💠 تدبیر اجتماعی در سه گوشه دنیا! (۱)
توجه:آنچه که میخوانید، حدود شست سال قبل در جغرافیاهای مختلف اتفاق افتاده اما جنس مسائلشان به امروز ما بسیار نزدیک است.
داستان اول: وقتی مطهری آمریکا را ستود!
حدود شست سال به عقب برگردیم. مرتضی مطهری در سال ۱۳۳۹ در انجمن گفتگوی دینی در تهران، درباره امر به معروف و نهی از منکر حرف میزد. او چنین گفت: ما در اجراء امر به معروف و نهی از منکر ، منطق را دخالت نمیدهیم، در صورتی که هر کاری منطقی مخصوص به خود دارد که کلید آن کار است .... چیزی که بیش از هر چیز دیگر مورد غفلت است دخالت منطق است در این کار. مقصود اینست که در کار معروف و منکر باید تدابیر عملی اندیشید و باید دید چه طرز عملی مردم را نسبت به فلان کار نیک تشویق میکند و مردم را از فلان عمل زشت باز میدارد.
بعد مطهری به ذکر چند مثال میپردازد تا منظورش را روشن کند:
اولین مثال از ایالت فلادلفیای آمریکا بود و اینکه چکونه بعد از رواج قمار در بین زنان شهری کوچک و ناکامی تذکرات مکرر مخالفان درباره مضرات قمار، شهرداری پیدا میشود و با ایجاد چند باشگاه و نمایشگاه هنری زنانه و ایجاد سرگرمیهای مناسب در کنار اقدامات تشویقی مثل نمایش بچههای تندرست و جایزه دادن به مادران کاردان و مسابقات کارهای دستی و ... در یک روند دو ساله بر این مشکل فائق میآید.
بعد از این خاطره مطهری جملهای گرانبها گفت: این را میگویند چاره عملی و تدبیر عملی. این، معنای دخالت دادن منطق و تدبیر است در مبارزه با منکرات.
در نهایت او بحثش را اینطور تمام کرد:
خلاصه اینکه اگر ما راستی میخواهیم این اصل فراموش شده را زنده کنیم باید مکتبی و روشی به وجود آوریم عملی -نه زبانی فقط- و در عین حال اجتماعی -نه انفرادی- و در عین حال منطقی و مبتنی بر اصول علمی علم النفسی و اجتماعی. در این وقت است که صد در صد امید موفقیت هست.
🔗پ ن: این قسمت را اول آوردم برای شهادتین که اینها حرفهای مسلمانی است!
✍حمید آقانوری
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠مرزهای آزادی
بین آزادیهای فردی و اختیارات دولت/حکومت نسبتی معکوس وجود دارد. یعنی هر چه دامنۀ اختیارات دولت بیشتر شود، آزادیهای فردی محدودتر میشود. بنابراین، کسب آزادیهای فردی یعنی محدود شدن اختیارات دولت. اساساً «آزادی» به معنای «آزادی در برابر حاکمیت» است.
بنابراین آزادی یعنی محدود کردن دولت/حکومت؛ یعنی شهروندان اجازه ندهند دولت از راههای دموکراتیک و غیردموکراتیکِ مختلف بر دامنۀ اختیارات خود بیفزاید و نیز بکوشند اختیاراتی که پیشتر به دولت داده شده، از دولت سلب شود. این معنای آزادی است. از این منظر که به مفهوم آزادی بنگریم، تازه متوجه میشویم بسیاری از مردم خیلی زود از آزادی رویگردان میشوند، چون معتقدند دولت/حکومت باید اختیارات گسترده باشد تا در زندگی مردم دخالت کند. طبعاً منظور همه از این مداخله «خیر» است؛ میخواهند دولت اختیارات داشته باشد تا برای مقاصد نیک در زندگی مردم دخالت کند. اما «شر» دقیقاً از همینجا شروع میشود.
مسئلۀ بسیاری این نیست که چرا دولت در زندگی مردم مداخله میکند، بلکه منظورشان این است که چرا دولت در «فلان مسئله» دخالت میکند؟! به جای آن بیاید در یک مسئلۀ دیگر دخالت کند. حتی مسئله بسی پیچیدهتر است. مثالی میزنم تا ببینید چگونه شهروندان مشتاق گسترش بوروکراسی دولتیاند: بزرگ شدن دولت به معنای افزایش مشاغل دولتی است و همیشه قشری از جامعه مشتاق مشاغل دولتی است و از اینکه حقوقبگیرِ دولت باشد راضی است. شغل دولتی سنگر خوبی برای فرار از رقابت سخت اجتماعی در جامعهای آزاد است. بعید نیست کسی که نمیتواند نویسنده شود، ترجیح دهد در یک اداره بنشیند و بر نویسندگان امرونهی کند. یا کسی که توان تولید ندارد، شاید ترجیح دهد به یک بوروکرات تبدیل شود تا از فشارهای تولیدکننده بودن فارغ باشد. سوءتفاهم نشود. نمیگویم همۀ کارمندان دولت عافیتطلبند. به هر حال همیشه به یک بوروکراسی دولتی نیاز است، اما همیشه کسانی هستند که بین شغل آزاد و شغل دولتی، دومی را ترجیح میدهند. طبعاً اینان از گندهشدن بوروکراسی دولتی استقبال میکنند. وقتی گندهشدن دولت یعنی محدود شدن آزادی، یعنی اینان برای زندگی بیدردسر حاضرند شعاع آزادی شهروندان کاهش یابد.
اگر پای استدلال چپها بنشینید، بیدرنگ میگویند آزادی باعث میشود یک قشر در جامعه قدرت اقتصادی بالایی بگیرند و در نتیجه آزادی دیگران محدود شود. نفس این استدلال قبول! اما اگر یک قشرِ پراکنده با انواع رقابتهای درونی میانشان به صرفِ توان اقتصادی میتواند به چنین هیولایی تبدیل شود، یک دولت که علاوه بر توان اقتصادی، انواع ابزارهای نیرومندِ سیاسی، قانونی، نظامی، تقنینی و قضایی را هم در کف دارد و نیروی انسانی عظیم و منسجمی هم در اختیار دارد، به مراتب میتواند خطرناکتر و هیولاتر شود! قدرت اقتصادیِ محض هیولا میسازد، اما جمع قدرت اقتصادی، سیاسی، اجرایی، قضایی و تقنینی هیولا نمیسازد؟
نه! مرز میان شهروند و حکومت مانند مرز میان دو کشور است. هر جا حکومت پیشروی کند، قلمروی شهروند کوچک میشود. این امکان وجود ندارد که بدون کوچک شدن دامنۀ آزادی شهروند، اختیارات دولت زیاد شود. ناممکن است!
به همین دلیل دولت همیشه تهدیدی برای آزادی است. به گمانم جدیترین مشکل عصر جدید هم همین بوده که بخش بزرگی از مردم شیفتهٔ دولت بزرگاند ــ که غایت آن «توتالیتاریسم» است؛ یک اَبَردولت ــ و مانند گربهای که هر جور آن را رها کنی دوباره روی چهاردستوپا فرود میآید، هر نوع دولتی شکل گیرد، این دولتگُندهدوستان اختیارات آن دولت را بسط میدهند و آزادی را از بین میبرند.
به ویژه در جوامعی مانند ایران که «پدرسالاری» یک الگوی زیست اجتماعی دیرینه است، بسیاری ناخودآگاه تمایل دارند «دولت» جایگزین «پدر» شود. از دولت انتظار دارند، شغل ایجاد کند، امر و نهی کند، بر همه چیز نظارت کند، صاحب اقتصاد باشد، منابع عمومی را تصاحب و بین مردم تقسیم کند، کتابهای درسی را بنویسد، رسانهها را اداره کند، اخلاق عمومی را تعریف کند، بر هنر و ادبیات نظارت کند و هزاران اختیار دیگر. دولت پدری متکی به نیروی پلیس است و طبعاً در مجازات کردن هم ید طولا دارد!
آزادی هزینه دارد! هزینۀ آن چیست؟ هر چه آزادیهای فردی بیشتر باشد، مداخلات دولتی کمتر است و در نتیجه پشتوانههای دولتی کمتری برای شهروندان وجود دارد و فرد خود باید زندگیاش را بسازد. البته تازه اینها به شرطی است که آن دولت مداخلهگر واقعاً خدمات بدهد و پشتیبان باشد، نه اینکه هم دخالت کند و هم با دخالت خود فقط آشفتگی، تورم و بدبختی بیشتر ایجاد کند (مانند دولت علّیۀ ما).
اینجاست که درک شهروند از آزادی مهم میشود؛ اینکه بدانند آزادی چیست. وگرنه شهروندان به سادگی به سیاهیلشگرِ جانبرکفِ حاکمیتی آزادیستیز تبدیل میشوند.
✍ مهدی تدینی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠دفاعی عقیم و پرهزینه
🔹مدتی است برخی مبلغان و واعظان مشهور و محترم کشور، در دفاع و توجیه مشکلات موجود کشور، اوضاع حاکم بر حکومت امام علی – علیهالسلام – را مطرح و وضعیت موجود را با حکومت مولا – علیهالسلام – مقایسه میکنند! و آخرین آن، حرکتی بود که یکی از سخنرانان در چهارم مردادماه امسال (1402) انجام داد. در گذشته هم طلبهای جوان مطرح کرد که حدود (یا بیش از) ثلث نهج البلاغه، راجع به متخلفان اقتصادی و غیر اقتصادی از کارگزاران حکومت علوی است. دیگری در مشهد مقدس مطرح کرد که حدود سی فساد در حکومت امام – علیهالسلام – بوده است که امام نتوانستهاند آن ها را معالجه کنند. چنان که واعظ دیگری در پاسخ به سوال یکی از اصحاب رسانه که مطرح کرد (بدین مضمون): به نظر شما، امام خمینی و رهبران انقلاب ایران تا چه حد در پیاده کردن اهداف خود موفق بوده اند؟ پاسخ داد: من سوال را به شما برمیگردانم و میپرسم: اصولا پیامبران و پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله- تا چه پایه موفق بودهاند؟(استفهام انکاری)
🔹طبیعی است که این حضرات، خود را موظف به دفاع از عملکردها و وضعیت موجود دانسته و به گمان خویش، تکلیف خود را انجام دادهاند و از نظام، انقلاب و مسئولان دفاع جانانه کردهاند؛ قهرا در آینده هم شاهد ادامه این حرکت خواهیم بود. از آن جا که عموم این آقایان، از چهرههای انقلابی و از موقعیت قوی در امر تبلیغ برخوردار و صاحب تریبونهای حساساند (و اگر چنین نبود این جانب ورود نمیکردم) حقیر به تحلیل و بررسی این حرکت میپردازم. حاصل پرداختن به ادله ذیل، چیزی جز اثبات عقیم بودن این نوع دفاع (توهم دفاع) و پرهزینه بودن آن نیست؛ بدین قرار:
🔸آن چه این آقایان بیان میکنند یا در اصل خلاف واقع، یا غیر ثابت، یا راست ناقص و یا به قدری آمیخته به مبالغه است که هیچ کم از کذب ناموجه ندارد. با پوزش از اطاله نوشته، ناچارم توضیح کوتاهی در این باره داشته باشم.
در مقایسه و تشبیه باید به همه اقتضائات تشبیه، توجه کرد. حکومت امام علی – علیه السلام – در طول چهار سال و چند ماه بر سرزمین پهناور اسلام که عراق و ایران بخشی از آن است بعثت عدالت بود که هرگز – هرگز – نباید رفتاری این چنینی با آن داشت!
🔸نباید تردید کرد دفاعهایی این چنین، هرگز منتقدِ به وضعیت موجود در جمهوری اسلامی ایران را معتقد به این روش حاکمیتی نمیکند؛ بر عکس، چوب حراج بر تراث میزند که بگویند: پس هر حکومتی از اسلام وضعیتش چنین است! من نمیدانم آن حضرات در آینده در نیمه شعبان، چگونه میخواهند از حکومت مهدوی بگویند و فریاد زنند که :«یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بعد مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؟
🔸این گونه سخنرانیها، تأمین خاطر دادن به مسئولانی است که هیچ نیازمند به تأمین خاطر نیستند، بلکه بیش از هر چیز و هر زمان محتاج شنیدن نقدهای منصفانه، خالی از سفیدنمایی ناموجه (و البته به دور از سیاهنمایی) هستند.
🔸دفاع از انقلاب و نظام البته با پذیرش برخی کاستی ها، خود تحریمی و ... راه دیگری دارد که صاحبان احساس تکلیف در اینباره باید به آن بپردازند.
🔹در پایان تذکری مشفقانه و ناصحانه به این حضرات باید داشت که قدری با احتیاط سخن بگویید و بدون هیچ عایدی و نتیجه، ناخواسته نسل امروز را با حکومتی که بیهمتا در عدالت بود، بدبین نسازید.
مخاطبانی هم که این سخنان را میشنوند، نباید این سخنان را جدی بگیرند و نسبت به آن چه باید مدافعش باشند، بدبین شوند.
