشتم…😭 خدایا گناهانم منو بیچاره کردن. تو رو به حضرت مهدی مولود این ماه و به امام حسین صاحب دلها، قسمت میدم، گناهانم رو ببخش و فرصت گناه و وقت گناه رو ازم بگیر... الهی آمین✨
اَللّهمَّ اجْعَلْنا...مِمَّنْ دَاءْبُهُمُ‌‌الاِْرْتِياحُ اِلَيْك !... مرا از کسانی قرار دِه... که شیوه‌شان آرام گرفتن به درگاهِ توست... ‌ !‌ 🙏نگرانم از اینکه تو مرا به حالِ خودم رها کنی... رهایی که نداشتن (تُ) در پیرامون زندگانیم... 🙏عشق یعنی کمال معبود فردوس در نڱاه روشنایی گرمایت... 🙏دوست یعنی تنها دوستدارش تو باشي... . ! 🙏بیادم آور که تو جاودانه تکیه گاه منی، نه جاودانه رهایی من...
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#سینه_زنی ویژه شهادت راوی دشت کربلا حضرت #امام_باقر علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین طاهری …❀ @Karb
. مارو با محرم امتحان نکن😭 از سفره‌ی کریم، مرا منعِ نان نکن با روضه‌ی حسین، مرا امتحان نکن من با حسین سرخوشم و غرقِ در حیات یک‌لحظه بی‌حسین، بمانم... گمان نکن سویش که آمدم، به من آموخت عاشقی در پیشِ یار، فکرِ زمان و مکان نکن تنها حسین رمزِ نجات است در جهان من را گدای مرحمتِ این و آن نکن وقتی بهشت، تکه‌ای از شهرِ کربلاست در این حریم، صحبتِ حور و جنان نکن ** ای نانجیب! تیغِ خودت را غلاف کن خنجر به حلقِ تشنه‌ی این میهمان نکن …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
┄┄❁﷽❁┅┄ 🕊🕊🌾🌾---------°° از منان خواستارم که مارا در ما قرار دهد واز اهل بیتش جدا نسازد.... و در همه جا و همه وقت به فریادم رسد که طاقت را ندارم... ! من این راه را برای تــو انتخاب کردم. تابتوانم به خود برسم وبه هر راحی رفتم... ✨✨✨✨✨ دیدم که راه دور و کم. پس فقط کوتاهترین راه را یافـتم و ادامه دادم ودر این راه همه چیز را زیر پا گذاشتم وبه همه کردم وتنهــا رو به درگاه تو آوردم... 🕊🕊🕊🕊🌾🌾🌾🌾🌾 [[نامش و یادش گــــرامــی]] 🕊🕊🌸🌸🌸🌾🌾 🕊🕊🌸🌸🌸🌾🌾 شیرمرد از رزمندگان سلحشور از فرماندهان حماسه ساز استان در دوران دفاع مقدس فرمانده دسته خط شکن عج در عاشواریی ۴ :دی ماه۱۳۶۵۴ 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365
💢رفته بودیم برا شناسایی ۸. وسط که مدشد و ازمسیرمستقیم منحرف شدیم ورفتیم سمت دوعراقی که میکردن.ماه بالا بود هوا هم صاف. گفتم حسین یه دعاکن! 💢دستشو از آب درآورد سمت و گفت:خدا یه بفرست! همان لحظه ابرسیاهی ماه را پوشاند. از کنار ها رد شدیم رفتیم تو نیزار. گفتم:هنوز باورت نکردم؟ گفت: ابررا ببر! ابر کنار رفت و همه جا روشن شد! به او گفتم یک حرف بهت میزنم به من نه نگو؛ گفتم برادرم را برایت بگیرم؟ قبول کرد. رفتیم همه حرفها را هم زدیم اما برای او یک شرط گذاشتند؛ گفتند اگر از سپاه بیرون بیاید دخترم را به او میدهم. 💢امیر گفت: من از نمی توانم بیرون بیایم همین لباس کفن من است! عملیات ۴ بود. لباس به تن داشت؛ تعداد زیادی نارنجک هم به خودش کرده بود. گفتم چه خبره؛ چرا اینقد نارنجک؟ گفت:بچه ها سختشونه با زیاد تو آب حرکت کنن. براشون میبرم اون سمت که دستشون خالی نباشه... ۱۳۶۵/۱۰/۴در عملیات ۴ شهید شد و سال #۷۲ بود که جنازه اش برگشت. (امیر)_مهدی زاده🌷 🌷 (س)🏴 @Karbala_1365🥀 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
گاهی مثلاً هزار صلوات بفرست بگو که خدایا این را شب اول قبر به من برگردان. در آن لحظه‌ای که از من سؤال می‌کنی، سؤالی که من جواب ندارم. از گناهانی سؤال می‌کنی که من جواب ندارم. برای آن هزار استغفار می‌کنم آن لحظه به من برگردان. بگو خدایا اگر سؤال از گناهانی از من بکنی که با آن سؤال من کردم. خدایا برای آن لحظه چون آنجا «الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَل‏» اینجا دیگر امکان ذکر و امکان استغفار نیست.
