eitaa logo
تجوید حفظ تفسیر تدبر ( ختم نور )
2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
1.3هزار فایل
⚘﷽⚘ تقدیم محضر مولی صاحب الزمان علیه السلام #قرائت_تجوید_حفظ_تفسیر_تدبر #قرآن_ونهج_البلاغه با همکاری اساتید محترم تدبر، قرائت، تجوید و حفاظ کل قرآن کریم آیدی مدیر کانال⏬ @V012345 کانال های دیگر ما :کانال گیف استیکر⏬ https://eitaa.com/stikerrrr
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃 آفات تهمت قسمت اول (۱): تعریف تهمت ((تهمت )) از ریشه ((وهم ))، به معناى اظهار گمان بدى است که به دل انسان راه یافته است . هر رفتارى از مجموعه رفتارهاى انسان که در جامعه پدیدار مى شود، به دو گونه قابل تفسیر و برداشت است : برداشتى((خوب و مثبت ))، و برداشتى ((بد و منفى )). در تهمت ، انسان از رفتار، گفتار یا حالت دیگرى ، برداشت ((بد و منفى ))مى کند که البته این برداشت ، گاه به خود رفتار باز مى گردد به این معنا که خود رفتار، ناپسند و ناشایست تلقى مى شود، و گاه از آن رفتار، صفات درونى و ویژگى هاى ناپسند برداشت مى شود بى آن که خود رفتار بد و ناپسند باشد که در این صورت ، رفتار، فقط به منزله آینه و نماى آن صفت درونى گرفته مى شود؛ یعنى گاه ((تهمت )) درباره زشتى ذات عمل و خود رفتار است ، و گاه عمل و رفتار پلى قرار داده مى شود تا برخى از زشتى هاى درونى به شخص نسبت داده شود. تفاوت سوءظن با تهمت هر گاه کسى از رفتار، گفتار یا حالات دیگران برداشت بدى داشته باشد، ولى این برداشت ، فقط در درونش پنهان بماند و آشکار نشود، به ((سوءظن )) (بدگمانى ) مبتلا شده است ؛ ولى اگر برداشت ناشایستش را اظهار کرد، به رفتار او((تهمت )) گفته مى شود؛ پس ‍ تفاوت ((سوءظن )) و ((تهمت )) در آشکار کردن گمانى است که از رفتار دیگرى برداشت شده است. تفاوت بهتان با تهمت در ((بهتان )) انسان مى داند کسى که به او نسبت ناروا مى دهد، کار نادرستى انجام نداده است ؛ ولى از روى اغراض و خواسته هاى نفسانى ، همانند دشمنى ، کینه و حسد، صفت یا رفتار ناشایستى را به او نسبت مى دهد؛ اما در تهمت ، انسان برداشت خویش از رفتار دیگرى را مدنظر قرار مى دهد و او را متهم مى سازد؛ در حالى که نمى داند این رفتار از او سر نزده است ؛ براى نمونه اگر انسان ، شخصى را با سلاح گرم در کنار مقتولى مشاهده کند و به او نسبت قتل بدهد؛ در حالى که مى داند قاتل نیست ، رفتارش ((بهتان )) نامیده مى شود و اگر نداند او قاتل نیست ، به رفتار او((تهمت )) گفته مى شود. سرچشمه تهمت ، ((سوءظن )) است . بدگمانى به کردار، گفتار یا حالات دیگران ممکن است موجب شود شخص چه در حضور و چه در غیاب ایشان تهمت بزند؛ پس سوءظن مى تواند به تهمت بینجامد؛ به این گونه که در سوءظن ، برداشت انسان از عمل ، سخن یا حالت دیگرى ، برداشتى بد در درون خود او است و ممکن است به سبب عواملى از درون انسان به بیرون تراوش کند؛ یعنى به دیگران اظهار شود که در این صورت به تهمت تبدیل مى شود. اخلاق الاهی جلد چهارم ، آفات زبان//استاد آیت الله مجتبى تهرانى 🔵 دارد...... @KhatmeNoor