خوب است کسانی که وظیفه خطیر و ظریف دفاع از انقلاب اسلامی را بر دوش می گیرند، اَبرو را طوری آرایش نکنند که چیزی از چشم باقی نماند! و بُن همان شاخهای را که بر آن نشستهاند، به دست اره نسپارند!
این روزها دشمنان اهل بیت – علیهمالسلام – برای دور کردن نسل جدید شیعه از دامان پاک اهل عصمت، نقشههای بسیار پیچیدهای اجرا میکنند؛ در چنین فضایی لازم است هر گاه به دلیلی سخنی از اهل بیت علیهمالسلام میگوییم، مراقب سوء استفادههای احتمالی و قطعی، از گفتههایمان باشیم. سخن گفتن از اهل بیت به هر عنوان ورود به وادی مقدس طُوَی است که باید با احتیاط در آن میدان قدم برداشت! فراموش نکنیم که:
إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا.
✍آیتالله ابوالقاسم علیدوست
🔗متن کامل یادداشت:
https://mobahesat.ir/24122
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠فرق خلاف شرع های ج.ا با حکومت علی(ع)؟!
|بخش اول
🔻آیت الله سید احمد خاتمی فرموده اند: "نظام ما مصداق دولت حق است؛ که رهبر بزرگی دارد که عاشق بی قرار اهل بیت و شهادت است و ۲ساعت مانده به اذان صبح مشغول راز و نیاز با خداست و رئیس جمهوری دارد که حتی در روزهای جمعه و تعطیل به مناطق مختلف بخصوص محروم سرکشی می کند." "در عین حال مشکلات، گرفتاری، اختلاس، بی تدبیری و قیمت های افسار گسیخته هم هست؛ که اینها محکوم است، اما اگر از دست ما بیرون بود باید چه کار کنیم؟! آیا حکومت دین را رها کنیم؟!" " در کتاب روضه کافی آمده که امام علی(ع) فرمود در حکومت من ۳۰خلاف شرع است که از دست من کاری ساخته نیست؛ یکی اینکه نتوانستم فدک را به بچه های فاطمه بدهم. منطق امیرالمومنین این است. اگر حکومت علی باشد، ۳۰خلاف شرع است و اگر حکومت علی نباشد ۳۰۰خلاف شرع و بیشتر رخ می دهد"
https://aftabnews.ir/fa/news/730840
🔺چند نکته محضر ایشان:
1⃣ شورش مردم علیه یا له عدالت؟!
🔹در روایت صحیح السند کافی، ۳۰خلاف شرع (عمدتا در حوزه عدالت اجتماعی) وجود دارد، اما جایی از آن نیست که حضرت فرموده باشد: از دست من کاری ساخته نیست!
آنچه در روایت هست این است که: "حکمرانان پیش از من کارهایی انجام دادند که در آنها با رسول خدا(ص) مخالفت کردند و از روی تعمد راه خلاف پیمودند و پیمانش را شکستند و سنت و روشش را تغییر دادند. اگر من بخواهم مردم را به ترک آنها وادارم و به جای اصلی آنها بازگردانم و به همان ترتیب که در زمان رسول خدا بود مقرر دارم، لشکر از دور من پراکنده شوند تا جز خودم تک و تنها بجای نمانم و یا اندکی از شیعیان من که برتری مرا شناخته و وجوب اطاعت و امامت مرا از روی کتاب خدای عزوجل و سنت رسول خدا دانسته اند بجا می مانند" (الروضه فی الکافی ترجمه رسول محلاتی ج۱ص۸۵)
🔹اگر منظور آیت الله از جمله "از دست من کاری ساخته نیست" همان است -که در تتمه روایات درباره اعتراض عمومی به حضرت درباره نفی جماعت برای نافله خواندند- درباره دوره امیرالمومنین درست فرموده اند اما چه ربط و شباهتی با مردم ایران دارد؟!
مردم ایران علیه حکمرانان سابق و روش های شاهنشاهشان شوریدند نه علیه سیاست های عدالتخواهانه حکمرانان جدید!
ارزشهای علوی و کاهش فاصله طبقاتی پس از انقلاب مردم رو به تحقق نهاد، الان مردم از کوتاهی درباره تبعیض و فساد و بی عدالتی گله مند و معترض اند نه از برخورد با اینها! خواص و #حلقه_های_میانی بجای استفاده از این خواست توده ها برای تصحیح دیوانسالاری و سیاستهای ضد عدالتی، با انواع توجیه و تخدیر، پشت وضع موجود می ایستند!
پس آن شرایط ناکامی علوی چه شباهتی به ما دارد؟! شاید حداکثر همان شل حجابی در بیانات ایشان شباهتی داشته باشد که بعضا مقاومتی میشود و از قضا حکومت هنوز کوتاه نیامده و از دستش کار برمی آید!
2⃣ خط و نشان برای خلاف شرع ها یا ماله کشی؟!
🔹چون شاید از رهبر انقلاب بهتر از این طلبه ناچیز بپذیرند، تشریح ایشان از اقدامات امیرالمومنین در حوزه عدالت اجتماعی را نقل می کنم: "عدالت علی(ع) در قلمرو جامعه یعنی عدالت اجتماعی. در اینجا امیرالمومنین نسخه کامل اسلام است. حکومت امیرالمومنین یک حکومت صددرصد اسلامی است نه ۹۹درصد یا ۹۹/۹۹درصد، نه صد درصد یک حکومت اسلامی است. تا آنجایی که به امیرالمومنین و دامنه اختیار و قلمرو قدرت او ارتباط پیدا می کند، یک لحظه حرکت و تصمیم غیر اسلامی در او نیست؛ یعنی عدالت مطلق. البته در مناطق گوناگونی از حکومت امیرالمومنین کاملا ممکن نبود و اتفاق هم افتاد که کارهای غیر عادلانه ای انجام بگیرد، اما امیرالمومنین به عنوان یک فرد مسئول، هرجا که با چنین چیزی مواجه شد، احساس تکلیف کرد. نامه ها، هشدارها و خطبه های جان سوز و جنگ های امیر المومنین همه در راه اجرای عدالت بود"(۷۹/۱۲/۲۶)
🔹آری آن کاری از دست برنیامدن، پس از خط و نشان ها و حتی جنگ داخلی علیه زیاده خواران بوده است!
رهبر انقلاب مواجهه امام(ع) با غصب خلافت را با عدالتخواهی اش در زمان حکومت مقایسه کرده می فرماید: "امیرالمومنین در مقابل آن مساله[غصب خلافت] ۲۵سال عکس العمل نشان نداد، اما در مقابل قضیه ای که به ظاهر کمتر از آن قضیه به نظر می رسد -مساله عدالت اجتماعی، مساله احیای اصول نبوی، دوباره بناکردن بنای اسلامی مستحکمی که پیغمبر گذاشته بود- امیرالمومنین سه جنگ را تحمل کرد: جنگ جمل، جنگ صفین، جنگ نهروان. ببینید این کار به نظر امیرالمومنین چقدر مهم بود. کار بزرگ امیرالمومنین این است"(۸۳/۸/۱۵)
✍حجه الاسلام قنبریان
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠فرق خلاف شرع های ج.ا با حکومت علی(ع)؟!
|بخش دوم
🔹از این حیث چه شباهتی با امیرالمومنین هست؟! جنگ با زیاده خواهان و قاسطین پیش کش، در جامعه ما با بی عدالتی، تبعیض ها و اشرافیت ها چقدر از جنس نامه ها و خطبه های نهج البلاغه سر می زند؟! مثلا خود آیت الله خاتمی در خطبه هایش علیه کدام فرد یا موضوع اشرافیت مثل نامه ۳و۴۵ نهج البلاغه انشاء کرده است؟!
🔹مشکل جامعه ما دقیقا در نقطه مقابل است! بسیاری از آن امتیازات قانونی و حتی بعضا مورد امضای شورای نگهبان یا مجمع تشخیص مصلحت است! تا ۷برابری حقوق دولتی را شورای نگهبان هم امضاء می کند! بعد از آن تازه خروج اغلب نهادهای انتصابی از زیر همان قانونِ نظام واحد (با وجود تفاضل ۷برابری) را شاهدیم!
در خطبه ها ممکن است منتقد این قوانین و رویه ها، مارکسیست خطاب شود اما علیه آن رویه ها مطلقا کسی سخنی نمی شنود!
🔹این چه شباهتی با سیاست های عادلانه علوی تا کشیدن کار به جنگ مسلحانه با زیاده خواهان دارد؟! چه شباهتی به خط و نشان کشیدن های امام علی(ع) دارد؟ او بخاطر اینکه مردم و تاریخ ناکامی ها را جزو اسلام نگذارند آن ۳۰ مورد را رسما شمارش کرد، ماهم به تفصیل چنین می کنیم ؟!
🔹به حسب برخی گزارشات بین المللی رشد میلیاردرهای ایران در رکود کرونا ۲۱درصدی است در حالیکه متوسط جهانی ۶درصد است! در شرایط تحریم و کرونا و رشد اقتصادی نزدیک به صفر، این نابرابری چگونه قابل توضیح است؟!
همان گزارش این ثروت را حاصل از دوبار تزریق پول به بورس(شهریور و دی ۹۹) از صندوق توسعه ملی می داند!
می بینید سیاستهای مستقیم حکمرانی علت بخش بزرگی از تبعیض هاست نه اینکه بخاطر شورش مردم علیه عدالتخواهی موفقیت حاصل نشده باشد!
🔹با این وضع، آن روایت کافی چه به کار توجیه ناکامی ما می آید؟!
3⃣ مشروعیت حکومت از عدالتخواهی است!
🔹نه عشق رهبر انقلاب به اهلبیت و شهادت قابل تکذیب است و نه تهجد شبانه ایشان؛ اما به تصریح خود ایشان مشروعیت و دولت حق بودن به مبارزه با فساد و تبعیض و عدالتخواهی است نه نماز شب و شهادت طلبی!
می فرمایند: "مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالتخواهی است، این پایه مشروعیت ماست. الان درباره مشروعیت حرفهای زیادی زده میشود، بنده هم از این حرفها بلدم، اما حقیقت قضیه این است که اگر ما دنبال عدالت نباشیم حقیقتا من که اینجا نشسته ام وجودم نامشروع خواهد بود، هرچه اختیار دارم و هرچه تصرف کنم، تصرف نامشروع خواهد بود دیگران هم همینطور"(۸۲/۶/۵)
🔹اینکه آیت الله خاتمی جای این رکن مشروعیت، تهجد و عشق به اهلبیت را می گذارد و در مقابل فساد و اختلاس ها به یک کلمه "محکوم است" بسنده و می گوید: "اگر از دست ما بیرون بود باید چه کار کنیم؟" اصلا رویکرد خوب و موجهی نیست و در تعارض با بیانات رهبر انقلاب است.
🔹با بودن این عشق به اهلبیت و شهادت در رهبرانقلاب از دهه پیشرفت و عدالت، عقب ماندگی در عدالت شروع و دائم افزون شده است بطوری که ایشان از ۸۹تا۹۹ بیش از ده بار به این عقب ماندگی اعتراف و چندبار عذر خواهی کرده اند. این سند مسلّمی است که ۳۰خلاف شرع می تواند به ۳۰۰خلاف شرع برسد حتی اگر حاکم عادل و عاشق اهلبیت باشد!
4⃣فرق اصلی رهبرانقلاب با این بزرگواران در همین است که:
🔹اولا به موارد عقب ماندگی در عدالت اعتراف و عذر خواهی می کند و برای توجیه آن از امیرالمومنین و ناکامی های متفاوت از مایش هزینه نمی کند.
🔹ثانیا آنها را از دست ما بیرون بوده، نمی داند. هم مسئول بسیاری از تبعیض ها را حکومت می داند و هم #ناامید از تصحیح آن نیست و آب پاکیِ "از دست ما بیرون"، رویش نمی ریزد و بجایش مسکِنِ خوبی حاکم و نماز شبش را به جامعه تزریق نمی کند. کماکان عدالتخواه ماندن و جد و جهد در آن را علت مشروعیت می داند.
🔹ثالثا مصلحت اندیشی هایی که موجب این توجیه بافی ها میشود را باطل می کند و صریح می فرماید: "ما به عنوان شیعه باید این درس را به یاد داشته باشیم که عدالت قابل اغماض و قابل معامله نیست و هیچ یک از مصالح گوناگون نه مصالح فردی و نه مصالح حکومت و کشور اسلامی نمی تواتد با عدالت معامله شود"(۸۲/۸/۲۳)
این ارزان فروشی عدالت و زود راضی شدن به بیرون از دست ما بودن، بلایی برای بسیاری از نخبگانی است که باید بجای این تئوری بافی ها، #طرح_رهبر_انقلاب برای برون رفتن از این شرایط و جبران عقب ماندگی های مزمن را برای مردم #تبیین کنند.
