『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸 #معرفی_شهدا..🌸 🌹 #شهیدمدافع_وطن #صمدامیدپور🌹 تولد:۱۳۶۴ شهادت:۱۳ شهریور ۱۳۹۰ #ارتفاعات_جاسوسان_سر
🌺 #مختصری_از_زندگینامه_شهید
#قسمت_اول
🌷 #صمد اول آذر ماه 1364 در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود و دوران ابتدایی خود را در روستای #نقلهبر و مقطع راهنمایی را در مدرسه شبانهروزی معدن #سنگرود گذراند و تحصیلاتش را تا پایان سوم متوسطه در شهر #رشت ادامه داد.
در دوران دانشآموزی به عضویت #بسیج دانشآموزی در آمد و تحصیلات خود را در مقطع پیش دانشگاهی را در شهر #جیرنده به اتمام رساند.
همزمان به عضویت بسیج شهر #منجیل درآمد و پس از مدتی عضو فعال بسیج شد....
🍃در سال 1384 به عضویت #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از گذراندن دوره آموزش افسری در #دانشگاه_امام_حسین(ع) عضو #یگان_ویژه_صابرین شد.
همیشه می گفت:
" من اگر لیاقت #شهادت را داشته باشم، بزرگترین #هدیه الهی است."
🌹مادرش درباره #خبرشهادت فرزندش می گوید:
چهل روز قبل از شهادت فرزندم (همزمان با پایان نخستین مرحله حمله سپاه به گروهک #پژاک) در عالم #خواب دیدم که همرزمان فرزندم لباس مشکی به تن دارند و به خانه ما آمدهاند اما فرزندم در بین آنها نبود و زمانی که صدایم کردند و از خواب بیدار شدم سه بار فریاد #یاحسین سر دادم.❣
🍂 #نحوه_شهادت
❣پیکر #صمد که زخمی شده بود روی ارتفاعات اتفاده اما هنوز جان داشت. به دلیل تکان خوردن او، تک تیرانداز پژاک متوجه شده و با شلیک به پیکر نیمه جانش او را از
پای در آورد.🌹
از این شهید بزرگوار مطلب زیادی پیدا نکردیم جز همین چند خط و شاید این دلیل دیگری باشد بر مظلومیت مضاعف فرزندان #گمنام روح الله...
با این گزارش پرونده فاتحان قله های غرب نیز بطور موقت بسته شد...💔🍂
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍂
#قسمت_سوم
🌷... #عبدالصمد می خواست #ازدواج کند.
بنده هم واسطه این ازدواج شدم و برنامه #خواستگاری رو هماهنگ کردم ...
لحظه آخر نمی دانم چی شد که صمد نیامد و گفت نمی تونم خواستگاری بیام !
خلاصه من خیلی ناراحت شدم ! آبروم رفت !
#صمد بعدا بهم گفتند من دارم میرم ماموریت ، مارو حلال کن!
گفتم : برو اگر شهید شدی حلالت میکنم!
گذشت و صمد آقا #شهید شد...🌹
🌸شادی روحش #صلوات🌸
🌺راوی: #دوست_شهید
🍂❣
🌴🌾🌴🌾 🕊
🌾 🌴 🕊
🌴 🕊
هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣
💧 #راهکار_اشک…
💧
#قسمت_شانزدهم
#صفحه۳۵
🕊
🍂🍃🌾
🕊
هنوز یکی_دو روز از بستری شدنم در #همدان نگذشته بود که علی شمسی پور به عیادتم آمد. باورم نمی شد که او زنده مانده باشد.
وقتی او را دیدم، انگار همه بچه های غواصی را دیده ام. او هم با تن مجروح و البته بعد از ما به تنهایی از سمت دشمن، از ساحل #خرمشهر شنا کرده بود.
کاغذ و قلمی کنارم بود، نوشتم:
علی جان از بقیه بچه ها چه خبر؟ کدام بیمارستان هستند؟ کیا شهید شدند؟
علی که چند ساعت داخل آب بود و بسیاری از ماجراها را توی روشنایی روز دیده بود گفت:
خلاصه کنم. به غیر از سیدحسین معصوم زاده و #علی_منطقی که تو رو آوردند، هیچ کدام از بچه ها زنده برنگشتند.
باورم نمی شد که از جمع ۷۲ #غواص، فقط ما چهار نفر زنده مانده باشیم.
حسرت جاماندن از قافله بچهها، چشمانم را در اشک نشاند. #علی شمسی پور اسم یک یک آنها را می گفت که چگونه شاهد شهادتشان بوده است.
بعد از رفتن علی شمسیپور غمی به بزرگی #اروند، به سینه ام سنگینی کرد.
پیکر هیچ شهیدی برای خانواده اش نیامده بود و برخلاف عملیاتهای قبلی، خبری از تشییع پیکر شهدا نبود. قیافه های نورانی و سیمای دوست داشتنی یک یک بچه ها در خاطرم مرور شد؛ " حاج محسن جام بزرگ، #نادرعبادی_نیا،
#امیرطلایی، #مجیدپورحسینی، سیدرضاموسوی، #غلام_جوادی، #محمدامینی، قاسم بهرامی، #سیدمهدی_رهسپار و…"
و یاد شب رهایی و شماره هایی افتادم که به آنها دادم. شماره هایی که تا عدد یاران #سیدالشهدا رسید و ۷۲ نفر و حالا از این مقتل #کربلای۴ ، فقط ما چهار نفر آمده بودیم.
غرق در این افکار آغشته به #حسرت بودم که #حاج_ستارابراهیمی فرمانده گردان حضرت علی اکبر را آوردند، که مثل من مجروح شده بود. از ۳۲ غواصی که او به آب فرستاد هم خبری نبود و حتماً دسته غواصی گردان قاسم ابن الحسن هم همین سرنوشت را پیدا کرده بود.