🌸🌸🌸 آفات قسمت دوم اقسام تهمت : آشکار کردن گمان نادرست و اظهار آن ، به دو صورت ممکن است : ۱ – اظهار حضورى گاه تهمت زننده ، رفتار یا ویژگى زشتى را در حضور خود متهم ، به او نسبت مى دهد و مدارک و اسناد این نسبت که مى تواند شامل عمل ، سخن یا حالتى از او باشد را نیز ارائه مى کند. ۲ – اظهار غیابى گاه تهمت زننده در حضور فرد چیزى بیان نمى کند؛ بلکه در غیابش به او رفتار یا صفت ناپسندى را نسبت مى دهد که این امر دو حالت دارد: الف . تهمت زننده فقط نتیجه برداشت خود را از رفتار شخص در غیابش به او نسبت مى دهد و از خود رفتار، سخنى به میان نمى آورد به این معنا که تهمت زننده نمى گوید به دلیل دیدن چه رفتارى از متهم ، چنین برداشتى از او داشته است ؛ البته تفاوتى نیست بین آن که برداشت او از رفتار متهم در برخورد با خود او باشد یا دیگران ؛ زیرا در هر دو صورت ، اظهار بدگمانى شده و حقیقت تهمت پدید آمده است . ب . خود آن رفتار، گفتار یا صفات را نقل مى کند؛ سپس برداشت خود از آن را به دیگران ارائه مى دهد. زشت ترین مصداق تهمت تهمت ، ابراز کردن گمان بد به دیگرى است که از زشت ترین مصادیق آن ، این است که انسان در آغاز کار، شخصى را امین و معتمد خود کند و کارى را به او واگذارد؛ سپس به او سوءظن یافته ، این بدگمانى را به شخص ‍ بگوید. امام جعفر صادق (علیه السلام ) از قول پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده است : لیس لک ان تتهم من ائتمنته . حق ندارى به کسى که او را امین خویش ساخته اى ، تهمت بزنى . ((حال و ملکه ))زشت تهمت تهمت از رذایل نفسانى چون دشمنى ، حسد، شهوت یا غضب سرچشمه مى گیرد و در آغاز، رفتارى است که اتفاقى از انسان سر مى زند؛ ولى تکرار آن موجب مى شود که به صورت ملکه در نهاد شخص در آید و انجام آن برایش آسان شود. کسى که این صفت براى او ملکه نشده است ، شاید در اثر انجام این رفتار، تحت فشار مسائل اعتقادى و وجدانى خود قرار گرفته ، متاءثر و متاءلم شود؛ ولى اگر این عمل تکرار شده ، به صورت صفت پایدار نفسانى درآید، آن رفتار زشت را به آسانى انجام مى دهد و نه تنها برایش ناراحت کننده نیست ؛ بلکه سرور و شادمانى هم به همراه خواهد آورد و با رسیدن به این گمان باطل که با تهمت ، رقیبى از صحنه خارج شده است ، خشنود مى شود؛ بنابراین باید از تکرار این گناهان خوددارى کرد تا به ملکه اى زشت و ناپسند در روح انسان تبدیل نشوند. اخلاق الاهی جلد چهارم ، آفات زبان//استاد آیت الله مجتبى تهرانى ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @KhatmeNoor
⚠️ خود را کنترل کنیم‼️ 📖قرآن میگوید: 🌴یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ🌴 👈 هم خوب حرف بزنید،😊 👈 هم حرفهای خوب بزنید.☺️ ⚠️ مراقب باشید!! 👹👿 دنبالِ این است که از طریقِ حرفهای نامربوط، بین شماها اختلاف و دشمنی😡😠 ایجاد کند. ☝️ اصلاً ایجادِ دشمنی کارِ شیطان است، و کسی که بین مردم ایجادِ دشمنی و اختلاف کند، همکارِ شیطان است. 🍃✨قُل لِّعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا✨🍃 📖سوره اسراء آیه۵۳ 👈 به بندگانم بگو: "سخنی بگویند که بهترین باشد! چرا که شیطان بوسیله سخنان ناموزون، میان آنها فتنه و فساد ایجاد می‌کند. همیشه شیطان دشمنِ آشکاری برای انسان بوده است!" ❌ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ، ✅ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ... ❌ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ، ✅ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ... ❌ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ، ✅ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ... ❌ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود جدایی انداخت، ✅ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود آشتی داد... ❌ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود آتش زد، ✅ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود آتش را خاموش کرد... ❌ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ، ✅ ﺑﺎ "ﺯباﻥ" میشود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ... 