✍حجه الاسلام قنبریان
#بازنشر
@Kolbe_Andishe_Farhang
19.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠چرا قانونخواهی مشروطه به هرج و مرج رسید؟
🎥محمدعلی همایون کاتوزیان
بشر قانون را به قصد نظم و استقرار ابداع کرده است، اما سرنوشت قانونخواهی در ایران خیلی زود به بیثباتی و بیدولتی منجر شد.
محمدعلی همایون کاتوزیان گرچه تمام تاریخ گذشتهی ایران را با شابلون دورههای مکرر استبداد و هرج و مرج مینگرد، اینجا توضیح میدهد که هرج و مرج برای اولین بار پس از تضعیف دولت مرکزی به قصد ایجاد قانون رخ داد.
گویا قبل از صرف تشکیل مجلس ملی و تصویب قانون اساسی و مشروط کردن ارادهی شاه و... بنیادی فراتر از خود قانون ضرورت مییابد.
گرچه ماهیت این بنیاد به روشنی مشخص نیست، اما شاید بتوان آن را در نقطهی تولد جمهوری اسلامی جستجو کرد. نیروهای ایرانی با انقلاب اسلامی، وحدتی بیسابقه را تجربه کردند؛ وحدتی غیر از وحدت استبدادی رضاخانی که هرگونه هرج و مرج را به نفع استقرار نظمی نوین تا سالها منحل میکند.
@simafekr_com
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠دین، دعواش سر آزادی است
🎥حجت الاسلام پناهیان
دین اصلاً سر ارتباط تو با خدا دعوا نداره
عشق و ارتباط با خدا که زوری نیست!
پس دین چی میگه؟!
اگر چیزی غیر از این دربارهٔ دین به تو گفتهاند، غلطه!
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠انحصار پزشکی
🔹در شرایطی که چادرخوابی مردم در اطراف بیمارستانها به دلیل سفر برای دسترسی به #پزشک_متخصص در تهران و...مشاهده میشود و رئیس جمهور و وزیر بهداشت وعده افزایش ظرفیت #تخصص_پزشکی را دادهاند، بند فریبندهای در ماده ۶۹ لایحه #برنامه_هفتم گنجانده شده که عملا دستاویز عدم افزایش ظرفیت خواهدشد
🔹نه تنها در لایحه برنامه هفتم، گویا وزارت بهداشت و سازمان سنجش در عمل به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص #افزایش_ظرفیت_پزشکی هم درحال دور زدن قانوناند.
🔹گمان نکنید که در دفاع از حق مردم و بیماران سکوت میکنیم. تعداد پزشک و متخصص در ایران باید سه برابر وضع کنونی باشد.
✍محسن مقصودی
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠نهاد مقدس بانک!
🎥عطا بهرامی
تجربه نشان داده در ایران با نهاد مقدس بانک مواجه هستیم! هر برند معتبری میتواند ورشکسته شود ولی بانکها نه.
بانک مرکزی در حال خریدن ریسک بانکهاست به طوری که برخی از آنها ۹۵ درصد تراز منفی دارند ولی همچنان ورشکسته اعلام نمیشوند، این نوع بانکداری را فقط ما اختراع کردهایم.
اگر به دنبال احیای اقتصاد کشور هستیم، دالان باز بانک مرکزی باید بسته شود.
فقط یک بانک، ۲۵ درصد خلق پول کشور را داشته است.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 صدرنشینی بانکها در احتکار مسکن
🔹 براساس آمارهای غیر رسمی حدود یک میلیون و هفتصدهزار خانه خالی در کل کشور وجود دارد که ۸٠٪ آن مربوط به شرکتهای حقوقی به ویژه بانکها است.
🔹 بنابر اعلام وزرات راه و شهرسازی فقط یک بانک به تنهایی مالک ۱٠٠٠ واحد مسکونی خالی است. عضو کمیسیون عمران مجلس نیز بیان کرده است که سه بانک مسکن، ملت و ملی در حال حاضر بیش از ۳۰ هزار خانه خالی دارند.
🔹 ورود بانکها به حوزه مسکن باعث بی ثباتی بازار و افزایش فشار به مردم شده است. اقدامی که می بایست به صورت جدی با آن مقابله کرد.
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠با عشق ممکن است!
🎥مرکز بزرگترین خیریه بنام مهرانه در زنجان
🔹اينجا بيمارستانی است که توسط خیرین برای بیماران سرطانی در زنجان ساخته شده و از همه جای ایران، بدون یک ریال پذیرش میکنند! حتی غذا و سرویس کامل هم به بیمار اختصاص میدهند!
🔹تا حد توان این فیلم را پخش کنید که اگر بیمار سرطانی بیپولی بود به آنجا مراجعه کند! شاید کسی با دیدنش زندگیاش نجات پیدا کند و لااقل امیدوار شود! خداوند به سازنده این مکان که کمتر از مدرسه و مسجد نیست، و همکاران آن جزای خیر دهد.
آری، بخشنده بودن بیش از آنکه توانایی مالی بخواهد، قلبی بزرگ میخواهد
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠از رقص سلبریتیها تا حسینیه معلی و خونی بر دست روشنفکرانِ جامعهنشناس
گزارش اخیر آفکام از کاهش تماشای سنتی تلویزیون در بریتانیا خبر میدهد. رفته رفته از تعداد تماشاگرانی که در ساعات پربیننده «پای تلویزیون مینشینند تا ببینند چه نشان میدهد» کاسته میشود و تماشای انتخابی و شخصی بر سکوهای مختلف افزایش مییابد.
🔹البته رسانههای بزرگ خدمت عمومی مانند بیبیسی هم با راهاندازی پلتفرمهای جدید بر بستر اینترنت مانند iPlayer مخاطبان خود در فضای مجازی را افزایش دادهاند. همانطور که در ایران هم تلوبیون سکویی محبوب برای تماشای انتخابی و شخصی برنامههای تلویزیون را فراهم آورده است.
🔹نکته قابل توجه در گزارش آفکام آمار بینندگان مهمترین مناسک تلویزیونی و پربینندهترین برنامههای تلویزیونی در بریتانیا است. در سال ۲۰۲۲ مسابقه فوتبال انگلستان - فرانسه در جامجهانی با ۱۶/۱ میلیون بیننده در رتبهی اول و مراسم تشییع جنازه ملکه با ۱۳/۲ میلیون در جایگاه دوم قرار دارد.
🔹پر بینندهترین برنامهی تولیدی BBC در انگلستان یک مسابقهی رقص سلبریتیها است که ۱۹ سال سابقهی پخش دارد. این برنامه در موفقترین فصل خود ۱۱ میلیون بیننده داشته است. اگر جمعیت بالای ۱۲ سال آن کشور (حدود ۵۷ میلیون نفر) را در نظر بگیریم، این برنامه حدود ۲۰٪ بیننده داشته است.
🔹مقایسهی این آمار با آخرین نظرسنجی در مورد مخاطبان ویژه برنامههای محرم در تلویزیون ایران قابل توجه است. پر بینندهترین برنامهی دههی اول محرم در ایران حسینیهی معلی بود. بر اساس نتایج نظرسنجی ۳۰/۶ ٪ از مردم (بالای ۱۲ سال) تماشاگر این برنامه بودند؛ یعنی حدود ۲۰ میلیون نفر.
🔹این که یک برنامهی مذهبی مانند «حسینیه معلی» سهم مخاطبش از جامعهی ایران بزرگتر از سهم مخاطب یک مسابقهی رقص سلبریتیها از جامعهی بریتانیا است، قاعدتاً برای هر جامعهشناس حقیقتجو و تحلیلگر منصفی باید محل تأمل باشد.
🔹بیگمان جایگاه نهاد دین و گستره و عمق نفوذ آن در این دو جامعه بسیار بسیار متفاوت است. این که افرادی مثل نقل و نبات از «زوال مرجعیت دین»، «دینگریزی»، «افول باورهای مذهبی»، و حتی «فروپاشی اجتماعی» در ایران سخن میگویند بیشتر از جنس «آرزو اندیشی» است.
🔹این که برخی بدون توجه به این تفاوتهای بنیادین در جایگاه و قدرت نهادهای اجتماعی و سازمانهای مدنی و ساختارهای حقیقی قدرت، مطالبهی دگرگونی ناگهانی ساختارهای حقوقی و تحقق یک جامعهی سکولار و بیاعتنا به نهاد دین و ارزشها و هنجارهای آن را طرح میکنند، آرزو اندیشی است.
🔹ظاهراً برخی ترجیح میدهند که «جامعهنشناس» باشند و به ترویج و نشر پیشفرضهای ایدئولوژیک و گزارههای سیاسی خود اکتفا کنند. این رویکرد اگر صرفاً یک تفنن نظری بود اشکالی نداشت. فاجعه آنگاه رخ میدهد که برخی تصویر برساختهی این روشنفکران و جامعهشناسان از جامعه را باور کنند.
🔹آن جوانی که فکر و ذهنش از این تصورات آکنده شده که «دین در حال زوال است»، و «جامعه در حال فروپاشی است»، و «نظام به زودی سقوط میکند»، طبعأ با محاسبات غلط ممکن است خطر کند و وارد میدان مبارزهای خیالی شود که پیروزی در آن خیلی نزدیک و در دسترس به نظر میرسد.
🔹بر این اساس، آنها که چنین تصاویر جعلی از جامعه را برمیسازنند و ترویج میکنند در همهی مصائب و هزینههایی که بر نسل جوان تحمیل شده، شریک و مسئولاند. در مرور وقایع تلخ پائیز سال گذشته، این حقیقت را بیپرده باید گفت که برخی روشنفکران و جامعهشناسان خون بر دستان خود داشتند.
🔗پ.ن:
۱:به قید «برخی» در جملهی آخر لطفاً دقت شود. بودند جامعهشناسان و فعالان اجتماعی و سیاسی که در بحبوحهی همان حوادث تلخ کف خیابانها، هشدار میدادند که این حکومت «پوشالی» نیست و «براندازی» آن نه ممکن است و نه مطلوب. البته شاید این صداها معدود بود و کمی هم دیر.
۲:برخی دوستان نکتهسنج ممکن است بگویند اگر تلویزیون ایران هم رقص سلبریتیها پخش کند چه بسا بیشتر از حسینیه معلی بیننده داشته باشد. به این بزرگواران عرض شود که آفتاب آمد دلیل آفتاب! این که چنان برنامههایی از تلویزیون ایران پخش نمیشود، خود دلیل است بر نفوذ و قدرت نهاد دین.
✍شهاب اسفندیاری
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 تهدید؟! نقد سیاسی یا ابتدال فرهنگی؛
ویدئوهای شاکر بوری را معمولا میبینم.
برخلاف طنزپردازان اینستاگرام به جای جوک و جفنگ جنسی به مسائل کشور با زبان طنز میپردازد و یک و نیم میلیون دنبال کننده دارد. این آخرین ویدئویش است.
امروز دیدم صفحهاش پرایوت شده سرچ کردم متوجه شدم بازداشت شده است.
خیلی تاسف خوردم.
روشن است که من لزوما با همه مواضعاش همراه نیستم ولی از اینکه یک جوان آبادانی با لهجه خودش بدون هیچگونه ابزار و امکانات از خودش سلفی میگیرد و بدون تدوین ویدئو ضبط میکند و با تم اعتراض به تبعیض و نابرابری و فساد به اخبار روز کشور میپردازد و موفق هم بوده لذت میبرم.
ولی متاسفانه واقعیت اینست که دستگاه قضایی و امنیتی اینقدر که نقد سیاسی را تهدید میداند از ترویج ابتدال فرهنگی نمیترسد.
بخاطر اینست که شاکر بازداشت میشود ولی با مبتذلترین تولید کنندگان ویدئوهای اینستاگرام هیچ کاری ندارند.
چه بسا از سیاست زدایان از جامعه، بدشان هم نیاید.
اینها اگر میفهمیدند از کجا خوردهاند که بعد از اینهمه سال وضع ما این نبود.
القصه امیدوارم امثال شاکر بوری از این بردن و آوردنها خسته نشوند.
حیف است امثال این جوانها که گوشه گیر شوند یا با این تعداد فالوور بی خیال مسائل کشور شوند و به تولیدات رایج اینستاگرامی مشغول شوند.
یا شوربختانه با این رفتارها و برخوردهای متصلب، عطای این مملکت را به لقایش ببخشند و مثل هزاران استعداد دیگر که میتوانستند با نقدشان به اصلاح وضعیت حکمرانی کمک کنند ول کنند و بروند و در شبکههای فارسی زبان مشغول تمسخر و تحقیر باورها و امیدهای یک ملت بشوند.