حاج ستار ابراهیمی مثل یک قصه گو آنچه را که بر او و گردانش گذشته بود، همان جا در بیمارستان برایم تعریف کرد:
" خبر عقبنشینی به من رسیده بود. بسیاری از قایق ها را عراقی ها با دوشکا و پدافندهوایی و آرپیجی وسط #اروندرود زدند. من با هفت_هشت نفر، که یکی از آنها برادرم #صمد بود، داخل یک قایق، از میان سد آتش دشمن عبور کردیم و به جای رسیدیم که #غواصها خط را شکسته بودند. پیش روی و پاکسازی را به طرف خط دوم ادامه دادم،
اما تنها بودم. بیشتر بچه ها، از جمله برادرم صمد، پیش چشمم به #شهادت رسیدند.
با روشن شدن هوا و فشار دشمن و رسیدن آنها به سنگر های قبلی شان، ناچار شدم که بدون لباس غواصی به آب بیفتم
و داخل یک کشتی به گل نشسته پنهان شدم. یک روز و یک شب آنجا بودم. تا دو #غواص خودی از بچه های #لشکرالمهدی #شیراز به کمکم آمدند و مرا مثل تو در حالی که زخمی بودم روی آب کشیدند تا به ساحل #خرمشهر آمدیم. دسته غواص های گردان من و دسته غواص های گردان قاسم بن الحسن هم مثل غواص های تو، آن سوی آب، #غریب و تنها ماندند. مظلومانه جنگیدند و شهید شدند و شاید هم اسیر."
حاج ستار همین گزارش را به فرمانده لشکر داده بود و هنوز نه من و نه حاج ستار نمیدانستیم که همه لشکرها برای ادامه عملیات #کربلای۴ به #شلمچه رفته اند تا عملیات بزرگ #کربلای۵ را آغاز کنند.
کم کم سر و کله بچه های آبی_خاکی #گردان_جعفرطیار هم پیدا شد. همانان که اگر لباس غواصی به آنها میرسید و آن سوی آب می رفتند ، سرنوشتشان مثل بقیه غواصها میشد…
#ادامه_دارد…
🍂_____________________
پ.ن:
یک ماه بعد ، حاج ستار ابراهیمی در عملیات کربلای۵ ، در نخلستان های حاشیه نهر جاسم به شهادت رسید.
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
🌺 #مختصری_از_زندگینامه_شهید
#قسمت_اول
🌷 #صمد اول آذر ماه 1364 در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود و دوران ابتدایی خود را در روستای #نقلهبر و مقطع راهنمایی را در مدرسه شبانهروزی معدن #سنگرود گذراند و تحصیلاتش را تا پایان سوم متوسطه در شهر #رشت ادامه داد.
در دوران دانشآموزی به عضویت #بسیج دانشآموزی در آمد و تحصیلات خود را در مقطع پیش دانشگاهی را در شهر #جیرنده به اتمام رساند.
همزمان به عضویت بسیج شهر #منجیل درآمد و پس از مدتی عضو فعال بسیج شد....
🍃در سال 1384 به عضویت #سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از گذراندن دوره آموزش افسری در #دانشگاه_امام_حسین(ع) عضو #یگان_ویژه_صابرین شد.
همیشه می گفت:
" من اگر لیاقت #شهادت را داشته باشم، بزرگترین #هدیه الهی است."
🌹مادرش درباره #خبرشهادت فرزندش می گوید:
چهل روز قبل از شهادت فرزندم (همزمان با پایان نخستین مرحله حمله سپاه به گروهک #پژاک) در عالم #خواب دیدم که همرزمان فرزندم لباس مشکی به تن دارند و به خانه ما آمدهاند اما فرزندم در بین آنها نبود و زمانی که صدایم کردند و از خواب بیدار شدم سه بار فریاد #یاحسین سر دادم.❣
🍂 #نحوه_شهادت
❣پیکر #صمد که زخمی شده بود روی ارتفاعات اتفاده اما هنوز جان داشت. به دلیل تکان خوردن او، تک تیرانداز پژاک متوجه شده و با شلیک به پیکر نیمه جانش او را از
پای در آورد.🌹
از این شهید بزرگوار مطلب زیادی پیدا نکردیم جز همین چند خط و شاید این دلیل دیگری باشد بر مظلومیت مضاعف فرزندان #گمنام روح الله...
با این گزارش پرونده فاتحان قله های غرب نیز بطور موقت بسته شد...💔🍂
…❀
@Karbala_1365🌹
در عملیات #کربلای 4 وقتی یکی از برادرانش به نام صمد ابراهیمی به شهادت رسید😔🕊 با وجود اینکه توان انتقال #جنازه برادرش به پشت جبهه را داشت اما این کار را نکرد. در جواب برادرانی که علّت را از او جویا شدند، پاسخ داد: چگونه میتوانستم چنین کاری بکنم در #صورتی که جنازه همرزمان شهیدم در زیر آفتاب سوزان جنوب ماندهاند، برایم فرقی نمیکند که این پیکر برادرم باشد یا #همرزمم. برای من همه رزمندهها برادرند.
#شهادت برادرش #صمد را خودش به اطلاع خانوادهاش رساند. به خانوادهاش گفت: نگران و ناراحت نباشید؛ #صبور و مقاوم باشید اینها در راه خداوند کشته شدهاند. #ستار پس از برگزاری مراسم خاکسپاری برادرش بعد 24 ساعت به جبهه برگشت.
#شادی_روح_شهدا_صلوات