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#شهید_علیرضا_فرهادی 🌾در سال 1340 در خانواده ای #مذهبی در یکی از روستاهای استان #مرکزی به د نیا آمد
🌻در تیر ماه 1361 پس از گذراندن امتحانات نهائی خود جهت به جبهه به بسیج مراجعه می کند که با مخالفت مواجهه می شود به او می گویند شما سه ماه دیگر سربازی و نمی توانی شوی و در پاسخ به مسئولین می گوید سه ماه فرصت زیادی است می ترسم جنگ تمام بشود و من نتوانم دینم رابه انقلاب و رهبرم ادا کنم .با مراجعه مکرر ایشان به بسیج آنان با اعزام ایشان موافقت می نمایند ، وقتی که خبر این جریان را شنید گویی همه جهان را یکباره به اوداده اند و قرار شد روز 21/4/1361 جهت اعزام به مراجعه نمایند.. 🔻روزی که قرار شد به اعزام شوند همراه او به بسیج رفتیم بعد از گذشت مدتی برادر حاتمی ( ایشان نیز در به خیل پیوست ) اعلام نمودند که اعزام به بعد از اقامه نماز ظهر و عصر موکول شد . به همراه شهید به آمدیم بسیار ناراحت بود نمی دانم در ذهنش چه می گذشت که مدام این جمله را تکرار می کرد چرا اعزام ما به تاخیر افتاد .بعد از ظهر اعزام انجام شد آنان را ابتدا به و سپس به جنوب اعزام می کنند ... ♦️همزمان با اعزام ایشان برادر دیگرش به نام محمد در گیلانغرب بودند و حدود 40 روز بود که از ایشان خبری نداشتند دارای روحیه بسیار قوی بود و هیچ وقت و هیچ لحظه اززندگی لبخند از لبانش رخت بر نمی بست تمامی دوستانش از اعزام شان به جنوب از روحیه بالا و شوخی های آن یاد می کنند 🍃💠💠💠 👇👇👇👇👇
💢رفته بودیم برا شناسایی ۸. وسط که مدشد و ازمسیرمستقیم منحرف شدیم ورفتیم سمت دوعراقی که میکردن.ماه بالا بود هوا هم صاف. گفتم حسین یه دعاکن! 💢دستشو از آب درآورد سمت و گفت:خدا یه بفرست! همان لحظه ابرسیاهی ماه را پوشاند. از کنار ها رد شدیم رفتیم تو نیزار. گفتم:هنوز باورت نکردم؟ گفت: ابررا ببر! ابر کنار رفت و همه جا روشن شد! به او گفتم یک حرف بهت میزنم به من نه نگو؛ گفتم برادرم را برایت بگیرم؟ قبول کرد. رفتیم همه حرفها را هم زدیم اما برای او یک شرط گذاشتند؛ گفتند اگر از سپاه بیرون بیاید دخترم را به او میدهم. 💢امیر گفت: من از نمی توانم بیرون بیایم همین لباس کفن من است! عملیات ۴ بود. لباس به تن داشت؛ تعداد زیادی نارنجک هم به خودش کرده بود. گفتم چه خبره؛ چرا اینقد نارنجک؟ گفت:بچه ها سختشونه با زیاد تو آب حرکت کنن. براشون میبرم اون سمت که دستشون خالی نباشه... ۱۳۶۵/۱۰/۴در عملیات ۴ شهید شد و سال #۷۲ بود که جنازه اش برگشت. (امیر)_مهدی زاده🌷 ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#حاج‌حسین‌یکتا: بچه‌ها بگردید یه #رفیق_خدایی پیدا کنید؛ یه دوست پیدا کنید که وسط میدون مینِ گناه،
: مشکل اینه که ما دیگه نداریم... ⇜که ما دیگه خدایا خسته شدیم! ⇜ما میخوایم! ⇜از خسته شدیم ⇜از خسته شدیم. اصلا از بی مرام که مارو هل میدن تو گناه خسته شدیم. از کوفتی خسته شدیم. ما میخوایم... به خدا بگیم!! ما خسته شدیم،از بس که ما رو زده زمین.سر زانوهامون زخم شده. ما یه خنک نسیمـ🍃 تورو میخوایم. بچه ها برای این چیزا کنی.... ❤️ ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
💢رفته بودیم برا شناسایی ۸. وسط که مدشد و ازمسیرمستقیم منحرف شدیم ورفتیم سمت دوعراقی که میکردن.ماه بالا بود هوا هم صاف. گفتم حسین یه دعاکن! 💢دستشو از آب درآورد سمت و گفت:خدا یه بفرست! همان لحظه ابرسیاهی ماه را پوشاند. از کنار ها رد شدیم رفتیم تو نیزار. گفتم:هنوز باورت نکردم؟ گفت: ابررا ببر! ابر کنار رفت و همه جا روشن شد! به او گفتم یک حرف بهت میزنم به من نه نگو؛ گفتم برادرم را برایت بگیرم؟ قبول کرد. رفتیم همه حرفها را هم زدیم اما برای او یک شرط گذاشتند؛ گفتند اگر از سپاه بیرون بیاید دخترم را به او میدهم. 💢امیر گفت: من از نمی توانم بیرون بیایم همین لباس کفن من است! عملیات ۴ بود. لباس به تن داشت؛ تعداد زیادی نارنجک هم به خودش کرده بود. گفتم چه خبره؛ چرا اینقد نارنجک؟ گفت:بچه ها سختشونه با زیاد تو آب حرکت کنن. براشون میبرم اون سمت که دستشون خالی نباشه... ۱۳۶۵/۱۰/۴در عملیات ۴ شهید شد و سال #۷۲ بود که جنازه اش برگشت. (امیر)_مهدی زاده🌷 🌷 ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
تَضَرُّعًا وَ خُفْيَةً..... درگوشۍ ؛ ضررڪن ما را بخر مۍارزد ؛ «هنرما نوڪری ♥️ است.»