✍وحید اشتری
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 توضیحات استاد علیدوست پیرامون یادداشت «دفاعی عقیم و پر هزینه»
باسمه تعالی
اللهم صل علی محمد و اهدنا لما اختلف فیه من الحق باذنک انک تهدی من تشاء الی صراط مستقیم
🔹انتشار یادداشتی از این جانب در فضای مجازی واکنشهای متفاوتی را در پی داشت. خلاصه یادداشت این بود: دفاع و صیانت از عملکرد جمهوری اسلامی ایران راه و رسم خود را دارد و این که پای مثل حکومت امام علی علیه السلام را به میان آورده، برخی فسادها را از آن دوران، ردیف کرده تا کاستیها و ناراستیهایی که در نظام جمهوری اسلامی ایران هست، طبیعی و گریزناپذیر جلوه کند، صحیح نیست؛ این گونه دفاع ضمن این که در واقع دفاعی از عملکرد حاکمیت به حساب نمیآید، نسل جوان و دیگران را نسبت به حکومت علوی بدبین میسازد.در آن یادداشت اصل برخی ناراستیها در حکومت حضرت مورد انکار قرار نگرفت؛ اما گفته شد: نباید بحث مربوط به حکومت علوی را ناقص گذاشت؛ باید اقتضائات زمانه را هم در نظر گرفت، از برخوردهای قاطع، سریع و عادلانه حضرت هم صحبت کرد. حکومت علوی تراث ارزشمندی است که نباید – نابحق – بسوزد و مورد بدبینی قرار گیرد.
🔹با انتشار این یادداشت موجی از موافقتها و مخالفتها به منصه ظهوررسید، این رفتار از مخاطبان محترم، اینجانب را واداشت تا نکاتی را بیان کنم.
جهت تکمیل و توضیح بیانیه نکاتی ذکر میگردد:
1️⃣ در این دو روز، بحثهای خوبی صورت گرفت و از برخی حملهها و نیتخوانیها و ناسزاها که بگذریم – که متاسفانه آسیب اخلاقسوز فضای رسانهای کشور به حساب میآید – گفتگوهای قابل تقدیر و تاملی به وجود آمد. ای کاش موضوعی مهم مثل موضوع مورد گفتگو درحد نخبگان و ترجیحا از رسانههای عامی مثل سیما در قالب مناظره انجام شود. و آن گونه که خداوند متعال میپسندد و اخلاق، مقتضی آن است، ادامه یابد. بدون این که افراد پنجه تعرض به یکدیگر بیفکنند.
2️⃣ بدون شک #صیانت_از_کشور_نظام_و_رهبری از وظایف مهم شرعی ما است. و همان طور که در سالهای قبل بارها گفتهایم، روحانیت با رصد، مراقبت، هدایت، نقد و حمایت خود باید به این مهم بپردازد(https://eitaa.com/alidost_fiqh/4439) این وظیفه نباید تحت الشعاع هیچ امری قرار گیرد.
3️⃣ بدون تردید کشور با فساد سازمان یافته (که عدهای برای فساد سرکار آمده باشند) مواجه نیست. لکن در بخشهایی با #فساد_اتمیک و موردی، اما متعدد و متکثر مواجه است؛ که بدون ناامیدی باید همگان در رفع آن بکوشند. و از اصلیترین دغدغه مسئولان باید باشد اما رفع فساد راه و رسم خود را دارد که گاه برخی بیدقتیها، آسیبهای زیادی به بار میآورد.
4️⃣ در نقدی که در یادداشت مورد نظر بر گفته برخی افراد داشتم، به هیچ وجه – به هیچ وجه – ناظر به شخص و شخصیت خود افراد نبودم. بزرگوارانی که حقیر را میشناسند، میدانند این جانب هیچ گاه نقد افراد را جایگزین عملکردها و گفتهها نمی کنم.
5️⃣ خداوند متعال و عالم به سرّ و عَلَن، میداند که برای این جانب، خط و فکر سیاسی افراد در نقدها، هیچ مهم نیست، البته اگر موردی پیش آید، و به نظر اینجانب قابل نقدِ لازم باشد و متکفل نداشته باشد، عهدهدار میشوم؛ بنابراین نباید افرادی، موارد قابل نقدی که حقیر به دلیل داشتن بانی در نقد، مورد نقد قرار ندادهام، لیست کنند و آن را حمل بر سیاسیکاری نمایند. گزینشی این چنین شایسته کسانی است که هر چه انجام میدهند، یا بیانیه مینویسند، سیاسی کاری است نه مثل این جانب! در کارنامه اینجانب نقدهای متعدد به روحانیون و غیر روحانیون، با افکار مختلف میبینید و هرگز عدم اطلاع را حمل بر عدم وجود نباید کرد.
6️⃣ واژه «#خودتحریمی» که در بیانیه بود را به معنای حرکتی که حضور حداکثری مردم را در صحنههای ضرور نفی کند، به کار بردهام و اگر دیگران در معنای دیگری به کار بردهاند، از عهده ما خارج است. این جانب معتقدم هیچ پشتوانهای برای کشور و حاکمیت مثل حضور مردم نیست و هر حرکتی که این حضور را کمرنگ کند – حتی الامکان – نبایدصورت پذیرد.
7️⃣ انتظار اینجانب – به عنوان صاحب یادداشت – این است که ناقدان، یادداشت را به طور کامل مطالعه کنند، سپس قلم به نقد بسپارند. بسیاری از نقدها، آشکارا از عدم مطالعه یادداشت خبر می دهد.
8️⃣ برخی مدافعان یادداشت، حملههایی به ناقدان داشتند، از دوستان میخواهم به هیچ وجه تعرض به افراد صورت نپذیرد. ایکاش بحث در فضایی آزاداندیشانه وبدون پرخاش پیش برود. حوزههای علمیه را نباید از این فضا خالی دید، هر چند برخی غیر این را بر آن بپسندند. چنان که عهدهدار برخی اظهار نظرها – هر چند در دفاع از بیانیه این جانب صورت پذیرد- نیستم.
🔹خداوند بزرگ همه را به وظایف ، آشنا و توفیق عمل خالصانه عنایت فرماید. طبیعی است که بنای حقیر در این پیوند بر ادامه دادن نیست.
ان ارید الا الاصلاح ما استطعت. الحمد لله رب العالمین / 16/05/1402
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠برای حکومت اسلام باید فاتحه خواند!
اگر وضع به همان منوال خانخانی و بورسبازی و زمینخواری بماند که باز یک طبقه اشراف بدون رسیدگی به وضعشان، که غالباً بر خلاف موازین شرعیه است، در اروپا به عیش و عشرت مشغول و یک طبقه عظیم فقرا برای آنان- بر خلاف موازین- کار کنند و با فقر و فاقه زندگی کنند، برای حکومت اسلام و اسلام و قانون اساسی باید فاتحه خواند.
✍امام خمینی (ره)، ۲۵ بهمن ۶۰
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠توسعه همین جاست
تخریب علم است، فن است، محاسبه دارد
همهی اینها به کنار،
از دههی چهل شمسی که دولت تلاش کرد کورهپزخانههای تهران را خراب کند، شغلی درست شد که کارش میلخرابکنی بود
میلخرابکن مینشست تو قهوهخانه که کسی بیاید سراغش برای احیای زمین و تخریب میل کورهی آجرپزی
روش اینگونه بود که با تیشهی دستی در فاصلهی کم از زمین دیوار را میتراشیدند ومیرسیدند به تیرهای چوبی میل. بعد با حوصله آتش روشن میکردند و تیرها را با هم میسوزاندند، جوری که همه با هم ضعیف شوند
نقل میکردند که میلخرابکنها همه را عقب میراندند اما خودشان با اطمینان از سقوط در جای میل تا لحظهی آخر دور میل میچرخیدند وآتش راتنظیم میکردند با کاه و خرده چوب. یک آبتاوه هم دم دست داشتند برای تیر چوبی موریانه خوردهای که مثلاسریع آتش میگرفت
حالا بعد شصت سال از آن میلخرابکن رسیدهایم به این اساتید!
ارزش حقیقی وتخصصی میلخرابکن قهوهخانهنشین را دادیم و ارزش حقوقی شهردار منطقه و ناحیهی پشتمیزنشین را معوض برداشتیم.
بگردید در اخبار روزانه، چند اسم با تخصص حقیقی پیدا میکنید؟
توسعه همین جاست
✍رضا امیرخانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ایده حکمرانی؛ نه لحظه را عشق است
🔹روز سه شنبه لیست وامهای اعطایی بانکها به شرکتهای خودشان منتشر شد؛ یک بانک ۱۲۵ هزار میلیارد تومان به خودش وام داده. میگویند برای فرار این بانک از ورشکستگی به اندازه ۲۵ درصد پایه پولی کشور پول چاپ شده، این یعنی تورم، یعنی رانت، یعنی افتضاح و...از این فاجعه چه قدر در رسانههای رسمی دیدید و شنیدید؟ واکنشی از مقامات دولتی در این باره به یاد دارید؟
هفته گذشته عکسی بد از کارکنان سابق یک پلتفرم منتشر شد، کل هدلاین خبری هفته به فیلترینگ، بستن یا باز کردن، قانونی یا غیرقانونی بودن، باناموس یا بیناموس (تعبیر یکی از منسوبین دولت است اختراع من نیست) بودن بخش خصوصی در فرهنگ و...گذشت، حداقل ۳ وزیر دولت، سخنگوی قوه قضاییه له یا علیه این پلتفرم صحبت کردند و...
از میان دو خبر بالا با ملاک قراردادن ارزشهای خبری چون بزرگی، دربرگیری، شهرت و... کدام یک از دو خبر ارزش بیشتری داشتند و نیاز به موضع گیری دولتیها داشت؟
🔹وقتی میگوییم دولت یا حکمرانی فاقد ایده و گفتمان است دقیقا از چه چیزی حرف میزنیم؟
تقریبا از ماجرای سطل ماست در شاندیز مشهد که در فروردین امسال اتفاق افتاد، هر موضوعی که به ماجرای پوشش نزدیک باشد در افکار عمومی داغ میشود، دولت به شکل خاص و سیستم حکمرانی به معنای عام آن هم به سرعت دنبال آن سوژه میروند و به شکل انفعالی موضعی میگیرند، هیچ ایدهی ایجابی و رو به جلویی در کار نیست؛ دولتی که ادعایش عدالت خواهی و فسادستیزی بوده است هیچ پلن گفتمانیای ندارد و صرفا پیرو اقتضائات است؛ ایده گفتمانی نداشتن اینجا بدجور توی ذوق میزند، گفتمان داشتن برای شما پروژه تعریف میکند به شما امکان کنش سیاسی و فضاسازی ایجابی میدهد؛ به شما قوه تشخیص میدهد که به هر سوژه چقدر باید اهمیت بدهید، از کدامها عبور کنید و به کدام ضریب بدهید.
وقتی ایده حکمرانی داشته باشید میفهمید که با این همه مشکل در بدیهیات اقتصادی، عقلانی نیست که کشور چندین ماه در چالش پوشش که یک بازی دو سر باخت است بماند.
🔹 مردم سیستان شدیدا گرفتار مسئلهی بیآبی هستند، دو ماه قبل بالاترین مقام اجرایی کشور به آن منطقه رفت و تهدیدی کرد و وعدهای داد، اقدامی که حداقل تحولات این دو ماه نشان داده است پشتوانهی اجرایی نداشته است. خب اگر پشتوانه نداشته چرا گفته شده؟ چون لابد اقتضائات رسانهای چنین چیزی میطلبیده، لابد مشاورینی چنین پیشنهادی دادهاند، این هم از مصادیق دیگر نداشتن کلان ایده حکمرانی.
✍محمد زعیمزاده
@Kolbe_Andishe_Farhang
17.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠دولت ها مستاجر مردم هستند
🎥بخشی از مناظره امیر دبیری مهر و میثم مهدیار با عنوان مذهب خیابانی یا لشکرکشی مذهبی
دسته بندی های اجتماعی و سیاسی در ایران گمراه کننده و فریبنده است ...ما در ایران دو گروه بیشتر نداریم عدالت خواهان و مخالفین عدالت....مواضع سیاسی هم پشت این دسته بندی قرار میگیرد.
انقلاب اسلامی برای تحقق سه آرمان و ارزو شکل گرفت استقلال ملی؛ عدالت اجتماعی و ازادی سیاسی. هنوز در تحقق عدالت اجتماعی و آزادی سیاسی به موفقیت دست پیدا نکردیم
جمهوری اسلامی بجای شنیدن نقدهای دلسوزانه و راهگشا دست به دامن طیفی از افراد کم سواد با نفوذ اجتماعی پایین شده که فرسنگها از خواسته ها و زبان مردم فاصله دارند.
هنوز یک عده ای نمی دانند که صاحب اصلی کشور و ایران مردم ایران هستند و دولتها مستاجر مردم هستند و این مردم هستند که تعیین می کنند چه می خواهند و چه نمی خواهند نه بالعکس
🔗فیلم کامل
https://www.aparat.com/v/vtVZK
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 فساد چرا و چگونه مساله منبر شد؟!
🔹اینکه منبری های خوب انقلابی هم در نوبتهای مکرر به #مساله فساد می پردازند و یکبار حکومت علوی را "الگو" گرفته، مثل برخورد با ابن هرمه را مطالبه و یکبار در صدد رفع شبهه مسری فساد به مشروعیت نظام افتاده با فسادهای درون حکومت علوی "مقایسه" می کنند؛ مبتنی بر یک درک و محاسبه پیشینی است:
مردم و حتی گروه های حزب اللهی درباره "میزان فساد"، ذهنیت منفی دارند و گله مند و منتقدند!