📢 یادمان باشد که ☝️ همیشه پول💸💰نیست! 👈 گاهی دل ❤ ️است... 🔹 دلی که باید بدست می‌آوردیم و نیاوردیم... 🔹 دلی که شکستیم و رها کردیم...💔 🔹 دلهای غمگینی که بی تفاوت از کنارشان گذشتیم...🚶🚶♀ 🗣 حواسمان باشد... 🚧 خدا از هر چه بگذرد، از نمی‌گذرد... @khatmeNoor
🍃🍃🍃🍃 آفات تهمت قسمت سوم رد تهمت همان گونه که در بحث غیبت آمد، انسان نه تنها نباید شنونده غیبت باشد، بلکه اگر غیبت به شکل ناخواسته نیز به گوش او رسید، باید در رد آن بکوشد و فقط ذکر این نکته که ((غیبت نکنید)) کافى نیست ؛ زیرا شاید بیان همین جمله ، تاءییدى بر وجود عیب و نقص در غیبت شده باشد؛ پس باید در رد غیبت کوشید تا غیبت شده از اصل عیب مبرا شود. ((تهمت )) و ((بهتان )) نیز چنین است ، و آن کس را که مورد تهمت قرار گرفته باید از اتهام پاک سازد. گوینده تهمت فقط با تکیه بر قرائن موجود، نتیجه گیرى کرده و برداشت خود از آنچه واقع شده را به دیگرى نسبت مى دهد و در واقع بدگمانى خود را ابراز مى کند؛ از این رو باید در صدد نفى آن بر آمد و یادآور شد که نسبت دادن این کار نادرست به دیگرى – حتى اگر این نسبت درست هم باشد – مشمول حکم غیبت است و در صورت اشتباه ، مشمول حکم بهتان مى شود که در هر دو صورت کار او حرام است ؛ پس وظیفه انسان حمایت از شخصى است که مورد بهتان و یا تهمت قرار گرفته است و باید آبروى او را از گزند تهمت مصون داشت . پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: من اذل عنده مؤ من و هو یقدر على ان ینصره فلم ینصره ، اذله الله یوم القیامه على رءوس الخلائق . کسى که نزد او مؤ منى او مؤ منى را خوار کنند، در حالى که مى تواند وى را یارى کند و این کار را نکند، خداوند او را روز قیامت در راس تمام آفریده هایش خوار مى کند. من رد عن عرض اخیه کان له حجابا من النار. کسى که (آسیب ها) را از آبروى برادر (مؤ من ) خود رد کند؛ (همین ) براى او پرده اى در برابر آتش مى شود. در مواردى که انسان توانایى حمایت از آبروى دیگرى را ندارد مى تواند مجلس را ترک کند و اگر نمى تواند چنین کارى کند، باید در دل از حضور در چنین مجلسى ناخشنود باشد. بى تفاوتى درونى نیز در برابر چنین رفتار زشتى ، بد و نازیبا است . اخلاق الاهی جلد چهارم ، آفات زبان//استاد آیت الله مجتبى تهرانى ✅✅ دارد... 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @KhatmeNoor
🍃🍃🍃🍃 آفات تهمت قسمت چهارم تأثیر تهمت بر شنونده آن از نظر اخلاقى در تهمت ، شنونده ، اخبارى را از تهمت زننده مى شنود که بر حدس تهمت زننده استوار است و از درستى یا نادرستى آن به صورت قطعى آگاه نیست . حال اگر شنونده نفسى ضعیف داشته باشد، چه بسا تحت تاثیر این تهمت قرار گیرد و دیدش درباره متهم عوض شود؛ یعنى حتى اگر شنونده ، به وظیفه شرعى خود عمل ، و با گوینده برخورد کند و تهمت او را برگرداند، این امکان هست که از لحاظ اخلاقى و حالات درونى ، تحت تاثیر قرار گرفته ، از اعتمادش به متهم کاسته شود. دانشمندان علم اخلاق براى شنونده تهمت چهار حالت را در نظر گرفته اند و براى هر یک از این حالات ، راه حل