🔹از قضا پیمایش های علمی همین درک را تایید می کند. در آخرین پیمایش توسط مرکز تحلیل اجتماعی متا، از ۵بلوک جامعه، بلوک "وفاداران راسخ" -که در عمده مسائل همراه با نظام اسلامی هستند- در مساله #ادراک_فساد فاصله خیلی زیادی با عموم مردم ندارند!
۵۱درصد شان قائل هستند فساد در ایران بیشتر از کشورهای دیگر است و ...۱
تا اینجا معلوم است محاسبه و درک این منبری ها از مساله مخاطبانِ خود با واقعیت و پیمایش ها مطابق است و نمره خوب مساله یابی دارند.
🔹اما #حل_مساله ؛ چقدر در مقایسه با حکومت علوی است؟!
اینجا در مقام مناقشه صغروی در مستندات مقایسه نیستم. به نظر می رسد اگر باز درک درستی از میدان و "نسبت ذهنیت و عینیت" باشد راه حل های بهتر و موثرتری انتخاب شود.
🔹در بین شاخص های اندازه گیری فساد، "شاخص ادراک فساد" هم شایع است و معمولا همین، منشأ رتبه بندی فساد کشورها می شود. به این شاخص اشکالات متعددی وارد است از جمله اینکه ادراک (ذهنیت) همیشه مطابق با واقعیت (عینیت) نیست. شایعات و جوسازی رسانه ای، ابهام و خروجی های نامطلوب و... همه میتواند ادراک فساد را افزایش دهد.
به حسب برخی پیمایش ها نسبت "ادراک فساد" به "تجربه و مشاهده فساد" در ایران ۷به۱ می باشد!۲
یعنی ۷برابر از درک مستند فساد، ادراک و باور به آن -بدون مستند و دلیلی خاص- بین مردم شایع است.
🔹با این وضعیت اگر گویندگان نتوانند خود را از حباب این تفاوت خارج کنند، احتمالا دنبال فهرست بلندی از فساد در حکومت علوی می گردند تا نتیجه مقایسه با جمهوری اسلامی حفظ شود!
برای مثال نمونه هایی که در نگاه سخت گیرانه علی(ع) توبیخ، استیضاح و دستور بازرسی بوده اما هرگز در قوانین ما فساد تلقی نمی شود -بلکه بعضی رویه هم هست- در آن فهرست فساد، شمارش می شود! از مهمان شدن استاندار بصره بر یک سفره که فقرا در آن نبودند(نامه۴۵) تا تذکر گرفتن شریح برای خانه ۸۰دیناری اش (نامه۳)! و...
گوینده ای مجبور میشود زیادبن ابیهِ دوره معاویه را به حساب زیادبن ابیه دوره علی(ع) -و حتی دوره امام حسن(ع)- بگذارد تا نمونه های فاسد در حکومت علوی را هم زیاد کند!۳
دیگری مجبور میشود "دوره حملات تروریستی و الغارات" بعد از صفین و خوارج -که به تصریح امام جز کوفه برایش نماند- را مثل "دوره استقرار و بسط ید امام در ولایات" بگیرد و از فرار استاندار بصره با بیت المال، نمونه از فساد در دوره علوی بگیرد؛ و حتی به خط و نشان نامه۴۱ -که تهدید به ذوالفقار است اما همزمان از عدم بسط ید امام خبر می دهد- اشاره نکند!
🔹ظاهراً وقتی مشکل نه "رخ دادن فساد" در حکومت اسلامی بلکه "ضریب خوردن ادراک آن" و "درک سستی در برخورد با آن" است؛ تصحیح دید مردم از راه دیگری می گذرد. مثل:
1⃣مطالبه #شفافیت نظام اداری (انحصارات، امتیازات، واگذاری ها، مزایا و...) برای رصد واقعی فساد، بجای معیار کردن ذهنیت ها و برساخت های رسانه ای و دشمن ساز.
2⃣ #تبیین درست در جهت پاره کردن حباب های کاذب در اذهان و واقعی کردن نسبت ها. رهبر انقلاب هم در دیدار امسال تصریح کردند: قوه قضائیه تصویر رسانه ای خوبی ندارد!
3⃣ #مطالبه برخورد فوری و کامل و غیر مبهم دستگاه قضایی با مفسدان و گزارش درست و به موقع به مردم.
این سه در سیره حضرت امیر(ع) نمونه ها دارد و البته برخی از آن منبری ها هم از این حل ها گفته و می گویند.
🔗پ.ن:
۱. همه نتایج این پیمایش انتشار عمومی نیافته است لکن در پیمایش های مشابه میتوانید نتایج در مردم و جوانان را ببینید: https://shoaresal.ir/fa/news/118575
۲. این هم شنیده از مقامات مسئول است!
۳. ممکن است به حسب "صفات فاعلی" زیاد بن ابیه را کارگزار ترازی برای حکومت علوی ندانیم اما در دوره ایشان "قبح فعلی" از او گزارش نشده و تا صلح امام مجتبی(ع) هم به او وفادار مانده.
✍محسن قنبریان
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 غربگرایی دولت رئیسی، افراطی تر از دولت روحانی است
سخنراني ديروز معاون اول محترم كه در آن به مصائب آزادسازي پولهاي بلوكه شده از عراق و كره و توان آمريكا براي صفر كردن اثر همه مساعي دولتمردان در اين حوزه با يك سر انگشت اشاره كرده بودند، اين نتيجه را در جامعه ايجاد كرده كه اگر چنين است پس حرف همان قبلي ها كه گفتند «بايد با كدخدا ببنديم» درست بوده و «نگاه به شرق هم در اين دولت امتحان شد و شكست خورد».
من در اين يادداشت ميكوشم نشان دهم آنچه در حوزه سياست خارجي در دولت حضرتعالي انجام شده فارغ از آنكه نيت شخصي شما چه بوده يك نوع «غربگرايي افراطي تر از دولت قبل» است
1️⃣ سياست همسايگي؛ هديه غيرمنتظره به آمريكا درست وقتي به آن نياز دارد
از 2015 تا 2022 آمريكا يك مسير هوشمندانه را آغاز كرد كه با افزايش ناامني در غرب روسيه مانع از اتصال چين به اروپا از مسيري خارج از هژموني آمريكا شود.
با بسته شدن مسير روسيه سه مسير براي اتصال كمربند و جاده باقي ميماند. اول مسيرهاي ترانس كاسپين- لاجورد كه با محوريت تركيه يك فضاي اتصال توراني از شمال چين تا بلغارستان را فراهم ميكرد و آمريكا براجزاي اصلي رفتار آن (از جمله مديريت انرژي تركيه وزيرساخت امنيتي آن) كنترل سنتي دارد.
دوم مسير رد-مد در جنوب كه اساسا براي اتصال هند به امارات- عربستان-اسرائيل- يونان طراحي شده است. اما بعنوان يك مسير عاريتي، آمريكا آماده است چين را هم از آن بهرهمند كند و ضمنا به اين وسيله چين را هم كنترل كند.
سوم مسير مياني كه از افغانستان به ايران و بعد عراق و سوريه و لبنان مي رسد و آمريكا در آن (بدليل زحمات و جانفشاني هاي بسيار امثال شهيد سليماني) هژموني امنيتي ندارد. برنامه غرب براي اين مسيرويرانسازي است.
در حالي كه هنوز دو محور رقيب ايران تكميل نشده و بيش از هر چيز نيازمند آرامش و كنترل حدود تنش براي تكميل زيرساختهاست و در حالي كه محور مياني زير فشار تحريم هاي متنوع آمريكا عليه ايران، سوريه ولبنان در حال فرسايش است، تنش زدايي با تركيه، امارت و عربستان بدون آنكه ما به ازايي براي جلوگيري از فرسايش محور مياني داشته باشد، يك هديه غيرمنتظره براي كلانبرنامه آمريكاست. شايد چنين امتياز بدون ما به ازايي هرگزدر دوره آقاي روحاني به آمريكا داده نشده بود.
2️⃣ تمديد هند (اسرائيل) در چابهار؛كمك مستقيم به مهار چين توسط آمريكا
براي ده سال هندي ها با قراردادي كه در دولت آقاي روحاني منعقد شد در چابهار بودند تا مانع از توسعه چابهار شوند و در اين هدف نامقدس كاملا موفق بودند. استدلال در واگذاري چابهار به هند آن بود كه آنها از معافيت آمريكا برخوردارند.
در شرايطي كه چين براي حفظ رشدهاي بالا و اجتناب از سقوط بازارهاي مالي نياز به توسعه مدل توسعه خود به سمت غرب دارد، بستن راه او در بسطيافتهترين شكل ابتكار جاده و كمربند يعني سيپك، يك كمك مستقيم به برنامه مهار چين توسط آمريكاست. دقت كنيد كه درباره هند آقاي مودي حرف ميزنيم يعني هند هم پيمان اسرائيل.
آيا اين به اين معناست كه نبايد با هند (مهره اصلي غرب در آينده آسيا) همكاري كرد؟ قطعا بايد همكاري كرد اما دهها شيوه ديگر براي همكاري وجود دارد كه به صورت ذاتي هديه مفت و مجاني به غرب به ازاي هيچ نباشد. شايد بعد از يك تجربه ده ساله هرگز چنين امتيازي مجددا در دولت آقاي روحاني به آمريكا داده نميشد.
3️⃣ بستن مسير روسيه به سمت جنوب؛ كمك مستقيم به آمريكا در جنگ اكراين
بعد از وقوع جنگ اكراين روسيه عملا از غرب توسط ناتو و از شرق توسط چين محاصره شده است. تنها راه خروج از اين خفگي ژئوپلتيك براي روسها جنوب و مسير ايران است
در حالي كه عملا حتي صادرات غلات روسيه به جهان كه بناست نقطه قوت روسها باشد تحت كنترل ناتو (تركيه) است، اهميت اين مسير صد چندان ميشود
ايران مسير اصلي پيشنهادي روسها براي اتصال به
جنوب را متوقف كرده (تكميل اينچه برون گرمسار را در سطح كارشناسان راهآهن مسدود كرده) وبراي هيچ راه جايگزين ديگري هم همراهي جدي نميكند. در عوض انرژي خود و روسها را مصروف راهي ميكند كه بعدا بصورت بالقوه براي دور زدن روسيه توسط غرب صرف مي شود ( رشت-آستارا).
در اين حال همزمان ايران نقش يك همراه روسيه در جنگ را هم ايفا ميكند و هزينه هاي سياسي و بين المللي آنرا هم ميدهد.
اين امتيازي است كه شايد هرگز در دولت آقاي روحاني بدون ما به ازا به دولت آمريكا داده نميشد.
اين سه مورد تنها نمونه هايي محدود از رويكرد افراطي دولت سيزدهم به همكاري بدون ما به ازا با غرب است اين فهرست را ميتوان با عناوين متعدد ديگر تكميل كرد.
تعهد به آينده ايران و مردم مظلوم ولي سربلند ايران مستلزم تغيير اساسي شيوه و تيم سياست خارجي مورد اعتماد حضرتعالي است.
✍مجید شاکری
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠استخدام دولتی و نژادپرستی فرهنگی
بخش اول
استخدام و اشتغال عمومی، اگر آلوده تبعیض شود، آثار نژادپرستی فرهنگی را به سطح عامه مردم می کشاند. چرا که در هنگام رقابت فرزندانشان برای استخدام آن را می بینند. در معلمان و استادانی که یکدست و یک شکل و با گرایش هایی خاص به کلاس های فرزندانشان وارد شده اند آن را می بینند. در دستگاه های آموزشی و نفتی و خودروسازی و پتروشیمی و بیمارستانی که طلاب و نیروهای حزب الهی (بقول وزیر ارشاد) به آن ورود کرده اند آن را می بینند و در یک کلام تبعیض و نژادپرستی فرقه ای- فرهنگی را در زندگی روزمره و در پایین ترین سطوح اداری-توده ای احساس می کنند. این در حالیست که مردمان در تب اشتغال فرزندانشان می سوزند، در کوره محرومیت ذوب می شوند و در اقیانوسی از فقر دست و پا می زنند. در پیامد، این حس محرومیت و حقارت، موجی از نفاق و کینه و دشمنی در خلق بر انگیزد. آدمیان رنگ عوض می کنند و با پنهان کاریشان با شما همراه و هم شکل و هم ریش و هم حجاب و هم سطح و هم مقام می شوند تا مرز خودی و غیرخودی را بر هم زنند و دیگر نمی دانید و نمی دانیم که شما کیستید و چیستید، از کدام قبیله و فرقه اید، از کدام دیار و تبارید، از کدام دستگاه و ایستگاه فرمان می برید و ازکدام «سرویس» خط می گیرید؟ آنگاه، اگر به خود آیید، می بینید که دیگر فرقه از فاقه افاقه نخواهد کرد و راه چاره در چاهِ «چمچاره» نیست!