هایى علمى را بیان کرده اند تا به متهم بدبین نشود. ۱ – شنونده مى داند اظهارات گوینده تهمت است . ۲ – شنونده نمى داند اظهارات گوینده تهمت است یا بهتان ؛ چرا که ممکن است این اظهارات برداشت او از رفتار متهم یا نسبتى دروغین به او باشد. ۳ – شنونده نمى داند گفتار گوینده تهمت یا غیبت است . ۴ – شنونده نمى داند گفتار گوینده تهمت یا بهتان یا غیبت است . در مورد اول که شخص مى داند این اخبار تهمت است ، بدگمانى در مرتبه اى ضعیف به شنونده منتقل شده است ؛ یعنى شخص مى داند که گوینده از روى حدس و بدگمانى ، بر نشانه ها و قرائنى تکیه کرده که موجب برداشت نادرستى از متهم شده است که با توجه به این آگاهى مى تواند بدبینى را از خود دور سازد و اتهام را ناشى از درک نادرست تهمت زننده بداند. در مورد دوم که گفتار گوینده بین تهمت و بهتان مشکوک است ، اگر تهمت باشد، یک طرف احتمال بر محور حدس است و طرف دیگر آن (بهتان ) بر دروغین بودن آن نسبت درباره متهم دلالت دارد؛ از این رو شنونده به آسانى مى تواند بدگمانى را از خود دور سازد. در مورد سوم که بین حکم تهمت یا غیبت اشتباهى پیش آید، چون یک طرف این اخبار بر محور حدس است مى توان آن را رد کرد و مورد چهارم هم ادغامى از این سه مورد است که در هر چهار مورد، این اخبار با شدت و ضعف خود مى تواند بر فرد تاثیر گذار باشد. امیر مؤ منان على (علیه السلام ) فرمود: ایها الناس من عرف من اخیه وثیقه دین و سداد طریق فلا یسمعن فیه اقاویل الناس اما انه قد یرمى الرامى و یخطى السهام و یحیل الکلام و باطل ذلک یبور و الله سمیع و شهید اما انه لیس بین الحق و الباطل الا اربع اصابع فسئل عن معنى قوله هذا فجمع اصابعه و وضعها بین ادنه و عینه ثم قال : الباطل ان تقول سمعت و الحق ان تقول رایت . اى مردم ! کسى که برادر دینى اش را این گونه شناخت که او در دین محکم و استوار است [= آدم متدینى است ] و کردار و رفتارش در مسیر شرع قرار دارد، دیگر نباید درباره او به حرف این و آن گوش کند. همانا کسى که تیر مى اندازد، گاهى تیرش به خطا مى رود، [= کلامش ریشه ندارد] و آن چه که گفته مى شود و نادرست است ، از بین مى رود و خداوند شنوا و گواه است . هوشیار باشید همانا بین حق و باطل به جز چهار انگشت فاصله نیست . از حضرت پرسیدند: این که فاصله بین حق و باطل چهار انگشت است ، یعنى چه ؟ انگشتان مبارکش را جمع کرد و بین گوش و چشمش گذاشت و فرمود: باطل این است که بگویى شنیدم ، و حق این است که بگویى دیدم . با توجه به این روایت ، اخبارى که بر محور حدس و گمان بوده و ریشه اش ‍ شنیدنى ها و احتمالات است ، از موارد تهمت ، بهتان یا غیبت به شمار مى آید. در غیبت ، احتمال این است که گوینده ، آن چه را مى گوید، دیده است ؛ ولى شنونده فقط یک احتمال را مى شنود؛ پس نباید تحت تاثیر شنیده ها قرار گیرد؛ زیرا به ندرت اتفاق مى افتد که شنیده ها بر مبناى دیده ها و صادقانه باشند. از امام حسن (علیه السلام ) پرسیدند: بین حق و باطل چقدر است ؟ حضرت در پاسخ فرمود: اربع اصابع فما رایته بعینک فهو الحق و قد تسمع باذنیک باطلا کثیرا. چهار انگشت است . آن چه را با چشمت مى بینى حق است و آنچه را با گوش خود مى شنوى ، بیش ترش باطل است . اخلاق الاهی جلد چهارم ، آفات زبان//استاد آیت الله مجتبى تهرانى ادامه دارد... ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