متاسفانه مسئولانی که درگیر استخدام عمومی در دستگاه های دولتی هستند از اقدامات خود کمترین تحلیل اجتماعی-فرهنگی دارند و به پیامدهای مخرب کارهای خود برای نظام نمی اندیشند و صرفا درگیر خودشیفتگی های سیاسی-فرقه ای اند. مسئولان آموزش و پرورش، سازمان اداری استخدامی و دستگاه های نفتی در خط مقدم این بی تدبیری های فرهنگی-استخدامی اند. کشور و نظام دستاورد ویژه شما نیست که همه چیز را فدای این خودشیفتگی های ویژه خوارانه کنید. در بخش های مهمی از دستگاه های عمومی بعضا طرح ها و برنامه هایی در حوزه منابع انسانی ارایه می شود که هدف از آن صرفا اشتغال زایی برای خودی ها اعم از طلبه و دانشجو و هیئت علمی است. یا اینکه در پی آنند که برای هم کیشان خود در سازمان وکالت و قضاوت یا سازمان نظام حرفه ای و ... کاریابی کنند. این سیاست ها همه و همه را، و نه صرفا سیاسیون را، در معرض محرومیت شغلی و فقدان دسترسی به «کارِ عمومی» قرار می دهد.
جامعه ممکن است حساسیت کمتری نسبت به حذف و تصفیه نیروهای سیاسی در فرآیند تایید صلاحیت های انتخاباتی داشته باشد. چرا که شمار «سیاسیون» به نسبت جمعیت به مراتب کمتر است. عامه مردم، معمولا فعالان سیاسی را در قامت کسانی می بینند که در پی حشمت و جاه آمده اند؛ از این رو اگر سیاسیون به سختی گرفتار آیند نسخه کم توجهی به آنان را می پیچند. اما آنگاه که فرایند تصفیه نیروی انسانی به حوزه استخدام عمومی کشیده شود موج توده ای از خشم و کین برانگیزد؛ هر چند سر و صدای رسانه ای یا نخبگی کمتری داشته باشد. برای آن دسته از مقامات که سر در محافل حکومتی دارند و از تعریف و تمجید همگنان و هم فرقه ای ها دچار خودشیفتگی های سیاسی می شوند فریاد بیچارگان به سیاه چاله ناشنوایی می رود.
«نژادپرستی سیاسی» از طریق «محرومیت توده ای» به «نژاد پرستی عمومی» تبدیل و تاویل می شود و سیل بنیان کنی را برایتان فراهم می کند؛ هر چند که اشتغال زایی و منفعت طلبی و خودشیفتگی های خود را در زیر زرورقی رنگین از ارزش های انقلابی بپوشانید. رجاء واثق دارم که برخی و بلکه بسیاری از این مسئولان به مفهوم واقعی کلمه با «نژادپرستی» مرزبندی دارند اما آنگاه که در محافل سیاسی-فرقه ای وارد می شوند یا آنگاه که اشتیاق زایدالوصفی به میز خود دارند، در عمل، نژادپرستی فرهنگی را پیشه خود می کنند.
✍کیومرث اشتریان
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠استخدام دولتی و نژادپرستی فرهنگی
بخش دوم
سیاست های استخدامی از جمله سیاست های بازتوزیعی اند. در وصف سیاست های بازتوزیعی گفته اند که سیاست هایی عمیقا سیاسی اند که واکنش محرومانِ از سیاست ها را بر می انگیزند. در نگاهی دیگر و با تاکید باید گفت سیاست های استخدامی نه تنها سیاسی بلکه سیاست های «بازتوزیعیِ فرهنگی» اند. یعنی مرزبندی های توده ای را از حیث فرهنگی پدید می آورند، مردمان را به جان هم می اندازند، واگرایی ملی را دامن می زنند و حقد و حقارت و خشم برانگیزند. از همین روست که این سیاست ها حساسیت همگان را، و نه صرفا نیروهای سیاسی طرد شده یا جناح های سیاسی تصفیه شده را، در پی دارند. برای برگزیدن چند پُست استخدامی، هزاران تن ثبت نام می کنند و چشم امیدوار هزاران هزار خانوار به نظاره می ایستد لذا بایستی مراقب گُزینش هایی که «گَزینش» می کنند و زخم های عمیقی را بر روان جامعه پدید می آورند، باشید. استخدام عمومی بیش از آن که یک اقدام اداری باشد یک عمل فرهنگیست چون با روش زندگی آحاد جامعه سر و کار دارد. فرهنگ یعنی روش زیستن، روش فکر کردن و روشی که رابطه جان و جامعه و جهان را سامان می دهد. فعالیت های اجتماعی روزمره ما که از آن به فرهنگ یاد می کنیم سرشار از مفاهیم قدرت، مشروعیت و مقبولیت است. این ها پرسش های هر روزه و هر لحظه ای هستند که مردمان را از نخبه و عام تا پخته و خام را در بر می گیرد؛ هر یک با ادبیات ویژه خود با چنین مفاهیمی درگیرند. هر اقدام سیاستی شما بازتابی از قدرت و پرسشگری از قدرت را در پی دارد.
امید است این نوشته تلنگری باشد به آن دسته از مسئولان که از سر غفلت به طناب سیاست فرقه ای درآویخته اند؛ تا شاید به باتلاق نژادپرستی فرهنگی فرو نروند و کشور را و نظام را به این چاه ویل نکشانند. هر چند که متاسفانه باید گفت که این مسئله، مسئله شماری مسئول غفلت زده نیست بلکه یک جریان «خالص سازی فرهنگی» است که تبدیل به جریان مسلط سیاسی شده است. جریانی که ظاهرا تعمد دارد تا از سر جهالت یا منفعت مردم را بیش و بیشتر در برابر نظام قرار دهد. «خالص سازی» را به میان توده مردم نکشانید، چون دودِ تجزیه طلبی فرهنگی و جدایی طلبی سرزمینی را به آسمان ملی می آورید و آن دود به چشم همه ملت می رود.
✍کیومرث اشتریان
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠شاید پاک شود ولی فراموش نه!
علی نادری، مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۲۶ دیماه ۱۳۹۴ همزمان با قرائت بیانیه اجرای برجام و آزادی جیسون رضاییان و سه شهروند دو تابعیتی دیگر، این توییت را منتشر کردهبود.
او بعد از ۶ سال و نیم و پس از آزادی ۵ زندانی دو تابعیتی در توافق با آمریکا این توییت را پاک کرد...
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چند نکته درباره یک توافق
توافق ایران و آمریکا برای مبادله زندانیان و همچنین آزادی ۶ میلیارد دلار از منابع بلوکه شده ایران در کُره جنوبی، موضوعی بود که ظرف یک سال گذشته حاصل شده بود، اما طرف آمریکایی چند بار دبّه کرد.
یک علت، پیام عقب نشینی و شکستی بود که از سوی طرف آمریکایی به دنیا مخابره می شد. علت دوم، امیدی که به آشوب افکنی در ایران بستند، اما جز ناکامی دستگیرشان نشد. حالا برخی منابع اپوزیسیون، اجرایی شدن توافق را خنجر آمریکا به پهلوی خود ارزیابی می کنند.
بر اساس اخبار منتشره، توافقِ به تاخیر افتاده، اکنون در حال اجرایی شدن است. قرار است ایران، تا زمان اطمینان از دسترسی به پول ها، پنج جاسوس زندانی را آزاد نکند.
به اعتبار تجارب عهدشکنی آمریکا، نباید کمترین کوتاهی در زمینه اخذ تضمین عملی (و نه زبانی) انجام شود. گفته شده خروج زندانیان آمریکایی از ایران، چند هفته به طول خواهد انجامید تا مطالبه طرف ایرانی تضمین شود.
در آمریکا، سناتور تام کاتن، توافق را "رقص دولت بایدن به ساز ایران" خوانده و مایک پنس معاون رئیس جمهور در دولت سابق گفته: "این بزرگ ترین باجی است که تاکنون به ایران داده ایم". مایک پمپئو هم می گوید "آزادسازی ۶ میلیارد دلار برای ایران، معامله وحشتناکی است".
پس از آزادی بخشی از منابع مالی بلوکه شده در عراق، این دومین موفقیت کشورمان، بدون دادن امتیازات هنگفت هسته ای و غیر هسته ای در روند معیوب برجام) است.
دولت قبل در برجام، هم بخش مهمی از برنامه هسته ای را تعطیل کرد، هم تعهد پاریبس را پذیرفت -تا مصرف سوخت های فسیلی و نیروگاه سازی را کاهش دهد که نتیجه اش ناترازی فعلی در تامین برق و ... است-، و هم قول همکاری بیشتر برای برجام های دو و سه را داد. و بدین ترتیب گروگان برجام شد.
کسانی، توافق اخیر را با آزادی جیسون رضائیان مقایسه کرده و گفته اند که از آن توافق عقب تر است چرا که در توافق مذکور، آمریکا پول نقد به ایران داد. این قیاس، مع الفارق و غلط است.
آزادی رضاییان و ۴ نفر دیگر (میرزاییحکمتی، عابدینی و خسروانی)، در ازای آزادی مبلغ ۱٫۷ میلیارد دلار دارایی ایران (۴۰۰ میلیون دلار، پول خرید تسلیحات در دهه ۷۰ میلادی و ۱٫۳ میلیارد دلار سود آن) در تاریخ ۲۶دی۱۳۹۴ اتفاق افتاد؛
یعنی دقیقا یک روز قبل از روز رسمی "اجرای برجام" و پس از آن که ایران همه تعهدات سنگینش در برجام را ظرف دو ماه انجام داده بود. تعهداتی شامل تعطیلی یا تعلیق ۹۵ درصد برنامه هسته ای که حاصل چهار دهه تلاش فناوران کشورمان بود:
خروج ۹۷۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده از ایران و ابقای فقط ۳۰۰ کیلوگرم به عنوان سقف غنی سازی، تعلیق و از هم گسیختن ۱۵ هزار سانتریفیوژ از مجموع ۱۹ هزار دستگاه، نابودی رآکتور آب سنگین اراک، عدم به کارگیری سانتریفیوژ های جدید، نظارت های استثنایی آژانس، و...
در واقع آزادی جیسون رضائیان و سه نفر دیگر در آن تاریخ، جزو شروط ضمن عقد آمریکا برای وعده لغو (تعلیق) تحریم ها بود. اما در تبادل اخیر، قرار نیست ایران تعهد اضافه ای انجام دهد. این، توافقی با آورده مشخص اقتصادی و سیاسی- امنیتی است.
این نکته را هم باید مد نظر داشت که آمریکا در همین دو سال اخیر، توافقات محدود موردی انجام داده و بعضا به هم زده است. همین تجربه به انضمام برجام، نشان می دهد توافق با طرفی چنین عهدشکن، بدون اخذ تضمین معتبر، بیهوده است و ادعای این که ظرف دو یا سه چهار سال گذشته می شد مجددا با آمریکا توافق کرد، فاقد ما به ازا در دنیای واقعی است.
✍محمد ایمانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠آنومی اجتماعی و مخدوش شدن هنجار حیای عمومی
چند روز پیش در مترو ، چند پسر لات جلوی یک دختر بی حجاب شروع کردند شوخی جنسی کردن و او هم تذکر داد که ادب را رعایت کنند، اما آنها توجه نکردند و شخص دیگری اعتراض نکرد.
پریروز ظهر فروشگاه شهروند بودم، یک دختر دوازده سیزده ساله که رکابی پوشیده بود با مادر و پدرش برای خرید آمده بود. برای نصیحت جلو رفتم و مودبانه گفتم این لباس مناسب نیست و ممکنه یک پسری بیاید تکه زشتی بیاندازد، مادر برگشت و گفت مهم نیست یا مسأله ای نیست.
دقیقا این «مهم نیست یا مسأله ای نیست» کانون مسأله ماست.
در شرایطی که عملا رعایت پوشش تا حدی آزاد شده و حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد رهگذران تهرانی هم بی حجاب هستند و مردم هم آن را معادل بی حیایی محسوب نمی کنند، مشخص نیست که مرزهای حیا کجا قرار دارد؟!
یعنی ممکن است عده ای شوخی جنسی دختران و پسران را بی حیایی تلقی کنند (مثل آن خانم بی حجاب در مترو) یا برخی آن را هم نوعی آزادی مجاز بدانند. ممکن است برخی کم پوششی مثلا رکابی را بی حیایی تلقی کنند و برخی هم نکنند.
ممکن است هر روز خبر یا فیلمی از مقامی منتشر شود که با همکار مرد یا زنش رابطه جنسی برقرار کرده است. افراد خویشتنداری را کنار نهاده و حسب میل خود هر طور دوست دارند رفتار میکنند.
از یک طرف شاهدیم که برخی دانشجویان پارسال پاییز به سهولت فحش های رکیک جنسی را استفاده کردند. اما یک نفر تعریف میکرد وقتی با برخی از دختران پرشور طرفدار جنبش زن زندگی آزادی که ظاهراً مرزهای حیا را در نوردیده بودند صحبت میکرده و درباره رابطه آزاد جنسی اشاره صریح کرده ، آن دخترها تا بناگوششان سرخ شده بود.
طبعا حیا در مناسبات اجتماعی معنادار میشود و یک مسأله شخصی نیست، اما جامعه ما در قبال اینکه هنجار باحیایی کجاست سردرگم شده. این وضع عواقب عینی دارد و مثلا ممکن است اگر کسی با شوخی جنسی متعرض دختر بی حجابی شود، برخی از شاهدان بگویند به ما چه ، لابد خودش دوست داشته!!!
مشکل این وضعیت آن است که وقتی هنجارهای غیرت، عفت و حیا گم شود، قواعد درونی جامعه نمی تواند رفتار افراد را تنظیم کند و آن وقت باید حکومت یا مثلا مدیریت سازمان ها و شرکت ها و دانشگاه ها با قوه قاهره مرزی را که فکر میکنند مطابق با شریعت یا مورد حمایت اکثریت است، با زور تحمیل کنند و طرف مقابل هم که ازادی رفتاری را حق خودش می داند یا با آن قدرت حاکم سر ستیز دارد ، با جسارت آن را نقض کند.
در چنین شرایطی هرچند باید نسبت به حیا تذکر داد اما احتمالا کار دعوا می رسد چون هر طرف خود را بر حق می داند.
توضیح برای آنها که فکر میکنند متن راجع به حجاب است:
اگر راجع به حجاب می خواستم بنویسم چیز دیگری مینوشتم. مسأله حجاب از نظر من الان حول اختیاری یا الزامی بودن آن صورتبندی شده است.
اما موضوع این متن بی هنجاری و آشفتگی مرز حیای اخلاقی است که از نظر برخی بیحجابی را هم شامل می شود و از نظر برخی دیگر رفتار و گفتار جنسی را هم شامل نمیشود.
✍سید آرش وکیلیان
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠موریانهها
الان چه وقت گفتن از تدبیر اجتماعی است؟
در زمانهای که ما باید جان بکنیم که بخشی از حاکمیت از سکون مفرط دست بردارد و به حداقل وظایف حاکمیتی خود عمل کند و در مساله حجاب اقتدار نشان بدهد، گفتن از تدبیر اجتماعی همان و بهانه دادن دست اینان همان!
این زماننشناسی و نفهمیدن زمان و مکان، تیغ حق را کند میکند و مثل موریانه ما را پوک میکند!
این دغدغه دلسوزانه را زیاد میشنوم اما به نظر کافی نمیآید.
صورتبندی مساله در حل آن بسیار مهم است.
اگر یک دوگانه داشته باشیم که در یکسو صلح کلهایی باشند که اساسا مبارزه اجتماعی را انکار میکنند و در سوی دیگر آنهایی که مبارزه اجتماعی را قبول دارند قطعا کنار طرف دوم میایستم.
اما اگر دوگانه جای دیگری شکل بگیرد و صورت مساله این نباشد چه؟
مساله مدل مبارزه است!
حالا بپرسیم آیا مدل مبارزه مبتنی بر مجازات -که باید باشد- کافی است؟ مال چه کسانی است؟ در بقیه موارد چه باید کرد؟ گستردگی هر کدام از موارد چقدر است؟
این سوالات مسیر ادامه بحث را روشن میکند!
اگر مساله روش مبارزه باشد، ما نمونههای مختلفی داریم.
یک طرف مثالی داریم که در آن ترکیبی از سیاستگذاری رفتاری و به کارگیری ترکیبی ابزار قانون و اقناع عمومی، کار را پیش برده است.
طرح کاهش تخلفات رانندگی در سالهای ۷۶ تا ۸۴!
طرحی که در آن ترکیبی از چند رویکرد دیده میشود.
۱. افزایش جریمهها به سطح بازدارنده
۲. ایجاد نظارت موثر و حضور مستمر پلیس در خیابانها و جادهها
۳. استفاده از ظرفیتهای مدنی مثل همیار پلیس برای کودکان و پلیس همشهری برای بزرگسالان
۴. استفاده از رسانه مثل خلق کاراکتر سیاساکتی، پخش برنامههایی با محوریت سفر جادهای و فرهنگ ترافیک درون شهری یا میان برنامههای گشت پلیس نامحسوس
۵. استفاده از المانهای محیطی مثل گذاشتن لاشه ماشینهای تصادفی در پلیس راهها
نتیجه بسیار خوب بود. کاهش تلفات جادهای از سی هزار نفر به زیر بیست هزار نفر طی شش سال! دقت کنید همین کار شش سال کار برده است. کاری که تقدیرهای مکرر رهبری را به دنبال داشت
مثالهای دیگری هم هست اما نمیدانم چقدر جدی است مثل همین طرح تشویقی کاهش مصرف برق و استفاده از ترکیب مشوق مالی و در کنار توجیه ناکافی رسانهای!
در طرف مقابل مساله اعتیاد را در نظر بگیرید.
تقریبا چند سالی هست با مساله اعتیاد درگیرم. البته خدا را شکر معتاد نیستم!
۲۰ درصد جامعه کارگری، ۳ تا ۵ درصد جامعه دانش آموزی، ۶ درصد جامعه دانشجویی و ۳ تا ۷ درصد جامعه زنان درگیر اعتیاد هستند.
۳ میلیون مصرف کننده مستمر و حدود ۲ میلیون مصرف کننده تفننی داریم.
با احتساب خانوادهها تقریبا ۲۵ میلیون نفر از نزدیک درگیر مساله اعتیادند.
از دهه شست به بعد، نرخ رشد اعتیاد، سالیانه +۵ درصد است.
اینها آمار رسمی خود سردار اسکندر مومنی دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور است.
در مقابل عمدهترین شبکه فعال ترک اعتیاد شبکه معتادین گمنام است که چهار هزار حلقه برای معتادین و هزار حلقه برای خانوادههایشان دارد و برخی میگویند خودش تحت تاثیر عرفانهای نوظهور است.
سوال: آیا سیاست جمعآوری معتادین کارساز بوده است؟
مساله خیابان باید حل شود. اما اگر به فکر آن گامهای قبل از خیابان نباشیم یا روی ابزار گونی زیاد حساب کنیم، آب در هاون میکوبیم. میشود همین مساله اعتیاد! از یک طرف مجبوریم هزینه زیادی برای جمع کردن معتاد بدهیم و از آن طرف مجبوریم خودمان آزادشان کنیم. در فضای حجاب هم بدانیم جریمه برای جرم مشهود لازم است ولی کافی نه!
این مقایسه تجربهها کمی تن آدم را میلرزاند. آیا حجم گونی که قرار است آدمها را در آن بریزیم درست محاسبه کردهایم! نکند مثل اعتیاد، در خلاء تدبیر اجتماعی، گونی دیگر کار نکند؟ گونی و تدبیر اجتماعی با هم معنا دارند و بدون هم معنایشان را از دست میدهند! تاکید میکنم هر دویشان بی معنی میشود!
خانمها و آقایان! اینکه از مطالعه، طراحی و اجرای تدابیر اجتماعی -چه در سطح حاکمیتی و چه در بین کنشگران اجتماعی- بسیار کم میشنویم و میبینیم، نوید صبحی روشن نمیدهد. به خصوص که در زمینه حاکمیتی هم دچار مشکل هستیم!
✍حمید آقانوری
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 توجیه فساد به اسم جهاد تبیین!
این روزها و این سالها سوالات و ابهامات زیادی در افکار عمومی طرح شده ولی پاسخی به آنها داده نمیشود! اینکه چرا برخی از پابرهنگانی که جزو مبارزین انقلاب بودند، زندان رفتند، شکنجه شدند و سوابق روشنی دارند اما سبک زندگیشان متفاوت شده؟ درآمدها و دارایی هاشان افزون شده؟ خودشان حرف از مقاومت در برابر دشمنان می زنند اما فرزندانشان در آمریکا و اروپا در حال تحصیلند؟
مردم میپرسند چرا با فلانی که فسادش محرز است برخورد قاطع نمیشود؟ چرا مفسدان یک به یک تبرئه میشوند؟ چرا شاخص فساد اداری و اقتصادی در مملکت شیعه بین این همه حکومت در جهان، اینقدر فاجعه است؟ مگر این نظام، پیرو نظام امیرالمومنین علی علیهالسلام نیست؟ این بود نظام علوی؟
«برخی» از تریبوندارها و اساتید که بعضاً انسانهای سالم و انقلابی هم هستند، بیش از آنکه خود همراه این سؤال کنندهها شوند و خود مطالبهگر باشند، متأسفانه به اسم جهاد تبیین، این سؤالات و پرسش ها را توجیه میکنند و اصل سوال را پاک کنند.
یکی از توجیهات این بوده که "در حکومت علی(علیه السلام) هم فساد و اختلاس خیلی بوده! نصف نهجالبلاغه درباره فساد است! ایشان هم مجبور بودند برای مصلحت، افراد مفسد را تحمل کند و به آنان مسئولیت دهد. او به ابوموسی اشعری، اشعث، زیاد بن ابیه و کی و کی مسئولیت داد".
این پاسخهای برگرفته از توجیهالمسائل برای توجیه مفاسد بزرگ و عدیده در سه دهه اخیر کشور است. برای آنکه عدمِ برخورد قاطع با فساد را توجیه کنند، حضرت امیر (ع) را حاکمی ضد عدالت و مصلحتاندیش و خوارج را عدالتخواه معرفی میکنند!
متأسفانه این مدل پاسخها، هم روحیه مطالبهگری و پرسشگری نیروهای حزب اللهی را در بسیج، مسجد و هیئت کمرنگ کرده، هم آنان را به عناصر توجیهگر در مقابل مردم تبدیل ساخته است و کم کم باعث فاصله جدی بین اقشار حزب اللهی و مسجدی با مردم شده.
در نتیجه مصلحت خواص و اشخاص، مهمتر از مصلحت عموم جامعه شد و طی دوسه دهه، فقر و فساد و تبعیض و فاصلههای طبقاتی در جامعه افزایش پیدا کرد.
اما به راستی آیا حضرت امیرالمؤمنین آنگونه بود که اینها میگویند؟
وقتی زندگی و سیره عملی حضرت امیرالمؤمنین(ع) را در کنار فرامین و دستوراتش نگاه می کنیم چیزی جز عدالت نمییابیم!
ما یک مجموعه محکماتی از حضرت امیر(ع) در تاریخ و نهجالبلاغه میبینیم و یک مجموعه متشابهات! (محکم یعنی روشن و واضح و غیرقابل شبهه. متشابه اما روشن نیست و نیاز به بررسی دارد، واضح نیست، چند منظور از آن قابل برداشت است)
وظیفه ما این است که باید به محکمات تکیه کنیم. باید محکمات را ترویج کنیم. متشابهات شرایطی دارند و وابسته به زمان و مکان هستند، دلیل اصلیشان برای ما معلوم نیست، چرایی و چگونگیاش روشن نیست، بعضاً حتی صحت و سقمش زیر سوال است.
محکمات تاریخ نظام علوی این است که حضرت امیر (ع) حاضر شد جنگ داخلی صورت بگیرد ولی حکم صدارت و ولایت برای طلحه و زبیر و معاویه تمدید نکند! جنگ و ناامنی را به بیعدالتی و مصلحتبافی ترجیح داد! اینها محکمات تاریخ نظام علوی است.
حضرت حاضر شد با سوءاستفادهکنندگان از بیتالمال و آنان که بیت المال را کابین زنانشان کردند بجنگد و آنها را از خود ناراضی و ناخشنود کند اما عدالت را برقرار کرده و مصلحت عموم را بجا آورد. حضرت امیر(ع) در مقابل برادرش عقیل همان بود که مقابل دشمنش معاویه ایستاد! از نگاه علی بن ابی طالب مصلحت یعنی مصلحت عموم جامعه!
حضرت امیر(ع) آبروی یکی از فرماندارانش (عثمان بن حنيف) را فقط به خاطر نشستن بر سر سفره اشراف در طول تاریخ برده و او را رسوای تاریخ کرده است. دستور داد مسئول فاسد بازار اهواز را به اتهام تخلفات اقتصادی در اهواز بچرخانند تا رسوای تاریخ شود! ما چه میکنیم؟ ما استاندار متخلف و مدیر فاسد و دادستان متخلف و مسئول ناکارآمد را از این شهر به آن شهر میبریم!
متشابهات اما انتصاب اشعث یا زیاد بن ابیه یا فلانی است. دلیل این انتصاباتِ انگشتشمار هم معلوم نیست، بعضاً انتصابی در کار نیست، بعضاً فسادشان بعد از مسئولیتشان بوده و ...!
بله در حکومت آن حضرت کارگزار فاسد هم وجود داشت، اما مسئله مهمتر این است که اگر مدیری فساد میکرد برخورد حضرت بسیار سخت و سنگین میبود. تفاوتش با وضعیت فعلی جمهوری اسلامی این است که هم تعدد و حجم مفاسد قابل قیاس با حکومت علوی نیست و هم برخورد قاطعی با فساد و مفسد نمیشود!