✅ ادامه: : 🔶 : صدای تست که از کشیده شدن فتحه حاصل می شود. هنگام تلفظ 'ا ؛ تنه زبان به پایین و کمی به عقب متمایل میشود. و آرواره زیرین ؛ با کمی پایین آمدن به باز شدن دهان کمک میکند و با کشش صوت ؛ تولید میشود. اگر این حالت از لحاظ زمانی به کاهش پیدا کند(( فتحه)) تولید می گردد. 💠 لذا در زبان عرب در تلفظ ((فتحه)) و نیست. مگر از ((زمانی)) کشش صوت ! ( ) ⚜تفاوت حالت ترقیق الف مدی(رقیق و نازک شدن صدای الف ) با حالت تفخیم آن ( پرحجمی و صدای درشت الف) در این است که سطح در حالت ترقیق نسبت به تفخیم ان از دهان فاصله ے کمتری دارد ؛ و در الف مفخّم ؛ به کف دها نزدیکتر می شود. ملاحظه می گردد که این صدا به مخرج حرف ؛ تکیه و تمایل ویژه ندارد که بتواند آن حرف را (( مادر )) الف مدّی دانست و لذا ⚜الف مدّی است. و یک صدای کشیده از جوف(فضای خالی ) می باشد. ✅ نکته 'ا _ َا اول کلام نمی آید -->وسط و آخر کلام می آید. حرفی قبل از آن باشد : 💢مثال : ءَا_مَ_نُوا-->ءَامَنُوا و باید در میزان کشش بسیار دقت شود 🔶⚜🔶
عبارت است از((یاء ساکن ما فبل؛ مکسور)) 🔶هنگام تلفظ یاء مدّی زبان به جلو و بالا و عقب زبان به میل میکند ؛ ⚜در این حالت کمترین فاصله را با سقف دهان دارد؛ اما نه به که هوای خروجی از میان آنها ؛ دچار #(( سایش )) گردد ؛ 🔶اگر این حالت از لحاظ زمانی به نصف کاهش یابد ؛ صدای ((کسره)) تولید میشود؛ پس : ⚜در زبان عرب تفاوتی بین(( کسره )) و(( یاء مدّی)) نیست ؛ مگر از لحاظ (( زمان)) کشش صوت ! (( تفاوت کمّی)) 🔶یاء مدّی و یاء ساکنه معمولی نیز در مسأله((روان تر)) بودن صدا و عدم(( سایش ))هوا در یاء مدی متفاوت هستند. در یاء معمولی ؛ مخرج حرف کمی فشرده تر و هوا دارای است. [نگارنده تنها تفاوت در حروف را بودن صدای واو و یاء مدی و عدم می داند. ] 🔶ملاحظه میشود هر حرف مدّی در تلفظ خود ؛ از ایجاد ؛ خود داری می کنند و از آنجا که در مسیر خروج خود با عضوی ندارند ؛ ⚜ حروف ((جوفیه)) نیز به (( هوائیه )) مشهورند. 🔶 البته لازم به تأکید است که تمامی منابع ؛ واو مدّی را (( واو ساکنه ما قبل مضموم)) و یاء مدی را (( یاء ساکنه ما قبل ؛ مکسور)) نامیده اند ؛ اما از صرفاً [اصطلاح ساکن ماقبل مفتوح ] یاد می کنند! و از حروف خاصّی نام نمی برند. ! ⚜علت این است که واقعاً هیچ حرف ساکنی نمی توان یافت که با ما قبل مدّی بسازد. ✅ برخی(( )) را مادر الف مدّی می دانند ! حال آنکه با صدای (( )) خود در صورتی که با فتحه ما قبل ؛ همراه شود نمیسازد؛ 💢مانند: کأساً_مأو'ی_یأمُرُ 🔶اگر گفته شود(( با شُل کردن( یعنی تسهیل همزه ) و یا تبدیل همزه ؛ الف مدی می سازیم )) ! خواهیم گفت : این اختصاص به الف مدی ندارد. ⚜از (( چنین )) اے ؛ واو مدی و یاء مدّی نیز می توان ساخت ؛ (مٶمِنِین--->مُومِنِین ؛ اَلذِّئب --->اَلذِّیبُ) و باز هم جای یک حرف مخصوص تولید خالی است ! این همان دانستن به عنوان یکی از حروف است. مهمّ که بسیاری از قدیم و جدید بدان معتقدند. ⚜پس فقط الف مدی ؛[جوفی مطلق است ] و دو حرف مدّ دیگر به علت روان بودن ؛ (( شباهت )) به الف مدّی پیدا کرده اند. 🔶 در کتاب(( التَّمهِید فِی عِلمِ التَجوِید)) گوید : (( این صفت ) در اصل ؛ ویژه الف مدی بوده است و واو و یاء مدی شباهت به الف مدّی دارند... جریان هوا در الف بیشتر از واو و یاء مدی است و هنگام تلفظ ان تکیه و استقرار بر موضعی از دهان ندارد )) 🔶⚜🔶 🌿 تمنایم از عزیزانی که مطالب دانش تجویدی را پیگیری می فرمایند؛ توجه به نکات ویژه در این مطالب داشته باشید. و پیروز باشید.