حضرات توجیهگر و مالهکش بهتر است از محکمات تاریخ نظام علوی بگویند که آن امام همام چگونه با فساد و تبعیض برخورد میکرد نه اینکه دنبال توجیه باشند که چرا با فساد مبارزه نمیشود!
✍ داود مدرسییان
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠اکنون چه عذری هست؟
دیروز حمله مجدد تروریستی به حرم #شاهچراغ ملت ما و همشهری های ما را داغدار کرد و معلوم نبود اگر رشادت خادمان حرم نبود این فاجعه چطور رقم می خورد.
این اتفاق تقریبا در چهلمین روز از اعدام مسببان حمله قبلی به حرم رخ داد که بعد از آن داعش بیانیه داد که انتقام خواهد گرفت.
سوال من اما این است که چرا این تهدید توسط نهادهای امنیتی ما جدی گرفته نشد(هرچند اگر تهدید هم نبود، پیش بینی انتقام مجدد حکم عقل بود) و تدابیر لازم آن هم با نزدیک شدن چهلم اعدام تروریست ها اندیشیده نشده بود؟
چرا سیستم مدیریت امنیتی ما باید از یک منفذ، دو بار غافلگیر شود؟
بار نخست برخی اعلام کردند که علت این غافلگیری تمرکز بر کنترل اعتراضات بوده، اما اکنون چه عذری هست؟
استاندار فارس (که قبل از این دولت صرفا یک پزشک اصولگرا بدون تجربه اجرایی و امنیتی بوده و مانند بسیاری دیگر با منطق ملوک طوایفی منصوب شده) اگر همچنان بر مسند باقی بماند، معلوم نیست باید منتظر چه حوادث دیگری باشیم.
در آخر برای شهدای این حادثه تلخ از خداوند مهربان طلب علو درجات و برای بازماندگان طلب صبر می کنیم.
✍سلمان کدیور
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 به آن دلسوزنماهای سیستان مظلوم
حالا برخی رسانه ای ها که نمی دانم به یکباره از کجا اعزام شده اند یاد سیستان افتاده اند! وقتی دیگر رمقی باقی نمانده است... فقط امیدوارم اندکی بفهمند و اگر کمکی نمی کنند کار را خراب تر نکنند!
یادم هست اولین باری که به زابل رفتم، برای شرکت در نشست جنبش عدالتخواه دانشجویی در بهمن سال 84 بود. وقتی که در حاشیه نشست به روستاهای اطراف رفتیم و خانه هایی را دیدیم که با بادهای 120 روزه زیر شن رفته و خیلی ها مهاجرت کرده بودند غصه خوردیم و از مسوولان امر مطالبه و بر سرشان داد و فریاد کردیم!
همان وقت برای تاکسی های عبوری، قاچاق دو گالن سوخت قانونی بود چرا که می گفتند مردم کار دیگری ندارند و می گفتند این دستور را قالیباف مسوول ستاد مبارزه با قاچاق کالا در آن وقت داده است.
یادم نیست چندمین سفر بود ولی بار دیگر، محرم سال 92 بود که با گروه تبلیغی اخوت به زابل رفتیم. این گروه فقط تبلیغ نمی کرد و می رفت و با مردم و نخبگان می نشست. فهمیدیم اوضاع خیلی خراب است. دکتر کوهکن که در مرکز تحقیقات کشاورزی بود می گفت ما 15 سال قبل همایش هایی داشتیم و مساله آب زابل را مطرح کردیم. در زبان کارشناسان انتقاداتی جدی به چاه نیمه ها که محل ذخیره آب و تامین آب حیاتی شهر بزرگ زاهدان نیز می باشند نیز مطرح بود.
همانجا وقتی صحنه غمبار ماهی های مرده از خشکسالی و قایق های به گل نشسته را دیدیم، تصمیم گرفتیم مساله را ضریب بدهیم. حاج محمد زاهدشیخ و دوستان دیگر تقبل کردند و یاسر عرب زحمت ش را کشید. مستندی ساخته شد به نام «ماهی ها در سکوت می میرند» و بعد هم کاری تخصصی درباره مسائل آن منطقه به نام «ماهی ها در سکوت نمی میرند» ساخته شد که بردیم و در برنامه های تلویزیونی مثل ثریا و.. ضریب دادیم و اکران های دانشگاهی گذاشته شد و...
بعد از آن بود که طرح آبرسانی به 46 هزار هکتار از اراضی سیستان با دستور رهبری به مبلغ سه هزار میلیارد تومان آغاز شد و اجرا گردید که بنا بود سه ساله تمام بشود ولی ظاهرا هنوز در جریان است با اشکالاتی چند...
حالا هم ده سال دیگر گذشته است. می شود پرسید چرا فرآیندهای تصمیم گیری در کشور ما اینطورند؟ چرا حتی امور حیاتی اینطور راحت مورد بی مهری واقع می شوند؟ همان موقع یادم هست برخی کارشناسان می گفتند که در دولت احمدی نژاد که تا سال 92 بود عمده مسوولان استانداری سیستانی بودند ولی رفتند و زاهدان نشین شدند و دیگر بحران اینجا برای شان اهمیت نداشت! مطالبه گران امروز همان مسوولان دیروز ند ولی خب در ایران کسی پاسخگوی اعمالش نیست!
همه ساله از سیلاب ها، آبی بیش از حقابه هم وارد کشور می شد ولی استفاده درستی از آن نمی گردید. برخی آقایان که امروز مطالبه گر شده اند دیروز با دولت آمریکایی اشرف غنی همکاری کردند و در زابل کارخانه سیمان زدند و عضو هییت مدیره آن شدند تا بند انحرافی کمال خان ساخته شود! رسانه ای ها کجا بودند آن وقت؟ معترضین کجا؟ خب اینها حتی میزان فهم شما از مسائل و میزان بحران زایی را کنترل می کنند و در عین حال شما مدعی نخبگی هستید!
اینکه خیلی از کارها تاخیر می افتند و به وقت ش انجام نمی شوند دلیل وضعیت بحرانی کنونی است. حالا هم که رییس جمهور با تهدیدی نسنجیده، دولت همسایه را تحقیر کرد و عملا وارد شدن آب را به تاخیر انداخت، برخی از دوستان رسانه زده و حتی برخی مدعیان عقلانیت و نخبگی یادشان افتاده که به رییس جمهور بگویند تهدیدت را عملی کن پس چه شد؟! خب مگر می شود با تهدید میان دو همسایه زندگی کرد؟! راه حل در خیلی مسائل بوده که حالا تلویزیون هامون دارد به صورت تخصصی آنها را بررسی می کند و البته گرفتن حقابه از افغانستان هم راه حل های خود را دارد که قطعا تهدید علنی نیست!
درد بسیار است و از همه بیشتر اینکه عناصر رسانه ای ما خودشان بیش از دیگران رسانه زده و جوگیرند حال آنکه آنان باید حتی فهم مساله و ادبیات مطالبه را سامان بدهند ولی چه سود که خود از دایره عقلانیت خارج اند و خیلی دیر به یاد همه چیز می افتند. چرا؟ چون هیچ کدام بر هیچ موضوعی ولو کوتاه متمرکز نمی شوند و کارشناس همه چیز هستند!
✍علیرضا کمیلی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠همه می بازیم
...کمتر دعوا و منازعهای را در کشور سراغ دارم که مانند موضوع حجاب پتانسیل ایجاد شکافهای اجتماعی ویرانگر و به یک معنا فروپاشی جامعه از درون را داشته باشد. یعنی شما به باقی منازعات جاری در کشور نگاه کنید، منازعه فقیر و غنی یا بعضا منازعه میان قومیتها، میان مرکز و حاشیه و... هیچکدام بهاندازه حجاب نمیتوانند منشأ نوعی فروپاشی اجتماعی از درون باشند. وقتی از فروپاشی اجتماعی حرف میزنیم منظور سست شدن مفهوم «ما»، ما ایرانیهاست که در ذهن افراد این جامعه وجود دارد.
...شما بهعنوان دشمن خارجی این مملکت بگردید ببینید حکومت ایران را که عجالتا نتوانستهاید با هر ابزار و بهانهای، از موضوع هستهای تا تحریمها از میدان به در کنید و به یک معنا نتوانستهاید شکستش دهید، حالا به این نتیجه رسیدید که پس چه کنید؟ گفتند لازم است تا این جامعه را از درون متلاشی و ویران کنیم، طوریکه آدمهای ساکن در این محدوده سرزمینی نتوانند کنار یکدیگر به شکل مسالمتآمیز و کمتنش زندگی کنند، یعنی گروههای مختلفی از مردم احساس کنند که اگر اسم اینها ایرانی است، من ایرانی نیستم و به عکس.
...حجاب در ایران فراتر از مذهب است و یک نظم فرهنگی عمدتا برآمده از مردسالاری ریشهدار در جامعه ایران از آن حمایت میکند که اگر مذهب هم نبود، اجازه و امکان اینکه این پوشش به شکل کشورهای غربی باشد ناممکن بود.
بنابراین در ایران حجاب امری فرهنگی است، منازعه هم منازعهای فرهنگی است، اقشار و گروههای مختلف عقاید متفاوتی در این زمینه دارند و این عقاید متفاوت درواقع در خودش پتانسیل تنش و منازعه دارد، اینکه آدمها سر آن دعوا کنند مثلا بگویند در میهمانیای که فلانی باشد من نمیآیم یا فلانجا حضور پیدا نمیکنم، درواقع پتانسیل منازعه اجتماعی است که افراد با عقاید و ارزشهای متفاوت تاب و تحمل همزیستی مسالمتآمیز با دیگری متفاوت را در خود نمیبینند.
...تا زمانی که دولت اینچنین متجاوزانه به حوزه فرهنگ تعدی نکرده بود، جامعه خودش سعی داشت بهصورت مسالمتآمیز این منازعه را تا حدی تعدیل کند و همزیستی مسالمتآمیز و کمتنش افراد با عقاید و ارزشهای متفاوت را درکنار همدیگر امکانپذیر کند. آدمها یاد گرفته بودند که مثلا اگر میهمانیای بود که مشروباتی سرو میشد یا پوشش خانمها در تعارض با ارزشهای مذهبی بود، خانوادههای مذهبی سعی میکردند تا حد امکان کمتنش و مسالمتآمیز برخورد کنند، مثلا میگفتند دیرتر میرویم، زودتر برمیگردیم و اینطور نبود که میهمانی و عروسی فرد نزدیک خانوادهاش را نرود که کدورتی میان خانوادهها ایجاد شود. طرف مقابل نیز همینطور سعی میکرد در چند ساعتی که خانواده مذهبی هستند، تا حدی رعایت کند. احترام نگه داشته میشد. اینها یاد گرفته بودند بدون تنفر و کدورت کنار یکدیگر زندگی کنند. متاسفانه ورود دولت همه تلاشهای جامعه را به باد میدهد و بهگونهای به باد میدهد که این آدمها دیگر توان تحمل همدیگر را نداشته باشند.
...وقتی حکومت ورود میکند به منازعات فرهنگی، تمام نفرت از ناکارآمدی حکومت، تمام آن بدبختی و مصائب ریز و درشتی که مردم درست یا غلط، علتالعلل آن را حکومت تلقی میکنند، فرافکنی بر اقشاری میشود که حکومت از سبک زندگی آنها دفاع و حمایت میکند. حالا هر چقدر هم که این اقشار خود منتقد حکومت باشند. اما مردم عادی حس میکنند ظاهر برخی افراد و اقشار با ظاهر افراد موردپسند و حمایت حکومت یکی است، پس همینها هستند که زندگیشان را نابود کردهاند. حالا چرا فرافکنی؟ چون حکومت و مسئولان حکومتی که قدرتمندند و دست مردم عادی به آنان نمیرسد، لذا همه آن نارضایتی و خشم و نفرت روی سر زن و بچه و پیر و جوان معمولی آوار میشود که صرفا ظاهرشان مشابه آن ظاهر و سر و وضعی است که موردپسند و حمایت حکومت است.
...حجاب منازعه فرهنگی است و شما دارید از این ابزار انحصاری اعمال خشونت دولتی که چه جریمه باشد و چه تعذیر و زندان، از این ابزار انحصاری در یک منازعه ماهیتا فرهنگی استفاده میکنید که عرض کردم چه پیامدهای ناگواری برای جامعه و عرصه اجتماعی دارد. مطمئن باشیم این منازعهای که بخواهد با کاربرد خشونت انحصاری دولتی مغلوبه شود هیچ برندهای نخواهد داشت، همه باختهاند. حکومت که از پیش بهدلیل آن تضاد تاریخی دولت ملت و خشم و نارضایتی عمومی از ناکارآمدیها در حوزه اقتصادی باخته است. مشکل این است که حالا با کاربرد ابزار انحصاری خشونت دولتی در این منازعه این خشم و نارضایتی و نفرت عمومی روی جامعه سرشکن خواهد شد و اینبار جامعه ایران میبازد، آن «ما»ی فرهنگی از بین میرود.
✍بهاره آروین
https://farhikhtegandaily.com/page/240974
@Kolbe_Andishe_Farhang